الأنفال ٢٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ تَخُونُوا اللَّهَ‌ وَ الرَّسُولَ‌ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِکُمْ‌ وَ أَنْتُمْ‌ تَعْلَمُونَ‌

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که میدانید (این کار، گناه بزرگی است)!

ترتیل:
ترجمه:
الأنفال ٢٦ آیه ٢٧ الأنفال ٢٨
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ تَخُونُوا اماناتِکُمْ»: این جمله عطف بر (تَخُونُوا ...) و مجزوم است، یا این که منصوب است چون جواب نهی است. همان گونه که شاعر می‌گوید: لا تَنْهَ عَنْ خُلُقٍ وَ تَأتِیَ مِثْلَهُ عارٌ عَلَیْکَ - إِذا فَعَلْتَ - عَظیمٌ «وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ»: در حالی که مفاسد خیانت و بدفرجامی آن را در دنیا و آخرت می‌دانید.


نزول

«شیخ طوسی» گوید: این آیه درباره بعضى از منافقین نازل گردیده است، جابر بن عبدالله انصارى گوید: درباره بعضى از منافقین نازل شده كه ابوسفیان را از آمدن رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم براى گرفتن و غارت شتران او ترسانیده بودند.[۱]

زهرى گوید: درباره ابولبابه با طائفه بنى‌قریظه از یهود نازل شده است چنان كه از امامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهماالسلام نیز روایت گردیده است.[۲]

تفسیر


نکات آیه

۱- خیانت به خدا و پیامبر(ص)، حرام و به دور از شأن اهل ایمان (یأیها الذین ءامنوا لاتخونوا اللّه و الرسول)

۲- خیانت به پیامبر(ص)، خیانت به خداست. (لاتخونوا اللّه و الرسول) تکرار نکردن فعل «لاتخونوا» در مورد خدا و رسول و تکرار آن در مورد سایر مردمان، مى تواند بیانگر این حقیقت باشد که خیانت به هر یک از خدا و رسول در حکم خیانت به دیگرى است و قابل تفکیک نیست.

۳- حفظ امانتهاى مسلمانان و پرهیز از خیانت در آن، وظیفه ایمانى مؤمنان (یأیها الذین ءامنوا لاتخونوا اللّه و الرسول و تخونوا أمنتکم) در برداشت فوق «تخونوا أمنتکم» عطف بر «تخونوا اللّه» گرفته شده است. بنابراین حرف نهى «لا» در معطوف نیز لحاظ شده است.

۴- خیانت آدمى به امانتهاى مسلمانان، خیانت به خویشتن است. (و تخونوا أمنتکم) معمولا انسان امانتدار دیگران است نه امانتدار خویش. بنابراین اسناد امانتهاى دیگران به امانتدار، با اضافه کلمه «امانات» به «کم» بیانگر این است که امانت دیگران به منزله امانت خود اوست و خیانت در آن، خیانت به امانت خویش است.

۵- افشاى اسرار جامعه اسلامى، خیانت به خدا، رسول اکرم(ص) و مؤمنان است. (لاتخونوا اللّه و الرسول) شأن نزول آیه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است که برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش کرد. بنابراین افشاى اسرار نظامى جامعه ایمانى، از مصادیق مورد نظر براى خیانت به خدا و رسول است.

۶- جامعه اسلامى و مصالح ملى آن، داراى حرمتى عظیم نزد خداوند (لاتخونوا اللّه و الرسول)

۷- پیامدهاى شوم خیانت به خدا و رسول و زشتى خیانت آدمى به امانتهاى جامعه، امرى روشن و بى نیاز از برهان (لاتخونوا اللّه ... و أنتم تعلمون) در اینکه مفعول «تعلمون» چیست، نظرهاى مختلفى ایراد شده که از جمله آنهاست، زشتى خیانت، پیامدهاى شوم آن و حرمت آن از دیدگاه عقل و شرع.

۸- حفظ امانت اهل ایمان، در نظام دستورى دین، داراى اهمیتى ویژه و والا (یأیها الذین ءامنوا لاتخونوا اللّه ... و تخونوا أمنتکم) از اینکه خیانت در امانتهاى مردم در کنار خیانت به خدا و رسول یاد شده است، اهتمام خاص قرآن به لزوم حفظ امانت مردم معلوم مى شود.

