التوبة ٢٤
کپی متن آیه |
---|
قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ وَ عَشِيرَتُکُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَ مَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَ إِلَيْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ |
ترجمه
التوبة ٢٣ | آیه ٢٤ | التوبة ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِقْتَرَفْتُمُوهَا»: آن را کسب کردهاید و فراچنگ آوردهاید. «تَرَبَّصُوا»: انتظار بکشید. چشم به راه باشید. «أَمْر»: کار. یعنی اگر چنین کردید، خدا هم کار خود را میکند و عذاب عاجل یا عقاب آجل را نازل مینماید که مراد تهدید و تخویف است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گوید: چیزى که اقتضاء نزول این آیه را نمود، محبت مسلمین نسبت به خویشاوندان و پدران و فرزندان بوده که آنان را از هجرت بازداشته بود.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۲۴ - ۱۷، سوره توبه
- معناى عمارت مساجد الله در: (( ما كان للمشركين ان يعمروا مساجد الله ))
- هيچ عمل لغو و بى فايده اى در دين تشريع نشده و جواز هر عملى منوط به اينست كه خداوند به فاعلش حق داده باشد
- وجه تغيير از عبادت به (( خشية )) و اشاره به وجود ملازمه بين عبادت و ترس
- مراد از (( سقاية الحاج ))
- وزن و ارزش عمل به زنده بودن و تواءم بودن عمل ايمان است
- مقصود از (( اعظم درجة عند الله )) اينست كه آنهايى كه فقط سقايت و عمارت كرده اند ئرمقابل مؤ منين مهاجر و مجاهد هيچ درجه و فضيلتى ندارند
- سبب نهى از دوستى پدران و برادران كافر، مداخله آنان در امور مؤ منين و تحريك ايشان به وسيله آنان مى باشد
- مراد از جمله : (( فتربصوا حتى ياءتى الله بامره ))
- چند روايت در مورد اينكه آيه شريفه : (( اجعلتم سقاية الحاج ... )) درباره اميرالمؤ منين (ع) نازل شده است
- سخن صاجب المنار در مورد روايات مربوط به شاءن نزول آيه شريفه و نقد و رد آن و اشاره به كيفيت استناد به رواياتى كه راجع به قرآنكريم است و متعرض حكم شرعى نمى باشد
- رواياتى ديگر در مورد شاءن نزول آيه شريفه : (( اجعلتم سقاية الحاج ... ))
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( لاتتخذوا آبائكم و اخوانكم اولياء ان استحبواالكفر... ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «24»
بگو: اگر پدران و فرزندان وبرادران وهمسران و خاندان شما وثروتهايى كه جمع كردهايد و تجارتى كه از كسادى آن بيم داريد و خانههايى كه به آنها دلخوش كردهايد، نزد شما از خدا وپيامبرش وجهاد در راه او محبوبتر باشد، پس منتظر باشيد تا خداوند، فرمان (قهر) خويش را به اجرا در آورد. و خداوند، گروه نافرمان را هدايت نمىكند.
نکته ها
روزى علىبن ابىطالب عليهما السلام به گروهى فرمود: چرا شما براى كمك به اسلام به مدينه هجرت نمىكنيد و به پيامبر ملحق نمىشويد؟ گفتند: ما با برادران و فاميل خود هستيم و از خانههايمان دفاع مىكنيم. «1»
گروههايى كه در اين آيه مطرح شده، به عنوان نمونه است و به همين دليل، پدر شامل مادر هم مىشود و پسر شامل دختر، و برادر شامل خواهر نيز مىشود.
پیام ها
1- ميزان ايمان را هنگام قرار گرفتن سر دو راهى دنيا و آخرت مىتوان شناخت.
«أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ»
«1». تفسير الميزان.
جلد 3 - صفحه 399
2- براى عبور از پلهاى مادّيت، بايد عقايد و انس با خدا را تقويت كرد. إِنْ كانَ آباؤُكُمْ ... وَ أَمْوالٌ ... أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...
3- عواطف فاميلى و امكانات مادّى نبايد مانع جهاد شود و هركجا مانع شد، زمينهساز قهر الهى است. إِنْ كانَ آباؤُكُمْ ... وَ أَمْوالٌ ... أَحَبَ ... فَتَرَبَّصُوا ...
