الصافات ١٢٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۱ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
اللَّهَ‌ رَبَّکُمْ‌ وَ رَبَ‌ آبَائِکُمُ‌ الْأَوَّلِينَ‌

ترجمه

خدایی که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!»

خدا را [ترك مى‌كنيد] كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست
[يعنى:] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست؟!
همان خدایی که آفریننده شما و پدران گذشته شماست (نه بتان جماد).
خدا را که پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شماست.
پروردگار شما و پروردگار نياكانتان، خداى يكتاست.
خداوند را، که پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست؟
همان خداى را، كه پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست.
خدا، که معبود شما و معبود نیاکان پیشین شما است.
«خدا، پروردگارتان و پروردگار پدران نخستینتان را؟!»
خدا را پروردگار شما و پروردگار پدران شما پیشینیان‌

Allah is your Lord, and the Lord of your ancestors.”
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ١٢٥ آیه ١٢٦ الصافات ١٢٧
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أللهَ»: بدل (أَحْسَنَ) است. «رَبَّکُمْ»: عطف بیان یا بدل (اللهَ) یا صفت آن است. یا این که (اللهَ) بدل اوّل و (رَبَّکُمْ) بدل دوم (أَحْسَنَ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ «126» فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ «127» إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ «128»

خدايى كه پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست؟! پس او را تكذيب كردند و بدون شك آنان (در دوزخ) احضار خواهند شد. به جز بندگان برگزيده‌ى خدا.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (126)

اللَّهَ رَبَّكُمْ‌: (بنابر بدليت يعنى) پرستش نمى‌نمائيد خداى را كه پروردگار شما است، وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ‌: و پروردگار پدران پيشين شما، و چون خالق شما و آبا و اجداد شما او است، پس به پرستش او قيام نمائيد و از عبادت غير او دست بداريد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ (124) أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ (125) اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (126) فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (127)

إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (128) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (129) سَلامٌ عَلى‌ إِلْ‌ياسِينَ (130) إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (131) إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (132)


جلد 4 صفحه 445

ترجمه‌

و همانا الياس از پيمبران است‌

چون گفت بقوم خود آيا نمى‌پرهيزيد

آيا ميخوانيد بعل را و واميگذاريد بهترين آفرينندگانرا

خداوند كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشينيان‌

شما است پس تكذيب كردند او را پس همانا آنها احضار شوندگانند

مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند

و باقى گذارديم براى او در آيندگان‌

ذكر خير سلام بر آل ياسين را

همانا ما اينچنين پاداش ميدهيم نيكوكارانرا

همانا او از بندگان ما است كه گروندگانند.

تفسير

حضرت الياس كه گفته‌اند پسر ياسين از اولاد هارون برادر حضرت موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين دريا و ديگرى دادرس درماندگان در صحرا است و همه ساله در عرفات با يكديگر ملاقات مينمايند و نقل شده كه بعد از حزقيل كه از انبياء بنى اسرائيل بود آنها از دين حضرت موسى خارج شده و بت‌پرست شدند و در خاك شامات پراكنده گشتند و جمعى از آنها در بعلبك و نواحى آن بودند و بتى بزرگ براى خود ساخته بودند از طلا كه دو چشمش از ياقوت بود و او را بعل ميخواندند و پرستش ميكردند و خداوند حضرت الياس را مأمور بهدايت آنها فرمود؟؟؟ با كمال ملاطفت آنها را دعوت بتقوى و پرهيزكارى از خدا فرمود؟؟؟ نمود بر پرستش و ستايش آن بت و صرف نظر نمودنشان از عبادت و اطاعت خداوندى كه قبول داشتند كه او بهترين خلق‌كنندگان و روزى‌دهندگان است و ميدانستند كه آن خداوندى است كه پروردگار آنها و پدران گذشته آنها است چون پيغمبرزادگان و قائل به عظمت اجداد خودشان و رسالت ايشان از جانب خداى يگانه بودند ولى شيطان آنها را فريب داده بود بنمايشاتى از آن بت و معتقد نموده بود كه خدا در آن حلول نموده و سخن ميگويد مانند گوساله سامرى و بدسائس ديگرى از قبيل آنكه اين مظهر جلال الهى است و بايد عابد در حين عبادت معبود مجسّمى را در نظر داشته باشد تا خضوع از او محقق شود لذا نصايح و مواعظ و انذار آن حضرت در آنها مؤثر نشد و او را تكذيب نمودند مگر عدّه قليلى كه خداوند آنها را توفيق هدايت و ايمان داد و خالص فرمود ايشانرا براى اطاعت خود


