يوسف ٥
کپی متن آیه |
---|
قَالَ يَا بُنَيَ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَيَکِيدُوا لَکَ کَيْداً إِنَ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ |
ترجمه
يوسف ٤ | آیه ٥ | يوسف ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً»: درباره تو به مکر و کید عظیم متوسّل میشوند.
تفسیر
- آيات ۴ - ۶ سوره يوسف
- رؤياى يوسف «ع»، و تعبير آن به وسيله پدرش يعقوب «ع»
- نهى يعقوب «ع»: پسرم! خواب خود را براى برادرانت، بازگو مكن!
- وجه اين كه در آیه شریفه، از «رؤيا» به «حديث» تعبير شده
- مراد از علم يوسف «ع»، به تأويل احاديث
- معناى «نعمت»، ريشه، مشتقات و مورد استعمال آن
- مراد از اتمام نعمت
- سه نكته درباره شخصيت يعقوب «ع»، سجده براى يوسف «ع»
- يعقوب «ع» و فرزندانش، در حقيقت، به خدا سجده كرده اند
- مقصود از اتمام نعمت بر آل يعقوب «ع»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ «5»
(يعقوب) گفت: اى پسر كوچكم! خوابت را براى برادرانت بازگو مكن كه برايت نقشهاى (خطرناك) مىكشند. همانا شيطان، براى انسان دشمنى آشكار است.
نکته ها
يكى از اصول زندگى، رازدارى است. اگر مسلمانان به مفاد اين آيه عمل مىكردند، اين همه كتب خطى، آثار علمى، هنرى و عتيقههاى ما، در موزه كشورهاى خارجى جاى نمىگرفت و به اسم كارشناس، ديپلمات و جهانگرد از منابع و امكانات و منافع ما آگاه نمىشدند و در اثر سادگى يا خيانت، اسرارمان در اختيار كسانىكه دائماً در حال كيد و مكر بر عليه ما هستند، قرار نمىگرفت.
حضرت يوسف، خواب خود را دور از چشم برادران، به پدر گفت كه اين خود نشانهى تيزهوشى اوست.
پیام ها
1- فرزندان را با مهربانى مورد خطاب قرار دهيد. «يا بُنَيَّ»*
جلد 4 - صفحه 155
2- پدر و مادر بايستى رابطهاى صميمانه با فرزندان داشته باشند تا فرزندان بتوانند سخن خود را با آنان مطرح كنند. «يا بُنَيَّ»*
3- خطر حسادت در محيط خانه و جامعه را به فرزندان گوشزد كنيم. يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ ...
4- از كودكى و در خانواده رازدارى را به فرزندان بياموزيم. «يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ»*
5- دانستهها و اطلاعات، بايد طبقهبندى شود و محرمانه و غيرمحرمانه از هم جدا گردد. «لا تَقْصُصْ»
6- هر حرفى را به هر كسى نزنيم. «لا تَقْصُصْ»
7- كتمان فضايل به خاطر جلوگيرى از حسادتها، كارى بايسته است. «لا تَقْصُصْ»*
8- با پى بردن به استعداد يك فرزند، آن را با ساير فرزندان مطرح نكنيم. «لا تَقْصُصْ»*
9- در معرّفى افراد تيزهوش و نابغه، بايد احتياط كرد. «لا تَقْصُصْ»*
10- حضرت يعقوب نيز داراى علم و موهبت تعبير خواب بوده است. «لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ»*
11- گاهى شيطان در آستين است. «إِخْوَتِكَ»*
12- پيشگيرى بهتر از درمان است. (نگفتن خواب به برادران، نوعى پيشگيرى از تحريك حسادت است) «لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا»*
- در خانواده انبيا نيز، مسايل ضد اخلاقى همچون حسد و حيله ميان فرزندان مطرح است. يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ ... فَيَكِيدُوا ...
