گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷: خط ۱۷:
<span id='link180'><span>
<span id='link180'><span>


==اگر خداى سبحان بندگان را به اطاعت يا معصيبت مجبور كرده باشد... ==
==اگر خداى سبحان، بندگان را به اطاعت يا معصيبت مجبور كرده باشد... ==
حال كه اين مقدمه روشن شد، ميگوئيم اگر خداى سبحان بندگان خود را مجبور باطاعت يا معصيت كرده بود، بطوريكه اولى قادر بر مخالفت ، و دومى قادر بر اطاعت نبود، ديگر معنا نداشت كه براى اطاعت كاران بهشت ، و براى معصيت كاران دوزخ مقرر بدارد، و حال كه مقرر داشته ، بايد در مورد اولى پاداشش بجزاف ، و در مورد دومى كيفرش ‍ ظلم باشد، و جزاف و ظلم نزد عقلاء قبيح ، و مستلزم ترجيح بدون مرجح است ، كه آن نيز نزد عقلا قبيح است ، و كار قبيح كار بدون دليل و حجت است ، و خدايتعالى صريحا آنرا از خود نفى كرده ، و فرموده : «'''لئلا يكون للناس على اللّه حجه بعد الرسل '''»، (رسولان گسيل داشت ، تا بعد از آن ديگر مردم حجتى عليه خدا نداشته باشند) و نيز فرموده : «'''ليهلك من هلك عن بينه ، و يحيى من حى عن بينه '''» (تا در نتيجه هر كس هلاك ميشود، دانسته هلاك شده باشد، و هر كس نجات مى يابد دانسته نجات يافته باشد)، پس با اين بيانى كه تا اينجا از نظر خواننده گذشت چند نكته روشن گرديد:
* حال كه اين مقدمه روشن شد، می گویيم:
 
اگر خداى سبحان، بندگان خود را مجبور به اطاعت يا معصيت كرده بود، به طوری كه اوّلى قادر بر مخالفت، و دوّمى قادر بر اطاعت نبود، ديگر معنا نداشت كه براى اطاعت كاران بهشت، و براى معصيت كاران، دوزخ مقرر بدارد، و حال كه مقرّر داشته. بايد در مورد اوّلى پاداشش به جزاف، و در مورد دوّمى، كيفرش ‍ ظلم باشد. و جزاف و ظلم، نزد عقلا قبيح، و مستلزم ترجيح بدون مرجّح است، كه آن نيز نزد عقلا، قبيح است؛ و كار قبيح، كار بدون دليل و حجت است و خدای تعالى، صريحا آن را از خود نفى كرده، و فرموده:  
 
«'''لئلّا يكون للنّاس على اللّه حجّة بعد الرسل'''»: (رسولان گسيل داشت، تا بعد از آن، ديگر مردم حجّتى عليه خدا نداشته باشند).
 
و نيز فرموده: «'''ليهلك من هلك عن بيّنة و يحيى من حىّ عن بيّنة'''»: (تا در نتيجه هر كس هلاك مي شود، دانسته هلاك شده باشد، و هر كس نجات مى يابد، دانسته نجات يافته باشد).
 
* پس با اين بيانى كه تا اين جا از نظر خواننده گذشتT چند نكته روشن گرديد:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۴۹ </center>
اول اينكه تشريع ، بر اساس اجبار در افعال نيست ، و خدايتعالى كس را مجبور بهيچ كارى نكرده ، در نتيجه آنچه تكليف كرده ، بر وفق مصالح خود بندگان است ، مصالحى در معاش و معادشان ، اين اولا، و ثانيا اين تكاليف از آن رو متوجه بندگان است ، كه مختار در فعل و ترك هر دو هستند، و مكلف بآن تكاليف از اين رو پاداش و كيفر مى بينند، كه آنچه خير و يا شر انجام ميدهند، باختيار خودشان است .
اوّل اين كه: تشريع، بر اساس اجبار در افعال نيست و خدای تعالى، كسی را به هيچ كارى مجبور نكرده. در نتيجه، آنچه تكليف كرده، بر وفق مصالح خود بندگان است. مصالحى در معاش و معادشان.
 
اين اولا؛ و ثانيا: اين تكاليف از آن رو متوجه بندگان است، كه مختار در فعل و ترك، هر دو هستند، و مكلّف به آن تكاليف. از اين رو، پاداش و كيفر مى بينند، كه آنچه خير و يا شر انجام می دهند، به اختيار خودشان است.
<span id='link181'><span>
<span id='link181'><span>
==اضلال منسوب به خدا، اضلال بعنوان مجازات است ==
==اضلال منسوب به خدا، اضلال بعنوان مجازات است ==
دوم اينكه آنچه خدايتعالى از ضلالت ، و خدعه ، و مكر، و امداد، و كمك در طغيان ، و مسلط كردن شيطان ، و يا سرپرستى انسانها، و يا رفيق كردن شيطانرا با بعضى از مردم ، و بظاهر اينگونه مطالب كه بخود نسبت داده ، تمامى آنها آنطور منسوب بخدا است ، كه لايق ساحت قدس او باشد، و به نزاهت او از لوث نقص و قبيح و منكر بر نخورد، چون برگشت همه اين معانى بالاخره باضلال و فروع و انواع آنست ، و تمامى انحاء اضلال منسوب بخدا، و لائق ساحت او نيست ، تا شامل اضلال ابتدائى و بطور اغفال هم بشود.
دوم اينكه آنچه خدايتعالى از ضلالت ، و خدعه ، و مكر، و امداد، و كمك در طغيان ، و مسلط كردن شيطان ، و يا سرپرستى انسانها، و يا رفيق كردن شيطانرا با بعضى از مردم ، و بظاهر اينگونه مطالب كه بخود نسبت داده ، تمامى آنها آنطور منسوب بخدا است ، كه لايق ساحت قدس او باشد، و به نزاهت او از لوث نقص و قبيح و منكر بر نخورد، چون برگشت همه اين معانى بالاخره باضلال و فروع و انواع آنست ، و تمامى انحاء اضلال منسوب بخدا، و لائق ساحت او نيست ، تا شامل اضلال ابتدائى و بطور اغفال هم بشود.
۱۶٬۸۸۹

ویرایش