هود ١١٥
کپی متن آیه |
---|
وَ اصْبِرْ فَإِنَ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ |
ترجمه
هود ١١٤ | آیه ١١٥ | هود ١١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَإِنَّ اللهَ ...»: این جمله تعلیل (إِصْبِرْ) است.
تفسیر
- آيات ۱۰۹ - ۱۱۹ سوره هود
- بت پرستى، پايه و مبنایى جز تقليد از نياكان ندارد
- دلالت آيه بر تأخير عذاب اختلاف كنندگان در دين، تا روز قيامت
- شك و ترديد يهوديان، در اصالت و صحت تورات موجه بوده است
- معناى جمله: «فَاستَقِم كَمَا أُمِرت»
- معناى «ركون» در آيه: «وَ لَا تَركَنُوا إلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا...»
- منظور از «الَّذِينَ ظَلَمُوا»، در آیه، چه کسانی اند
- نقد گفتار صاحب المنار، درباره مراد از: «الَّذِينَ ظَلَمُوا»
- چه مواردى مشمول نهى آيه شريفه نمى باشد؟
- امر به نماز و صبر، از مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند
- معناى لغوی «اختلاف»، و بیان اختلاف نکوهیده، از نظر قرآن
- جمله: «لَا يَزَالُون مُختَلِفِين»، راجع به اختلاف در دين است
- رحمت الهى، غايت خلقت انسان مى باشد
- وجوه گفته شده در معناى دو آيه: «وَ لَو شَاءَ رَبُّك...» و «إلّا مَن رَحِمَ رَبُّك...»
- بحث روايتى: (روایتی ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در فضيلت نماز، و اين كه نماز كفاره گناهان است
- اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ «115»
و پايدار باش، كه همانا خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند.
نکته ها
در روايات، مراد از دو طرف روز، صبح و مغرب، و مراد از اوايل شب، نماز عشا بيان شده است. «1» البتّه اين آيه در مقام بيان تمام نمازهاى روزانه نيست.
شخصى از اعمال زشت خويش ناراحت بود، لذا پس از نماز در مسجد از پيامبر صلى الله عليه و آله
«1». تفسير كنزالدقائق.
جلد 4 - صفحه 129
خواست تا او را حدّ بزند، حضرت به او فرمود: چون بعد از آن عمل خلاف، در نماز جماعت شركت كردهاى، خداوند تو را بخشيد. «1»
از امام صادق عليه السلام سؤال شد كه شخصى از طريق طاغوت درآمدهايى را بدست آورده وبا اميد به آيهى «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» به فقرا كمك مىكند وبه حج مىرود؟ حضرت فرمود: «انّ الخطيئة لا تكفر الخطيئة» گناه را نمىتوان با گناه پوشاند. «2» آنچه را بدست آورده مالِ مردم است وتصرّف در مال مردم به هر شكل حرام است.
اميد بخشترين آيهى قرآن
حضرت على عليه السلام بر جمعى وارد شده و از آنها سؤال فرمودند: آيا مىدانيد اميدبخشترين آيهى قرآن كدام است؟! هر كس به فراخور حال خويش آيهاى را عنوان كرد:
- بعضى گفتند: آيهى «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ» «3» يعنى خداوند جز شرك، گناهان ديگر را مىبخشد.
- بعض ديگر بر آن بودند كه اين آيه است؛ «وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً» «4» يعنى هر كس خلافكار و ظالم باشد ولى استغفار كند، خداوند را بخشنده و مهربان خواهد يافت.
- عدّهاى اظهار داشتند آيهى «يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً» «5» يعنى اى بندگان من كه در حقّ خود اسراف كردهايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد، زيرا او همهى گناهان را مىبخشد.
- تعدادى هم نظر به اين آيه داشتند؛ «وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ» «6» يعنى كسانى كه اگر كار زشتى انجام دادند و به خودشان ظلم كردند، ياد خداوند مىكنند و براى گناهان خويش استغفار مىنمايند، و كيست جز خداوند كه گناهان را ببخشد.