(در راه دوستى خدا و جهاد در راه او بايد از همه چيز و همه كس گذشت.
زيرا حفظ دين، بر حفظ روابط خانوادگى، عاطفى و اقتصادى مقدّم است.)
4- اگر رفاه در زندگى اصل شد، انسانيّت سقوط مىكند و سبب دورى از خدا ورسول است وقهر و غضب نامعلومى را در انتظار دارد. «يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»
5- رفاه طلبانِ مسئوليّت گريز، مشمول هدايت الهى نمىشوند. «لا يَهْدِي»
6- برترى دادن مادّيات بر امور معنوى، نشانهى فسق است. أَحَبَّ إِلَيْكُمْ ... الْفاسِقِينَ (مرز ايمان و فسق، رها كردن معنويات است)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «24»
«1» كافى ج 2 ص 125 باب الحب فى اللّه و البغض فى اللّه.
ج5، ص 48
شأن نزول «1»- چون آيه شريفه قبل نازل شد، متخلفان از هجرت گفتند: حالا ما در ميان قبايل و عشاير خوديم و به معاملات و تجارات اشتغال داريم، اگر هجرت كنيم به ضرورت قطع پدر و مادر و فرزند شده و تجارت از دست برود؛ آيه شريفه نازل شد:
قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ: بگو اى پيغمبر به تاركان هجرت و امر الهى، اگر هست پدران شما. وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ: و فرزندان شما و برادران شما.
وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ: و زنان شما و خويشان شما. وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها: و مالهائى كه كسب نموده و جمع كردهايد. وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها:
و تجاراتى كه مىترسيد نارواجى آنها را هرگاه مشغول شويد به طاعات الهى و اوامر سبحانى. وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها: و منزلهائى كه از غايت نظافت و نزاهت مىپسنديد آنها را و خوشآيند شما است، اگر اين اشياء مذكوره را به دوستى اختيارى نه طبيعى كه در تحت تكليف داخل نيست. أَحَبَّ إِلَيْكُمْ: دوستتر است به سوى شما و محبوبتر مىداريد. مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ: از طاعت الهى و اطاعت رسول سبحانى. وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ: و از جهاد نمودن در راه خداى تعالى و اعلاى دين. فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ: پس منتظر باشيد تا اينكه بياورد حق تعالى و امر فرمايد عقوبت خود را عاجلا در دنيا و آجلا در آخرت. وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ: و حق تعالى وا مىگذارد گروهى را كه خارج شدند از حد فرمان او، و نظر لطف و توفيق را از ايشان باز دارد به جهت فرط عناد و انكار و لجاج ايشان با وجود مشاهده آيات داله بر حقيقت دين اسلام و شريعت پيغمبر آخر الزمان عليه صلوات اللّه الملك المنان، يا آنكه ايشان را در آخرت راه بهشت ننمايد، بلكه به جهنم در آورد و به عذاب ابدى معذب سازد.
«1» منهج ج 4 ص 244.
ج5، ص 49
تبصره- در اين آيه شريفه تهديد عظيم و توبيخ بزرگ است نسبت به كسانى كه به جهت علاقه و محبت اولاد و اقربا و مال و منال و كسب و تجارات، ترك كنند واجبى از واجبات دينى را.
در منهج «1»- از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه لا يجد احدكم طعم الايمان حتّى يحبّ فى اللّه ابعد النّاس و يبغض فى اللّه اقرب النّاس اليه.
فرمود نبى مكرم و رسول خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: هيچكس از شما لذت و حلاوت ايمان را در نيابد تا آنكه دوست دارد در راه خدا دورترين مردمان را، يعنى بيگانگان به سبب ايمان آنها؛ و دشمن دارد در راه خدا نزديكترين ايشان را به خود، يعنى خويشان به جهت كفر آنها.
