المائدة ١١٨
کپی متن آیه |
---|
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ |
ترجمه
المائدة ١١٧ | آیه ١١٨ | المائدة ١١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن تَغْفِرْ لَهُمْ ...»: این شیوه ادب انبیاء با خدا است (نگا: ابراهیم / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
رَبِ إِنَّهُنَ أَضْلَلْنَ کَثِيراً... (۱)
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ... (۰) مَا کَانَ لِنَبِيٍ أَنْ يَکُونَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۱۲۰ - ۱۱۶ سوره مائده
- مورد استعمال عبارت ((من دون الله )) در قرآن ، و بيان اينكه خداقابل انكار نيست هر چند در تشخيص اسماء و صفات او اشتباه شود و به ظاهر انكار گردد.
- اعتقاد به الوهيت مريم ، مادر عيسى (ع ) در ميان مسيحيان ونقل گفتار صاحب تفسير ((المنار)) در اين باره
- نهايت عبوديت و ادب بندگى در پاسخ حضرت عيسى (ع ) به خداوند
- فقط علم خداى سبحن معتبر است و علم و جهل جز او را بها و اعتبارى نيست
- حقيقت شهادت را فقط خدا دارا است و اوست كه بر هر چيز شهادت عامه و مطلقه دارد ((وانتعلى كل شى ء شهيد))
- نكاتى چند در عبارت : ((ان تعذبهم فانهم عبادك وان تغفرلهم فانك انت العزيز الحكيم))
- صدق صادقين (در قول و در عمل ) در آخرت برايشان سودمند خواهد بود
- فرق رضايت از عمل با رضايت از عامل و اشاره به معناى رضايت پروردگار از بنده وآثار اين رضايت
- (رواياتى در ذيل آيات شريفه : ((ءانت قلت للناس ...)))
- توضيح اينكه در حديث آمده : خداوند با يك حرف از خلق خود محجوب شده و شرحى درمورد اينكه اسم اعظم خداوند از نوع الفاظ نيست
- گفتارى پيرامون معناى ادب
- معناى ادب و بيان اختلاف مفهوم آن با اختلاف مقاصد در جوامع مختلف
- اخلاق وصف روح ، و ادب وصف عمل است و ادب ، ناشى از اخلاق مى باشد و ادب الهى انبياءهياءت زيباى اعمال دينى ايشان است
- اسلام سرتاپاى زندگى را داراى ادب نموده است و آن عبارت است از انجام دادناعمال بر هياءت توحيد
- اثر عمل در پرورش خود و ديگران ، و بيان اينكه مربى بايد بدانچه به ديگران مىآموزد ايمان داشته ، عملش مطابق علمش باشد
- مراد از هدايت انبياء (ع ) توحيد ايشان است و امر به اقتداء به هدايت آنان (فبهديهم اقتده )امر به پيروى آنان است در عمل
- تاءديب الهى انبياء (ع ) از طريق وحى تسديدى و تاءديبى است كه جداى از وحى نبوت وتشريع بوده است
- ادب الهى انبياء (ع ) هم شامل ادب نسبت به خداوند مى شود و همشامل ادب نسبت به مردم (ادب فردى و ادب اجتماعى )
- عدم تكلف و استفاده از طيبات و رزق حلال از آداب انبياء (ع ) بوده است
- ادب آدم و حوا در دعاى خود: ((ربنا اننا ظلمنا انفسنا...)) پس از آنكه نهى ارشادى ازخوردن درخت را مخالفت كردند
- ادب نوح (ع ) در گفتگويش با خداى تعالى در داستان دعوت فرزندش
- ادب ابراهيم (ع ) در احتجاج با قوم خود و در دعا و درخواست هايش از خداوند
- مقام رفيع حضرت ابراهيم (ع ) و جايگاه والاى او نزد تمام اديان توحيدى
- درخواست حضرت ابراهيم (ع ) از خداوند در خصوص سرزمين مقدس مكه
- دعاى ديگرى از حضرت ابراهيم (ع ) و توجه بر ادبى كه در آن رعايت شده است
- ادب اسماعيل (ع ) نسبت به خداوند تعالى
- ادب يعقوب (ع ) در كلامش كه گفت : ((انما اشكو بثى و حزنى الى الله ...))
