الحج ٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۳ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
کُتِبَ‌ عَلَيْهِ‌ أَنَّهُ‌ مَنْ‌ تَوَلاَّهُ‌ فَأَنَّهُ‌ يُضِلُّهُ‌ وَ يَهْدِيهِ‌ إِلَى‌ عَذَابِ‌ السَّعِيرِ

ترجمه

بر او نوشته شده که هر کس ولایتش را بر گردن نهد، بطور مسلّم گمراهش می‌سازد، و به آتش سوزان راهنماییش می‌کند!

بر وى (شيطان) مقرر شده كه هر كس او را ولى بگيرد بى‌ترديد او را گمراه كند و به عذاب آتش بكشاند
بر [شيطان‌] مقرر شده است كه هر كس او را به دوستى گيرد، قطعاً او وى را گمراه مى‌سازد و به عذاب آتشش مى‌كشاند.
(در لوح تقدیر) بر آن شیطان چنین فرض و لازم شده که هر کس او را دوست و پیشوای خود سازد وی او را گمراه کند و به عذاب سوزان دوزخش رهبر شود.
بر آن شیطان، لازم و مقرّر شده است که هر کس که او را به سرپرستی و دوستی خود گیرد، حتماً او گمراهش می کند، و به آتش سوزنده راهنمایی اش می نماید.
بر شيطان چنين مقرر شده كه هر كس را كه دوستش بدارد گمراه كند و به عذاب آتش سوزانش كشاند.
بر او مقرر شده است که هرکس او را دوست گیرد، او گمراهش می‌کند و به عذاب آتش جهنم می‌کشاند
بر وى
اهریمنانی که مشخّص و معلوم است، هرکس آنها را به دوستی گیرد، حتماً گمراهش می‌گردانند و به عذاب آتش (دوزخ) سوزانش می‌کشانند.
بر زیانش نبشته شده است که همانا هر کس او را به سرپرستی برگیرد، پس همواره او را گمراه می‌کند و سوی عذاب (آن) آتش زبانه‌دار رهنمونش می‌سازد.
نوشته شد بر او که هر که پیرویش کند همانا گمراهش سازد و رهبریش کند بسوی عذاب سوزان‌

It was decreed for him, that whoever follows him—he will misguide him, and lead him to the torment of the Blaze.
ترتیل:
ترجمه:
الحج ٣ آیه ٤ الحج ٥
سوره : سوره الحج
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کُتِبَ عَلَیْهِ»: انگار بر این اهریمنان، همچون کالای دارای اتیکت نوشته شده است. روشن و معلوم است و این نتیجه حتمی برنامه ابلیس و همه شیاطین دیگر است. «أَنَّهُ»: شأن و مقام چنین است. «فَأنَّهُ»: این اهریمن و اهریمنان. «یَهْدِیهِ»: او را رهنمود می‌کنند. هدایت در اینجا به معنی دلالت، یعنی راهنمائی است (نگا: صافّات / ). «السَّعِیرِ»: آتش برافروخته و سوزان. «فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ ...»: این جمله، خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: فَشَأْنُهُ أَنَّهُ یُضِلُّهُ، یا، فَشَأْنُهُ الإِضْلالُ. یادآوری: علّت ترجمه ضمیر مفرد (ه) در (عَلَیْهِ) و غیره به جمع، این است که پیش از اسم نکره (شَیْطانٍ) واژه (کلّ) قرار دارد که موجب تعمیم و مفید استغراق است (نگا: انعام / إسراء / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى‌ عَذابِ السَّعِيرِ «4»

بر او (شيطان) نوشته (و مقرّر) شد كه هر كس ولايت او را بپذيرد، قطعاً او را گمراه مى‌كند و به آتش سوزانش مى‌كشاند.

نکته ها

در معناى‌ «كُتِبَ»، جبرى عليه شيطان وجود ندارد، زيرا در آيات ديگر مى‌خوانيم: شيطان با اراده‌ى خود و لجاجت با حقّ، سجده نكرد و به كار خداوند اعتراض نمود و سوگند ياد كرد كه مردم را گمراه كند. «1» بنابراين، «كُتِبَ عَلَيْهِ» يعنى براساس اراده و تصميمى كه شيطان گرفت، گمراه كردن پيروانش براى او حتمى شده است.

