الإسراء ١٣
کپی متن آیه |
---|
وَ کُلَ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ کِتَاباً يَلْقَاهُ مَنْشُوراً |
ترجمه
الإسراء ١٢ | آیه ١٣ | الإسراء ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کُلَّ»: منصوب به اشتغال است. «أَلْزَمْنَاهُ»: ملازم او ساختهایم. همراه او کردهایم. یعنی: اعمال انسان در دنیا و آخرت از او جدا نمیشود و نتیجه خوب و بد آنها را میبیند. «طَآئِرَ»: عمل. خوشبختی و بدبختی ناشی از عمل (نگا: اعراف / . «کِتَاباً»: مراد نامه اعمال و کارنامه احوال انسان است (نگا: جاثیه / و ). «مَنشُوراً»: گشوده و باز. مراد این است که کارنامه عمل انسان در این جهان مکتوم و پوشیده است و در آن جهان باز و گشوده. واژه (مَنشُوراً) صفت دوم (کِتَاباً) یا حال ضمیر (ه) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
هُنَالِکَ تَبْلُو کُلُ نَفْسٍ مَا... (۱) لَيْسَ بِأَمَانِيِّکُمْ وَ لاَ... (۱) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ... (۱) مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ... (۰) اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لاَ... (۰) يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا... (۱) بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ... (۱) وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ (۱) وَ إِنَ عَلَيْکُمْ لَحَافِظِينَ (۰) کِرَاماً کَاتِبِينَ (۱) يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ (۰) إِنَ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ (۰) وَ إِنَ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ (۰) فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ... (۰) وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ... (۰) لَقَدْ کُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هٰذَا... (۱)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۲ سوره إسراء
- معنای هدایت قرآن بر دین «أقوَم»، و اين كه اسلام، دين «قيّم» است
- خداوند، براى مؤمنان نیکوکار، بر خود حق قرار داده است
- بيان عجول بودن انسان و نکته های آیه: «وَ يَدَعُ الإنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَائَهُ بِالخَيرِ...»
- مراد از آيت بودن شب و روز
- وجود قدرت و آزادى، دليل و مجوز ارتكاب هر عملى نيست
- معناى این که فرمود: «ما طائر هر کسی را به گردنش آویخته ایم»؟
- مقصود از كتابى كه در قيامت، براى افراد انسان بيرون آورده مى شود
- هدايت هر كس، به سود خودش و ضلالتش، عليه خود اوست
- توضيح اين كه فرمود: «وَ مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتّى نَبعَثَ رَسُولاً»
- وجوهی که مفسران در توجیه امر خدا در آیه: «أمَرنَا مُترَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا» گفته اند
- مراد از «خواستن عاجله»، در آيه: «مَن كَانَ يُرِيدُ العَاجِلَةَ عَجَّلنَا لَهُ فِيهَا...»
- اعمال آدمى، اسباب سعادت و یا شقاوت اخروى هستند
- بيان اين كه اهل دنيا و اهل آخرت، هر دو، از عطاى خداوند بهره می برند
- اشاره به تفاسير ديگرى كه براى اين آيه، بيان شده است
- توضيح اين كه: درجات اخروى، بزرگتر از درجات دنيوى است
- بحث روايتى: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
- گفتارى در چند فصل پيرامون قضاء
- فصل ۱ - در معنا و حدود آن
- فصل ۲ - نظرى فلسفى در معناى «قضاء»
- فصل ۳ - روايات هم اين نظريه را تأييد مى كنند
- بحث فلسفى: (فيض خداوند، مطلق و نامحدود است)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13»
و كارنامهى هرانسانى را در گردنش بستهايم و روز قيامت براى او نوشتهاى بيرون آوريم كه آن را در برابر خود گشوده مىبيند.
نکته ها
كلمهى «طائِرٍ» در آيه، كنايه از عمل انسان است، زيرا اعمال انسان همچون پرنده پرواز دارد تا به صاحبش برسد و پرونده عمل هر كس، از خير و شرّ، به گردنش آويخته مىشود.