- ادب در دعاى يوسف صديق (ع ) به هنگامى كه همسر عزيز مصر او را تهديد كرد و در كلاماو پس از ديدار پدر
- ادب يوسف (ع ) در دعاى ديگرش در زمانى كه خود عزيز مصر شده بود
- ادب موسى (ع ) در دعاهايش و بيان اينكه اعتراف آنجناب (رب انى ظلمت نفسى ) اعتراف بهگناه نيست
- دعاى موسى عليه السلام در اولين روز بعثت خود
- نفرين موسى و هارون درباره فرعون و فرعونيان
- فرق بين دعا و نفرين و بيان آدابى كه موسى (ع ) در نفرين خود به فرعون وفرعونيان رعايت نموده است
- توجه به ادب جميلى كه حضرت موسى (ع ) در كلام خود بكار برده است
- ادب در دعا وثناى حضرت شعيب ، داوود و سليمان (ع )
- ادب در دعاى يونس (ع ) در شكم ماهى
- دعاى ايوب و زكريا (ع )
- وجوه لطيفى از ادب عبوديت عيسى (ع ) در مقام دعا براىنزول مائده و در مقام تبرئه خود از شرك ورزيدن نصارا
- دعائى كه ادب بندگى پيامبر اسلام (ص ) و مؤ منين به آن حضرت را نشان مى دهد
- يكى از آداب انبياء (ع ) ادبى بود كه در گفتگوى با قوم خود از طرف پروردگار خودآن را رعايت مى كردند
- مقايسه طرز گفتار و رفتار طواغيت همچون فرعون و نمرود، با رفتار و گفتا انبياء (ع )
- ادب ديگر انبياء (ع )، ادبى است كه در معاشرت و گفتگو با مردم و در برابر مكذبين ومعاندين مراعات مى نمودند
- خود را از مردم شمردن و متناسب با ميزان عقل مردم سخن گفتن ، از آداب انبياء (ع ) است
- در باطل و در حقى كه آميخته با باطل است ادب نيست
- نفى امتيازهاى مادى و طبقاتى و بزرگداشت اهل علم و تقوا، از جمله آداب انبياء (ع ) است
- (شامل يكصدوهشتاد و سه روايت راجع به اوصاف ،احوال و و سنن پيامبر گرامى اسلام (ص ))
- سيره پيامبر اكرم (ص ) از زبان مبارك امام حسين (ع )
- شرح و تفسير كلمات و جملات روايت مشهورى كه درباره جسمى واحوال روحى پيامبر اكرم (ص ) نقل شده است
- روايات ديگرى در درباره سيره عملى رسول اكرم (ص )
- عبادت پيامبر اكرم (ص ) از ساده روايات
- سخاوت حضرت (ص ) و توجه ايشان به امر نيازمندان
- رواياتى درباره پاره اى از سنن و آداب رسول الله (ص ) در معاشرت با مردم
- از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
- آداب آن جناب در سفر
- رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن
- آداب آن حضرت در خوردنيها و آشاميدنى ها
- آداب آن جناب در وضو ساختن و غسل نمودن
- از جمله آداب حضرتش در نماز و ملحقات آن
- روزه گرفتن آن حضرت
- جمله اى از آداب آن جناب در قرائت قرآن و دعا
- گفتارى پيرامون بندگى و بنده دارى
- اعتبار عبوديت براى خداى سبحان
- سلطنت حقيقى و مالكيت واقعى پروردگار منشاء وجوب انقياد موجودات در برابر اراده اواست
- برده گيرى و اسباب آن
- سير تاريخى برده گيرى
- لغو دو سبب از اسباب بردگى (سلطه و قلدرى ولايت پدر و شوهر) در اسلام
- برده گيرى اسراى جنگى در جنگ مسلمين با كفار، در اسلام پذيرفته شده است
- راه برده گيرى در اسلام
- رفتار و سيره اسلام درباره غلامان و كنيزان و عنايت بسيار به آزاد گشتن بردگان
- سير برده گيرى در تاريخ
- انديشه الغاى بردگى تا چه اندازه صحيح بوده است
- لازمه زندگى اجتماعى ، محدوديت آزادى هاى فردى است
- ميزان محدوديت آزادى در اجتماع ؟ و بيان صحت نظر و روش اسلام درباره برده گيرى وانطباق آن با عقل و فطرت
- داستان بر انداختن برده گيرى به كجا انجاميد؟
- ادامه برده گيرى در قرن حاضر به شكلى جديد (همان آتش و همان كاسه )
- برده گيرى قرن بيستم توسط كشورهاى متمدن !
- روش اسلام درباره بردگى حكيمانه ترين روش است
- بررسى اين سخن كه منشاء انديشه الغاء بردگى ، تساوى حقوق افراد بشر بوده است
- وجه علوم تشريع تملك مال براى بردگان و موقت كردن بردگى در اسلام
- گفتارى چند در پيرامون عفو و مجازات
- لزوم وجود سنخيت بين عمل و كيفر و پاداش
- كيفر دادن در مقابل جرائم نشان دهنده يك نوع بردگى است
- عفو و بخشش ، حد مشروعيت آن و اسبابى كه براى مغفرت در قرآن آمده است : (تو به وشفاعت )
- مراتب عفو كه مترتب است بر مراتب گناه
- انواع امر و نهى : جزائى اخلاقى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «118»
(عيسى گفت: خدايا!) اگر عذابشان كنى، پس آنان بندگان تو هستند و اگر آنان را بيامرزى، پس همانا تو خود توانمند و حكيمى.