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». تفسير كنزالدقائق.
«3». نساء، 48.
«4». نساء، 110.
«5». زمر، 53.
«6». آلعمران، 134.
جلد 4 - صفحه 130
بعد از اينكه حضرت نظرات آنان را شنيد، فرمودند: از حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: اميدبخشترين آيه در قرآن اين آيه است: «أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه دادند: يا على! سوگند به خداوندى كه مرا بشير و نذير به سوى مردم مبعوث كرد، وقتى كه انسان براى نماز وضو بگيرد، گناهانش ريخته مىشود، و زمانى كه رو به قبله كند، پاك مىشود. يا على! مثال اقامه كنندهى نمازهاى روزانه، مثل كسى است كه هر روز پنج مرتبه در نهر آبى كه جلوى منزل اوست خود را شستشو كند. «1»
پیام ها
1- رهبر بايد الگوى مردم باشد. فَاسْتَقِمْ ... أَقِمِ ...
2- نماز را بايد با شرايط و آداب كامل بجاى آورد. در كلمهى «اقامه»، معناى كمال و تمام نهفته است. «أَقِمِ الصَّلاةَ»
3- نماز، قوّت قلب مؤمنان است. چون در آيات گذشته، فرمان به استقامت و عدم اعتماد به ظالمان مطرح شد و اين امور نياز به روحيّهى بالا دارد، لذا در اين آيه، خداوند امر به تقويت روح با اهرم نماز مىفرمايد. فَاسْتَقِمْ ... وَ أَقِمِ الصَّلاةَ
4- نمازها را بايد در وقت مقرّر انجام داد. «طَرَفَيِ النَّهارِ»
5- نماز، روشنترين نمونهى كار نيك است. أَقِمِ ... إِنَّ الْحَسَناتِ ...
6- اعمال انسان در يكديگر تأثير دارند. «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»
7- دستور به نماز، روشنترين پند خداست. «ذلِكَ ذِكْرى» (نماز، ذكر الهى است)
8- همهى افراد از تذكّرات الهى، بهرهمند نمىشوند. «ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ»
9- برپايى واقامهى نماز، پشتكار وحوصله مىخواهد. «2» «أَقِمِ الصَّلاةَ، وَ اصْبِرْ»
«1». تفاسير مجمعالبيان و كنزالدقائق.
«2». در آيهاى ديگر مىفرمايد: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» طه، 132.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 131
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (115)
وَ اصْبِرْ: و صبر كن بر تبليغ رسالت كه متضمن اذيت است از كفار، يا صبر كن بر امتثال اوامر و اجتناب نواهى. فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ: پس بدرستى كه ذات احديت الهى ضايع نگرداند اجر نيكوكاران را بلكه وافيا عطا فرمايد ايشان را اكمل ثواب.
بيان: محقق طوسى رحمه الله فرمايد: «1» صبر عبارت است از حبس نفس از جزع نزد مكروه، و آن منع كند باطن را از اضطراب و لسان را از شكايت و اعضاء را از حركات غير معتاد، و يكى از بزرگترين صفات حسنه و اخلاق حميده است به مرتبهاى كه اكثر صفات حسنه منوط به آن است؛ چنانچه حضرت على بن الحسين عليهما السلام فرمايد: الصّبر من الايمان بمنزلة الرّاس من الجسد. «2» صبر نيست به ايمان بمنزله سر است نسبت به بدن. و احاديث بسيار در تأكيد آن وارد شده:
على بن ابراهيم قمى از حضرت صادق عليه السّلام: قال اصبروا على المصائب، و قال: اذا كان يوم القيمة نادى مناد: اين الصّابرون؟ فيقوم فئة من النّاس. ثمّ ينادى: اين المتصبّرون؟ فيقوم فئة من النّاس. قلت جعلت فداك: و ما
«1» بحار الانوار ج 71 ص 68.
«2» كافى ج 2 ص 89.