ابن بابويه (رحمه اللّه) در عيون و امالى و علل الشرايع از ابى محمد العسكرى عن آبائه عليهم السّلام قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لبعض اصحابه ذات يوم يا عبد اللّه احبب فى اللّه و ابغض فى اللّه و وال فى اللّه و عاد فى اللّه فانّه لا تنال ولاية اللّه الّا بذلك و لا يجد رجل طعم الايمان و ان كثرت صلاته و صيامه حتّى يكون كذلك و قد صارت مؤاخاة النّاس يومكم هذا اكثرها فى الدّنيا عليها يتوادّون و عليها يتباغضون و ذلك لا يغنى من اللّه شيئا. (الحديث.) حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام از آباى گرام خود عليهم السلام روايت نموده كه فرمود حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روزى به بعض اصحابش: اى بنده خدا دوست بدار در راه خدا، و دشمن دار در راه خدا، و دوستى كن براى خدا، و دشمنى كن براى خدا، پس بتحقيق نمىرسى ولايت و دوستى الهى را مگر به اين صفات، و نمىيابد مردى ذائقه ايمان را اگرچه زياد باشد نماز و روزهاش، تا اينكه چنين متصف باشد؛ و بتحقيق گرديده مواخات مردم در روزگار شما اكثرش در دنيا به سبب دنيا دوستى كنند، و به جهت دنيا
«1» منهج ج 4 ص 245.
ج5، ص 50
عداوت ورزند، و آن دوستى و دشمنى براى امور دنيائى دفع نگرداند از عذاب الهى چيزى را. (الحديث).
تنبيه- اكثر مفسران برآنند كه از اين آيه شريفه، رائحه نااميدى اكثر مردم را از رستگارى استشمام مىتوان نمود، چه اغلب آنها در اين مقامند كه دين را از اموال و ازواج و عشاير دوستتر ندارند، و حظوظ دنيوى را بر آن اختيار مىكنند، بلكه دين را فداى دنيا و زن و فرزند نمايند، و در اين عصر ما غرائباتى مشاهده شود.
در جامع الاخبار «1»- قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يأتى على النّاس زمان بطونهم الهتهم و نسائهم قبلتهم و دنانيرهم دينهم و شرفهم متاعهم، لا يبقى من الايمان الّا اسمه و من الاسلام الّا رسمه و من القران الّا درسه، مساجدهم معمورة و قلوبهم خراب عن الهدى، علمائهم شرّ خلق اللّه على وجه الارض حينئذ زمان اربع خصال: جور من السّلطان و قحط من الزّمان و ظلم من الولاة و الحكّام.
فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: مىآيد بر مردم زمانى كه شكم آنها معبودشان است در خواهشها، و زنانشان قبله گاهشانند و پولهاى طلايشان دينشان است در اقبال و رو آوردن، و شرف آنها متاعشان است. باقى نماند از ايمان مگر اسمش و از اسلام مگر رسمش و از قرآن مگر درسش. مسجدهاى آنها آبادان است از جمعيت، و قلوبشان خالى است از هدايت، در اين هنگام، زمان چهار چيز است: جور سلطان، و قحطى در زمان، و ظلم واليان، و حاكمان.
صدق رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23» قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «24»
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد مگيريد پدرانتان و برادرانتان را دوستان اگر اختيار كردند كفر را بر ايمان و كسانيكه دوست بگيرند ايشانرا از شما پس آنگروه آنانند ستمكاران
بگو اگر باشد پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و زنانتان و خويشانتان و مالهائيكه كسب كرديد آنرا و تجارتى كه بترسيد كساد آنرا و منازليكه مىپسنديد آنرا محبوبتر نزد شما از خداوند و پيغمبرش و جهاد نمودن در راه او پس منتظر باشيد تا بياورد خدا فرمان خود را و خدا هدايت نمىكند گروه متمرّدان را.