14- زمينههاى حسادت را شعلهور نكنيد. لا تَقْصُصْ ... فَيَكِيدُوا
15- حسادت، موجب ناديده گرفته شدن حقوق حتّى حقّ خويشاوندى مىگردد.
لا تَقْصُصْ ... فَيَكِيدُوا*
16- برادران يوسف عليه السلام كه از خواب وى و مقام آينده او اطلاعى نداشتند چنان
جلد 4 - صفحه 156
كردند. اگر اطلاع مىيافتند چه مىكردند؟! لا تَقْصُصْ ... فَيَكِيدُوا*
17- پيش بينى و آينده نگرى صفاتى ارزنده هستند. لا تَقْصُصْ ... فَيَكِيدُوا*
18- افشاى اسرار و برخى اخبار، ممكن است بسيار گران تمام شود. لا تَقْصُصْ ... فَيَكِيدُوا*
19- برخى اسرار به قدرى مهم هستند كه افشاى آن زندگى فرد يا افرادى را به مخاطره مىاندازد. «فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً»*
20- در موارد مهم و حسّاس بايد خطر را قبل از وقوع آن گوشزد كرد. «فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً»*
21- حضرت يعقوب در مورد كيد برادران نسبت به يوسف اطمينان داشت.
«فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً»*
22- در پيشبينى مسايل مهم، گاهى اظهار سوءظن و يا پردهبرداشتن از خصلتها مانعى ندارد. «فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً»
23- لازم است والدين، از روحيات فرزندانشان نسبت به هم آگاه باشند تا بتوانند اعمال مديريّت كامل نمايند. «فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً»
24- كيد وحيله، كارى شيطانى است. فَيَكِيدُوا ... إِنَّ الشَّيْطانَ
25- شيطان با استفاده از زمينههاى درونى بر ما سلطه مىيابد. (حسادت برادران، زمينه را براى بروز دشمنى شيطان نسبت به انسان فراهم ساخت.) فَيَكِيدُوا ... إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ
26- شيطان دشمن انسان است، حتّى اگر پيامبر زاده باشد. «إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ»*
27- از كودكى، شيطان را به كودكان معرّفى و نقش او را بيان نماييد. «إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ»*
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 157
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ «5»
خلاصه يعقوب چون خواب را شنيد:
قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ: فرمود از روى شفقت و محبت اى پسرك من، مخوان و ظاهر مكن. رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ: خواب خود را بر برادران خود.
فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً: پس حيله كنند براى هلاك تو حيلهاى را به سبب حسادت و وسوسه شيطان. إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ: بدرستى كه شيطان براى انسان دشمنى است آشكارا، پس مىاندازد بين ايشان عداوت را در وسوسه، و اغراء ايشان به كيد و مكر نمودن با تو؛ يا مراد شيطان خود آنها بودند به جهت آنكه فعل شيطان از آنها صادر و در صدد دشمنى برآمدند.
تحقيق: خواب در معنى مانند ديدن است الّا آنكه مختص است به آنچه در خواب ديده شود. و آن به انطباع صور متجدده است از افق متخيله به حس مشترك. و حصول رؤياى صادقه به اتصال نفس باشد به ملكوت به جهت علاقه فرط تناسب بين آن دو و فراغ آن از تدبير بدن. پس تصور مىكند به آنچه در ملكوت است از معانى خالصه لايقه، و بعد متخيّله آن را به صورت مناسب به او مىنمايد. پس ارسال آن به حس مشترك كرده، مشاهده مىشود؛ و اگر آن صورت شديدة المناسبه است، آنمعنى را بر وجهى كه تفاوت بين آن دو نيست مگر بكلية و جزئية آن رؤيا مستغنى از تعبير، و الا محتاج به تعبير باشد.