جلد 4 صفحه 446

و تصديق پيغمبرش پس حضرت الياس از اقامت در آن بلد ملول شد و اليسع پسر عموى خود را جانشين خويش فرمود و خودش از انظار بامر خدا غائب گرديد و اين بعد از آن بود كه آنها را نفرين فرموده بود و سه سال بقحط و غلا دچار بودند و دست از كيش باطلشان برنداشته بودند و خداوند آنها را فرموده كه در عذاب برزخ و جهنّم حاضر كرده شده و خواهند شد بعد از استثناء بندگان مخلص از ضمير جمع در فكذّبوه نه محضرون تا لازم نيايد دخول ايشان در تكذيب كنندگان و بعدا فرموده و باقى گذارديم براى او در امّت پيغمبر آخر الزّمان ذكر خير سلام بر آل يس را كه بر حسب اخبار عديده از اهل بيت عصمت و طهارت كه در اوّل سوره يس و در سوره احزاب ذيل آيه انّ اللّه و ملائكته يصلّون على النّبى گذشت مراد آل محمد صلّى اللّه عليه و اله ميباشند و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند پيغمبر خود را مسمّى باين اسم نمود وقتى كه فرمود يس و القرآن الحكيم انّك لمن المرسلين چون ميدانست مخالفين اسقاط ميكنند سلام بر آل محمد را چنانچه اسقاط نمودند غير آنرا و قمّى ره فرموده پس خداوند عزّ و جل ياد فرمود آل محمد صلى اللّه عليه و اله را و فرمود و تركنا عليه فى الآخرين سلام على آل يس و مراد از آل يس محمد و آل محمد ائمه عليهم السّلامند و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه على عليه السّلام فرمود يس محمد و ما آل يس ميباشيم و در جوامع از ابن عباس نقل نموده كه آل يس آل محمد صلى اللّه عليه و اله و يس از اسماء آنحضرت است و جمعى از قرّاء آل يس قرائت نموده‌اند و در مجمع حجّت اين قرائت را نقل نموده كه در مصاحف آل منفصل از ياسين نوشته شده و اين دليل است كه آن آل و تصغيرش اهل است و در صافى فرموده مؤيّد اين قرائت منفصل بودن آن دو است در مصحف امام ايشان كه ظاهرا مراد عثمان است و در نفحات بعد از نقل از بسيارى از مفسّرين اهل سنّت كه گفته‌اند يس اسم مبارك خاتم انبياء است و مراد از آل يس آل پيغمبر ما است و نقل بعضى از روايات مذكوره فرموده بنابراين ارتباط آيه بآيات سابقه مشكل باشد با آنكه بنظر حقير آسان است چون خود ايشان نقل فرموده‌اند كه نام پدر الياس ياسين بوده و بنابراين سلام بر آل يس اگر چه مرادهم آل پيغمبر ما باشد ذكر خيرى است از او و پدرش كه هم نام با پيغمبر خاتم بوده علاوه بر آنكه چون او پيغمبر مرسل و


جلد 4 صفحه 447

زنده است بسيار مناسب است كه خدا او را هم از آل پيغمبر خاتم حساب فرموده باشد چنانچه سلمان كه يكى از اهل ايمان كامل بود از اهل بيت محسوب شد و شايد اشاره باين نكته باشد آيه اخيره كه فرموده انّه من عبادنا المؤمنين يعنى او چون داراى ايمان كامل بود باين مقام رسيد كه از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم محسوب شد آنچه تاكنون نوشته شد بنا بر قرائت مأثور منصور است كه آل يس باشد ولى بقرائت مشهور كه ال ياسين است امر مشكل است چون يا بايد گفت الياسين لغتى است در الياس مانند سينا و سينين و ميكال و ميكائيل كه ثابت نشده يا بايد گفت الياسين جمع الياس است و اراده شده از جمع او و اتباعش و اين تكلّف است علاوه بر آنكه در اين صورت بايد معرّف بالف و لام شود و نشده و يا بايد گفت الياسين جمع الياسى است يعنى منسوب بالياس و در اصل الياسيّين بوده و ياء حذف شده مانند اعجمين كه جمع اعجميّين است و بنابراين علاوه بر تكلّف لازم مى‌آيد كه سلام بر منسوبين او باشد نه خود او و اينها همه نتيجه اعراض از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و با وجود همه اينها چون خودشان قبول مظلوميّت فرموده‌اند و اجازه داده‌اند كه بخوانند شيعيان قرآن را چنانچه سايرين خوانده‌اند براى آنكه اختلاف در قرآن روى ندهد جائز است قرائت مشهور اگرچه مخالف با واقع باشد چون قرآن نازل از نزد خداى يگانه يگانه است و اختلاف ندارد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


