الأنبياء ٧١
کپی متن آیه |
---|
وَ نَجَّيْنَاهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَکْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ |
ترجمه
الأنبياء ٧٠ | آیه ٧١ | الأنبياء ٧٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لُوطاً»: لوط، برادرزاده یا عموزاده ابراهیم بود. «الأرْض»: مراد سرزمین شام است که سرزمین حاصلخیز و محلّ زندگی بسیاری از انبیاء بوده است (نگا: إسراء / و ابراهیم بعد از بابلِ عراِ، در آنجا زیسته است (نگا: المصحف المیسّر).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء
- اشاره به وجه نامگذاری «تورات» به «فرقان»، «ضياء» و «ذكر»
- مقصود از اين كه فرمود: «قرآن، ذكر مبارك» است
- مقصود از اين كه فرمود: ما به ابراهيم، رشد او را داديم
- گفتگوى ابراهيم «ع»، با قوم بت پرست خود
- ابراهيم «ع»، بت ها را قطعه قطعه كرد، مگر بزرگترين آن ها را
- محاجّه ابراهیم «ع» با قوم خود، بعد از شكستن بت ها
- تنبّه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم «ع»
- سرد و سالم شدن آتش براى ابراهيم «ع»، به امرتكوينى خداى تعالى
- مراد از هدايت در آیه: «وَ جَعَلنَاهم أئمّةً یَهدُونَ بِأمرنا»، رساندن به مقصد است
- بحث روايتى: (روایاتی در باره به آتش افکندن ابراهیم«ع»)
- چند روايت راجع به اين كه خداوند امامت را در ابراهيم «ع» و ذرّيه او قرار داد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ «71»
و ما، او (ابراهيم) ولوط را (از شرّ كافران) به سرزمينى كه در آنجا براى همه جهانيان بركت نهاديم، نجات داديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ (71)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً: و نجات داديم ابراهيم و لوط عليهما السلام را. إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ: به سوى زمينى كه بركت داديم آن را براى جهانيان، يعنى شام كه بلادى است پر نعمت و فراوان. نزد بعضى مراد بيت المقدس باشد، زيرا مقام انبياء است. نزد بعضى مراد مكه است، چنانچه فرموده «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً» «1» اين قول ابن عباس است.
«1» سوره آل عمران، آيه 96.
جلد 8 - صفحه 415
برهان قاطع: يكى از آيات باهره قدرت الهيه، انقلاب آتش نمروديه است.
بدين تقرير مسلم است بر هر شخص عاقلى كه تصور نمايد طبايع اجسام را، درك كند كه تمامى آنها مجبورند در تأثير اثرات خود. و اين اجبار هر آينه عجز و اضطرار عالم طبيعت را مبرهن مىسازد كه طبيعت، مغلوب و مقهور غالب قاهرى خواهد بود؛ زيرا عادت طبيعى را قدرتى نيست كه بر خلاف طبيعت خود اقتضائى كند و بر ضد اثر خود تأثيرى بخشد، چنانچه دانه را چارهاى نيست كه نرويد، و خاك را اختيارى نيست كه نروياند، و هوا را هويتى نيست كه نپروراند، و آتش را قدرتى نيست كه نسوزاند مگر به اراده مؤثر قاهرى، و آن جز ذات خداوند متعال نيست كه به اراده «يا نارُ كُونِي بَرْداً» آتش متأثر مىشود، و طبيعت او منقلب گردد، يعنى حرارت و احراق از آن زائل و خرق عادت شود به قدرت كامله حق جل جلاله.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ (71) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ (72) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73) وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ (74) وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (75)
ترجمه
و نجات داديم او و لوط را بسوى زمينى كه بركت داديم ما در آن از براى جهانيان
و بخشيديم باو اسحق و يعقوب را كه نواده بود و همه را گردانديم شايستگان
و گردانديم ايشانرا پيشوايانى كه هدايت كنند بفرمان ما و وحى نموديم بايشان بجا آوردن كارهاى خوب را و بپا داشتن نماز و دادن زكوة را و بودند مر ما را عبادت كنندگان
و لوط را داديمش فرمان و دانش و نجات داديم او را از بلدى كه بودند اهلش كه بجا ميآوردند پليديها را همانا آنها بودند گروه
جلد 3 صفحه 564
بدكار متمرّدان
و داخل نموديم او را در رحمت خود همانا او بود از شايستگان.