جلد 6 - صفحه 154
الصّابرون؟ قال على اداء الفرائض و المتصبّرون على اجتناب المحارم. «1» فرمود: صبر كنيد بر مصيبتها، وقتى روز قيامت شود، ندا كند منادى:
كجايند صبركنندگان. پس برخيزند گروهى از مردم، پس ندا كند: كجايند متصبران. پس برخيزند گروهى از مردم. راوى گويد: عرض كردم صابران كيستند؟ فرمود: اداكنندگان واجبات، و متصبران آنانكه اجتناب نمايند از محرمات.
نكته: عدول از مضمر به اسم ظاهر اشاره است به آنكه صبر از جمله حسنات است.
تبصره: آيه شريفه دستور كاملى است براى عموم مبلغين اسلامى و مروجين شريعت احمدى صلّى اللّه عليه و آله كه در ناملايمات روزگار غدار و اذيت و آزار مردمان ناهنجار، افسرده و پژمرده نشوند و عنان صبر را از دست ندهند كه به مصداق آيه شريفه اجر آنها را ذات فياض مطلق ضايع نخواهد كرد بلكه به اضعاف مضاعف به ايشان عطا فرمايد.
در كافى شريف از حضرت صادق يا حضرت باقر عليهما السلام: قال من لا يعدّ الصّبر لنّوائب الدّهر يعجز. «2» يعنى كسى كه قرار ندهد صبر را ملكه راسخه در نفس خود كه دفع كند صولت نزول نوائب و مصائب را به سبب آن، عاجز شود طبع و نفس او از مقاومت و تحمل مشقات، پس هلاك شود به هلاكت صورى و معنوى بواسطه جزع و تقويت اجر، و چه بسا عاقبت وخيم وارد آيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (113) وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ (114) وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (115) فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مُجْرِمِينَ (116) وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ (117)
ترجمه
و ميل مكنيد بسوى آنانكه ظلم كردند پس برسد شما را آتش و نباشد براى شما از غير خدا دوستانى پس يارى كرده نشويد
و بر پادار نماز را در دو طرف روز و در ساعتهاى اوائل شب همانا كارهاى خوب مىبرند كارهاى بد را اين پند است مر پند گيرند گانرا
و صبر كن پس همانا خدا ضايع نميكند مزد نيكوكارانرا
پس چرا نبودند از اهل عصرهاى پيش از شما صاحبان خرديكه نهى كنند از فساد در زمين مگر كمى از آنانكه نجات داديم از آنها و پيروى كردند آنانكه ظلم نمودند آنچه را متنعم شدند در آن و بودند گناهكاران
و نباشد پروردگار تو كه هلاك كند بلدها را بستم با آنكه اهل آنها باشند اصلاح كنندگان.
تفسير
ركون بظالم ظاهرا ميل و رغبت و اعتماد و اعتناء باو است و قمّى ره فرموده و در مجمع از ائمّه عليهم السّلام نقل نموده كه ركون مودّت و نصيحت و طاعت است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنمردى است كه مىآيد نزد پادشاه ظالم پس دوست دارد بقاء او را نادرست در كيسه خود كند و باو عطاء نمايد و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه خدا وعده خلود در آتش را نداده ولى بشما ميرسد پس نبايد ركون بظلمه نمائيد و نيست براى مسلمانان ياورانى كه بتوانند دفع نمايند از ايشان عذاب را در صورت اراده الهى بلكه ناصر و معين و ياور اهل ايمان واقعا منحصر بخدا است و او كسانيرا كه ركون بظالم نمودند نصرت نميفرمايد پس نبايد باميد اعانت و نصرت از ظلمه با آنها دوستى و مودّت نمود و خداوند امر فرموده است باقامه نماز در دو طرف روز و در ساعاتى از شب نزديك بروز چون زلف جمع زلفة بمعنى قربة است و در تهذيب از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دو