۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
<span id='link26'><span> | <span id='link26'><span> | ||
==كم و زياد عمر انسان ها، در | ==كم و زياد عمر انسان ها، در «لوح محفوظ»، مضبوط است == | ||
«'''و ما يعمر من معمر و لا ينقص من عمره الا فى كتاب'''» - يعنى عمر احدى امتداد نمى يابد، و زياد نمى شود، و در نتيجه كسى معمر نمى گردد، و از عمر احدى كاسته نمى شود، مگر آنكه همه اش در كتابى ضبط است. | «'''و ما يعمر من معمر و لا ينقص من عمره الا فى كتاب'''» - يعنى عمر احدى امتداد نمى يابد، و زياد نمى شود، و در نتيجه كسى معمر نمى گردد، و از عمر احدى كاسته نمى شود، مگر آنكه همه اش در كتابى ضبط است. | ||
در نتيجه جمله «و ما يعمر من معمر: و هيچ معمرى عمر داده نمى شود» از قبيل اين تعبير است كه آن زندانى به يوسف گفت: «انى ارينى اعصر خمرا» (همان طور كه در اين تعبير بعد از بيدار شدن از خواب مى گويد من خود را مى | در نتيجه جمله «و ما يعمر من معمر: و هيچ معمرى عمر داده نمى شود» از قبيل اين تعبير است كه آن زندانى به يوسف گفت: «انى ارينى اعصر خمرا» (همان طور كه در اين تعبير بعد از بيدار شدن از خواب مى گويد من خود را مى بينم، و گرنه در خواب تنها مشغول به گرفتن آب انگور بوده ، نه تماشاى خود)، همچنين در جمله مورد بحث بعد از عمر دادن خدا به كسى، آن كس معمر مى شود، نه قبل از آن، چون اگر فرضا كسى قبل از عمر دادن معمر باشد، ديگر فرض ندارد كه دوباره عمر داده شود. پس كلمه «معمر» به جاى نايب فاعل، يعنى كلمه «احد» نشسته است، و تقدير «و ما يعمر من احد» است. | ||
«'''و لا ينقص من عمره'''» - ضمير در «عمره» به كلمه «معمر» برمى گردد، البته به اعتبار همان موصوف «احد» كه حذف شده، و معناى جمله اين است كه: از عمر احدى كم نمى شود (مگر آن كه...) و گرنه ناقص شدن عمر كسى كه فرض كرده ايم معمر است، تناقض و خلاف فرض است. | «'''و لا ينقص من عمره'''» - ضمير در «عمره» به كلمه «معمر» برمى گردد، البته به اعتبار همان موصوف «احد» كه حذف شده، و معناى جمله اين است كه: از عمر احدى كم نمى شود (مگر آن كه...) و گرنه ناقص شدن عمر كسى كه فرض كرده ايم معمر است، تناقض و خلاف فرض است. |
ویرایش