نكات ادبيه: قوله «كوكبا» نصب آن بر تميز است بعد تمام اسم، و آن به تقدير تنوين است اصل آن: «احد عشر» از باب قول عرب: «قدر راحة سحابا» «و ثلثة رطل عسلا». قوله «ساجدين» اسناد سجده كردن به كواكب و حال آنكه شأن عقلا باشد به جهت آنست كه آنها را جارى مجراى عقلا داشته. قوله «يا بنىّ» سه ياء است اصلى و اضافى و تصغير، اضافى را حذف و عوض آن كسره و
جلد 6 - صفحه 172
دو ياء در هم ادغام شدند و به فتح قرائت شده، چون فتحه اخف حركات و به كسر نيز قرائت به سبب حذف مضاعف. قوله «فَيَكِيدُوا لَكَ» تعديه به لام با آنكه متعدى بنفسه باشد به جهت متضمن بودن معنى فعلى كه متعدّى به لام است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ «4» قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ «5» وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ يَعْقُوبَ كَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «6»
ترجمه
هنگاميكه گفت يوسف بپدر خود اى پدر من همانا من ديدم يازده ستاره و آفتاب و ماه را ديدمشان براى خودم سجده كنندگان
گفت اى پسرك من نقل مكن خواب خود را براى برادرانت پس مكر كنند براى تو مكر بزرگى همانا شيطان براى انسان دشمنى است آشكار
و همچنين برگزيند تو را پروردگارت و بياموزد تو را از تعبير خوابها و تمام كند نعمت خود را بر تو و بر اولاد يعقوب همچنانكه تمام كرد آنرا بر دو پدر تو از پيش ابراهيم و اسحق همانا پروردگار تو داناى درست كار است.
تفسير
يكى از بهترين قصّهها كه خداوند براى پيغمبر خود بطريق وحى نقل فرموده قصّه حضرت يوسف عليه السّلام است وقتى كه بپدر خود حضرت يعقوب عليه السّلام عرض كرد اى پدر من در خواب ديدم يازده ستاره و آفتاب و ماه را كه براى من از آسمان نازل شدند و سجده كردند و از ابن عباس ره نقل شده كه اين خواب را در شب جمعهاى كه شب قدر بود ديد و كلمه يا ابت در اصل يا ابى بوده ياء نفس در مقام نداء حذف و بجاى آن تاء اضافه شده است و كلمه رأيت مأخوذ از رؤيت نيست بلكه مأخوذ از رؤيا است كه مخصوص بديدن در خواب است و يازده ستاره چنانچه در خصال از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده مسمّى بودند باين اسماء حوبان طارق ذيال ذو الكتفين قابس رثاب عمودان فيلق مصبح صدوح ذو الفروع بعلاوه ضياء و نور كه در اين حديث ذكر شده و قمى ره فرموده مراد بآن دو آفتاب و ماه است و تمام اين ستارهها بآسمان احاطه دارند و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه تعبير اين رؤيا سلطنت مصر و ورود پدر و مادر و برادران او بود بر او آفتاب ما در او را حيل و ماه پدرش يعقوب عليه السّلام بود و يازده ستاره برادران او بودند كه در وقت ورود چون نظر بروى او نمودند تمامى سجده شكر كردند براى خداوند يگانه و در روايت ديگرى بجاى ما در خاله او ذكر شده است چنانچه بعضى گفتهاند كه مادر او در آن تاريخ فوت شده بود و خاله او زوجه حضرت يعقوب عليه السّلام
جلد 3 صفحه 123
