هود ١١٦
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
هود ١١٥ | آیه ١١٦ | هود ١١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْقُرُونِ»: جمع قَرْن، مردمان یک عصر و زمان. مراد ملّتهای پیشین است. «أُولُوا بَقِیَّةٍ»: صاحبان فضل. خیرخواهان. خردمندان خویشتندار. «بَقِیَّة»: عقل و فضل. خیر و نیکی. «إِلاّ قَلِیلاً ...»: لیکن گروه اندکی. مستثنی منقطع است. «مَآ أُتْرِفُوا فِیهِ»: خوشگذرانی و مالاندوزی و شهرتطلبی گذرائی که درآن غوطهور گشتند و مایه غرور و سرکشی ایشان شد. میگویند: أَتْرَفَتْهُ النِّعْمَةُ: یعنی نعمت او را به سرکشی و خوشگذرانی کشاند. مُتْرِف به معنی غرق در شهوات، از این ریشه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰۹ - ۱۱۹ سوره هود
- بت پرستى، پايه و مبنایى جز تقليد از نياكان ندارد
- دلالت آيه بر تأخير عذاب اختلاف كنندگان در دين، تا روز قيامت
- شك و ترديد يهوديان، در اصالت و صحت تورات موجه بوده است
- معناى جمله: «فَاستَقِم كَمَا أُمِرت»
- معناى «ركون» در آيه: «وَ لَا تَركَنُوا إلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا...»
- منظور از «الَّذِينَ ظَلَمُوا»، در آیه، چه کسانی اند
- نقد گفتار صاحب المنار، درباره مراد از: «الَّذِينَ ظَلَمُوا»
- چه مواردى مشمول نهى آيه شريفه نمى باشد؟
- امر به نماز و صبر، از مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند
- معناى لغوی «اختلاف»، و بیان اختلاف نکوهیده، از نظر قرآن
- جمله: «لَا يَزَالُون مُختَلِفِين»، راجع به اختلاف در دين است
- رحمت الهى، غايت خلقت انسان مى باشد
- وجوه گفته شده در معناى دو آيه: «وَ لَو شَاءَ رَبُّك...» و «إلّا مَن رَحِمَ رَبُّك...»
- بحث روايتى: (روایتی ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در فضيلت نماز، و اين كه نماز كفاره گناهان است
- اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا
نکات آیه
۱- امتهاى به هلاکت رسیده پیشین (نظیر امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و ...) امتهایى فاسد و تبه کار بودند. (فلولا کان من القرون من قبلکم أُولُوا بقیة ینهون عن الفساد) «قرن» (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود که در یک عصر زندگى مى کنند.
۲- فساد و تبه کاریهاى امتهاى گذشته ، عامل گرفتارى آنان به عذاب و هلاکت (فلولا کان من القرون من قبلکم أُولُوا بقیة ینهون عن الفساد) عبارت «ممن أنجینا منهم» قرینه بر این است که مقصود از «القرون من قبلکم» امتهایى اند که به عذابهاى الهى گرفتار شده و به هلاکت رسیده اند.
۳- فساد و تبه کاریهاى امتهاى گذشته ، فسادى فراگیر و همه جانبه بود. (ینهون عن الفساد فى الأرض) قید «فى الأرض» بیانگر گستردگى و فراگیرى فساد مى باشد.
۴- امتهاى هلاکت شده پیشین ، فاقد جمعیتى از مصلحان دلسوز و بازدارنده مردم از فساد و تباهى (فلولا کان من القرون من قبلکم أُولُوا بقیة ینهون عن الفساد) از معانى «بقیة» فضل و نیکى است. در تفسیر کشاف آمده: فلانى از «بقیة القوم» است; یعنى، از نیکان آنان است. بنابراین «اُولُوا بقیة»; یعنى، نیکان و دارندگان فضل که به مناسبت مورد به مصلحان دلسوز تعبیر شد. لولا به معناى «چرا نه» مى باشد و مفاد جمله «فلولا ...» این است که: چرا در میان امتهاى پیش از شما گروهى از مصلحان دلسوز نبودند که آن امتها را از فساد و تباهى باز دارند؟.
۵- فسادها و تباهیها ، آن گاه که رواج یابد و فراگیر شود ، امتها را در خطر عذابهاى الهى قرار مى دهد. (ینهون عن الفساد فى الأرض)
۶- لزوم نهى از منکر و بازدارى مردمان از فسادها و گناهان (فلولا کان ... أُولُوا بقیة ینهون عن الفساد)
۷- وجوب نهى از منکر در ادیان پیشین (فلولا کان من القرون من قبلکم أُولُوا بقیة ینهون عن الفساد)
۸- در میان امتهاى هلاک شده پیشین ، تنها اندکى از آنان از فساد و تباهى به دور بوده و مردم را از گناه و فساد نهى مى کردند. (فلولا کان ... أُولُوا بقیة ینهون عن الفساد فى الأرض إلاّ قلیلاً)
۹- خداوند ، تنها صالحان ناهى از منکر را از عذابهاى نازل شده بر امتهاى پیشین ، نجات داد. (إلاّ قلیلاً ممن أنجینا منهم) «منهم» قید براى «قلیلاً» است و ضمیر در آن به «القرون» باز مى گردد و «من» در «ممن = مِن مَن» بیانیه است بنابراین «إلاّ قلیلاً ...»; یعنى، مگر اندکى از جوامع گذشته که در آنها صاحب خردانى ناهى از فساد بودند همانها که نجاتشان دادیم.