تفسير
در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه چون خداوند امر نمود اهل ايمان را بهجرت از مكه بمدينه بعضى براى علاقه بزن و بعضى براى علاقه بپدر و مادر و اولاد محروم از هجرت شدند پس خداوند بيان فرمود كه امر دين مقدم است بر نسب و وقتى
جلد 2 صفحه 567
واجب باشد قطع از پدر و مادر اجانب اولى هستند بقطع از آنها براى دين و فرموده است نهى از دوستى آنها در صورت معارضه با امر دين است و الّا مجالست و معاشرت با آنها اگر چه كافر باشند جائز است چون خداوند امر فرموده بمصاحبت با آنها بطريق معروف و شايسته و از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نازل شد در باره حاطب بن ابى بلتعه وقتى نوشت بقريش و آنها را از عزيمت پيغمبر (ص) راجع بفتح مكه خبردار نمود و عياشى از امام باقر (ع) نقل نموده كه كفر بر حسب باطن اين آيه ولايت اوّلى و دومى است و ايمان ولايت على بن أبي طالب (ع) است. و ظلم وضع شىء است در غير موضعش پس كسانيكه دوستى با دشمنان خدا مينمايند ظالمند براى وضع دوستى در موضع دشمنى و قمى ره فرموده وقتى امير المؤمنين (ع) در مكه اعلام فرمود كه بعد از اين سال هيچ مشركى نبايد داخل مسجد الحرام شود قريش جزع شديدى نمودند و گفتند كه تجارت ما از دست رفت و عيال ما ضايع شدند و خانههاى ما خراب شد پس خداوند نازل فرمود قل يا محمّد ان كان آباؤكم تا آخر آيه و مراد از انتظار امر الهى وعده عقوبت دنيوى است يا عقاب اخروى يا تعيين حدّ شرعى براى متخلّفين از جهاد و ساير وظائف دينى براى محبّت امور مذكوره در آيه و از پيغمبر (ص) روايت شده كه نمىيابد احدى از شما طعم ايمان را تا وقتى كه دوست بدارد در راه خدا دورترين مردم را و دشمن دارد در راه خدا نزديكترين مردم را بخود و انصاف اين است كه كمتر كسى است كه باين مقام برسد و از اين امتحان بيرون آيد حال مردمان خوب امروز آنستكه اگر دين با هيچ يك از اشياء مذكوره در آيه شريفه مزاحم نباشد مايل برواج آنند و هر گاه با يكى از آنها بلكه كوچكتر منافع مادّى ايشان معارض باشد حاضرند از دين صرف نظر نمايند براى حفظ آن منفعت و از اين بدتر آنكه ميخواهند دين را بهر وسيله ممكن است با منافع خودشان تطبيق نمايند گويا پيغمبر اكرم هيولائى آورده كه اختيار تصويرش بصور مختلفه با امّت است.
گر مسلمانى از اين است كه اينان دارند
واى اگر از پس امروز بود فردائى
و خداوند اين قبيل اشخاص را بحال خودشان واگذار مىكند و هدايت و ارشاد نمىفرمايد چون براى محبت دنيا محبت خدا از دل آنها رفته و از قابليت لطف الهى ساقط شدهاند.
هر چه هست از قامت ناساز بىاندام ما است
ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست
جلد 2 صفحه 568
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِن كانَ آباؤُكُم وَ أَبناؤُكُم وَ إِخوانُكُم وَ أَزواجُكُم وَ عَشِيرَتُكُم وَ أَموالٌ اقتَرَفتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخشَونَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرضَونَها أَحَبَّ إِلَيكُم مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّي يَأتِيَ اللّهُ بِأَمرِهِ وَ اللّهُ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقِينَ «24»
بگو اي رسول محترم باين كساني که اظهار ايمان كردند که اگر شما پدران و اولادها و برادران و زنان و عشيرههاي خود و اموالي که گرد كردهايد و تجارتهايي
جلد 8 - صفحه 199
که از كسادي آنها خوف داريد و مسكنهايي که مطابق سليقه خود ساختهايد بيشتر دوست داريد از خدا و رسول و جهاد در راه خدا پس انتظار داشته باشيد تا امر الهي در حق شما صادر شود و بدانيد که خداوند هدايت نميفرمايد قومي را که فاسق باشند.
