الصافات ١٢٥
کپی متن آیه |
---|
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ |
ترجمه
الصافات ١٢٤ | آیه ١٢٥ | الصافات ١٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَدْعُونَ»: به فریاد میخوانید (نگا: انعام / و ). «بَعْلاً»: نام بت معیّنی در بعلبک. هر نوع معبودی که به وسیله آن به خدا تقرّب جویند. جمع آن بُعول است. «أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ»: (نگا: مؤمنون / ). خالق به معنی مقدّر و اندازه گیرنده، و یا به معنی آفریدگار است. بتپرستان معتقد بودند که بتهایشان آفریننده بوده و در کار آفرینش دست دارند (نگا: مجمعالبیان الحدیث). «تَذَرُونَ»: (نگا: بقره / شعراء / .
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ «123» إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ «124» أَ تَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ «125»
و به راستى الياس از فرستادگان ما بود. آن گاه كه به قوم خود گفت: آيا (از خدا) پروا نمىكنيد؟ آيا (بتِ) بَعل را مىخوانيد و بهترين آفريدگار را رها مىكنيد؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ (125)
أَ تَدْعُونَ بَعْلًا: آيا مىخوانيد و مىپرستيد «بعل» را به خدائى. (بعل بتى بود از طلا و بيست گز قد او و چهار روى داشت مجوف و چهار صد خادم داشت، او را خدا و خدمه او را پيغمبران و چون اين بت در شهر «بك» بود از بلاد شام لذا آن را بعلبك نام شد). وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ: و وامىگذاريد پرستش نيكوترين آفرينندگان را. مراد از خالقين مصوران يا صانعانند، يعنى بت مصنوعه را پرستش كنيد و پرستش نيكوترين صانعان كه خداى يگانه بىهمتا است واگذاريد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ (124) أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ (125) اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (126) فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (127)
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (128) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (129) سَلامٌ عَلى إِلْياسِينَ (130) إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (131) إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (132)
جلد 4 صفحه 445
ترجمه
و همانا الياس از پيمبران است
چون گفت بقوم خود آيا نمىپرهيزيد
آيا ميخوانيد بعل را و واميگذاريد بهترين آفرينندگانرا
خداوند كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشينيان
شما است پس تكذيب كردند او را پس همانا آنها احضار شوندگانند
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند
و باقى گذارديم براى او در آيندگان
ذكر خير سلام بر آل ياسين را
همانا ما اينچنين پاداش ميدهيم نيكوكارانرا
همانا او از بندگان ما است كه گروندگانند.
تفسير
حضرت الياس كه گفتهاند پسر ياسين از اولاد هارون برادر حضرت موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين دريا و ديگرى دادرس درماندگان در صحرا است و همه ساله در عرفات با يكديگر ملاقات مينمايند و نقل شده كه بعد از حزقيل كه از انبياء بنى اسرائيل بود آنها از دين حضرت موسى خارج شده و بتپرست شدند و در خاك شامات پراكنده گشتند و جمعى از آنها در بعلبك و نواحى آن بودند و بتى بزرگ براى خود ساخته بودند از طلا كه دو چشمش از ياقوت بود و او را بعل ميخواندند و پرستش ميكردند و خداوند حضرت الياس را مأمور بهدايت آنها فرمود؟؟؟ با كمال ملاطفت آنها را دعوت بتقوى و پرهيزكارى از خدا فرمود؟؟؟ نمود بر پرستش و ستايش آن بت و صرف نظر نمودنشان از عبادت و اطاعت خداوندى كه قبول داشتند كه او بهترين خلقكنندگان و روزىدهندگان است و ميدانستند كه آن خداوندى است كه پروردگار آنها و پدران گذشته آنها است چون پيغمبرزادگان و قائل به عظمت اجداد خودشان و رسالت ايشان از جانب خداى يگانه بودند ولى شيطان آنها را فريب داده بود بنمايشاتى از آن بت و معتقد نموده بود كه خدا در آن حلول نموده و سخن ميگويد مانند گوساله سامرى و بدسائس ديگرى از قبيل آنكه اين مظهر جلال الهى است و بايد عابد در حين عبادت معبود مجسّمى را در نظر داشته باشد تا خضوع از او محقق شود لذا نصايح و مواعظ و انذار آن حضرت در آنها مؤثر نشد و او را تكذيب نمودند مگر عدّه قليلى كه خداوند آنها را توفيق هدايت و ايمان داد و خالص فرمود ايشانرا براى اطاعت خود
