الأعراف ٢٠
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
الأعراف ١٩ | آیه ٢٠ | الأعراف ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیُبْدِیَ»: تا ظاهر و آشکار سازد. «وُورِیَ»: مستور شده است. پوشیده گشته است. مجهول فعل ماضی (واری) از مصدر (مُواراه) است. «سَوْآت»: جمع (سَوْءَة)، عورت. شرمگاه.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ... (۶)
يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ... (۳) وَ أَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۲۵ سوره اعراف
- معناى تمكين انسان در زمين، در جمله: «وَ لَقَد مَكَنَّاكُم فِى الأرض»
- سجده ملائكه، بر جميع بنى آدم بوده است
- ابليس با ملائكه بوده، و همه مأمور به سجده شدند
- تكبّر و خودخواهى، سرچشمه تمامى گناهان است
- ملاك برترى در تكوينيات، بستگى دارد به بيشتر بودن عنايات الهى
- كبريا، خاص خداى سبحان است و از غير او، تكبّر پسنديده نيست
- درخواست مهلت ابلیس، از خدای تعالی
- معنای محاصره چهارجانبۀ انسان توسط شيطان، در آیه شریفه
- مراد از «مُخلَصين» و «شاكرين»، كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد
- مراد از جملۀ «إلَّا أن تَكُونَا مَلَكَين»، در خطاب شیطان به آدم و حواء
- گفتاری در باره شیطان و عمل او
- اشاره به اهمال و قصور مفسران و حقایق دینی و تکوینی مربوط به آن
- چگونگی تصرفات شیطان در ادراك و عواطف انسان
- ولايت شيطان بر آدميان، ولایت در ظلم و گناه است
- خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه های او
- بحث عقلى و قرآنى: (مناظره بين ابليس و ملائكه)
- حکمت آفريدن خلايق و كفارى كه نتيجه خلقتشان، خلود در آتش است، چیست؟
- تكليف بندگان، براى خدا چه سودى دارد؟!
- چرا خداوند انسان را بدون اين كه مكلّف نمايد، كامل نيافريد؟
- تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم، براى چه بود؟
- پاسخ به شبهه پنجم و ششم
- جملۀ: «لَا يُسئَلُ عَمَّا يَفعَلُ وَ هُم يُسئَلُونَ»، از نظر فلسفه و برهان و وحى
- بحث های طولانی متكلّمان اشاعره و معتزله، درباره افعال خدا
- جميع احكام عقلى، از فعل خداوند گرفته شده است
- اشكالاتى كه بر رأى اشاعره، در احكام نظری عقل وارد است
- جريان احكام عقلى عملى، در افعال خداى تعالى
- عقل عملى، در جستجوى مصالح و مفاسد و حُسن و قبح افعال در احكام تشريعى
- آيات تأیید کننده جریان عقل نظرى و عقل عملى، در ناحيه پروردگار
- بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)
- بهشت آدم، از باغ هاى دنيا بوده است
- ملائكه و شياطين، به تغيير ذات خود قدرت ندارند و به شکل های مختلف در نمی آيند
- بررسی روايات مربوط به كيفيت تصرفات ابلیس، در شعور آدمى
- ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى «ع»، با ابليس
- بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى
نکات آیه
۱- ابلیس پس از سکونت آدم و همسرش در بهشت، در اندیشه فریبکارى و توطئه علیه ایشان برآمد. (فوسوس لهما الشیطن) هنگامى که پس از کلمه «وسوسه» حرف «لام» آورده شود، به معناى نقشه کشیدن و توطئه کردن است.
۲- نمایان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شیطان در فریبکارى و توطئه علیه آنان (فوسوس لهما الشیطن لیبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما)
۳- شرمگاه آدم و حوا مستور از دید یکدیگر پیش از خوردن از شجره نهى شده (لیبدى لهما ما وُرى عنهما)
۴- شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پیش از خوردن از شجره نهى شده (فوسوس لهما الشیطن لیبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما) جمله «ورى عنهما» مى تواند دلالت کند بر این که شرمگاه آدم و حوا علاوه بر این که بر یکدیگر مستور بوده، براى خودشان نیز مخفى بوده است.