پیام ها

1- انتخاب راه شيطان و پيروى از او جز عذاب قطعى الهى، هيچ نتيجه‌اى ندارد.

«كُتِبَ عَلَيْهِ» (اراده‌ى حتمى خداوند مبنى بر مجازات گناهكاران، بعد از ارتكاب جرم به وسيله‌ى آنهاست).

2- پيروى از شيطان، پذيرفتن ولايت اوست. وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ‌ ... مَنْ تَوَلَّاهُ‌

3- شيطان تنها كسانى را گمراه مى‌كند كه از او پيروى كنند، نه هر كه را بخواهد.

«مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ»

4- تمام شيطان‌ها، انسان را به يك راه مى‌برند: آتش سوزان. يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ‌ ... وَ يَهْدِيهِ إِلى‌ عَذابِ السَّعِيرِ


«1». حجر، 31- 40.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 18

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى‌ عَذابِ السَّعِيرِ «4»

كُتِبَ عَلَيْهِ‌: نوشته شده بر آن شيطان در لوح محفوظ. نزد بعضى اين بر سبيل مثل است، يعنى ظهور ضلالت و اضلال آن شيطان بر وجهى است كه گويا بر او نوشته شده و واجب گرديده. أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ‌: اينكه شأن چنين است هر كه دوست دارد آن شيطان را، يعنى پيروى او كند. فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ‌: پس بدرستى كه آن شيطان گمراه نمايد تابع خود را از راه راست كه طريق ناجيه از شقاوت ابديه و موصل به سعادت سرمديه است. وَ يَهْدِيهِ إِلى‌ عَذابِ السَّعِيرِ: و راه نمايد او را


«1». مجمع البيان، ص 71، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى مرعشى نجفى.

جلد 9 - صفحه 14

بسوى عذاب آتش سوزنده، يعنى دوست و تابع خود را بر كارى دارد كه مكافات آن آتش جهنم باشد. نزد بعضى (ضمير عليه راجع است به مجادل) يعنى حكم فرموده خداى تعالى بر آن جدال كننده كه هر كه پيرو او باشد به جهنم رسد. «1» تبصره: اين مطلب ثابت شده كه آيات قرآنى شامل است تمام مكلفين را تا انقراض عالم. بنابراين هر كس جدال كند در حق يا صفات ثبوتيه يا سلبيه يا در آيات قرآنيه و پيروى حجج الهيه و بينات سبحانيه را ننمايد، هر آينه سر رشته انصاف و عدل را از دست داده، خود را در چاه غوايت و ضلالت انداخته و در طريق مخاصمه تابع خطوات شياطين متمرده شده، و بدين جهت گمراه گشته هم در دنيا از صراط مستقيم منحرف و هم در آخرت به عذاب اليم گرفتار گردد. و شبهه‌اى نيست هر كه تابع ائمه هوى و رؤساى بدعتها شود و پيروى ائمه هدى و اعلام تقوى را ننمايد، هر آينه در ظلمت ضلالت افتاده مانند اتباع شياطين و رؤساى كفار به عذاب سعير وارد آيند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْ‌ءٌ عَظِيمٌ «1» يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى‌ وَ ما هُمْ بِسُكارى‌ وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ «2» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ «3» كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى‌ عَذابِ السَّعِيرِ «4»

يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «5» ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى‌ وَ أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «6» وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ «7»

ترجمه‌

- اى مردمان بترسيد از پروردگارتان همانا زلزله قيامت چيزى است بزرگ‌

روز كه مى‌بينيد آنرا غافل شود هر شير دهنده‌ئى از آنچه شير دهد و مى‌نهد هر زن باردارى بارش را مى‌بينى مردم را مستان با آنكه نباشند مستان ولى عذاب خدا سخت است‌

و بعضى از مردم كسى است كه مجادله ميكند در خدا بدون دانش و پيروى ميكند هر شيطان سركش را

نوشته شده است بر او كه كسيكه زير فرمان او رود پس همانا او گمراه كند او را و راهنمائى نمايد او را بسوى عذاب آتش سوزان‌