طرف روز نماز صبح و مغرب است و مراد از ساعات نزديك بروز از شب نماز عشاء است و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نيز اين معنى را روايت نموده است و از ابن عبّاس و غيره هم نقل شده است و گفتهاند اينكه نماز ظهر و عصر ذكر نشده يا براى معروفيّت آندو بنماز روز است يا براى آنستكه خداوند در جاى ديگر فرموده اقم الصّلوة لدلوك الشّمس الى غسق الليل و دلوك شمس زوال آنست و جمعى از مفسّرين قائل شدهاند كه مراد از دو طرف روز نماز صبح و ظهر و عصر است و مراد از ساعات نزديك بروز از شب نماز مغرب و عشاء است و گفتهاند
جلد 3 صفحه 115
دو طرف روز از روز است و مراد نصف اوّل و نصف آخر است و بين الطّلوعين را جزء روز محسوب نمودهاند با آنكه ظاهر از روز عرفا از اوّل آفتاب تا غروب است و ظاهر از دو طرف چيزى دو نصف آن نيست و زوال شمس نصف روز از اوّل طلوع آفتاب تا غروب است نه نصف از اوّل طلوع فجر تا مغرب گويا حضرات خواستهاند نماز ظهر و عصر را داخل در حكم نمايند و راضى بخروج آندو نشدهاند لذا اين بيان را نمودهاند كه بهيچ وجه موافقت با ظاهر آيه ندارد با آنكه اثبات شىء نفى ما عدا نمىكند و محتمل است ترك ذكر آندو براى اثبات تأكيد جماعت باشد در نماز صبح و مغرب و عشاء و لذا خطاب به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شده است با آنكه مراد عامّ است چون اقامه جماعت بعهده آنحضرت بوده و اين نكته را نديدم كسى ذكر كرده باشد در هر حال آنچه از خاندان وحى و تنزيل رسيده اظهر و اقوى و امتن است و بايد دانست كه كارهاى خوب مخصوصا نماز با آداب و شرائط صحّت و قبول كفّاره گناه كارهاى بد است و آثار سوء آنها را از نفس انسانى زائل و بر طرف مينمايد و در حديث نبوى مشهور است كه همانا نماز تا نماز كفّاره ما بين آندو است ماداميكه شخص از معاصى كبيره اجتناب نمايد و در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خدا محو ميكند بهر حسنهاى سيئهاى را و اين آيه را تلاوت نمود و در كافى و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل نموده كه نماز مؤمن در شب مىبرد آنچه را بجا آورده است از گناه در روز و نيز در مجمع و عيّاشى ره از آن حضرت نقل نموده كه بدان هيچ چيز عاقبتش مضرّتر و ندامتش سريعتر از گناه نيست و هيچ چيز زياد طلبتر و زودرستر بگناه از عمل خير نيست كار خوب بگناه بزرگ قديمى فراموش شده از نظر صاحبش ميرسد و آنرا از گردن او مىاندازد و ساقط ميكند و از نامه عملش بعد از اثبات محو مىنمايد اين است كه خدا ميفرمايد همانا حسنات ميبرد سيّئات را اين پند است براى پند پذيران و از يكى از صادقين عليهما السّلام نقل شده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود حبيبم رسول خدا فرمود هيچ آيهاى در قرآن بيشتر از اين آيه مايه اميدوارى نيست و آيه دوّم را قرائت فرمود و فرمود اى على قسم بآن كسيكه مرا بحقّ مبعوث فرمود يكنفر از شما برميخيزد براى وضو گرفتن پس ميريزد گناهان از اعضايش و چون بدل و رويش رو بخدا ايستاد از جاى خود حركت نكند تا از تمام گناهان خود پاك شود مانند
جلد 3 صفحه 116
