الأعراف ٤٥
ترجمه
الأعراف ٤٤ | آیه ٤٥ | الأعراف ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَلَّذِینَ»: صفت (الظَّالِمِینَ) است. «یَبْغُونَهَا عِوَجاً»: آن را کج میخواهند. یعنی همیشه در صدد آن هستند که جاده مستقیم الهی را کج نشان دهند و نادرست جلوه بنمایند.
تفسیر
- آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف
- مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .
- مشاجره و گفتگوى دوزخيان با يكديگر
- جمله : (( لاتكلّف نفسا الّا وسعها(( مفيد رفع نگرانى از عدم قدرت بر انجام دادن جميعاعمال صالح است .
- معناى (( غل (( و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است .
- توضيحى در مورد تعبير به اينكه مؤ منين بهشت را به ارث مى برند.
- وجه اختلاف تعبير در (( وعدنا ربنا(( و (( وعد ربكم (( در آيه شريفه
- اشاره به نفوذ حكم و امر انسان در قيامت
- معناى (( اعراف (( و مراد از آن در آيه شريفه
- رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند
- مراد از رجال اعراف ، مستضعفين نيستند
- اصحاب اعراف از جنس بشر هستند و خصوصياتى كه براى آنان ذكر شده با جمله : (( والامر يومئذ للّه (( منافات ندارد
- اشاره به اقوال متعددى كه درباره معناى اعراف و مراد از اصحاب اعراف گفته شده است .
- روايتى از آلوسى درباره مراد از رجال اعرافنقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است .
- سخن ما با صاحب المنار كه با مقايسه مسائل قيامت با نظام جارى در دنيا روايت مذكور رامردود دانسته است .
- دو قول ديگر در معناى اعراف و بيان اصول اقوال در مسئله اعراف
- معناى اعراف در قرآن
- دلالت جمله : (( الذين اتّخذوا دينهم لهوا و لعبا(( بر اينكه انسان ناچار از تدين به ديناست .
- بحث روايتى (در ذيل آيات شريفه )
- روايتى از پيغمبر اكرم (ص ) درباره كيفيت مرگ مؤ من و كافر
- چند روايت ديگر درباره جهنم كافر و اهل دوزخ
- رواياتى در اين باره كه مراد از (( مؤ ذن (( در (( و اذّن مؤ ذن بينهم ...(( على (ع ) مىباشد
- مؤ ذن بودن على عليه السلام و اعلام حكم خداوند توسط او در آخرت ازفضائل آن حضرت به حساب مى آيد.
- رواياتى درباره اصحاب اعراف
- اشكال وارد بر رواياتى كه اصحاب اعراف را به كسانى كه داراى حسنات و سيئاتمساوى هستند تفسير مى كنند.
- چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.
نکات آیه
۱- اعراض کنندگان از راه خدا (دین و معارف الهى) از زمره ستمکارانند. (أن لعنة اللّه على الظالمین. الذین یصدون عن سبیل اللّه) «صدّ» مصدر «یصدّون» مى تواند به معناى اعراض کردن باشد و مى تواند به معناى مانع شدن و باز داشتن به کار رود. در صورت اول «یصدّون» فعلى لازم است و در صورت دوم فعلى است متعدى. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۲- کسانى که مردم را از پیوستن به راه خدا باز دارند، ستمکارند. (أن لعنة اللّه على الظالمین. الذین یصدون عن سبیل اللّه) برداشت فوق بر این اساس است که «یصدون» از «صدّ» به معناى بازداشتن باشد. قابل ذکر است که بر این مبنا کلمه اى همانند «الناس» مفعول آن خواهد بود که به خاطر وضوحش در کلام نیامده است.
۳- آنانکه در پى کج و ناهنجار جلوه دادن راه خدا هستند، از گروه ظالمانند. (أن لعنة اللّه على الظالمین. الذین ... یبغونها عوجاً) بغى به معناى خواستن و جستجو کردن است. «ها» در «یبغونها» به تقدیر لام مى باشد و عوجا (کجى و انحراف)، مفعول به است بنابراین «الذین یبغونها عوجاً» یعنى: آنانکه در جستجوى کجى براى دین الهى هستند حال یا در لابلاى معارف دینى در جستجوى مواردى هستند که آنها را نکاتى انحرافى بنمایانند و یا اینکه با تحریف حقایق دین، آنها را به مسائلى انحرافى تبدیل مى کنند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۴- آنانکه در پى ناهنجار کردن و منحرف ساختن راه خدایند، از زمره ستمکارانند و در قیامت مورد لعنت خدا قرار خواهند گرفت. (أن لعنة اللّه على الظالمین. الذین ... یبغونها عوجاً) برداشت فوق بر اساس دومین مصداقى است که در توضیح برداشت قبل براى پى جویى اعوجاج در دین بیان شده است.
۵- راه خدا (دین و معارف الهى) بدور از هر گونه انحراف و ناهنجارى (أن لعنة اللّه على الظالمین. الذین ... یبغونها عوجاً)
۶- منکران قیامت از زمره ستمکارانند و در قیامت از رحمت خدا محروم خواهند بود. (أن لعنة اللّه على الظالمین. الذین ... و هم بالأخرة کفرون)
۷- اعراض کنندگان از راه خدا، بازدارندگان مردم از پیوستن به آیین الهى و آنان که راه خدا را منحرف جلوه مى دهند، از رحمت الهى در قیامت بدور خواهند بود. (أن لعنة اللّه على الظالمین. الذین یصدون عن سبیل اللّه و یبغونها عوجاً)
۸- گروهى از انسانها به خاطر نپذیرفتن قیامت، دین خدا را دینى منحرف مى پندارند و از آن رویگردان مى شوند. (الذین یصدون عن سبیل اللّه و یبغونها عوجاً و هم بالأخرة کفرون) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «و هم بالأخرة کفرون» جمله حالیه و در مقام تعلیل باشد که در اصطلاح به آن حال معللّه گفته مى شود. بر این مبنا آیه اشاره به این معنا دارد که: برخى انسانها به علت نپذیرفتن قیامت، مى پندارند دینى که در آن زنده شدن مردگان مطرح باشد دینى بى اساس و داراى اعوجاج است و در نتیجه از آن رویگردان شده و دیگران را از آن بازمى دارند.
موضوعات مرتبط
- خدا: رحمت اخروى خدا ۷ ; لعن اخروى خدا ۴ ; محرومیت از رحمت خدا ۷
- دین: اعراض از دین ۱ ; عوامل اعراض از دین ۸ ; ویژگى دین ۵
- سبیل اللّه: اعراض از سبیل اللّه ۱ ; بد نمایاندن سبیل اللّه ۳، ۴، ۷ ; مانعان از سبیل اللّه ۷ ; معرضان از سبیل اللّه ۷ ; ممانعت از سبیل اللّه ۲، ۴ ; ویژگى سبیل اللّه ۵
- ظالمان:۱، ۲، ۳، ۴، ۶ در قیات ۴
- ظلم: موارد ظلم ۲، ۶
- قیامت: آثار تکذیب قیامت ۸ ; بینش مکذبان قیامت ۸ ; ظلم تکذیب قیامت ۶ ; محرومیت منکران قیامت ۶ ; مکذبان قیامت و دین ۸
- لعن: مشمولان لعن ۴
- محرومان از رحمت خدا:۶، ۷