جلد 4 صفحه 446
و تصديق پيغمبرش پس حضرت الياس از اقامت در آن بلد ملول شد و اليسع پسر عموى خود را جانشين خويش فرمود و خودش از انظار بامر خدا غائب گرديد و اين بعد از آن بود كه آنها را نفرين فرموده بود و سه سال بقحط و غلا دچار بودند و دست از كيش باطلشان برنداشته بودند و خداوند آنها را فرموده كه در عذاب برزخ و جهنّم حاضر كرده شده و خواهند شد بعد از استثناء بندگان مخلص از ضمير جمع در فكذّبوه نه محضرون تا لازم نيايد دخول ايشان در تكذيب كنندگان و بعدا فرموده و باقى گذارديم براى او در امّت پيغمبر آخر الزّمان ذكر خير سلام بر آل يس را كه بر حسب اخبار عديده از اهل بيت عصمت و طهارت كه در اوّل سوره يس و در سوره احزاب ذيل آيه انّ اللّه و ملائكته يصلّون على النّبى گذشت مراد آل محمد صلّى اللّه عليه و اله ميباشند و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند پيغمبر خود را مسمّى باين اسم نمود وقتى كه فرمود يس و القرآن الحكيم انّك لمن المرسلين چون ميدانست مخالفين اسقاط ميكنند سلام بر آل محمد را چنانچه اسقاط نمودند غير آنرا و قمّى ره فرموده پس خداوند عزّ و جل ياد فرمود آل محمد صلى اللّه عليه و اله را و فرمود و تركنا عليه فى الآخرين سلام على آل يس و مراد از آل يس محمد و آل محمد ائمه عليهم السّلامند و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه على عليه السّلام فرمود يس محمد و ما آل يس ميباشيم و در جوامع از ابن عباس نقل نموده كه آل يس آل محمد صلى اللّه عليه و اله و يس از اسماء آنحضرت است و جمعى از قرّاء آل يس قرائت نمودهاند و در مجمع حجّت اين قرائت را نقل نموده كه در مصاحف آل منفصل از ياسين نوشته شده و اين دليل است كه آن آل و تصغيرش اهل است و در صافى فرموده مؤيّد اين قرائت منفصل بودن آن دو است در مصحف امام ايشان كه ظاهرا مراد عثمان است و در نفحات بعد از نقل از بسيارى از مفسّرين اهل سنّت كه گفتهاند يس اسم مبارك خاتم انبياء است و مراد از آل يس آل پيغمبر ما است و نقل بعضى از روايات مذكوره فرموده بنابراين ارتباط آيه بآيات سابقه مشكل باشد با آنكه بنظر حقير آسان است چون خود ايشان نقل فرمودهاند كه نام پدر الياس ياسين بوده و بنابراين سلام بر آل يس اگر چه مرادهم آل پيغمبر ما باشد ذكر خيرى است از او و پدرش كه هم نام با پيغمبر خاتم بوده علاوه بر آنكه چون او پيغمبر مرسل و
جلد 4 صفحه 447
زنده است بسيار مناسب است كه خدا او را هم از آل پيغمبر خاتم حساب فرموده باشد چنانچه سلمان كه يكى از اهل ايمان كامل بود از اهل بيت محسوب شد و شايد اشاره باين نكته باشد آيه اخيره كه فرموده انّه من عبادنا المؤمنين يعنى او چون داراى ايمان كامل بود باين مقام رسيد كه از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم محسوب شد آنچه تاكنون نوشته شد بنا بر قرائت مأثور منصور است كه آل يس باشد ولى بقرائت مشهور كه ال ياسين است امر مشكل است چون يا بايد گفت الياسين لغتى است در الياس مانند سينا و سينين و ميكال و ميكائيل كه ثابت نشده يا بايد گفت الياسين جمع الياس است و اراده شده از جمع او و اتباعش و اين تكلّف است علاوه بر آنكه در اين صورت بايد معرّف بالف و لام شود و نشده و يا بايد گفت الياسين جمع الياسى است يعنى منسوب بالياس و در اصل الياسيّين بوده و ياء حذف شده مانند اعجمين كه جمع اعجميّين است و بنابراين علاوه بر تكلّف لازم مىآيد كه سلام بر منسوبين او باشد نه خود او و اينها همه نتيجه اعراض از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و با وجود همه اينها چون خودشان قبول مظلوميّت فرمودهاند و اجازه دادهاند كه بخوانند شيعيان قرآن را چنانچه سايرين خواندهاند براى آنكه اختلاف در قرآن روى ندهد جائز است قرائت مشهور اگرچه مخالف با واقع باشد چون قرآن نازل از نزد خداى يگانه يگانه است و اختلاف ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ تَدعُونَ بَعلاً وَ تَذَرُونَ أَحسَنَ الخالِقِينَ (125)
آيا پرستش ميكنيد و ميخوانيد بعل را که خود بدست خود ساختهايد و واميگذاريد احسن الخالقين را.
