الحديد ٢٣

از الکتاب
کپی متن آیه
لِکَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى‌ مَا فَاتَکُمْ‌ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ‌ وَ اللَّهُ‌ لاَ يُحِبُ‌ کُلَ‌ مُخْتَالٍ‌ فَخُورٍ

ترجمه

این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد!

ترتیل:
ترجمه:
الحديد ٢٢ آیه ٢٣ الحديد ٢٤
سوره : سوره الحديد
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِکَیْ لا ...»: شما را بر این مسأله باخبر کردیم که تا. جهان را بدین خاطر چنین آفریدیم که تا. «فَاتَکُمْ»: از دست دادید. از دستتان بدر رفت (نگا: آل‌عمران / . «آتَاکُمْ»: به شما داد. به دستتان رساند. «مُخْتَالٍ فَخُورٍ»: (نگا: نساء / ، لقمان / ). مراد آیه این است که انسان بطور کلی غمگین یا شادمان نگردد، بلکه آیه انسان را رهنمود می‌فرماید به این که او دلبسته و شیفته و عبد و اسیر زرق و برق جهان نگردد، و خوشیها و ناخوشیهایش را گذرا بداند و آنها را جاودانه نپندارد، و مست ناز و نعمت، و یا زندانی بلا و مصیبت نشود، و بداند که او مسافری به سوی آخرت است و راه از نشیب و فراز برخوردار است.


نزول

شأن نزول آیات ۲۲ و ۲۳:

امام صادق علیه‌السلام فرماید: هنگامى که سر مبارک حسین بن على علیه‌السلام را نزد یزید بن معاویه لعنه‌الله آوردند على بن الحسین و دختران امیرالمؤمنین علیهم‌السلام را نیز وارد بارگاه یزید نمودند و دست و کتف على بن الحسین در این هنگام به غل و زنجیر بسته شده بود.

یزید به عنوان شماتت به على بن الحسین رو کرد و گفت: شکر و سپاس مر خدائى راست که پدر تو را به قتل رسانید. زین العابدین در پاسخ او فرمود: لعنت خدا بر کسانى باد که به چنین قتل ناروائى اقدام کردند.

یزید از جواب على بن الحسین در خشم شد دستور داد گردن او را بزنند. على بن الحسین فرمود: اى یزید اگر تو مرا بکشى چه کسى این دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به منازل ایشان در مدینه خواهد رسانید. در حالتى که آنان سرپرست و محرمى جز من ندارند.

در اینجا خشم یزید فرو نشست و گفت: اى على بن الحسین جز تو دیگرى آنان را به منازل خویش نخواهد رسانید سپس دستور داد سوهانى حاضر کردند و خود با دست خویش به وسیله سوهان زنجیر گردن على بن الحسین را برید و از گردن او بیرون آورد سپس گفت: اى ابومحمد آیا می‌دانى چرا زنجیر را از گردن تو باز کردم. فرمود: بلى، خواست بدین وسیله منتى بر ما گذاشته باشى. یزید گفت: آرى به خدا قسم جز این قصد دیگرى نداشتم سپس این آیه را خواند «وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکمْ؛ آنچه رنج و مصیبت به شما برسد از اثر اعمالى است که انجام داده اید».

على بن الحسین فرمود: اى یزید این آیة درباره ما نازل نشده است بلکه این آیات (آیه ۲۲ و آیه ۲۳ این سوره) درباره ما نازل شده است و آن را قرائت کرد و فرمود: زیرا ما از آن کسانى هستیم که اگر چیزى از ما در این دنیا فائت شده و از دست برود، دلتنگ و آزرده خاطر نمى شویم و نیز اگر اقبال و خوبى به ما برسد شادخاطر و مغرور نگردیم.[۱]

تفسیر


نکات آیه

۱ - انسان، به خاطر چیزى که از دست مى دهد، نباید ناراحت و غمگین شود. (لکیلاتأسوا على ما فاتکم)

۲ - انسان، در برابر برخوردارى ها و بهره مندى ها، نباید شادمانى کند. (و لاتفرحوا بما ءاتیکم)