بود و دو مرتبه خواب ديد و اين خواب دوّم بود و فاصله بين آن و تعبيرش چهل سال شد نكته تكرار رأيت گفتهاند طول كلام و تأكيد مرام است و محتمل است مراد از رؤيت اوّل مجرّد ديدار آنها باشد و مراد از رؤيت دوم ديدار آنها بحال سجود و معلوم است مراد از سجود نزول آنها از آسمان بحال خضوع در مقابل قدم مبارك آنحضرت است چنانچه سجود كسان آنحضرت براى خدا بعنوان شكر در برابر او تعظيم او است و چون خواب بسمع مبارك حضرت يعقوب رسيد بحضرت يوسف كه بر حسب نقل قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در آنوقت نه سال داشت بمناسبت صغر سن و براى تحبيب فرمود اى پسرك من اين خواب را براى برادرانت نقل مكن مبادا بشنيدن اين خواب كه دلالت بر جلالت قدر و عظمت مقام تو دارد بر تو حسد برند و در مقام هلاك يا آزار تو بر آيند بمكر و حيله چون شيطان دشمن بزرگ انسان است ممكن است بآنها وسوسه نمايد كه برادر كوچكتر از شما نبايد در شرف و عزّت و مقام فوق شما باشد و آنها را وادار نمايد بامرى كه مرضى خدا و ما نباشد و چنانچه خداوند ارائه فرمود بتو اين مقام رفيع را در خواب اختيار ميفرمايد تو را به نبوّت و مىآموزد بتو علم تعبير را بطريق وحى و آگاه ميكند از مئال و مرجع امور و اخبار ملك و ملكوت چون خواب راست عبارت از اتّصال روح است بعالم غيب و مشاهده اموريكه دلالت دارد بر وقوع وقايع و اخبارى در اين عالم و نيز تمام ميكند نعمت خود را بر تو و بر اولاد پدرت بدوام سلطنت و نبوّت در اين خانواده و اتّصال نعمت آنها از دنيا بآخرت چنانچه تمام فرمود نعمت و دولت و نبوّت را قبلا براى دو پدر تو حضرت ابراهيم و حضرت اسحق چون خداوند دانا است باستحقاق و قابليّت كسى كه لايق نبوّت و رياست است و اختيارش مطابق با حكمت و مصلحت است و در حديث نبوى وارد شده الكريم ابن الكريم ابن الكريم ابن الكريم يوسف بن يعقوب بن اسحق بن ابراهيم و گفته شده است شش برادر آنحضرت يهود او روبيل و شمعون و لاوى و زبالون و يشجر از خاله او ليّا عيال اول حضرت يعقوب بودند و آنحضرت و بنيامين از عيال دوم او راحيل بودند و چهار برادر ديگر دان و نفثالى و حاد و آشر از دو كنيز زلفه و بلهه و اسباط اين دوازده نفر و اولاد آنها هستند كه بنى اسرائيل مركّب از اين شعب ميباشند و اسرائيل اللّه لقب حضرت يعقوب است يعنى خالص اللّه و حضرت ابراهيم خليل اللّه و پيغمبر اولو العزم و سر سلسله اين خاندان
جلد 3 صفحه 124
و خاندان مطهّر خاتم انبياء و اشرف ممكنات است كه بحضرت اسمعيل ذبيح اللّه فرزند ارشد او منتهى ميشوند و برادران حضرت يوسف كه در باره او تقصير نمودند بالاخره توبه كردند و قبول شد و با سعادت و كرامت از دنيا رفتند چنانچه بيايد انشاء اللّه تعالى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ يا بُنَيَّ لا تَقصُص رُؤياكَ عَلي إِخوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيداً إِنَّ الشَّيطانَ لِلإِنسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ «5»
فرمود يعقوب اي پسرك من بيان نكن قصه خواب خود را براي برادرانت پس كيد ميكنند براي توكيد شديدي محققا شيطان از براي انسان دشمن آشكار است قالَ يا بُنَيَّ لا تَقصُص رُؤياكَ عَلي إِخوَتِكَ معلوم ميشود که يعقوب هم عالم بتأويل رؤيا بوده و همچنين ابناء يعقوب که يازده كوكب يازده برادران يوسف هستند و الا بيان خواب بر آنها مانعي نداشت مگر اينكه بگوئيم ميفهميدند که يوسف عظمتي پيدا ميكند و حسد ميبردند.
