۱۶٬۸۸۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
<span id='link186'><span> | <span id='link186'><span> | ||
==توهّم ملازمه بين اعتقاد به | ==توهّم ملازمه بين اعتقاد به قضا و قَدَر و انكار جزاى به استحقاق == | ||
و كوتاه سخن | و كوتاه سخن آن كه: در صدر اول اسلام اعتقاد به قضا و قَدَر از انكار حسن و قبح، و انكار جزاى به استحقاق سر در مى آورد. و به همين جهت، وقتى پيرمرد از على عليه السلام مى شنود كه: «حركت به صفّين به قضا و قَدَر خدا بوده»، گویى خبر تأثّرآورى شنيده، چون مأيوس از ثواب شده، بلافاصله و با كمال نوميدى می گويد: رنج و تعب خود را به حساب خدا مى گذارم. يعنى حالا كه ارادۀ خدا همه كاره بوده، و مسير ما و اراده هاى ما فائده نداشته، و جز خستگى و تعب چيزى براى ما نمانده، من اين خستگى را به حساب او مى گذارم. چون او با ارادۀ خود، ما را خسته كرده! | ||
لذا | |||
لذا أميرالمؤمنين عليه السلام در پاسخش مى فرمايد: نه، اين طور كه تو فكر مى كنى نيست. چون اگر مطلب از اين قرار باشد، ثواب و عقاب باطل می شود، (تا آخر حديث ) كه امام عليه السلام به اصول عقلایى - كه اساس تشريع و مبناى آن است - تمسك مى كند، و در آخر كلامش مى فرمايد: «خدا، آسمان ها و زمين را به باطل نيافريده» الخ. | |||
می خواهد بفرمايد: اگر ارادۀ جزافى - كه از لوازم جبر انسان ها، و سلب اختيار از آن هاست - صحيح باشد، مستلزم آن است كه فعل بدون غرض و بى فايده نيز از خدا سر بزند. اين نيز مستلزم آن است كه احتمال بى غرض بودن خلقت و ايجاد احتمال امرى ممكن باشد، و اين «امكان» با «وجوب» مساوى است. (چرا؟ براى اين كه وقتى فعلى غايت نداشت، ناگزير بايد رابطه اى ميان آن و غايت نباشد و وقتى رابطه نبود، بى غايت بودنش واجب می شود و در نتيجه موجود مفروض، ممتنع الوجود مى گردد و اين، همان بطلان است، مترجم). در نتيجه و روى اين فرض ، هيچ فايده و غايتى در خلقت و ايجاد نيست، و بايد خدا، آسمان ها و زمين را به باطل آفريده باشد، و اين مستلزم بطلان معاد، و سر بر آوردن تمامى محذورهاست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۵۳ </center> | ||
و گويا مراد | و گويا مراد آن جناب از اين كه فرمود: «اگر بندگانش نافرمانی اش كنند، به جبر نكرده اند و اگر اطاعتش كنند، باز مغلوب و مجبور نيستند»؛ اين است كه نافرمان او، او را به جبر نافرمانى نمى كند، و فرمانبرش نيز او را به كراهت اطاعت نمى كند. | ||
<span id='link187'><span> | <span id='link187'><span> | ||
==كيفيت تعلق اراده الهيه بر افعال انسانها == | ==كيفيت تعلق اراده الهيه بر افعال انسانها == | ||
و در توحيد، و عيون ، از حضرت رضا عليه السلام روايت شده ، كه : در محضرش از مسئله جبر و تفويض گفتگو شد، ايشان فرمودند: اگر بخواهيد، در اين مسئله اصلى كلى برايتان بيان مى كنم ، كه در همه موارد بآن مراجعه نموده ، نه خودتان در آن اختلاف كنيد، و نه كسى بتواند بر سر آن با شما مخاصمه كند، و هر كس هر قدر هم قوى باشد، با آن قاعده نيروى او را در هم بشكنيد؟ عرضه داشتيم : بله ، بفرمائيد، فرمود: خداى عز و جل در صورتيكه اطاعتش كنند، باجبار و اكراه اطاعت نميشود، (يعنى هر مطيعى او را باختيار خود اطاعت مى كند)، و در صورتيكه عصيان شود، مغلوب واقع نميشود، (يعنى بر خلاف آنچه كه تفويضى ها پنداشته اند، گنه كار از تحت قدرت او خارج نيست )، و بندگان را در ملك خود رها نكرده ، كه هر چه بخواهند مستقلا انجام دهند، بلكه هر چه را كه به بندگانش تمليك كرده خودش نيز مالك آن هست ، و بر هر چه كه قدرتشان داده ، خودش نيز قادر بر آن هست . | و در توحيد، و عيون ، از حضرت رضا عليه السلام روايت شده ، كه : در محضرش از مسئله جبر و تفويض گفتگو شد، ايشان فرمودند: اگر بخواهيد، در اين مسئله اصلى كلى برايتان بيان مى كنم ، كه در همه موارد بآن مراجعه نموده ، نه خودتان در آن اختلاف كنيد، و نه كسى بتواند بر سر آن با شما مخاصمه كند، و هر كس هر قدر هم قوى باشد، با آن قاعده نيروى او را در هم بشكنيد؟ عرضه داشتيم : بله ، بفرمائيد، فرمود: خداى عز و جل در صورتيكه اطاعتش كنند، باجبار و اكراه اطاعت نميشود، (يعنى هر مطيعى او را باختيار خود اطاعت مى كند)، و در صورتيكه عصيان شود، مغلوب واقع نميشود، (يعنى بر خلاف آنچه كه تفويضى ها پنداشته اند، گنه كار از تحت قدرت او خارج نيست )، و بندگان را در ملك خود رها نكرده ، كه هر چه بخواهند مستقلا انجام دهند، بلكه هر چه را كه به بندگانش تمليك كرده خودش نيز مالك آن هست ، و بر هر چه كه قدرتشان داده ، خودش نيز قادر بر آن هست . |
ویرایش