۵- شیطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دلیل تحریم خوردن از شجره نهى شده معرفى کرد. (إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخلدین)
۶- شیطان در مورد آثار شجره نهى شده، خداوند را به دروغگویى متهم کرد. (قال ما نهیکما ربکما عن هذه الشجرة إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخلدین) جمله «إلا أن تکونا ... » در حقیقت تکذیب گفتار خداوند است که فرمود: فتکونا من الظالمین.
۷- شیطان ایجاد کننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحریم شجره نهى شده بر آنان (ما نهیکما ربکما ... أو تکونا من الخلدین) برخى جمله «ما نهاکما ربکما ... » را چنین معنا کرده اند: این حرمت شامل شما نیست، مگر در صورتى که شما فرشته باشید و یا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته اید و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتى بر شما نیست.
۸- دروغ، اساس کار شیطان در وسوسه گرى و فریب دادن آدم و حوا (ما نهیکما ربکما ... أو تکونا من الخلدین)
۹- تزویر، وسوسه انگیزى و دروغپردازى، از شیطنتهاى ابلیس (إلا إبلیس ... فوسوس لهما الشیطن) خداوند در آیات پیشین شیطان را با واژه «ابلیس» نام برد و آنگاه که توطئه گرى و تزویر را یاد نمود، او را با وصف «شیطان» توصیف کرد.
۱۰- شیطان، تکلیف الهى را در نظر آدم و حوا مانع تکامل و پیشرفت آنان جلوه داد. (ما نهیکما ربکما ... إلا أن تکونا ملکین) «أن تکونا ... » به تقدیر کراهیة، مفعول له براى «ما نهاکما» است. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: خداوند بدان جهت که فرشته نشوید و یا جاودانه نگردید، شما را از خوردن ثمره آن درخت بازداشت.
۱۱- شیطان، جلوه دهنده عوامل انحطاط و سقوط، به عنوان راه پیشرفت و تکامل (ما نهیکما ربکما ... أو تکونا من الخلدین)
موضوعات مرتبط
- آدم (ع): و درخت ممنوعه ۳، ۴، ۵ ; توطئه علیه آدم (ع) ۲ ; سکونت آدم (ع) در بهشت ۱ ; فریب آدم (ع) ۱، ۲، ۸ ; قصه آدم (ع) ۱، ۳، ۴، ۵، ۷ ; کشف عورت آدم (ع) ۲ ; مستورى عورت آدم (ع) ۳، ۴
- ابلیس: و آدم (ع) ۱، ۲، ۵، ۷، ۱۰ ; ابلیس و حوا (ع) ۱، ۲، ۵، ۷، ۱۰ ; اغواگرى ابلیس ۱، ۹ ; القائات ۷ ; توطئه ۱، ۲ ; دروغگویى ابلیس ۹ ; رذایل ابلیس ۹ ; شیطنت ابلیس ۹ ; مکر ابلیس ۱ ; وسوسه ابلیس ۹
- افترا: به خدا ۶
- انحطاط: عوامل انحطاط ۱۱
- حوا: توطئه علیه حوا ۲ ; حوا و درخت ممنوعه ۳، ۴ ; سکونت حوا در بهشت ۱ ; فریب حوا ۱، ۲، ۸ ; قصه حوا ۳، ۴، ۵، ۷ ; کشف عورت حوا ۲ ; مستورى عورت حوا ۳، ۴
- درخت ممنوعه: آثار درخت ممنوعه ۶ ; تحریم درخت ممنوعه ۵، ۷ ; درخت ممنوعه و جاودانگى ۵
- شبهات: منشأ شبهات ۷
- شیطان: اغواگرى شیطان ۸، ۱۰، ۱۱ ; تهمت شیطان به خدا ۶ ; دروغگویى شیطان ۸ ; رذایل شیطان ۸ ; شیطان و عوامل تکامل ۱۱ ; شیطان و موانع تکامل ۱۰ ; فلسفه اغواگرى شیطان ۲ ; نقش شیطان ۱۰ ; وسوسه شیطان ۵، ۸
منابع