فَيَكِيدُوا لَكَ كَيداً مكر و حيله و تقلب است که صورت ظاهرش محبت و خوبي است و باطنش عداوت و ايذاء است، و كلمه كيدا دلالت دارد بر كيد شديدي إِنَّ الشَّيطانَ لِلإِنسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ بالاخص با هم دستان خود که يكي نفس امّارة باشد که ميفرمايد در همين سوره از قول يوسف در آيه 53 وَ ما أُبَرِّئُ نَفسِي إِنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلّا ما رَحِمَ رَبِّي و ديگر دنيا باشد که خود را جلوه دهد چون مار خوش خط و خال.
ظاهرش چون گور كافر پر حللبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- این خواب هیجان انگیز و معنی دار، یعقوب پیامبر را در فکر فرو برد. خورشید و ماه و ستارگان آسمان؟ آن هم یازده ستاره؟ فرود آمدند و در برابر فرزندم یوسف سجده کردند، چقدر پرمعنی است؟ حتما خورشید و ماه، من و مادرش (یا من و خالهاش) میباشیم، و یازده ستاره، برادرانش، قدر و مقام فرزندم آنقدر بالا میرود که ستارگان آسمان و خورشید و ماه سر بر آستانش میسایند، آنقدر در پیشگاه خدا عزیز و آبرومند میشود که آسمانیان در برابرش خضوع میکنند، چه خواب پرشکوه و جالبی؟! لذا با لحن آمیخته با نگرانی و اضطراب اما توأم با خوشحالی به فرزندش چنین «گفت: فرزندم! این خوابت را برای برادرانت بازگو مکن» (قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلی إِخْوَتِکَ).
«چرا که آنها برای تو نقشههای خطرناک خواهند کشید» (فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً).
من میدانم «شیطان برای انسان دشمن آشکاری است» (إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ).
او منتظر بهانهای است که وسوسههای خود را آغاز کند، به آتش کینه و حسد دامن زند، و حتی برادران را به جان هم اندازد.
نکات آیه
۱- یعقوب(ع) ، فرزندش یوسف(ع) را از نقل خواب خویش براى برادرانش برحذر داشت. (یبنىّ لاتقصص رءیاک على إخوتک)
۲- رؤیاى یوسف گویاى آن بود که به مقامى رفیع نایل خواهد شد و بر برادرانش سیادت خواهد یافت. (یبنىّ لاتقصص رءیاک على إخوتک فیکیدوا) از اینکه برادران یوسف در صورت شنیدن رؤیایش درصدد ضربه زدن به او برمى آمدند ، دو نکته روشن مى شود: ۱- رتبه و منزلت والاى یوسف(ع) ;۲- آشنایى برادران او به تعبیر و تأویل رؤیا.
۳- یوسف(ع) داراى چندین برادر (لاتقصص رءیاک على إخوتک)
۴- یعقوب(ع) مطمئن به مکر و کید فرزندانش علیه یوسف(ع) در صورت آگاه شدنشان از رؤیاى او (لاتقصص رءیاک على إخوتک فیکیدوا لک کیدًا) چنان چه یعقوب(ع) اطمینان و یقین به کید و مکر فرزندانش علیه یوسف(ع) نداشت ، پس از نقل رؤیا مى فرمود: «فإنى أخاف أن یکیدوا ...» (مى ترسم نقشه اى براى تو بکشند) و جمله خویش را با مفعول مطلق (کیداً) تأکید نمى کرد.
۵- یعقوب(ع) ، نگران آسیب دیدن یوسف(ع) از ناحیه برادرانش (فیکیدوا لک کیدًا)
۶- یعقوب(ع) پیش بینى مى کرد که همه فرزندانش علیه یوسف(ع) متحد مى شوند و هیچ کدام از او حمایت نخواهند کرد. (فیکیدوا لک کیدًا) ضمیر در «یکیدوا» به «إخوة» باز مى گردد و این گویاى برداشت فوق است.