اى مردمان اگر هستيد در شكّ از برانگيختن خدا پس همانا ما آفريديم شما را از خاك پس از منى پس از خون بسته پس از قطعه گوشتى تمام آفريده شده و ناتمام آفريده شده تا بيان كنيم براى شما و قرار ميدهيم در رحمها چيزيرا كه ميخواهيم تا مدّتى نام برده شده پس بيرون ميآوريم شما را كودكى پس تا برسيد بحدّ كمالتان و بعضى از شما كسانى هستند كه ميميرند و بعضى از شما كسانى هستند كه بر گردانده ميشوند بپست‌ترين زندگانى تا آنكه نداند بعد


جلد 3 صفحه 587

از دانستن چيزيرا و مى‌بينى زمين را خشك افتاده پس چون نازل نمائيم بر آن آب را حركت كند و بالا آيد و بروياند از هر صنف نيكو منظرى‌

اين براى آنستكه خداوند او حقّ است و آنكه او زنده ميكند مردگانرا و آنكه او بر هر چيزى توانا است‌

و آنكه قيامت آينده است نيست شكّى در آن و آنكه خدا بر مى‌انگيزاند كسانيرا كه باشند در قبرها.

تفسير

- خداوند متعال در اواخر سوره قبل مردم را دعوت بتوحيد فرمود و در صورت اعراض بآنها وعده عذاب داد لذا در بدو اين سوره بعد از نام خداوند مهربان شروع بذكر اهوال قيامت و بيم دادن خلق فرمود از اوضاع آنروز و شدّت عذاب الهى باين تقريب كه اى مردمان دنيا بترسيد از پروردگارتان همانا زلزله‌ئى كه در زمين روى ميدهد كه از علائم بپا شدن قيامت است امر بزرگ هولناك طاقت فرسائى است كه بوصف در نيايد و براى ممثّل و مصوّر نمودن شمّه‌ئى از هول آنروز و مشاهده خلق آن زلزله را كه گفته‌اند اندكى پيش از طلوع آفتاب از مغرب است ناچار بايد بعضى از احوال مردم را ذكر نمود از قبيل آنكه در آنروز هر زن بچه شير دهى از طفل شير خوار خود كه مشغول مكيدن پستان او است صرف نظر نموده و بخود مشغول ميگردد بطوريكه از حال آن طفل غافل ميشود و هر زن آبستنى از ترس جنين خود را سقط ميكند و قمّى ره فرموده هر زن آبستنى كه بميرد در وقت زلزله وضع مينمايد حمل خود را روز قيامت و مشهود و مرئى ميگردند مردم بحال مستى با آنكه مست نيستند واقعا چون حركات آنها مانند آدم مست است از وحشت و با آنكه مست نيستند واقعا چون حركات آنها مانند آدم مست است از وحشت و ترس و حيرت و قمى ره فرموده از اندوه و ترس عقلهاشان زائل ميگردد و متحيّر ميشوند و تمام اين اوضاع و احوال براى مردم از مشاهده جهنّم و شدّت عذاب آن روى ميدهد و در روايتى كه راجع بشأن نزول اين آيه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مجمع نقل نموده ذكر شده كه آنروز خداوند بحضرت آدم ميفرمايد سهم آتش را از فرزندانت بده او عرض ميكند از چه مقدار چه مقدار خدا ميفرمايد از هزار نفر نهصد و نود و نه نفر سهم جهنّم و يكنفر سهم بهشت است و آنكه اصحاب بعد از شنيدن اين كلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم متأثر و گريان شدند و حضرت فرمود عدد شما كم است و مثل شما در ميان مردم مثل يك موى سفيد است در تن گاو سياه ولى‌