خلاصه كلام اينكه مؤمن بايد هر چه که بر خلاف ايمانست و بر خلاف دستورات خدا و رسول است جهت جهاد با كفار دور بيندازد و لو از زن و شوهر و پدر و مادر و خانه و فرزند و تجارت و مال و منال دست بكشد و اينکه امتحان بزرگي است که ايمان حقيقي را از ايمان صوري امتياز ميدهد و باصطلاح دين بدنيا فروختن و زخارف دنيوي را بر مثوبات اخروي ترجيح دادن است و اينکه موضوع در عصر حاضر رواج بسزايي دارد بلكه بسياري دين را بدنياي ديگران ميفروشند و لو بر خود هيچ نتيجه و فائده نداشته باشد اينها بايد انتظار داشته باشند که معناي فَتَرَبَّصُوا است حَتّي يَأتِيَ اللّهُ بِأَمرِهِ از عذاب دنيوي و بلاهاي خانمانسوز يا مرگ و گرفتاري عذاب آن عالم شويد و بدانيد که روز خوشي بر شما نيست زيرا وَ اللّهُ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقِينَ مكرر گفتهايم فاسق در قرآن اغلب اطلاق بر كافر ميشود و مراد در اينجا كساني هستند که قساوت قلب آنها مانع از قبولي ايمان باشد و الّا اگر قابليت داشته باشند ممكن است مورد هدايت واقع شوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- در این آیه به خاطر اهمیت فوق العاده موضوع، همین مطلب با شرح و تأکید و تهدید بیشتری بیان میشود، روی سخن را به پیامبر کرده، میفرماید: «به آنها بگو: اگر پدران، و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آوردهاید، و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و مساکن مرفهی که مورد رضایت و علاقه شماست، در نظرتان محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد در راهش میباشد، در انتظار باشید که مجازات و کیفر شدیدی از ناحیه خدا بر شما نازل گردد» (قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ).
ج2، ص189
و از آنجا که ترجیح این امور بر رضای خدا و جهاد یک نوع نافرمانبرداری و فسق آشکار است و دلباختگان زرق و برق زندگی مادی شایستگی هدایت الهی را ندارند در پایان آیه اضافه میکند: «و خداوند گروه نافرمانبردار را هدایت نمیکند» (وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ).
آنچه در آیات فوق میخوانیم مفهومش بریدن پیوندهای دوستی و محبت با خویشاوندان و نادیده گرفتن سرمایههای اقتصادی و سوق دادن به ترک عواطف انسانی نیست، بلکه منظور این است که بر سر دو راهیها نباید عشق زن و فرزند و مال و مقام و خانه و خانواده مانع از اجرای حکم خدا و گرایش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد.
لذا اگر انسان بر سر دو راهی نباشد رعایت هر دو بر او لازم است.
آیات فوق به عنوان یک شعار، باید به تمام فرزندان و جوانان مسلمانان تعلیم گردد تا روح فداکاری و سلحشوری و ایمان در آنها زنده شود، و بتوانند دین خدا و میراثهای خود را پاسداری کنند.
نکات آیه
۱ - عواطف خویشاوندى (علاقه به پدر، فرزند، برادر، همسر و خویشاوندان) و امکانات مادى (مال، شغل و مسکن) زمینه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و رها کردن جهاد (قل إن کان ءاباؤکم ... و أموال اقترفتموها ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبیله)
۲ - محبّت پدر، فرزند، برادر، همسر و خویشاوندان نباید محبّت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد. (قل إن کان ءاباؤکم و أبناؤکم ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبیله)
۳ - مذمت خدا از دلبستگى به خویشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسکن در صورتى که مایه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود. (قل إن کان ءاباؤکم ... و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون کسادها و مسکن ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبیله)
