ریشه نفل

از الکتاب

تکرار در قرآن: ۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن فلس) زيادت. چنانكه در نهايه و اقرب الموارد و در مجمع و المنار ذيل: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْاَنْفالِ» گفته‏اند. نماز نافله را از آن نافله گويند كه زايد بر واجب است. ايضاً نفل به معنى عطيه آمده چنانكه در قاموس و صحاح گفته، طبرسى نسبت آن را به «قول» داده است و نَفَل (بر وزن فرس) به معنى غنيمت و هبه و زيادت است، جمع آن انفال مى‏باشد مثل سبب و اسباب. راغب گويد: گفته‏اند نَفَل به عينه غنيمت است ليكن به اعتبار آنكه با فتح به دست آمده غنيمت و به اعتبار آنكه عطائى است از جانب خدا بدون استحقاق، نفل گفته مى‏شود. [انبياء:72]. نافله به معنى عطيه است يعنى: اسحق و يعقوب را به ابراهيم عطيه‏اى داديم و همه را نيكوكار گردانديم. به قولى «نافله» فقط به يعقوب راجع است. * [اسراء:79]. يعنى بعضى از شب را با قرآن (نماز) بيدار باش كه زيادتى بر فرائض و يا عطيه‏اى است نسبت به تو، شايد خدايت تو را به مقام پسنديده‏اى برساند به اتفاق روايات فريقين و اجماع مفسران مقصود از مقام محمود مقام شفاعت است. آيه ظاهراً راجع به نماز شب باشد. در مجمع از ابن عباس نقل شده: نماز شب بر آنحضرت واجب و بر ديگران فضيلت بود در صافى از تهذيب از امام صادق «عليه السلام» منقول است كه از نوافل پرسيدند فرمود: «فريضة ففزع السامعون» اينكه امام فرمود: واجب است شنوندگان ترسيدند فرمود: مقصودم نماز شب است بر رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» كه فرموده: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ». ظاهراً از آيه اختصاص آن را به رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» نفهميده‏اند گرچه در جوامع الجامع آن را معناى اول گفته است مجلسى رحمه اللَّه در بحار باب فضائل و خصائص آن حضرت آيه فوق را نقل كرده و فقط كلمات طبرسى را از مجمع نقل كرده است. ولى در عين حال از كلمه «لك» و اينكه نافله شب براى همه مستحب است مى‏شود وجوب آن را براى آن حضرت استظهار كرد مخصوصاً با روايتى كه از تهذيب نقل گرديد و مخصوصاً با ذيل آييه كه مخصوص به آن حضرت است «عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً». انفال‏ [انفال:1]. انفال چنانكه گفته شد جمع نفل است به معنى غنيمت و هبه و زيادت. ظاهراً به غنائم از آن جهت انفال گفته‏اند كه زائداند بر مقصود از جنگ، كه غرض اصلى از آن، گسترش دين و دفاع از حريم اسلام است و در روايات اهل بيت عليهم اسلام انفال عبارتند از: 1- هر زمين متروكى كه اهل آن از بين رفته‏اند. 2- زمينهائى كه با صلح گفته شده مثل بحرين و فدك. 3- اراضى موات. 4- جنگلها. 5- قلل كوهها. 6- معادن. 7- مراتع. 8- سيل گاهها. 9- ميراث كسانى كه وارث ندارند. 10- و امثال آنچه گفته شد. اينها را از آن انفال گويند كه زايداند از آنچه مردم مالك شده‏اند و اينها ثروتهاى عمومى اند كه با صلاحديد امام «عليه السلام» و حكام شرعى در مصارف عمومى مورد استفاده قرار مى‏گيرند، در وسائل از كافى در ضمن حديثى از حضرت كاظم «عليه السلام» نقل شده: «وَ الْاَنْفالُ كُلُّ ارَضٍ خَرِبَةٍ بادَ اَهْلُها، وَ كُلُّ اَرْضٍ لَمْ يُوجَفْ عَلَيْها بِخَيْلٍ وَ لارِ كابٍ وَ لكِنْ صالَحُوا صُلْحاً وَ اَعْطُوا بِاَيْديهِمْ عَلى غَيْرِ قِتالٍ، وَ لَهُ (الامام) رُؤُسُ الْجِبالِ وَ بُطُونُ الْاُوْدِيَةِ وَ الْاجامُ وَ كُلُّ اَرْضٍ مَيْتَةٍ لارَبَّ لَها وَ لَهُ صَوافِى الْمُلُوكِ ماكانَ فى اَيْديهِمْ مِنْ غَيْرِ وَجْهِ غَصْبٍ لِاَنَّ الْغَصْبَ كُلُّهُ مَرْدُودٌ، وَ هُوَ وارِثُ مَنْ لاوارِثَ لَهُ يُعَوُلُ مَنْ لاحيْلَةَ لَهُ...». *** به هر حال صريح آيه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْاَنْفالِ قُلِ الْاَنْفالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» آنست كه انفال اعم از غنائم جنگى و غيره همه مال خدا و رسول است و در حكم اولى كسى را بر آنها حقى نيست مگر آنكه خدا و رسول بدهند و چون در سوره انفال مقدارى از آيات جنگ معروف «بدر» ذكر شده و در آيه [انفال:41]. آمده، روشن مى‏شود كه مراد از انفال در «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْاَنْفالِ» غنائم جنگ بدر و الف و لام آن براى عهد است و امام زين العابدين و امام باقر و صادق عليهم السلام و نيز ابن مسعود آن را «يَسْئَلُونَكَ الْاَنْفالَ» بدون «عن» خوانده‏اند، اين نيز مويد مطلب فوق است. ولى الف و لام در «قُلْ‏ِ الْاَنْفالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» براى استغراق است يعنى از تو از انفال (غنائم) جنگ بدر مى‏پرسند بگو: تمامى انفال (اعم از غنائم و غيره) مال خدا و رسول است. مانعى ندارد كه غنائم جنگى به حكم اولى مال خدا و رسول باشد ولى به حكم آيه «وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ» پنج يك آن كنار شده بقيه به مجاهدين داده شود. در خاتمه بايد دانست فى‏ء رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» نيز از انفال است و قسمت دوم از انفالى كه نقل كرديم مى‏باشد در «فى‏ء» آيات و محل مصرف آن بررسى شده و براى تمام مطلب بايد به آنجا رجوع شود.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْأَنْفَالِ‌ ۱
الْأَنْفَالُ‌ ۱
نَافِلَةً ۲

ریشه‌های مرتبط