در قرآن بارها به مسأله نامهى عمل اشاره شده و در آيات مختلف نكاتى مطرح گرديده است، از جمله:
1- نامهى عمل براى همه است. كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ ...
2- در آن نامه چيزى فروگذار نشده است. «لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً» «1»
3- مجرمان از آن مىترسند. «فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ» «2»
4- خود انسان با خواندن نامهى عملش، حاكم و داور است. «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» «3»
5- رستگاران، كتابشان به دست راست داده مىشود و دوزخيان به دست چپ. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ... بِشِمالِهِ «4»
«1». كهف، 49.
«2». كهف، 49.
«3». اسراء، 14.
«4». الحاقّه، 19.
جلد 5 - صفحه 29
پیام ها
1- حساب و كتاب، براى همه است واستثنا ندارد. كُلَّ إِنسانٍ
2- همهى انسانها با كارت شناسايىِ اعمال، در محشر حضور پيدا مىكنند. «كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ»
3- عمل انسان، ملازم انسان است. أَلْزَمْناهُ ... فِي عُنُقِهِ
4- سعادت و شقاوت انسان بستگى به اعمال خود او دارد، نه عوامل اتفاقى مانند شانس و اقبال. أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ ...
5- براى خدا همهى عملها روشن است، به گردن آويختن نامهى اعمال، براى فهميدن خود انسان است. «نُخْرِجُ لَهُ»
6- همهى اعمال و حركات انسان ثبت مىشود. گرچه ثبت اعمال در دنيا براى انسان محسوس نيست، ولى در قيامت، كارنامهى عمل او گشوده و افشا خواهد شد. «كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13»
چون حق تعالى مقدم داشت ذكر وعيد را، كيفيت آن را بيان فرمايد:
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ: و هر انسانى از مرد و زن، مؤمن و كافر، غنى و فقير ملازم گردانيديم او را. طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ: عملش را از خير و شر در گردنش.
تنبيه: در آيه شريفه وجوهى است.
1- وجه تسميه عمل به طائر، بنابر عادت عرب است كه گويند (جرى طائره كذا) يا به سبب آنچه تطير زنند از ميمنت و شآمت عمل. و تخصيص عنق براى آنكه چون گردن محل طوق است كه زينت شود نيكوكار و رسوا گردد
«1» علل الشرايع، جلد 2 صفحه 576، باب 380.
«2» تفسير نور الثقلين، جلد 3، صفحه 143.
جلد 7 - صفحه 341
بدكار.
2- ابن عباس گفته «1»: مراد آن است كه هر انسانى را عمل و كردارش در گردن او كنند تا از او جدا نشود.
3- خير و شر و نيك و بدش با او باشد و از او مفارقت نكند تا حساب آن را نمايند.
4- مانند طوق در گردن او.
5- اهل معانى گفتهاند: مراد به طائر آن حكم است كه بر او نمايند از سعادت و شقاوت.
6- ممكن است مراد از «طائره فى عنقه» كنايه باشد از آنكه عمل هر كسى از خير و شر او باشد كه نتواند مفارقت از او نمايد تا نامه عملش را در روز قيامت به او دهند. و بدين مضمون روايت وارد شده: على بن ابراهيم قمى «2»- از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده: خيره و شره معه حيث كان لا يستطيع فراقه حتّى يعطى كتابه يوم القيمة بما عمل.
وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً: بيرون آوريم براى او روز قيامت، كتابى را كه نوشتهاند اعمال او را حفظه بر آن. مراد نامه عمل است كه كرام الكاتبين نوشتهاند. يَلْقاهُ مَنْشُوراً: مىبيند آن را آدمى باز و افراخته، و عرضه داشته بر او، براى آنكه بخواند آن را و بداند آنچه در آن است از خير و شر.