تفسير
در آيات سابقه بيان شد كه نمرود حضرت ابراهيم و لوط را بشام تبعيد نمود و آن دو پسر خاله يكديگر بودند و ساره زوجه حضرت ابراهيم خواهر لوط بود و اين هر سه وارد شام شدند و آنجا بلادى است كه نوعا وفور نعمت و بيشتر اراضى آن سبز و خرّم و محصولات آن ببلاد ديگر حمل و نقل ميشود و بيشتر انبياء از آنجا مبعوث شدند و خيرات و بركات دينيّه و دنيويّه از آنجا بمردم عالم رسيده و پس از آنكه سالهاى متمادى بر آنحضرت گذشت و از ساره اولادى نداشت خداوند فرزندى مانند اسحق پيغمبر و نوادهئى مانند حضرت يعقوب باو عطا فرمود و هر سه را خداوند توفيق داد كه بوظائف دينى و دنيوى خود كاملا عمل نمودند و از صلحا و شايستگان خلعت رسالت شدند و قرار داد ايشانرا پيشوا و مقتداى خلق كه بدستور الهى مردم را بحقّ و حقيقت دعوت كنند و كردند و مردم مهتدى بهدايت حقّ بوسيله ايشان شدند و بمراتب كمال دينى و دنيوى رسيدند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيشوايان در كتاب خدا دو دستهاند يكدسته هدايت ميكنند خلق را بامر خدا نه بامر مردم و مقدّم ميدارند حكم او را بر حكم مردم و يكدسته دعوت ميكنند مردم را بآتش و مقدّم ميدارند حكم مردم را بر حكم خدا و بهواى نفس برخلاف ما انزل اللّه حكم ميكنند و خداوند بطريق وحى اعلام فرمود بايشان كارهاى خوب را كه از آن جمله بپاداشتن نماز و دادن زكوة است و براى اهميّت اين دو عمل خير از ساير اعمال نيك مخصوص بذكر گشت و با كمال اخلاص عبادت خدا را ميكردند و چيزيرا با او در عبادت شريك نمينمودند و خداوند حضرت لوط را هم بخلعت نبوّت و زيور علم آراسته و پيراسته كرد و نجات داد او را از بلدى كه مشغول بودند اهلش بعمل كثيف لواط آنهم با مهمان و غيره كه شرح احوالشان در سورههاى گذشته مفصّلا ذكر شد كه مردم بد متمرّدى بودند و بعذاب الهى گرفتار شدند بعد از بيرون رفتن آنحضرت از ميان آنها بدستور خدا و داخل شدن او در رحمت حقّ براى آن كه از صلحا و شايستگان رحمت بود و نافله در لغت بمعناى زياده و عطيّه و نواده آمده و اينجا بعضى بمعناى اوّل و راجع بحضرت يعقوب و بعضى بمعناى دوم و راجع باو و حضرت اسحق دانستهاند ولى آنچه ذكر شد
جلد 3 صفحه 565
اظهر و مطابق با روايت معانى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام است و حكم را بعضى بمعناى حكمت و بعضى بمعناى حكومت و قضاوت گرفتهاند و آنچه ذكر شد كه فرمان نبوّت باشد بنظر حقير اكمل و انسب است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نَجَّيناهُ وَ لُوطاً إِلَي الأَرضِ الَّتِي بارَكنا فِيها لِلعالَمِينَ (71)
و نجات داديم ابراهيم و لوط را به طرف زميني که بركت داديم در آن زمين از براي تمام اهل عالم.
اينکه ايران ما در آن زمان مركز مشركين بود سپس در زمان كياسره آتش پرست شدند که هنوز آثار آتشكدهها و منارهها که بر سر آنها آتش ميافروختند باقي است. تا زمان خلفاء و بني اميه و بني عباس سني خانه شد، و بحمد اللّه و المنّه از زمان هلاكو و خواجه نصير الدين طوسي مملكت شيعه اثني عشري شد پس از زوال دولت بني عباس.
خداوند امر فرمود ابراهيم را که خارج شود از ميانه آنها و نجات پيدا كند.
(وَ نَجَّيناهُ وَ لُوطاً): حضرت لوط سه نسبت داشت با ابراهيم.
1- پسر برادر ابراهيم بود پدرش هاران برادر ابراهيم هر دو پسر تارخ بودند چنانچه قبلا گفتيم آزر پدر ابراهيم نبود بلكه عم ابراهيم بود.
2- پسر خاله ابراهيم که مادر ابراهيم خواهرش عيال هاران بود که دو برادر دو خواهر را ازدواج كردند.
3- ساره عيال ابراهيم خواهر لوط بود لوط برادر زن ابراهيم بود و قبل از ابراهيم بر دين حقه نوح بود و به مجرد بعثت ابراهيم به او ايمان آورد: «فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّي مُهاجِرٌ إِلي رَبِّي إِنَّهُ هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ» عنكبوت آيه 25.