جلد 3 صفحه 588

بشارت ميدهم شما را و اميدوارم كه دو ثلث اهل بهشت از شما باشند چون آنها يكصد و بيست صف هستند كه هشتاد صفشان امّت منند و اصحاب خوشحال شدند و تكبير گفتند بعد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود از امّت من هفتاد هزار نفر بدون حساب ببهشت ميروند و بعضى از مردم كسانى هستند كه جدال و نزاع و مخاصمه مينمايند با بزرگتر از خودشان در اوصاف الهى از روى جهالت و نادانى و متابعت ميكنند هر شيطان مجرّد براى فساد و متمرّد از فرمان الهى را چون اصل مريد بمعناى عارى است و قمّى ره فرموده مريد خبيث است و گفته‌اند اين آيه نازل شده در باره نضر بن حارث كه مجادله مينمود با مسلمانان و ميگفت ملائكه دختران خدايند و قرآن افسانه‌هاى پيشينيان است و مردم بعد از مردم مبعوث نميشوند ولى شامل او و امثال او است با آنكه مقدّر و نوشته شده براى شيطان در لوح محفوظ بسوء اختيار خودش كه كسيكه پيروى كند از او گمراه نمايد او را چون گمراه نمودن فطرى او است و راهنمائى كند او را بجهنم بآنكه وادار نمايد بكارهائيكه موجب ورود و خلود در آتش سوزان است اى مردم اگر شما شك داريد در اينكه خداوند مردگانرا روز قيامت زنده ميكند براى آنكه بعيد ميدانيد كسيكه مرد و خاك شد دو مرتبه زنده شود مگر ما شما را در ابتداى امر از خاك نيافريديم يعنى پدر و مادر شما آدم و حوّا از خاك خلق شدند و پس از آنكه آن دو وجود پيدا كردند مگر از غذاهائى كه در زمين از خاك و آب خلق ميشود نخوردند و در صلب و رحم آن دو و پدران و مادران بعدى شما آن غذاهائى كه از خاك و آب توليد شده بود مبدّل بمنى و نطفه شد و شما از آن خلق شديد پس شما بدو معنى از خاك خلق شديد يكى در بدو آفرينش و ديگر در حال كنونى كه از نطفه خلق شديد و آن از غذا و غذا از خاك پس نطفه در رحم مادر مبدّل بقطعه خونى بسته شد كه آنرا علقه گويند و شما از آن خلق شديد و پس از چندى علقه مبدّل بمضغه شد كه آن گوشتى است سرخ رنگ داراى رگهاى سبز بقدر پاره‌ئى از گوشت كه در دهان گذارده و مضغ ميشود و در اينحال استعداد رحم براى حفظ متكوّن در آن كم و براى قبول عوارض و آفات بامر الهى زياد است وزن بايد بيشتر از تمام اوقات حمل خود را حفظ كند و الاعارضه سقط روى دهد و آن بسيار مضرّ بمزاج و مورد مخاطره است لذا خداوند


جلد 3 صفحه 589

مضغه را دو قسم فرموده يكى مخلّقه كه خلقتش بپايان ميرسد و تمام ميشود و ديگر غير مخلّقه كه خلقتش تمام نميشود و ناقص ميماند و سقط ميگردد و ذكر اين خصوصيات براى آنستكه خداوند بيان كند براى مردم اطوار و احوال مختلفه آنها را در رحم بنحو اجمال و اختصار و الا تغيّرات و تبدّلات رحمى بقدرى زياد است كه بوصف در نميآيد و دلالت بر قدرت بى‌پايان حقّ دارد و مستقرّ ميفرمايد خداوند در ارحام هر جنينى را بخواهد پس سقط نميشود و باقى و برقرار ميماند تا وقتى كه خداوند مقدّر فرموده كه وضع شود كه اقلّ آن ششماه و اكثرش نه ماه است يا يك سال باختلاف روايات و اقوال اگر چه مشهور نه ماه است در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مخلّقه آن ذراتى است كه در صلب آدم عليه السّلام خلق شدند و خدا از آنها پيمان گرفت كه موحّد و مطيع او باشند پس جارى فرمودشان در اصلاب آباء و ارحام امّهات و آنها بدنيا ميآيند و غير مخلّقه چيزهائى است كه در صلب آدم عليه السّلام خلق نشدند و پيش از آنكه روح زندگانى باقى در آنها دميده شود مانند نطفه كه عزل شود سقط ميگردند و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نطفه در رحم چهل روز ميماند پس علقه ميگردد و چهل روز ميماند پس مضغه ميگردد و چهل روز ميماند و چون چهار ماه تمام شود خداوند دو ملك آفريننده ميفرستد و آندو ميپرسند پروردگارا چه باشد پسر يا دختر سعيد يا شقى و بدستور الهى عمل مينمايند و تمام مقدّرات او ثبت و ميان دو چشمش ضبط ميشود حتى پيمان ازلى ولى چون بدنيا ميآيد فراموش كرده است و چون مدّت حمل بپايان رسيد خداوند بتوسط ملك زاجر او را از رحم مادر بيرون ميآورد و چون بحدّ رشد و كمال رسيد كه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده علامت آن احتلام است اگر نمرده باشد و نميرد دو مرتبه بحال اوّل در ضعف و ناتوانى و نفهمى و كم عقلى و بى‌دانشى بر ميگردد و محفوظاتش از بين ميرود و اگر مقدارى هم باقى بماند چيز قابل اعتنائى نيست لذا جائز است در باره او گفته شود كه نميداند بعد از دانستن چيزيرا يعنى چيز قابل اعتنائى را و گفته‌اند كسيكه مداومت بقرائت قرآن داشته باشد باين حال نميرسد چون خداوند از اينحال در سوره و التّين استثنا فرموده كسانيرا كه ايمان داشته باشند و اعمال صالحه بجا آورند و مراد از آن‌