عبد اللّه بن سلام روايت نموده كه: سؤال كردم حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از اول ملكى كه داخل قبر شود پيش از نكير و منكر. فرمود:
ملكى وجهش متلألأ مانند آفتاب، اسم او رومان، وارد شود بر ميت، گويد:
بنويس آنچه نمودى از خوبى و بدى.
جواب دهد: به چه چيز بنويسم، كجا باشد دوات و قلم من؟
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 404.
«2» تفسير برهان جلد 2، صفحه 411 و تفسير قمى جلد 2، صفحه 17.
جلد 7 - صفحه 342
گويد: آن دهنت مركب، و انگشتت قلم تو.
ميت گويد: بر چه چيز بنويسم؟
گويد: كفن خود.
پس بنويسد كارهاى خوب را كه در دنيا نموده، چون به گناهان رسد، حيا كند.
ملك گويد: يا خاطى، حيا نكردى در دنيا از خالق خود، و الآن حيا كنى، عمود را بلند كند تا بزند.
گويد: نويسم، پس تمام حسنات و سيئات را نوشته و پيچيده.
گويد: مهر كن.
ميت گويد: مهر ندارم.
ملك گويد: ناخن خود و بيانداز آن را در گردن تا روز قيامت، چنانچه خداوند فرمايد (وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ) گويند به او روز قيامت:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13» اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً «14» مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً «15»
ترجمه
و هر انسانى را ملازم نموديم با او اعمالش را در گردنش و بيرون ميآوريم براى او روز قيامت نوشتهاى كه ميبيند آنرا گشاده
بخوان نوشتهات را كافى است نفس تو امروز مر تو را حساب كننده
كسيكه هدايت شد پس جز اين نيست كه هدايت ميشود بنفع خودش و كسيكه گمراه شد پس جز اين نيست كه گمراه ميگردد بضرر خودش و بر ندارد هيچ بر دارندهاى بار ديگرى را و نباشيم ما عذاب كننده تا بفرستيم پيغمبرى را
تفسير
- در ميان عرب معمول است كه پرواز پرنده را از جانب راست و چپ بفال نيك و بد ميگيرند و باين مناسبت طائر ميگويند و اراده اعمال خوب و بد ميكنند كه براى آدمى مقدّر شده گويا پرندهاى است كه از عالم غيب بسوى او پرواز ميكند خداوند ميفرمايد ما اعمال خوب و بد هر كسى را مانند طوق بگردن او كردهايم كه از او جدا نميشود تا روز قيامت كه براى او مشهود ميشود بصورت نوشتهاى گشاده در مقابل او كه بخواند و بداند كه چه كرده و چه استحقاقى دارد و چون آن نوشته صحيفه نفس او است باو گفته ميشود بخوان كتاب اعمال خود را كافى است امروز براى تو نفست كه محاسبت باشد و باين تقريب در روايت عيّاشى و قمّى ره از صادقين عليهما السّلام تصريح شده است و در مجمع و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بنده تمام اعمالش را كه نوشته شده است بر او بياد ميآورد مانند آنكه در آنساعت بجا آورده و براى اين ميگويد اى و اى بر ما اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نبوده مگر آنكه در آن ثبت و ضبط شده است نفع هدايت هر كس و ضرر ضلالت او بخودش واصل ميشود و هيچ كس بعمل ديگرى معذب نميشود و بار گناه او را بدوش نميكشد بلكه در گرو عمل خود است و خداوند هيچ قومى را عذاب نفرموده مگر بعد از آنكه براى آنها پيغمبرى فرستاده و احكامى معيّن فرموده و آنها عمل ننمودند و اطاعت نكردند و عذاب بر آنها نازل شده است چون عقاب قبل از بيان عقلا قبيح است و فعل قبيح از خداوند صادر نميشود لذا در آخرت هم بر اعمالى كه دليل عقلى و شرعى بر قبح
جلد 3 صفحه 348
و حرمت آن اقامه نشده است عقاب نخواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلزَمناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ كِتاباً يَلقاهُ مَنشُوراً «13»
و هر انسان را ملزم كرديم نامه عمل او را و بر گردن او بار كرديم که نتواند انكار
جلد 12 - صفحه 230
كند و بيرون مياوريم روز قيامت اينکه نامه عملش را که ملاقات ميكند باز شده بدست او داده ميشود يمينا و يسارا يا از عقب سر وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلزَمناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ.