و معني اينکه نيست که خالقي غير او باشد و اينکه احسن آنها است بلكه معني اينست که آنچه خلق فرموده و ميفرمايد مطابق حكمت و مصلحت است و كمال حسن را دارد که بهتر از آن نيست و اينکه استفهام انكاريست يعني نبايد چنين باشد بعد بيان ميفرمايد که احسن الخالقين كيست که بايد عبادت شود
188
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 125)- در این آیه با صراحت بیشتری از این مسأله سخن میگوید: «آیا بت بعل را میخوانید و بهترین آفریدگارها را رها میسازید»؟! (أَ تَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِینَ).
گفتهاند این بت طلائی به قدری بزرگ بود که طولش به بیست زراع میرسید! و چهار صورت داشت، و خدمه او بالغ بر چهار صد نفر بود!
نکات آیه
۱ - الیاس پیامبر، قوم خود را به خاطر پرستش معبودهاى ساختگى و بت ها سرزنش کرد. (أتدعون بعلاً) «بعل» در زبان عرب جاهلى به معناى معبود و ربّ است; ولى بیشترین کاربرد آن در معناى بت است.
۲ - قوم الیاس، مردمى مشرک و بت پرست بودند. (أتدعون بعلاً)
۳ - «بعل» نام بت قوم الیاس (أتدعون بعلاً) برخى از مفسران و اهل لغت «بعل» را اسم و عَلَم براى بت قوم الیاس دانسته اند (چون «مناة» و «هبل»).
۴ - الیاس(ع)، قوم خود را به جهت رها کردن پرستش بهترین آفریننده (خدا) سرزنش کرد. (و تذرون أحسن الخلقین)
۵ - خداوند، نیکوترین آفریننده (أحسن الخلقین)
۶ - آفریده هاى خداوند، زیباترین و نیکوترین آفریده هاى ممکن (أحسن الخلقین) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که وقتى خداوند نیکوترین خالق باشد، قهراً مخلوقات او نیز نیکوترین مخلوق خواهند بود و چون خالقى جز او در جهان هستى وجود ندارد، طبیعتاً آنچه آفریده است، نیکوترین مخلوقاتى است که ممکن بود در عالم هستى پدید آید.
۷ - حاکمیت نظام احسن بر جهان هستى (أحسن الخلقین)
۸ - دعوت به توحید و مبارزه با شرک و بت پرستى، از اهداف مهم و اصولى الیاس پیامبر (أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخلقین)
۹ - پرستش، تنها شایسته نیکوترین آفریننده ها (خدا) است. (أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخلقین)
۱۰ - خالقیت، شرط شایستگى براى معبودیت (أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخلقین)
۱۱ - پرستش بت به جاى عبادت نیکوترین آفریدگار، عملى نابخردانه و سرزنش آمیز (أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخلقین)
۱۲ - بى تقوایى، زمینه ساز انحراف از مسیر حق و افتادن در دام آیین شرک و بت پرستى (إذ قال لقومه ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخلقین) برداشت یاد شده به دلیل این نکته است که الیاس(ع)، پیش از سرزنش قوم خود به جهت گرویدن آنان به آیین شرک، آنان را به دلیل بى تقوایى سرزنش کرده است و این مطلب مى رساند که بى تقوایى، زمینه ساز گرایش به آیین هاى باطل (همچون بت پرستى) است.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: نظام احسن آفرینش ۷; ویژگیهاى آفرینش ۷
- اسماء و صفات: احسن الالقین ۵
- الیاس(ع): اهداف الیاس(ع) ۸; دعوتهاى الیاس(ع) ۸; سرزنشهاى الیاس(ع) ۱، ۴; شرک ستیزى الیاس(ع) ۸; قصه الیاس(ع) ۴; مهمترین رسالت الیاس(ع) ۸
- بت پرستى: بى منطقى بت پرستى ۱۱; تاریخ بت پرستى ۲; زمینه بت پرستى ۱۲; سرزنش بت پرستى ۱۱
- بتها: بعل ۳
- تقوا: آثار بى تقوایى ۱۲
- توحید: توحید عبادى ۹
- خالق: بهترین خالق ۵، ۹
- خدا: خالقیت خدا ۵
- دین: آسیب شناسى دینى ۱۲
- شرک: زمینه شرک ۱۲
- عبادت: اعراض از عبادت خدا ۴
- عمل: عمل جاهلانه ۱۱
- قوم الیاس: بت پرستى قوم الیاس ۱، ۲; بتهاى قوم الیاس ۳; تاریخ قوم الیاس ۲، ۳; سرزنش قوم الیاس ۱، ۴; شرک قوم الیاس ۲
- گمراهى: زمینه گمراهى ۱۲
- معبودراستین: خالقیت معبودراستین ۱۰
- معبودیت: شرایط معبودیت ۱۰; ملاک معبودیت ۹
- موجودات: بهترین موجودات ۶; زیبایى موجودات ۶
منابع