۷- یعقوب(ع) از روحیات فرزندان خویش مطلع بود. (لاتقصص ... فیکیدوا لک کیدًا)
۸- یعقوب(ع) و فرزندانش به تعبیر خواب آگاهى داشتند. (لاتقصص رءیاک على إخوتک فیکیدوا لک کیدًا)
۹- رؤیاها مى تواند بیانگر خبرها و وقوع حوادثى از آینده باشد. (إنى رأیت أحد عشر ... لاتقصص رءیاک على إخوتک)
۱۰- تلاش یعقوب(ع) براى پیشگیرى از برخوردهاى نامناسب فرزندانش با یکدیگر (لاتقصص رءیاک على إخوتک فیکیدوا لک کیدًا)
۱۱- لزوم پرهیز از نقل و ارائه مسائل غیرضرورى که سبب برانگیختن حسادت دیگران مى شود. (لاتقصص رءیاک على إخوتک فیکیدوا لک کیدًا)
۱۲- لزوم تلاش براى در امان ماندن از مکر و حیله دیگران (لاتقصص ... فیکیدوا لک کیدًا)
۱۳- رؤیاى شگفت یوسف(ع) (سجده ستارگان ، ماه و خورشید) در سنین کودکى یا نوجوانى او بوده است. (قال یبنىّ) کلمه «بنىّ» تصغیر کلمه «ابن» مى باشد و به ضمیر متکلم اضافه شده است. «یبنىّ» ; یعنى، اى پسر کوچک من.
۱۴- رابطه یوسف(ع) و پدرش یعقوب(ع) ، رابطه اى صمیمانه و سرشار از محبت بود. (یأبت ... قال یبنىّ لاتقصص رءیاک) تعبیر «یأبت» (اى پدرم) در کلام یوسف(ع) و «یبنىّ» (اى پسرک من) در کلام یعقوب(ع) حاکى از علاقه آن دو به یکدیگر است.
۱۵- علاقه به فرزندان ، خصلتى نیکو و اظهار آن امرى پسندیده است. (یأبت ... قال یبنىّ لاتقصص)
۱۶- شیطان دشمن آشکار انسان (إن الشیطن للإنسن عدو مبین)
۱۷- شیطان ، مترصد زمینه هاى مساعد براى نفوذ در انسان و منحرف ساختن او (لاتقصص رءیاک ... فیکیدوا ... إن الشیطن للإنسن عدو مبین)
۱۸- حسادت ، زمینه اى مناسب براى بروز دشمنى شیطان با انسان (فیکیدوا لک کیدًا إن الشیطن للإنسن عدو مبین)
۱۹- شیطان، در ایجاد دشمنى میان انسانها و واداشتن آنان به مکر و حیله علیه یکدیگر ، نقشى بسزا دارد. (فیکیدوا ... إن الشیطن للإنسن عدو مبین)
۲۰- برادران یوسف ، در خطر گرفتارى به دام دشمنیهاى شیطان در صورت شنیدن رؤیاى یوسف(ع) (فیکیدوا لک کیدًا إن الشیطن للإنسن عدو مبین)
۲۱- یعقوب(ع) افشا شدن رؤیاى یوسف(ع) را به تحریک شیطان مى دانست و یوسف(ع) را از آن برحذر داشت. (لاتقصص رءیاک على إخوتک ... إن الشیطن للإنسن عدو مبین) جمله «إن الشیطان ...» هم ناظر به «فیکیدوا ...» است و هم ناظر به «لاتقصص رؤیاک». بنابر وجه دوم، مفاد جمله «لاتقصص ...» به ضمیمه «إن الشیطان» چنین مى شود: شیطان درصدد است که تو را به افشاى رؤیایت وا دارد، پس برحذر باش!
روایات و احادیث
۲۲- «عن أبى جعفر(ع): انه کان من خبر یوسف(ع) انه کان أحد عشر أخاً ... ;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است: از خبر مربوط به یوسف اینکه براى او یازده برادر بود ...».