۳ - ایمان و اعتقاد به تقدیر الهى (هر چیزى در زندگى بشر از قبل تعیین و در کتابى نوشته شده است)، باعث مى گردد که آدمى در مقابل رویدادها - چه خوب و چه بد - خود را نبازد. (ما أصاب من مصیبة ... لکیلاتأسوا على ما فاتکم و لاتفرحوا بما ءاتیکم) جمله «لکیلاتأسوا...» تعلیل براى آیه پیشین است; یعنى، ما این حقیقت را (هر حادثه اى از پیش مکتوب و مقدر شده است) بازگو کردیم; بدان جهت که معرفت و آگاهى به آن، باعث شود تا شما در برابر ناملایمات، غمگین نشوید و نیز در مقابل برخوردارى ها، شادمانى نکنید.

۴ - خداوند، آدم هاى خودپسند و فخرفروش را دوست ندارد. (و اللّه لایحبّ کلّ مختال فخور) در جایى که شخص، گرفتار عجب و خودپسندى گردد، گفته مى شود: «اختال الرجل» (مصباح المنیر). بنابراین «مختال»; یعنى، فرد خودپسند.

۵ - عجب و خودپسندى، زمینه صفت فخرفروشى است. (و اللّه لایحبّ کلّ مختال فخور) تقدیم «مختال» بر «فخور»، مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.

۶ - بى اعتقادى به تقدیر الهى، باعث مى شود که رویدادهاى تلخ و ناگوار براى انسان، امرى غیرمنتظره باشد و وى را از پاى درآورد. (ما أصاب من مصیبة ... لکیلاتأسوا على ما فاتکم)

۷ - باورنداران به تقدیر الهى، برخوردارى ها و امکانات را نشانه شایستگى هاى خود پنداشته و دچار خودپسندى و فخرفروشى مى شوند. (لکیلا ... و لاتفرحوا بما ءاتیکم و اللّه لایحبّ کلّ مختال فخور)

۸ - غمگین شدن در ناملایمات و شادمانى کردن در برخوردارى ها، نشانه بى اعتقادى به تقدیر الهى است. (لکیلاتأسوا على ما فاتکم و لاتفرحوا بما ءاتیکم) «أسى» (مصدر «تأسوا») به معناى اندوهگین شدن و «فرح» (مصدر «لاتفرحوا») به معناى شادمانى کردن است. بنابراین «لاتأسوا»; یعنى، غمگین نشوید و «لاتفرحوا»; یعنى، شادمانى نکنید; زیرا آنچه به شما مى رسد - چه خوب و چه بد - قبلاً تعیین شده است.

روایات و احادیث

۹ - «حفص بن غیاث عن أبى عبداللّه(ع) قال: قلت: جعلت فداک فما حدّ الزهد فى الدنیا؟ قال: فقال: قد حدّ اللّه فى کتابه فقال عزّوجلّ: «لکیلاتأسوا على ما فاتکم و لاتفرحوا بما آتاکم»;[۲] حفص بن غیاث مى گوید: به امام صادق(ع) گفتم: فداى شما گردم، حدّ زهد در دنیا کدام است؟ امام(ع) فرمود: خداوند حدّ آن را در قرآن بیان نموده و فرموده: لکیلاتأسوا على ما فاتکم و لاتفرحوا بما أتاکم».

موضوعات مرتبط

  • استقامت: زمینه استقامت ۳
  • امکانات مادى: سرزنش سرور براى امکانات مادى ۲; سرور براى امکانات مادى ۸
  • اندوه: سرزنش اندوه ۱
  • ایمان: آثار بى ایمانى به مقدرات خدا ۶، ۸; ایمان به مقدرات خدا ۳
  • تفاخر: زمینه تفاخر ۵
  • خدا: بینش مکذبان مقدرات خدا ۷; تفاخر مکذبان مقدرات خدا ۷; مکذبان مقدرات خدا و امکانات ۷
  • زهد: محدوده زهد ۹
  • عجب: آثار عجب ۵
  • گذشته: اندوه بر گذشته ۱
  • مبغوضان خدا :۴
  • متکبران: مبغوضیت متکبران ۴
  • مصایب: اندوه بر مصایب ۸
  • هلاکت: عوامل هلاکت ۶

منابع

  1. تفسیر على بن ابراهیم.
  2. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۴۸; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۴۸، ح ۹۰.