اللّه‌َ رَبَّكُم‌ وَ رَب‌َّ آبائِكُم‌ُ الأَوَّلِين‌َ (126)

اللّه‌ ‌است‌ ‌که‌ پروردگار ‌شما‌ و پروردگار پيشينيان‌ ‌شما‌ پدران‌ ‌شما‌ ‌که‌ نسبت‌ بشما اوّليّت‌ داشتند.

رب‌ بمعني‌ پروريدن‌ و تربيت‌ كردن‌ ‌است‌ ‌که‌ اصل‌ ‌شما‌ ‌از‌ خاك‌ بوده‌ ‌تا‌ بحد نطفه‌ رسانده‌ و علقه‌ و مضغه‌ و صورت‌ بندي‌ ‌شده‌ ‌تا‌ بدنيا آورده‌ عقل‌ و شعور و ادراك‌ و قواي‌ ظاهريه‌ و باطنيه‌ و حواس‌ ظاهره‌ و باطنه‌ و جميع‌ آنچه‌ ‌در‌ آسمان‌ و زمين‌ خلق‌ فرموده‌ ‌براي‌ ‌شما‌ ‌است‌ كدام‌ مربيست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نحو تربيت‌ كند بعلاوه‌ ‌براي‌ هدايت‌ و ارشاد ‌شما‌ انبياء فرستاده‌ و ارسال‌ رسل‌ و جعل‌ احكام‌ فرموده‌ ‌که‌ إِن‌ تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّه‌ِ لا تُحصُوها.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 126)- به هر حال «الیاس» این قوم بت پرست را سخت نکوهش کرد، و ادامه داد: «خدائی (را رها می‌کنید) که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست» (اللَّهَ رَبَّکُمْ وَ رَبَّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ).

مالک و مربی همه شما او بوده و هست، هر نعمتی دارید از اوست، و حل هر مشکلی با دست قدرت او میسر است، غیر از او نه سر چشمه خیر و برکتی وجود دارد و نه دفع کننده شر و آفتی.

نکات آیه

۱ - قوم الیاس، منکر ربوبیت خداوند نسبت به انسان ها (أتدعون بعلاً ... اللّه ربّکم و ربّ ءابائکم الأوّلین) یادآورى ربوبیت خداوند نسبت به انسان ها، گویاى این مطلب است که قوم الیاس، منکر این حقیقت بودند.

۲ - خداوند، ربّ و پروردگار همه انسان ها است. (اللّه ربّکم و ربّ ءابائکم الأوّلین)

۳ - عبودیت و پرستش، تنها شایسته پروردگار انسان ها است. (أتدعون بعلاً ... اللّه ربّکم و ربّ ءابائکم الأوّلین) یادآورى ربوبیت خداوند نسبت به انسان ها، پس از محکوم کردن پرستش بت ها، گویاى مطلب یاد شده است.

۴ - عقاید و دیدگاه هاى نیاکان، امرى ارزشمند، پذیرفته شده و غیر قابل تجدید نظر در نزد قوم الیاس (اللّه ربّکم و ربّ ءابائکم الأوّلین) از تصریح ربوبیت خداوند نسبت به نیاکان (آباء)، برداشت یاد شده به دست مى آید.

موضوعات مرتبط

  • تقلید: تقلید کورکورانه ۴
  • توحید: توحید ربوبى ۲; توحید عبادى ۳
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
  • خدا: مکذبان ربوبیت خدا ۱
  • قوم الیاس: ارتجاع قوم الیاس ۴; بینش قوم الیاس ۴; تقلید قوم الیاس ۴; کفر قوم الیاس ۱
  • معبودراستین: ربوبیت معبودراستین ۳
  • معبودیت: ملاک معبودیت ۳

منابع