جلد 3 صفحه 590

قرائت قرآن است و بنظر حقير مراد كسانى هستند كه داراى عقائد حقه و اعمال صالحه باشند كه ببركت آنها در دنيا و آخرت از انكسار و مذلّت محفوظ خواهند بود و در بعضى از روايات ائمه اطهار اينحال بسنّ هفتاد و پنج و صد سالگى تحديد شده و مى‌بينى اى آدميزاد زمين را مرده و افتاده بائر و خشك و بى‌گياه و گل ولى چون باران رحمت الهى از آسمان بر آن نازل ميگردد بجنبش و حركت ميآيد و مرتفع ميشود از جاى خود و ميروياند از هر صنف گل و گياه با صفا و بهجت‌آورى را و تمام اين تغييرات و تحويلات و تبديلات مذكوره از بدو خلقت تاختم آن در وجود خودت و زمين اگر اندكى فكر كنى دلالت دارد بر آنكه خداوند حقّ ثابت تغيير ناپذير است و اين تغييرات از او در عالم محقّق ميشود و او قدرت دارد كه مردم مرده را دو مرتبه زنده كند چنانچه خاك مرده و نطفه مرده را زنده كرد و نسبت قدرت او بهر امرى مساوى است اگر چه اعاده مصنوع از ابتداء بآن آسانتر است ولى براى او يكسان است و نيز دلالت دارد كه روز قيامت ميآيد و شكّى در آن نيست چون تمام اين تغييرات براى آنستكه آنروز بيايد و هر كس بپاداش عمل خود برسد و خداوند وعده فرموده كه مردم را از قبورشان زنده بيرون آورد و خواهد آورد و اگر آخرت نبود دنيا فائده‌ئى نداشت و كيفيّت احياء موتى در سوره بقره ذيل آيه‌ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها و در تحت عنوان تبيين سماوى بنحو اكمل گذشت و در مجالس و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وقتى خدا بخواهد مردگانرا زنده كند چهل روز باران ميآيد پس اجزاء متفرّقه از ابدان متّصل ميشوند و گوشتها روئيده ميگردد و مردم زنده و از قبرها بيرون ميآيند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كُتِب‌َ عَلَيه‌ِ أَنَّه‌ُ مَن‌ تَوَلاّه‌ُ فَأَنَّه‌ُ يُضِلُّه‌ُ وَ يَهدِيه‌ِ إِلي‌ عَذاب‌ِ السَّعِيرِ «4»

نوشته‌ ‌شده‌ و تقدير ‌شده‌ ‌بر‌ ‌آن‌ شيطان‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ اطاعت‌ كند و متابعت‌ نمايد ‌پس‌ ‌او‌ ‌آن‌ ‌را‌ گمراه‌ مي‌كند و هدايتش‌ مي‌كند بسوي‌ عذاب‌ افروخته‌.

(كُتِب‌َ عَلَيه‌ِ أَنَّه‌ُ): اشاره‌ ‌به‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌ خطاب‌ ‌به‌ شيطان‌ «قال‌َ اذهَب‌ فَمَن‌ تَبِعَك‌َ مِنهُم‌ فَإِن‌َّ جَهَنَّم‌َ جَزاؤُكُم‌ جَزاءً مَوفُوراً وَ استَفزِز مَن‌ِ استَطَعت‌َ مِنهُم‌ بِصَوتِك‌َ وَ أَجلِب‌ عَلَيهِم‌ بِخَيلِك‌َ وَ رَجِلِك‌َ وَ شارِكهُم‌ فِي‌ الأَموال‌ِ وَ الأَولادِ وَ عِدهُم‌ وَ ما يَعِدُهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ إِلّا غُرُوراً» اسراء آيه 65 و 66. و شرحش‌ گذشت‌. و معناي‌ كتب‌ ‌عليه‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ خداوند سلب‌ اختيار نكرده‌ نه‌ ‌از‌ شيطان‌ و نه‌ ‌از‌ (مَن‌ تَوَلّاه‌ُ) ‌اگر‌ باختيار ‌خود‌ متابعت‌ كردند شيطان‌ مسلّط مي‌شود ‌بر‌ ‌آنها‌ و گمراه‌ مي‌كند ‌که‌ مفاد:

