ریشه وضع
از الکتاب
(تغییرمسیر از ریشه وضع)
تکرار در قرآن: ۲۶(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
گذاشتن. مثل گذاشتن بار به زمين. [حج:2]. هر باردار بارش را مىگذارد. [رحمن:10].مراد از وضع چنانكه گفتهاند ايجاد است مثل [آل عمران:96]. كه به معنى احداث و ساخته شدن است. *[توبه:47]. ايضاع به معنى سرعت در سير است. ظاهرا مراد از آن در آيه سرعت وضع است يعنى: اگر منافقان با شما به جنگ خارج مىشدند جز تباهى نمىافزودند و به سرعت در ميان شما منازعه و سستى مىافكندند و به شما فتنه آرزو مىكردند. موضع: مصدر ميمى و اسم مكان است [نساء:46]. از آنانكه يهودى شدند كلمات را از مواضع خود كنار و منحرف مىكنندرجوع شود به «حرف - تحريف» * [غاشيه:13-14]. در آن بهشت سريرهايى است بالا رفته و قدحهايى است گذاشته شده (دركنار چشمهها و نحو آن )
ریشههای نزدیک مکانی
ها ه من ان حمل کم ل ما ب ک هن ف عن انث لا هم علم وزن انن قول فى کون الله الا سمع ربب اله على رضع کلم حتى ى کتب ثوب رفع بعد حرف وله کره اول ليس رئى نا کلل قسط جعل وزر ذکر الذى ارض اتى ا يوم ذات ظلم انس وضع غير لم لما وعد سمو صلو نمرق اخذ ظهر صدر خلل زربيه صفف حين خبث بيت انم سلح کوب نسى حرب قوم جىء جنح سرر ثلث فدى فجر خبل مرض حظظ بثث نور جناح اصر شرک عصو اجل طغو بغى خسر سجد کمم
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
وَضَعَتْهَا | ۱ |
وَضَعْتُهَا | ۱ |
وَضَعَتْ | ۱ |
وُضِعَ | ۳ |
مَوَاضِعِهِ | ۳ |
تَضَعُوا | ۱ |
يَضَعُ | ۱ |
لَأَوْضَعُوا | ۱ |
نَضَعُ | ۱ |
تَضَعُ | ۳ |
تَضَعُونَ | ۱ |
يَضَعْنَ | ۳ |
وَضَعَتْهُ | ۱ |
تَضَعَ | ۱ |
وَضَعَ | ۱ |
وَضَعَهَا | ۱ |
مَوْضُوعَةٌ | ۱ |
وَضَعْنَا | ۱ |