(إِلَي الأَرضِ الَّتِي بارَكنا فِيها لِلعالَمِينَ): بعضي گفتند: ارض شام بوده که بركات زميني و هوايي بسيار دارد. بعضي گفتند: مكه بوده به دليل قوله تعالي: «بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلعالَمِينَ» آل عمران آيه 90. و لكن ظاهر اينکه است که بيت المقدس بوده که مركز انبياء بني اسرائيل بوده و قبله بوده که مورد توجه بوده حتي در
جلد 13 - صفحه 211
اوائل بعثت قبله مسلمين بوده تا زماني که تحويل قبله شد که ميفرمايد: «قَد نَري تَقَلُّبَ وَجهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضاها فَوَلِّ وَجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرامِ ...
الايه» بقره آيه 139.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- هجرت ابراهیم از سرزمین بت پرستان: داستان آتش سوزی ابراهیم و نجات اعجاز آمیزش از این مرحله خطرناک، لرزه بر ارکان حکومت نمرود افکند او اگر با این حال در آن شهر و کشور باقی میماند، با آن زبان گویا و منطق نیرومند و شهامت بینظیرش مسلما کانون خطری برای آن حکومت جبار و خودکامه بود.
از سوی دیگر ابراهیم در واقع رسالت خود را در آن سر زمین انجام داده، و بذر ایمان و آگاهی را در آن سر زمین پاشیده بود.
او باید از اینجا به سر زمین دیگری برود و رسالت خود را در آنجا نیز پیاده کند، لذا تصمیم گرفت تا به اتفاق «لوط»- برادر زادهاش- و همسرش «ساره» و احتمالا گروه اندکی از مؤمنان از آن سر زمین به سوی شام هجرت کند.
آنچنانکه قرآن میگوید: «و ما ابراهیم و لوط را به سوی سر زمینی که برای جهانیان پر برکت ساخته بودیم نجات و رهایی بخشیدیم» (وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها لِلْعالَمِینَ).
نکات آیه
۱- حضرت ابراهیم و لوط(ع)، از نیرنگ ها و دسیسه هاى قوم خود، به اراده الهى نجات یافتند. (و أرادوا به کیدًا ... و نجّینه و لوطًا إلى الأرض التى برکنا فیها )
۲- حضرت ابراهیم و لوط(ع)، از جامعه آلوده خود به سرزمینى برکت خیز هجرت کردند. (إلى الأرض التى برکنا فیها )
۳- حضرت لوط(ع)، هم چون حضرت ابراهیم(ع) در معرض آزار و اذیت مردم خود قرار داشت. (و نجّینه و لوطًا إلى الأرض التى برکنا فیها ) کاربرد یکسان واژه نجات در باره حضرت ابراهیم و لوط(ع) بیانگر برداشت بالا است; زیرا نجات در جایى به کار مى رود که خطر و ضررى پیش روى باشد.
۴- هجرتگاه ابراهیم و لوط(ع) (شام - فلسطین)، براى تمام مردم جهان با برکت است. (و نجّینه و لوطًا إلى الأرض التى برکنا فیها للعلمین ) «عالم» به معناى همه خلق و یا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمین) براى بیان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات است. مقصود از آن در این آیه، همه مردم از تمامى اقوام و قبایل دور و نزدیک مى باشد. گفتنى است نوع مفسران برآنند که مقصود از سرزمین مبارک، شام (فلسطین) است.
۵- دفاع از حق و حرکت بر مدار توحید در برابر حق ستیزان و مشرکان، امداد و نصرت الهى را در پى خواهد داشت. (و أرادوا به کیدًا ... و نجّینه و لوطًا إلى الأرض التى برکنا فیها )
۶- هجرت از محیط آلوده و بلاد کفر و شرک به سرزمین پاک و برکت خیز امرى است بایسته و سزاوار. (و نجّینه و لوطًا إلى الأرض التى برکنا فیها )
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): اذیت ابراهیم(ع) ۳; جامعه دوران ابراهیم(ع) ۲; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳; نجات ابراهیم(ع) ۱; هجرت ابراهیم(ع) ۲، ۴
- خدا: آثار اراده خدا ۱; زمینه امدادهاى خدا ۵; نجات بخشى خدا ۱
- حق: آثار دفاع از حق ۵; آثار مبارزه با حق ستیزان ۵;
- سرزمینها: سرزمین با برکت ۲، ۴; هجرت به سرزمین با برکت ۶
- عمل: عمل پسندیده ۶
- فلسطین: برکت فلسطین ۴; هجرت به فلسطین ۴
- قوم ابراهیم: اذیتهاى قوم ابراهیم ۳; توطئه قوم ابراهیم ۱
- قوم لوط: اذیتهاى قوم لوط ۳; توطئه قوم لوط ۱
- لوط(ع): اذیت لوط(ع) ۳; جامعه دوران لوط(ع) ۲; قصه لوط(ع) ۱، ۲، ۳; نجات لوط(ع) ۱; هجرت لوط(ع) ۲، ۴
- مشرکان: آثار مبارزه با مشرکان ۵
- هجرت: اهمیت هجرت ۶; هجرت از جامعه فاسد ۶; هجرت از دارالکفر ۶
منابع