نکته ها
حضرت عيسى در پاسخ به خداوند كه فرمود: آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را خدا بگيرند؟ با جدا كردن خود از مردم و اينكه تنها خداوند مالك آنان است، فرمود: در گرايشهاى شركآلود امّت خود، نقشى نداشته است.
به روايت ابوذر، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شبى تا صبح در ركوع و سجود اين آيه را تلاوت مىنمود.
از آن حضرت سؤال كردم چگونه بود كه تا صبح اين آيه را تلاوت فرموديد. حضرت فرمود:
از خداوند طلب شفاعت براى امّتم مىكردم و خداوند سرانجام آن را به من داد و امّتم در صورتى كه شرك نورزند، به آن نائل خواهند شد. «1»
در روايتى ديگر آمده است وقتى حضرت اين آيه را تلاوت فرمود، دستان مبارك را بلند كرده و با حال گريه فرمود: «اللّهم امّتى» وبه امّت خود دعا مىكرد. خداوند جبرئيل را بر حضرت فرستاد و فرمود: «انّا سنرضيك فى امّتك و لا نسوئك» ما تو را خشنود خواهيم كرد و نمىگذاريم ناراحت شوى. «2»
پیام ها
1- انبيا، تسليم پروردگارند. إِنْ تُعَذِّبْهُمْ ... وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ از كار خدا نمىتوان سؤال كرد: «لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ» «3»
«1». تفسير مراغى.
«2». تفسير ابنكثير.
«3». انبياء، 23.
جلد 2 - صفحه 403
2- عذاب ويا آمرزش مشركان بدست خداست. إِنْ تُعَذِّبْهُمْ ... وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ
3- قهر يا مهر خداوند، بر اساس عزّت و حكمت است. «أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (118)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 212
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ: اگر عذاب كنى ايشان را به جهت كفر، پس بتحقيق كه ايشان بندگان تواند، و بنده را بر مالك اعتراضى نزيبد، و هر چه فرمايد بر وجه جزا و سزا و به مقتضاى حكمت و مصلحت باشد. در اين تنبيه است بر آنكه آنها مستحق عذابند، زيرا حقيقت معنى آنكه: ايشان بندگان تو و معذلك عبادت غير تو كردند. وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ: و اگر بيامرزى ايشان را بعد از آنكه تائب شده، ايمان آوردند فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: پس بدرستى كه تو غالب و قادرى بر ثواب و عقاب. دانا و حكيم در هر چه كنى از عفو و عذاب، يعنى ثواب و عقاب تو بر وجه حكمت و صواب است. پس اگر عذاب كنى، بر وجه عدل؛ و اگر عفو كنى، بر سبيل فضل باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (118)
ترجمه
اگر عذاب كنى آنها را پس همانا آنها بندگان تواند و اگر بيامرزى آنها را پس همانا توئى تواناى درست كردار.
تفسير
بندئيكه بوظيفه بندگى عمل ننمود استحقاق عذاب پيدا مىكند و مولى مختار است اگر بخواهد عذاب كند بر طبق استحقاق و عدالت رفتار فرموده و اگر بخواهد عفو فرمايد بمقتضاى كرم و فضل سلوك نموده و قدرت و حكمت با هر دو سازش دارد و انبيا مأذون در شفاعت از كفار نيستند و خداوند وعده عذاب دائم فرموده البته بوعده خود عمل خواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِن تُعَذِّبهُم فَإِنَّهُم عِبادُكَ وَ إِن تَغفِر لَهُم فَإِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ (118)
اگر آنها را معذب فرمايي پس آنها بندگان تو هستند اختيار آنها با تو است و اگر بيامرزي آنها را پس محققا تو عزيز مقتدر و حكيم علي الاطلاقي.
إِن تُعَذِّبهُم البته آنها استحقاق عذاب سخت دارند زيرا معصيتي بالاتر از شرك نيست و بميزان عدل است و كسي را نميرسد در كار تو فضولي كند لا يُسئَلُ عَمّا يَفعَلُ وَ هُم يُسئَلُونَ انبياء آيه 23، فَإِنَّهُم عِبادُكَ
العبد و ما في يده
جلد 6 - صفحه 508
کان لمولاه
مملوك تو، مخلوق تو، مصنوع تو هستند و اختيار ملك با مالك است (صلاح مملكت خويش خسروان دانند).