روز كه از مادر متولّد شده پس اگر مرتكب گناهى شود ميان دو نماز بهمين نحو نماز بعد كفّاره گناه پيش است تا پنج نماز تمام شود پس فرمود اى على مثل پنج نماز در شبانه روز براى امّت من مثل نهر آب جارى است بر در خانه هر يك چه گمان ميكند كسيكه بدنش چرك باشد و روزى پنج مرتبه در آن غسل نمايد آيا چركى در بدنش باقى ميماند هم چنين است و اللّه نمازهاى پنجگانه براى امّت من اين دستورات از امر باستقامت در دين و آنچه بعد از آن ذكر شده موعظه و پند است از براى كسانيكه قبول موعظه و پند مينمايند يا اين اقامه نماز و بردن حسنات آثار سيّئات را موجب تذكّر و اتّعاظ است براى اهل ذكر و فكر و بايد صبر نمود بر طاعات مخصوصا اقامه نماز و دانست كه خداوند اجر نيكوكارانرا بنحو اكمل عطا خواهد فرمود و چيزى از آنرا ضايع و باطل نخواهد گذارد و محتمل است مراد صبر حضرت ختمى مرتبت باشد بر آزار و اذيّت قوم و اشاره بتلافى آن حضرت از آنها باحسان و نيكى در مقابل بدى چنانچه سيره مرضيّه آن وجود مبارك بود و جاى تعجّب است از اينكه چرا در اهل هر عصرى از اعصار سابقه نبودند مردمان عاقل فاضل خير خواهى كه سايرين را نهى از فساد و معصيت كنند و از بركت وجود آنها جامعه اصلاح شود و اهل آن عصر مستحقّ عذاب الهى نشوند مگر عده كمى از انبياء و اولياء و اهل ايمان بآنها كه امر بمعروف و نهى از منكر مينمودند و نجات داد ايشانرا خدا در هر عصرى و سايرين كه ستم كار بودند بخودشان و خلق و پيروى مىنمودند از شهوات و لذّات نفسانى ايكه فرو رفته بودند در آنها و مجرم و معصيت كار بودند بعذاب الهى گرفتار شدند پس بايد از حال آنها عبرت گرفت و باصلاح حال خود پرداخت چون خداوند اهل آبادىها را از روى ظلم هلاك نميكند و تا مستحقّ عقوبت نشوند بر آنها عذاب نازل نمىفرمايد يا مراد آنستكه ايشانرا براى مختصر ظلمى كه بين آنها واقع شود هلاك نميكند با آنكه جامعه در مقام اصلاح حال خودشان و بندگان خدا باشند و فساد غالب نشده باشد مانند باغبانيكه گلزارى تهيّه نموده كه اگر علف هرزه كمى در آن زمين باشد آنرا واژگون نميكند ولى اگر زياد شد ناچار بايد آنرا زير و زبر نمايد و گلزار جديدى تشكيل دهد و در نهى از فساد دلالت است بر وجوب امر بمعروف و نهى از منكر چون فساد اعمّ است از فعل حرام و ترك واجب و بقيّه كنايه است از اشياء نفيسه
جلد 3 صفحه 117
شريفهاى كه نوعا مردم آنها را ذخيره مينمايند و براى خودشان يا غير باقى ميگذارند ميگويند فلانى از بقيّه قوم است يعنى از اخيار آنها است و گفتهاند الوابقيّة يعنى صاحبان دين و خير و بركت و تميز و معرفت و بعضى گفتهاند مراد از آيه اخيره آنستكه خداوند بمجرّد شرك و معصيت خود قومى را هلاك نمىفرمايد ماداميكه بحقوق خودشان تعدّى نكنند و اين براى كمال رحمت رحمانيّه است كه از حقّ خود ميگذرد و از حقّ بندگان نميگذرد لذا گفته شده است كه سلطنت با كفر باقى ميماند و با ظلم باقى نميماند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه اهلها مصلحون يعنى با يكديگر بانصاف رفتار مىنمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اصبِر فَإِنَّ اللّهَ لا يُضِيعُ أَجرَ المُحسِنِينَ (115)
و صبر كن پس محققا خداوند ضايع نميفرمايد اجر احسان كنندگان را.
و اصبر سه قسم صبر داريم يكي صبر بر مصائب و بليات و اذيت و آزار قوم
جلد 11 - صفحه 138
که در اخبار موجب ارتفاع سيصد درجه ميشود.
دوم صبر بر مشاق عبادات که موجب ششصد درجه ميشود و ظاهرا مراد از صبر در اينکه آيه اينست بقرينه آيه قبل و بقرينه جمله بعد.