۱۰- نهى از منکر و بازدارى مردمان از فساد ، مایه نجات و رهایى از عذابهاى الهى است. (إلاّ قلیلاً ممن أنجینا منهم)
۱۱- ناهیان از منکر در میان اقوام هلاک شده پیشین به دلیل اندک بودنشان ، نتوانستند جامعه خویش را از فساد و تباهى بازدارند. (إلاّ قلیلاً ممن أنجینا منهم) جمله «إلاّ قلیلاً...» به قرینه «أنجیناهم» دلالت مى کند که خداوند ناهیان از فساد را که در برخى از جوامع بودند نجات داد و جامعه ایشان را به عذاب هلاک کرد. بنابراین آن صاحب خردان نتوانسته بودند جامعه خویش را از فساد بازدارند و لذا عذاب بر جامعه آنان نازل شد.
۱۲- امتهاى هلاک شده پیشین ، مردمى دلبسته به تمتّعات و لذّتهاى دنیوى بودند. (واتبع الذین ظلموا ما أُترفوا فیه)
۱۳- گرایش شدید امتهاى پیشین به لذّتهاى مادى و تمتعات دنیوى ، آنان را به فساد و تباهى کشانید. (واتبع الذین ظلموا ما أُترفوا فیه) «تُرفة» به معناى نعمت است و «مُترَف» به کسى گفته مى شود که نعمت فراوان آن را سرمست و سرکش کرده باشد. مراد از «ما» مال و منال و لذتهاى مادى است. بنابراین «ما أُترفوا فیه»; یعنى، مال و منال و لذایذى که در آن سرمست و سرکش شده بودند.
۱۴- جوامع هلاک شده پیشین ، مردمانى گنه کار بودند. (و کانوا مجرمین)
۱۵- دلبستگى به تمتعات دنیوى و لذّتهاى مادى ، گناه است. (واتبع الذین ظلموا ما أُترفوا فیه و کانوا مجرمین)
۱۶- رفاه و دلبستگى به لذّتهاى دنیا ، زمینه ساز ستمگرى و گرایش به جرم و گناه است. (واتبع الذین ظلموا ما أُترفوا فیه و کانوا مجرمین)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۷
- ادیان: تعالیم ادیان ۷
- اقوام: اقوام فاسد ۱
- اقوام پیشین: دنیاطلبى اقوام پیشین ۱۲، ۱۳; عذاب اقوام پیشین ۲; فساد اقوام پیشین ۱، ۲، ۳، ۱۳; کمى مصلحان اقوام پیشین ۸; کمى ناهیان منکر در اقوام پیشین ۸، ۱۱; گناه اقوام پیشین ۱۴; مصلحان در اقوام پیشین ۴; ناهیان منکر در اقوام پیشین ۴; نجات مصلحان اقوام پیشین ۹; هلاکت اقوام پیشین ۲
- جامعه: آسیب شناسى جامعه ۵; فساد اکثریت جامعه ۵
- جرم: عوامل جرم زا ۱۶
- خدا: نجات بخشى خدا ۹
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۱۳، ۱۶; گناه دنیاطلبى ۱۵
- رفاه: آثار رفاه ۱۶
- ظلم: زمینه ظلم ۱۶
- عذاب: عوامل نجات از عذاب ۱۰; موجبات عذاب ۲، ۵
- فساد: آثار فساد۲، ۵; آثار ممانعت از فساد۱۰; عوامل فساد ۱۳; نهى از فساد ۶
- قوم ثمود: فساد قوم ثمود ۱
- قوم عاد: فساد قوم عاد ۱
- قوم لوط: فساد قوم لوط ۱
- قوم نوح: فساد قوم نوح ۱
- گناه: زمینه گناه ۱۶; موارد گناه ۱۵; نهى از گناه ۶
- گناهکاران: ۱۴
- ناهیان از منکر: ناهیان از منکر و افساد اقوام پیشین ۱۱; نجات ناهیان از منکر ۹
- نهى ازمنکر: آثار نهى ازمنکر ۱۰; احکام نهى ازمنکر ۷; اهمیت نهى ازمنکر ۶; نهى ازمنکر در ادیان ۷
- واجبات: واجبات در ادیان ۷
- هلاکت: عوامل هلاکت ۲
منابع