روایت:الکافی جلد ۱ ش ۸۵۳
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
علي بن محمد عن اسحاق بن محمد عن شاهويه بن عبد الله الجلاب قال :
الکافی جلد ۱ ش ۸۵۲ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۸۵۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۵۳۳
شاهويه بن عبد الله الجلاب گويد: امام هادى در نامهاى به من نگارش فرمود كه: تو مىخواستى بپرسى، پس از ابو جعفر (پسر بزرگ من كه مرد) جانشين كيست؟ و به خاطر آن پريشان بودى، غم خور، زيرا خدا عز و جل (۱۴۵ سوره توبه): «هيچ مردمى را گمراه نكند، پس از آن كه آنها را هدايت كرده تا بيان كند برايشان آنچه را بايد بپرهيزند» سرور و امام تو بعد از من پسرم ابو محمد است، هر چه نياز داريد نزد او است، خدا است كه هر چه را خواهد پيش دارد و هر چه را خواهد پس اندازد (۱۰۶ سوره بقره): «هر آيه را كه ملغى كنيم و يا پس اندازيم بهتر از آن را يا مانند آن را بياوريم» من نوشتم آنچه شرح و اطمينان است براى دل بيدار.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۱۱۷
شاهويه بن عبد اللَّه گويد: امام هادى عليه السلام بمن نوشت: تو ميخواستى بعد از وفات ابى جعفر راجع بجانشين امام بپرسى، و از آن جهت در اضطراب بودى. غم مخور، زيرا خداى عز و جل «هيچ مردمى را پس از آنكه هدايتشان كرده گمراه نكند تا چيزهائى را كه بايد از آن بپرهيزند، برايشان بيان كند- ۱۱۴ سوره ۹-» صاحب تو بعد از من پسرم ابو محمد است، هر چه احتياج داريد نزد اوست (هر چه ميخواهيد از او بپرسيد) خدا آنچه را خواهد مقدم دارد و آنچه را خواهد مؤخر گذارد (و خودش فرمايد) «هر آيهاى را كه نسخ كنيم يا بتأخير اندازيم، بهتر از آن يا مانند آن را بياوريم- ۱۰۶ سوره ۲-» آنچه براى صاحب خرد بيدار مطلب را روشن كند و بس باشد نوشتم.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۱۴۳
على بن محمد، از اسحاق بن محمد، از شاهويه بن عبداللَّه جَلّاب روايت كرده است كه گفت: امام على نقى عليه السلام به من نوشت در نامه كه: «اراده كردى كه سؤال كنى از خَلَف بعد از ابوجعفر، و براى اين مضطرب شدى، پس غمناك مباش؛ زيرا كه خداى عزّوجلّ نام گمراهى را بر گروهى نمىگذارد، بعد از آنكه ايشان را راه راست نموده باشد، تا روشن سازد از براى ايشان، آنچه را كه واجب است كه از آن پرهيز كنند (و آنچه او را خشنود گرداند، و آنچه او را به خشم آورد) «۱»، و صاحب تو (يا صاحب شما) بعد از من، ابومحمد، پسر من است. و در نزد اوست آنچه مردم به آن محتاج باشند. و خدا پيش مىاندازد آنچه را كه خواهد، و به تأخير مىافكند آنچه را كه خواهد. «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها» «۲»، يعنى: «آنچه را كه منسوخ و برطرف مىكنيم از آيهاى از آيات خود (بر وفق مصلحت مردمان و __________________________________________________
(۱). توبه، ۱۱۵. (۲). بقره، ۱۰۶.
مقتضاى زمان)، يا فراموش مىگردانيم آن را و از دلها مىبريم، مىآوريم بهتر از آن آيه منسوخه در نفع بندگان، يا مانند آن در منفعت با وجود رعايت مصلحت». و نوشتم در اين نامه و اشاره نمودم به آنچه در آن، بيان و قناعت است براى صاحب عقلى كه بيدار و هوشيار باشد و زياده از اين را نخواهد».