سوم صبر بر ترك معاصي که موجب نهصد درجه ميشود بلكه در قرآن ميفرمايد إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ زمر آيه 13.
و صبر در هر مقامي مسمّي باسمي ميشود و مولّد خلقي ميگردد، صبر در معاصي تقوي، صبر بر تصرف در اموال محرمه ورع، صبر در باب جهاد شجاعت صبر در باب زخارف دنيوي زهد، بلكه ايمان و عدل و عصمت و امثال اينها تمام مولد صبر هستند و لذا فرمود
(الصبر من الايمان بمنزلة الرأس من الجسد فمن لا صبر له لا ايمان له)
و فرمود
(الصبر مفتاح الفرج).
صبر تلخ آمد و ليكن عاقبتبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 115)- به دنبال برنامه انسان ساز نماز و بیان تأثیری که حسنات در زدودن سیئات دارد در این آیه فرمان به «صبر» میدهد، و میگوید: «و شکیبا باش که خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند» (وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ). یعنی نیکوکاری بدون صبر و ایستادگی میسر نیست.
واژه «صبر» هرگونه شکیبایی در برابر مشکلات، مخالفتها، آزارها، هیجانها، طغیانها و مصائب گوناگون را شامل میشود.
«صبر» یک اصل کلی و اساسی است که در مواردی از قرآن همراه با نماز ذکر شده است شاید به این دلیل که نماز در انسان «حرکت» میآفریند و دستور صبر، مقاومت ایجاد میکند، و این دو یعنی «حرکت» و «مقاومت» هنگامی که دست به دست هم دهند عامل اصلی هرگونه پیروزی خواهند شد.
نکات آیه
۱- خداوند ، پیامبرش را به صبرپیشگى و شکیبایى فرا خواند. (واصبر)
۲- لزوم پیشه ساختن صبر در مشکلات راه دین (فاستقم کما أُمرت ... واصبر)
۳- پایدارى بر دین ، پرهیز از طغیان گرى و تمایل نداشتن و تکیه نکردن بر ستمگران ، امورى نیازمند به صبرپیشگى (فاستقم کما أُمرت ... و لاترکنوا إلى الذین ظلموا ... واصبر)
۴- برپا کردن نماز در اوقات مقرر آن ، نیازمند صبرپیشگى است. (و أقم الصلوة طرفى النهار ... واصبر)
۵- خداوند ، از اجر و پاداش نیکوکاران نمى کاهد و آنان را از پاداش کردارشان محروم نمى سازد. (فإن الله لایضیع أجر المحسنین)
۶- آنان که بر اطاعت فرمانهاى خدا صبورى کنند ، از محسنانند. (واصبر فإن الله لایضیع أجر المحسنین)
۷- پایدارى بر دین ، پرهیز از طغیان گرى ، تکیه نکردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نیکوکارى و درپى دارنده اجر و پاداش الهى است. (فاستقم ... و لاترکنوا ... أقم الصلوة ... فإن الله لایضیع أجر المحسنین)
موضوعات مرتبط
- استقامت: آثار استقامت ۷
- اطاعت: اطاعت از خدا ۶; صبر در اطاعت ۶
- پاداش: موجبات پاداش ۷
- خدا: پاداشهاى خدا ۵; دعوتهاى خدا ۱
- دیندارى: استقامت در دیندارى ۳، ۷; صبر در دیندارى ۲، ۳
- سختى: صبر در سختى ۲
- صابران: ۶
- صبر: اهمیت صبر ۱، ۲، ۳، ۴; دعوت به صبر ۱
- طغیان: آثار اجتناب از طغیان ۷; اجتناب از طغیان ۳
- عمل: موارد عمل پسندیده ۷
- گرایشها: آثار ترک گرایش به ظالمان ۷; ترک گرایش به ظالمان۳
- محسنان: ۶ حتمیت پاداش محسنان ۵
- محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۱
- مطیعان: ۶
- نماز: صبر در برپایى نماز ۴
منابع