يكي از ضروريات دين اسلام و نصوص قرآني و تواتر اخبار نامه عمل است که رقيب و عتيد مينويسند و در آيات بسيار اشاره دارد ما يَلفِظُ مِن قَولٍ إِلّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ق آيه 17 يَكتُبُونَ ما تَمكُرُونَ يونس آيه 21.
فَأَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنقَلِبُ إِلي أَهلِهِ مَسرُوراً وَ أَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهرِهِ فَسَوفَ يَدعُوا ثُبُوراً وَ يَصلي سَعِيراً انشقاق آيه 7 الي 12 و غير اينها از آيات و تعبير بطائر بمناسبت پرواز كردن نامهها است و بدست صاحب آن داده ميشود و معني الزام در عنق يعني گردن آنها بار ميكنيم كنايه از اينكه نتوانند انكار كنند بواسطه شهادت اعضاء و جوارح و انبياء و ائمه و ملائكه حفظه و ساير شهود وَ نُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ كِتاباً يَلقاهُ مَنشُوراً باز ميشود و تمام مشاهده ميكنند و خود صاحبش مشاهده ميكند و ميگويد يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كهف آيه 48.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از مسائل مربوط به «معاد» و «حساب» در میان بود، در اینجا به مسأله «حساب اعمال انسانها» و چگونگی آن در روز قیامت پرداخته، میگوید: «و هر انسانی اعمالش را به گردنش آویختهایم»! (وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ).
«طائر» به معنی پرنده است، ولی در اینجا اشاره به چیزی است که در میان عرب معمول بوده که به وسیله پرندگان، فال نیک و بد میزدند. مثلا اگر پرندهای از طرف راست آنها حرکت میکرد آن را به فال نیک میگرفتند، و اگر از طرف چپ حرکت میکرد آن را به فال بد میگرفتند.
قرآن در حقیقت میگوید: فال نیک و بد، و طالع سعد و نحس، چیزی جز اعمال شما نیست که به گردنتان آویخته است و نتائج آن در دنیا و آخرت از شما جدا نمیشود! قرآن سپس اضافه میکند: «و ما روز قیامت کتابی برای او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود گشوده میبیند» (وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً).
روشن است که منظور از «کتاب» چیزی جز کارنامه عمل انسان نیست، همان
ج2، ص624
کارنامهای که در این دنیا وجود دارد و اعمال او در آن ثبت میشود، منتها در اینجا پوشیده و مکتوم است و در آنجا گشوده و باز.
نکات آیه
۱- هر انسانى در قبال اعمال خویش مسؤول است (و کلّ إنسن ألزمنه طئره فى عنقه) مراد از «طائر» عمل انسان است چه خیر باشد و چه شرّ.
۲- بازتاب و نتیجه اعمال انسان، همواره دامنگیر خود او بوده و از وى جدایى ناپذیر است. (و کلّ إنسن ألزمنه طئره فى عنقه) اینکه خداوند فرمود: «طائر و کارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ایم [و نه به دست او داده ایم]» مى تواند کنایه از ملازمت و تعلق همیشگى اعمال با انسان باشد.
۳- سعادت و شقاوت انسان نتیجه مستقیم اعمال خود او بوده و تحت تأثیر عوامل اتفاقى چون شانس و اقبال نیست. (و کلّ إنسن ألزمنه طئره فى عنقه) استعمال واژه «طائر» براى عمل، ممکن است از آن جهت باشد که بینش غلط جاهلى درباره نقش طیره، شانس و اقبال در سرنوشت انسان نفى شود.