روایات و احادیث

۹- عن أبى جعفر(ع) فى قول اللّه عز و جل: «یأیها الذین آمنوا لاتخونوا اللّه و الرسول و تخونوا أماناتکم و أنتم تعلمون» فخیانة اللّه و الرسول معصیتهما و اما خیانة الأمانة فکل انسان مأمون على ما افترض اللّه علیه.[۳] از ام--ام باقر(ع) درباره آیه شریفه «یأیها الذین آمنوا لاتخونوا ... » روایت شده است: خیانت درباره خدا و رسول(ص) نافرمان--ى ایشان است. و اما خیانت در امانت، تضییع فرائض است ; زیرا هر انسانى امین بر فرائضى است که خداوند بر او واجب کرده است.

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱
  • اسرار: افشاى اسرار ۵
  • امانت: خیانت در امانت ۳، ۴
  • امانتدارى: اهمیت امانتدارى ۷، ۸
  • جامعه: اسرار جامعه اسلامى ۵ ; اهمیت جامعه اسلامى ۶ ; خیانت به امانت جامعه ۷
  • خدا: آثار خیانت به خدا ۷ ; خیانت به خدا ۱، ۲، ۵
  • خود: خیانت به خود ۴
  • خیانت: اجتناب از خیانت ۳ ; خیانت حرام ۱ ; زشتى خیانت ۷
  • مؤمنان: حفظ امانت مؤمنان ۸ ; خیانت به مؤمنان ۵ ; شؤون مؤمنان ۱ ; مسؤولیت مؤمنان ۱، ۳
  • محرمات:۱
  • محمد(ص): آثار خیانت به محمد(ص) ۷ ; خیانت به محمد(ص) ۱، ۲، ۵
  • مسلمانان: امانت مسلمانان ۴ ; حفظ امانت مسلمانان ۳ ; مصالح ملى مسلمانان ۶

منابع

  1. صاحبان جامع البیان و مجمع البیان بنا به نقل از جابر بن عبدالله انصارى چنین گویند: كه ابوسفیان از مكه بیرون رفت، جبرئیل آمد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر فرمود: براى گرفتن ابوسفیان و قافله‌اش بیرون روند و در عین حال قضیه را مكتوم بدارند در این میان یكى از منافقین به ابوسفیان نوشت و موضوع را به وى خبر داد و نیز صاحب جامع البیان از سدى نقل كند كه علت نزول آیه چنین است كه از پیامبر چیزهائى مى‌شنیدند و آن را افشاء می‌نمودند تا به مشركین می‌رسید.
  2. صاحبان روض الجنان و مجمع البیان چنین گویند: كلبى و زهرى روایت كنند كه پیامبر در یكى از جنگ‌ها یهود بنى‌قریظه را بیست و یك شب محاصره كرد. آن‌ها از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست صلح كردند به طریقى كه با برادران آن‌ها یعنى طایفه بنوالنضیر صلح شده بود، پیامبر امتناع كرد (زیرا جنایات و خیانت كارى‌هاى بنوقریظه زیادتر بوده است). فرمود: به حكم سعد بن معاذ با آن‌ها رفتار خواهم كرد، آن‌ها گفتند: براى مذاكره ابولبابة را نزد ما بفرست. پیامبر ابولبابة را كه مرد خوبى بود و در عین حال خیرخواه بنى‌قریظه هم بوده و نیز فرزندان و عیالات او در نزد آنان بودند به سوى آن‌ها روانه كرد آن‌ها به ابولبابه گفتند: آیا صلاح می‌داند كه به حكم سعد بن معاذ بنا به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله با آن‌ها رفتار بشود. ابولبابه با دست اشاره به حلق و گردن خود نمود و به آن‌ها فهمانید كه معنى آن سر بریدن است. راضى نشود جبرئیل موضوع ابولبابة را براى پیامبر خبر آورد. ابولبابة وقتى برگشت، فهمید خیانت نموده است لذا این آیه نازل گردید بعد از آمدن آیه ابولبابة سخت ناراحت شد و به یكى از ستون‌هاى مسجد خود را چسبانید و گفت: از این به بعد چیزى نمى‌خورم و نمى‌آشامم تا خدا از من بگذرد یا بمیرم هفت روز به این كیفیت ماند، عاقبت بی‌هوش شد به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند. خداوند توبه او را قبول كرد به ابولبابة گفتند: توبه او قبول شده است. باز گفت: از خودم نمى‌گذرم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصاً از من بگذرد. خبر به پیامبر دادند، پیامبر شخصا حاضر شد و دست بر روى آن كشید و از خیانت او چشم پوشید. ابولبابة گفت: تكمیل توبه من به آنست كه از دیارى كه این خیانت را در آنجا نموده‌ام، چشم بپوشم و به آنجا نروم و همه اموال خود را صدقه بدهم. پیامبر فرمود: ثلث مال خود را بدهد، كافى است. چنان كه از امامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت شده است.
  3. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۷۲ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۴۴، ح ۶۶.