وَ إِن تَغفِر لَهُم مغفرت شامل حال مؤمن ميشود نسبت بمعاصي صادره از او و اما كافر و مشرك از اينکه موهبت ممنوع هستند إِنَّ اللّهَ لا يَغفِرُ أَن يُشرَكَ بِهِ وَ يَغفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَن يَشاءُ نساء آيه 48.
فَإِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ عزيز بزرگي و تواني و محكم كاريست حكيم موافق حكم و مصالح اگر قابليت مغفرت داشته باشند و موافق با مصلحت باشد ميآمرزد و الا مورد عذاب ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- معتقدان و مدعیان الوهیت عیسى (ع) و مادرش مریم، مستحق عذاب الهى (ان تعذبهم فانهم عبادک)
۲- تمامى انسانها بنده و مملوک خداوند هستند. (ان تعذبهم فانهم عبادک)
۳- مملوکیت مردمان براى خداوند مجوز عذاب مشرکان آنان از سوى خداوند (ان تعذبهم فانهم عبادک)
۴- مشرکان، مستحق عذاب الهى (ان تعذبهم فانهم عبادک)
۵- خداوند، اختیاردار عذاب و آمرزش معتقدان به الوهیت عیسى (ع) و مادرش مریم (ع) است. (ان تعذبهم ... و إن تغفر لهم)
۶- عذاب و نیز آمرزش مشرکان در قیامت در اختیار خداوند و به دست اوست (ان تعذبهم ... و إن تغفر لهم)
۷- عیسى (ع) منزه از هرگونه نقشى در گرایشهاى شرک آلود امت خویش (ان تعذبهم ... و إن تغفر لهم) مسیح (ع) با جداسازى سرنوشت مسیحیان مشرک از سرنوشت خویش با جمله «ان تعذبهم ...» و نه «ان تعذبنا» اشاره به این دارد که وى هیچگونه نقشى در گرایش امت خویش به شرک نداشته است.
۸- عطوفت عیسى (ع)، نسبت به همه مردمان حتى به گمراهان امت خویش* (ان تعذبهم فانهم عبادک و إن تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم)
۹- امکان آمرزش مشرکان، از سوى خداوند (و إن تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم)
۱۰- تنها خداوند، عزیز (توانمندى شکست ناپذیر) و حکیم (بسیار کاردان) است. (فانک انت العزیز الحکیم)
۱۱- عزت و اقتدار خداوند، دلیل امکان آمرزش مشرکان (و إن تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم)
۱۲- تمامى افعال خداوند و حتى آمرزش مشرکان، بر اساس حکمت است. (و إن تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم)
۱۳- عذاب هاى خداوند، برخاسته از عزت و حکمت اوست. (و إن تعذبهم ... فانک انت العزیز الحکیم) جمله «فانک انت ...» همانگونه که جزاى مقدر در «ان تغفر لهم» را بیان کرده است مى تواند به جزاى تقدیرى «ان تعذبهم» نیز نظر داشته باشد در این صورت مفاد آیه این مى شود: هیچ جاى اعتراضى بر خداوند نیست زیرا وى اولا عزیز است و محکوم هیچ حکمى نخواهد شد و ثانیاً حکیم است و افعال وى و ازجمله عذاب و مغفرت بندگان همواره بر اساس حکمت است.
موضوعات مرتبط
- آمرزش: منشأ آمرزش ۵
- اسماء و صفات: حکیم ۱۰ ; عزیز ۱۰
- انسان: عبودیت انسان ۲ ; مملوکیّت انسان ۲، ۳
- خدا: آمرزش خدا ۹ ; اختصاصات خدا ۱۰ ; اختیارات خدا ۵، ۶ ; افعال خدا ۱۲ ; حکمت خدا ۱۲، ۱۳ ; عذاب خدا ۱، ۳، ۴ ; عزت خدا ۱۱، ۱۳ ; قدرت خدا ۱۱ ; مالکیت خدا ۲، ۳ ; منشأ عذاب خدا ۱۳
- عذاب: اهل عذاب ۴ ; منشأ عذاب ۵ ; موجبات عذاب ۱
- عقیده: کیفر عقیده باطل ۱
- عیسى (ع): الوهیت عیسى (ع) ۱، ۵ ; تنزیه عیسى (ع) ۷ ; عطوفت عیسى (ع) ۸ ; عیسى (ع) و گمراهان ۸ ; عیسى (ع) و مسیحیان ۷، ۸
- مریم (ع): الوهیت مریم (ع) ۱، ۵
- مسیحیان: شرک مسیحیان ۷
- مشرکان: آمرزش مشرکان ۶، ۹، ۱۱، ۱۲ ; عذاب مشرکان ۳، ۴، ۶ ; مشرکان در قیامت ۶
منابع