۴- خداوند اعمال انسان را در دنیا ثبت کرده و در قیامت، به صورت کتابى گشوده در برابر او ظاهر خواهد ساخت. (و نخرج له یوم القیمة کتبًا یلقه منشورًا)
۵- انسان بر اعمال خود در قیامت، آگاهى مى یابد. (و کلّ إنسن ... کتبًا یلقه منشورًا)
روایات و احادیث
۶- «عن محمدبن مسلم عن أبى جعفر و أبى عبدالله (علیهماالسلام) عن قوله: «و کلّ إنسان ألزمناه طائره فى عنقه» قال: قدره الذى قدر علیه;[۱] محمدبن مسلم از امام باقر و امام صادق - علیهماالسلام - درباره سخن خدا «و کلّ إنسان ألزمناه طائره فى عنقه» روایت کرده است که فرمودند: کسى که مى بایستى سرنوشت انسان را مقدر کند، تقدیر کرده است».
۷- «عن سدیرالصیرفى قال: دخلت... على ...أبى عبدالله الصادق(ع)... قال:... نظرت فى کتاب الجفر... و تأملت منه مولد قائمنا و غیبته... و بلوى المؤمنین فى ذلک الزمان و تولد الشکوک فى قلوبهم من طول غیبته و إرتداد أکثرهم عن دینهم و خلعهم ربقة الإسلام من أعناقهم التى قال الله تقدس ذکره: «و کلّ إنسان ألزمناه طائره فى عنقه» یعنى الولایة;[۲] از سدیرصیرفى روایت شده است که گفت: بر امام صادق(ع) وارد شدم ... فرمود:... در کتاب حفر نگاه کردم ... و در آن در باره تولد و غیبت قائممان تأمل کردم:... و [دیدم از] آزمایش مؤمنین در آن زمان و پیدایش شک در دلهایشان از طولانى شدن عیبت آن حضرت و مرتد شدن اکثر مؤمنان از دینشان و گسستن ریسمان اسلام از گردنهایشان، ریسمانى که خداوند - تقدس ذکره - مى فرماید: «و کلّ إنسان ألزمناه طائره فى عنقه» که مقصود ولایت مى باشد».
۸- «عن أبى بصیر قال: سمعت أباعبدالله(ع) یقول: إن المؤمن یعطى یوم القیامة کتاباً یلقاه منشوراً مکتوب فیه: کتاب الله العزیز الحکیم، ادخلوا فلاناً الجنة;[۳] ابى بصیر گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که مى فرمود: همانا در روز قیامت نامه اى به مؤمن داده مى شود که او را گشوده مى بیند و در آن نوشته شده که این نامه خداوند عزیز و حکیم است; فلانى را داخل بهشت کنید».
۹- «عن النبى قال: الکتب کلّها تحت العرش فإذا کان یوم القیامة بعث الله تبارک و تعالى ریحاً تطیرها بالأیمان و الشمائل أوّل حرفه: «إقرأ کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیباً»;[۴] از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: تمام نامه ها زیر عرش قرار دارند و آن گاه که روز قیامت فرا رسد، خداوند - تبارک و تعالى - بادى را برمى انگیزد تا آنها را به پرواز درآورد و به دستهاى چپ و راست مردم برساند و اولین حرف آن کتاب این است: إقرأ کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیباً».
موضوعات مرتبط
- امام مهدى(ع): ولایت امام مهدى(ع) ۷
- انسان: آگاهى اخروى انسان ۵; سرنوشت انسان ۶; مسؤولیت انسان ۱
- بهشت: برات بهشت ۸
- تطیّر: رد تطیّر ۳
- خدا: مقدرات خدا ۶
- سعادت: عوامل سعادت ۳
- شانس: رد شانس ۳
- شقاوت: عوامل شقاوت ۳
- عمل: آثار عمل ۲، ۳; آگاهى اخروى از عمل ۵; ثبت عمل ۴; مسؤول عمل ۱
- قیامت: حسابرسى در قیامت ۹
- نامه عمل: نامه عمل در قیامت ۴، ۹
منابع