۲۳- «عن على بن الحسین(ع): ... فلما رأى یوسف الرؤیا و أصبح یقصّها على أبیه یعقوب ... فقال یعقوب لیوسف: لاتقصص رؤیاک هذه على إخوتک ... فلم یکتم یوسف رؤیاه فقصّها على إخوته... ;[۲] از امام سجاد(ع) روایت شده ... هنگامى که یوسف آن خواب را دید و بامداد براى پدرش یعقوب بازگو کرد ... یعقوب به یوسف گفت: این خواب خود را براى برادرانت بازگو نکن ... یوسف خواب خود را پوشیده نداشت و براى برادرانش بازگو کرد ...».
موضوعات مرتبط
- انسان: دشمنان انسان ۱۶; عوامل گمراهى انسان ۱۷
- برادران یوسف: اتحاد برادران یوسف ۶; برادران یوسف و اغواگرى شیطان ۲۰; برادران یوسف و رؤیاى یوسف(ع) ۲۰، ۲۳; برادران یوسف و یوسف(ع) ۴، ۶; تعداد برادران یوسف ۳، ۲۲; توطئه برادران یوسف ۴، ۵; دانش تعبیر رؤیاى برادران یوسف ۸; دشمنى برادران یوسف ۶; مکر برادران یوسف ۴
- حسد: آثار حسد ۱۸; ترک زمینه حسد ۱۱
- دشمنى: عوامل دشمنى ۱۹
- رؤیا: رؤیا و حوادث آینده ۹; رؤیاى صادق ۹; نقش رؤیا ۹
- رفتار: پایه هاى رفتار ۱۱
- روانشناسى: روانشناسى خانواده ۱۵
- شیطان: اضلال شیطان ۱۷; اغواگرى شیطان ۱۹; دشمنى شیطان ۱۶، ۱۷، ۱۹; زمینه نفوذ شیطان ۱۸; نقش شیطان ۱۹
- علم: زمینه علم به آینده ۹
- علایق: اهمیت اظهارعلایق ۱۵; علاقه به فرزند ۱۵; علایق پسندیده ۱۵
- عواطف: عواطف خانوادگى ۱۵
- مکاران: اهمیت امنیت از مکاران ۱۲
- مکر: عوامل مکر ۱۹; مبارزه با مکر دیگران ۱۲
- یعقوب(ع): آگاهى یعقوب(ع) ۷; اطمینان یعقوب(ع) ۴; پیشگویى یعقوب(ع) ۶; تلاش یعقوب(ع) ۱۰; توصیه هاى یعقوب(ع) ۲۳; دانش تعبیر رؤیاى یعقوب(ع) ۸; محبت یعقوب(ع) به یوسف(ع) ۱۴; مدیریت یعقوب(ع) ۱۰; نگرانى یعقوب(ع) ۵; نواهى یعقوب(ع) ۱، ۲۱; یعقوب(ع) و برادران یوسف ۷، ۱۰; یعقوب(ع)و رؤیاى یوسف(ع) ۲۱; یعقوب(ع) و نقش شیطان ۲۱
- یوسف(ع): تعبیر رؤیاى یوسف(ع) ۲; توصیه به یوسف(ع) ۲۳; دشمنان یوسف(ع) ۶; زمان رؤیاى یوسف(ع) ۱۳; قصه یوسف(ع) ۱، ۴، ۵، ۶، ۱۳، ۱۴، ۲۰، ۲۳; کودکى یوسف(ع) ۱۳; محبت یوسف(ع) به یعقوب(ع) ۱۴; مقامات یوسف(ع) ۲; نوجوانى یوسف(ع)۱۳; نهى به یوسف(ع) ۱، ۲۱; یوسف(ع) و برادران ۱; یوسف(ع) و نقل رؤیا ۱
منابع