۴ - روى گردانان از جهاد، به خاطر علقه هاى عاطفى (محبّت پدر، فرزند، برادر، همسر و خویشاوندان) و دلبستگى مادى (مال، شغل و مسکن) مورد تهدید خداوند (قل إن کان ءاباؤکم ... و أمول اقترفتموها و ... أحب إلیکم ... و جهاد فى سبیله فتربصوا حتى یأتى اللّه بأمره)
۵ - ترجیح محبّت خویشاوندان و امکانات مادى بر محبّت خدا و پیامبر(ص) و جهاد، فسق و انحراف است. (قل إن کان ءاباؤکم ... أحب إلیکم ... و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۶ - محبّت عمیق به خدا و رسول، برانگیزنده انسان به اطاعت از آنان (قل إن کان ءاباؤکم ... أحب إلیکم من اللّه و رسوله)
۷ - نگرانى برخى از مسلمانان صدر اسلام، از قطع روابط خویشاوندى، کسادى تجارت و از دست دادن خانه هاى دلپسندشان بر اثر ممنوع شدن از برقرارى روابط با کافران (یأیها الذین ءامنوا لا تتخذوا ... قل إن کان ءاباؤکم و أبناؤکم)
۸ - ترجیح محبّت خدا و رسول و جهاد بر علایق خویشاوندى و تعلقات مادى، نشانه مؤمنان راستین (یأیها الذین ءامنوا ... قل إن کان ءاباؤکم ... و جهاد فى سبیله)
۹ - ارزش جهاد منوط به این است که در راه خدا باشد. (و جهاد فى سبیله)
۱۰ - فسق، مایه محروم شدن انسان از هدایت الهى (و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ملاک ارزشها ۹
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۷
- اطاعت: عوامل اطاعت از خدا ۶ ; عوامل اطاعت از محمّد (ص) ۶
- امکانات مادى: نقش امکانات مادى ۱
- انحراف: زمینه انحراف ۱ ; موارد انحراف ۵
- انگیزش: عوامل انگیزش ۶
- جهاد: ارزش جهاد ۹ ; اهمیّت جهاد ۲، ۵، ۸ ; تهدید متخلفان از جهاد ۴ ; زمینه تخلف از جهاد ۱ ; سرزنش ترک جهاد ۳
- خدا: تهدیدهاى خدا ۴ ; سرزنشهاى خدا ۳ ; هدایتهاى خدا ۱۰
- خویشاوندان: رابطه با خویشاوندان کافر ۷
- دنیاطلبان: تهدید دنیاطلبان ۴
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۴، ۵ ; سرزنش دنیاطلبى ۳ ; فسق دنیاطلبى ۵
- رفتار: پایه هاى رفتار ۶
- سبیل اللّه: ارزش سبیل اللّه ۹
- عصیان: زمینه عصیان از خدا ۱ ; زمینه عصیان از محمّد (ص) ۱
- علایق: آثار علاقه به برادر ۱ ; آثار علاقه به پدر ۱ ; آثار علاقه به خدا ۶ ; آثار علاقه به شغل ۱ ; آثار علاقه به فرزند ۱ ; آثار علاقه به محمّد (ص) ۶ ; آثار علاقه به مسکن ۱ ; اهمیّت علاقه به خدا ۲، ۵، ۸ ; اهمیّت علاقه به محمّد (ص) ۲، ۵، ۸ ; سرزنش علاقه به تجارت ۳ ; سرزنش علاقه به مسکن ۳ ; علاقه به برادر ۴ ; علاقه به پدر ۲، ۴ ; علاقه به خویشاوندان ۲، ۳، ۴ ; علاقه به شغل ۴ ; علاقه به فرزند ۲، ۴ ; علاقه به مسکن ۴ ; علاقه به همسر ۲، ۴ ; علایق خویشاوندى ۵، ۸
- عواطف: آثار عواطف خویشاوندى ۱، ۴ ; عواطف خویشاوندى ۲
- غفلت: سرزنش غفلت از خدا ۳ ; سرزنش غفلت از محمّد (ص) ۳
- فسق: آثار فسق ۱۰ ; موارد فسق ۵
- کافران: قطع رابطه با کافران ۷
- مال دوستى: آثار مال دوستى ۱، ۴ ; سرزنش مال دوستى ۳
- مؤمنان: نشانه هاى مؤمنان ۸
- مسلمانان: نگرانى مسلمانان صدر اسلام ۷
- هدایت: عوامل محرومیت از هدایت ۱۰
منابع
- ↑ عبدالرزاق نیز در تفسیر خود این موضوع را از شعبى روایت نموده است.
- ↑ در تفسیر على بن ابراهیم چنین ذکر شده وقتى که امیرالمومنین على علیهماالسلام اعلام نمود که هیچ مشرکى حق ندارد وارد مسجدالحرام شود قریش به جزع افتادند و گفتند در این صورت تجارت و داد و ستد ما از بین خواهد رفت و وضع اهل و عیال ما تباه خواهد گردید و دوران ما به آخر خواهد رسید سپس این آیه نازل گردید.