(فَأَنَّه‌ُ يُضِلُّه‌ُ) ‌است‌ شياطين‌ جنّي‌ و انسي‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بيك‌ نحوي‌ اضلال‌ مي‌كنند و ‌آنها‌ ‌را‌ رو ‌به‌ جهنم‌ مي‌كشند.

(وَ يَهدِيه‌ِ إِلي‌ عَذاب‌ِ السَّعِيرِ): سعير بمعني‌ شعله آتش‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد ‌در‌ سوره تكوير آيه 12: «وَ إِذَا الجَحِيم‌ُ سُعِّرَت‌» و هدايت‌ بمعني‌ راهنمايي‌ ‌است‌ خداوند بنده‌گان‌ ‌را‌ راهنمايي‌ مي‌كند ‌به‌ بهشت‌ و سعادت‌ و رستگاري‌ بارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و افعال‌ نيك‌ و اخلاق‌ حميده‌ و عقايد حقّه‌، و شياطين‌ انسي‌ و جنّي‌ راهنمايي‌ مي‌كنند ‌به‌ متابعت‌ شهوات‌ نفساني‌ و صفات‌ رذيله‌ و اعمال‌ سيّئه‌ ‌به‌ جهنّم‌ و عذاب‌ الهي‌.

گروهي‌ ‌آن‌ گروهي‌ ‌اينکه‌ پسندند.

266

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- در این آیه می‌گوید: «بر او نوشته و مقرر شده است که هر کس حلقه اطاعت و ولایتش را بر گردن نهد بطور مسلم گمراهش می‌سازد و به آتش سوزان راهنمائیش می‌کند» (کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلی عَذابِ السَّعِیرِ).

نکات آیه

۱- پیروى از شیطان، به معناى پذیرش ولایت و سرپرستى او است. (و یتّبع کلّ شیطن ... من تولاّه فأنّه یضلّه)

۲- شیطان، عنصرى است گمراهگر و دوزخى پرور. (کلّ شیطن مرید . کتب علیه... فانه یضلّه ویهدیه إلى عذاب السعیر)

۳- گمراه سازى و دوزخى پرورى، خمیره و سرشت تغییرناپذیر شیطان است. (کتب علیه... فأنّه یضلّه ویهدیه إلى عذاب السعیر) جمله «کتب علیه» (بر او نوشته شد) بیانگر این نکته است که شیطان، مخلوقى است که سرشت او با گمراه گرى و کشاندن مردم به سوى دوزخ، آمیخته شده و غیر قابل تغییر است.

۴- ضلالت و گمراهى، پیامد قطعى قرار گرفتن در قلمرو ولایت شیطان و پیروى از او (من تولاّه فأنّه یضلّه )

۵- گرفتار شدن به عذاب دوزخ، سرنوشت محتوم و فرجام شوم کسى است که خود را در قلمرو ولایت شیطان قرار دهد و از او پیروى کند. (کتب علیه أنّه من تولاّه... ویهدیه إلى عذاب السعیر)

۶- سعیر، از نام هاى دوزخ است. (إلى عذاب السعیر)

۷- دوزخ، جایگاهى به غایت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعله ور است. (إلى عذاب السعیر) «سعیر» به معناى گرم و نیز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» کمالیه بر «سعیر»، بیانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى بى حد آتش آن است.

موضوعات مرتبط

  • جهنم: حقیقت جهنم ۷; شدت آتش جهنم ۷; شدت گرماى جهنم ۷; موجبات جهنم ۲، ۳، ۵; نامهاى جهنم ۶
  • سعیر :۶
  • شیطان: آثار پیروى از شیطان ۱، ۴; آثار قبول ولایت شیطان ۴، ۵; اضلال شیطان ۲، ۳; حقیقت شیطان ۲، ۳; فرجام شوم ولایت شیطان ۵; قبول ولایت شیطان ۱
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۴

منابع