۱۷٬۰۰۸
ویرایش
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
اشكال اين توجيه هم، اين است كه از عهدۀ توجيه جملۀ «وَ لَمّا ضُرِبَ بنُ مَريَم مَثَلا إذَا قَومُكَ مِنهُ يَصِدُّون» بر نمى آيد. چون از آيه بر مى آيد كه براى مشركان مَثَلى از عيسى زده شده، و آنان به داد و فرياد درآمده اند، و اين وجه، توجيه نمى كند كه چه مَثَلى از عيسى براى مشركان زده شده. علاوه بر اين، جملۀ «إن هُوَ إلّا عَبدٌ أنعَمنَا عَلَيه»، بنابر اين تفسير، بى ربط به ماقبل مى شود، همان طور كه در دو وجه قبلى نيز، بى ربط مى شد. | اشكال اين توجيه هم، اين است كه از عهدۀ توجيه جملۀ «وَ لَمّا ضُرِبَ بنُ مَريَم مَثَلا إذَا قَومُكَ مِنهُ يَصِدُّون» بر نمى آيد. چون از آيه بر مى آيد كه براى مشركان مَثَلى از عيسى زده شده، و آنان به داد و فرياد درآمده اند، و اين وجه، توجيه نمى كند كه چه مَثَلى از عيسى براى مشركان زده شده. علاوه بر اين، جملۀ «إن هُوَ إلّا عَبدٌ أنعَمنَا عَلَيه»، بنابر اين تفسير، بى ربط به ماقبل مى شود، همان طور كه در دو وجه قبلى نيز، بى ربط مى شد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۴ </center> | ||
بعضى ديگر گفته اند: معناى اين كه گفته اند: «ءآلِهَتُنَا خَيرٌ أم هُوَ»، اين است كه مَثَل ما در پرستش آلهه، مَثَل نصارا است در پرستش مسيح، حال خودت بگو كدام بهتر است؟ پرستش آلهۀ ما و يا پرستش مسيح؟ اگر در پاسخ بگويد: عبادت مسيح بهتر است، اعتراف كرده به اين كه پس غير خدا پرستيدن، عمل درستى است. و اگر بگويد: عبادت آلهه بهتر است، باز هم همان اعتراف را كرده. و اگر بگويد: در پرستش مسيح، هيچ خيرى نيست، مقام و منزلت او را پايين آورده. آنگاه جملۀ «إن هُوَ إلّا عَبدٌ أنعَمنَا عَلَيه»، جواب گفتار مشركان مى شود، و مى فرمايد: اگر مسيح شرافت هايى مختص به خود دارد، انعامى است كه خداى تعالى به او كرده، و باعث نمى شود كه پرستش او جائز باشد. | بعضى ديگر گفته اند: معناى اين كه گفته اند: «ءآلِهَتُنَا خَيرٌ أم هُوَ»، اين است كه مَثَل ما در پرستش آلهه، مَثَل نصارا است در پرستش مسيح، حال خودت بگو كدام بهتر است؟ پرستش آلهۀ ما و يا پرستش مسيح؟ | ||
اگر در پاسخ بگويد: عبادت مسيح بهتر است، اعتراف كرده به اين كه پس غير خدا پرستيدن، عمل درستى است. و اگر بگويد: عبادت آلهه بهتر است، باز هم همان اعتراف را كرده. و اگر بگويد: در پرستش مسيح، هيچ خيرى نيست، مقام و منزلت او را پايين آورده. آنگاه جملۀ «إن هُوَ إلّا عَبدٌ أنعَمنَا عَلَيه»، جواب گفتار مشركان مى شود، و مى فرمايد: اگر مسيح شرافت هايى مختص به خود دارد، انعامى است كه خداى تعالى به او كرده، و باعث نمى شود كه پرستش او جائز باشد. | |||
اشكال اين توجيه، اين است كه: هرچند فى نفسه حرف درستى است، اما گفتگو در اين است كه جملۀ «ءآلِهَتُنَا خَيرٌ أم هُوَ»، چگونه بر اين برترى دلالت دارد. | اشكال اين توجيه، اين است كه: هرچند فى نفسه حرف درستى است، اما گفتگو در اين است كه جملۀ «ءآلِهَتُنَا خَيرٌ أم هُوَ»، چگونه بر اين برترى دلالت دارد. |
ویرایش