غافر ٨٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۰ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ‌ رُسُلُهُمْ‌ بِالْبَيِّنَاتِ‌ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌ وَ حَاقَ‌ بِهِمْ‌ مَا کَانُوا بِهِ‌ يَسْتَهْزِءُونَ‌

ترجمه

هنگامی که رسولانشان دلایل روشنی برای آنان آوردند، به دانشی که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ می‌شمردند)؛ ولی آنچه را (از عذاب) به تمسخر می‌گرفتند آنان را فراگرفت!

|و چون پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند، به دانشى كه نزدشان بود باليدند و [سر انجام‌] آنچه [از عذاب‌] به ريشخند مى‌گرفتند آنها را فرا گرفت
و چون پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند، به آن چيز [مختصرى‌] از دانش كه نزدشان بود خرسند شدند، و [سرانجام‌] آنچه به ريشخند مى‌گرفتند آنان را فروگرفت.
پس آن گاه که رسولانشان با معجزات و ادلّه روشن به سوی آنها آمدند آن مردم (نادان) به دانش و عقاید باطل خود شاد و مغرور شدند و وعده عذابی که مسخره می‌کردند همه را فرا گرفت.
هنگامی که پیامبرانشان دلایل روشن برای آنان آوردند، به اندک دانشی که نزد خود داشتند خوشحال بودند [و غیر آن را چیزی به حساب نمی آوردند] ولی عذابی که همواره آن را به مسخره می گرفتند، آنان را احاطه کرد.
چون پيامبرانشان با دلايل روشن به سويشان آمدند، به دانش خود دلخوش بودند تا آن چيزى كه مسخره‌اش مى‌كردند آنها را در ميان گرفت.
آنگاه که پیامبرانشان برای آنان پدیده‌های روشنگر آوردند، از آن مقدار علمی که داشتند، شادمانی کردند و [تبعات‌] آنچه ریشخندش می‌کردند آنان را فرو گرفت‌
پس چون پيامبرانشان با نشانه‌ها و دلايل روشن بديشان آمدند آنان بدانچه از دانش- دانش معاش مانند پيشه‌ها و صناعات- نزدشان بود دل خوش كردند، و آنچه بدان استهزا مى‌كردند آنها را فروگرفت.
هنگامی که پیغمبرانشان آیه‌های روشن و دلائل آشکاری برای ایشان می‌آوردند، به دانش و معلوماتی که خودشان (درباره‌ی مظاهر دنیا) داشتند خوشحال و شادان می‌شدند و (بدان اکتفاء می‌نمودند و علوم و معارف وحی آسمانی را به بازیچه و تمسخر می‌گرفتند، و سرانجام) عذابی که توسّط انبیاء از آن بیم داده می‌شدند و ایشان مسخره‌اش می‌دانستند، آنان را در بر می‌گرفت.
پس چون پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند، به آن چیز (مختصری) از دانش که نزدشان بود خرسند شدند و (سرانجام) آنچه به مسخره می‌گرفتند آنان را فرو گرفت.
و هنگامی که بیامدشان فرستادگانشان به نشانیها شاد شدند بدانچه نزد ایشان بود از دانش و فرود آمد بدیشان آنچه بودند بدان مسخره می‌کردند

When their messengers came to them with clear proofs, they rejoiced in the knowledge they had, and the very things they used to ridicule besieged them.
ترتیل:
ترجمه:
غافر ٨٢ آیه ٨٣ غافر ٨٤
سوره : سوره غافر
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَاقَ بِهِمْ»: ایشان را در بر گرفت. ایشان را فرا گرفت (نگا: انعام ، هود / نحل / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «83»

پس چون پيامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند به آن مقدار علمى كه نزدشان بود خوشحال شدند (و حاضر نشدند منطق انبيا را بپذيرند) و آن چه (از قهر الهى) كه به تمسخر مى‌گرفتند، آنان را فرا گرفت.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (83)

فَلَمَّا جاءَتْهُمْ‌: پس چون آمد ايشان را، رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ‌: پيغمبرانشان به معجزات بينه و آيات باهره، فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ‌: شاد شدند به آنچه نزد

جلد 11 - صفحه 341

آنها بود از دانش خود، و حقير شمردند علم انبياء را؛ يا بر سبيل استهزاء مى‌خنديدند به آنچه نزد پيغمبران بود از وحى و معجزات نبويه و احكام شرعيه و تمسخر مى‌كردند. وَ حاقَ بِهِمْ‌: و فرود آمد و احاطه نمود به ايشان، ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌: جزاى آنچه بودند كه به آن استهزاء مى‌كردند.

تبصره:

آيه شريفه تعريض است به آنانكه علم طبيعى و مادى را دارا و چنان پندارند كه هيچ علمى در جلب نفع و فوائد به علم ايشان نمى‌رسد، لذا وحى انبياء را كه مايه سعادت جاودانى است حقير شمردند و اعتنا به آن ننمايند؛ چنانچه فلاسفه و حكماى يونان مغرور به علم خود شده تابع انبياء نشدند، بلكه هرگاه وحى را استماع مى‌كردند استحقار آن نموده در رفع آن مى‌كوشيدند.

در روايت است كه حضرت موسى عليه السّلام اظهار دعوت نمود، سقراط حكيم را گفتند چرا به شهر حضرت موسى مهاجرت نمى‌كنى تا از او كسب علوم دينيه نمائى؟ گفت: ما به حليه تهذيب اخلاق آراسته‌ايم و به زيور صلاح نفس پيراسته، محتاج به هدايت كسى نيستيم! غافل از آنكه هر قدر عقل آدمى كامل باشد، باز هم مورد خطا و سهو و چاره ندارد براى تكميل نفس تابع عقل سليم پيغمبر شود كه مربوط به عالم وحى الهى و ابدا در آن خطا و سهو راه ندارد، لكن غرور به عقل مطبوع، مانع از اتباع عقل مسموع است‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ (81) أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (82) فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (83) فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ (84) فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ (85)

ترجمه‌

و مينماياند بشما نشانه‌هاى خود را پس كدام يك از نشانه‌هاى خدا را انكار ميكنيد

آيا پس گردش نميكنند در زمين پس بنگرند چگونه بود انجام كار آنانكه بودند پيش از آنها بودند بيشتر از آنها و سخت‌تر در توانائى و اثرهاى باقى در زمين پس كفايت نكرد از آنها آنچه بودند كسب ميكردند

پس چون آمدند آنها را پيغمبرانشان با معجزات شاد شدند بآنچه بود نزد آنها از دانش و احاطه نمود بآنها آنچه‌


جلد 4 صفحه 543

بودند بآن استهزاء ميكردند

پس چون ديدند عذاب ما را گفتند گرويديم بخدا بتنهائى و كافر شديم بآنچه بوديم بآن شرك آورندگان‌

پس نبود كه سود دهد آنها را گرويدنشان چون ديدند عذاب ما را بوده طريقه خدا كه بتحقيق گذشت در بندگانش و زيان كردند آنجا كافران.

تفسير

خداوند متعال بعد از اشاره ببعضى از نعم خود كه از آن جمله انعام بود و ذكر شد عمده آنها شتر است ميفرمايد و مينماياند بشما نشانه‌هاى قدرت و رحمت خود را پس كدام يك از آنها را ميتوانيد منكر شويد قطع نظر از ساير آيات الهى كه ذكر شده و ميشود همين شتر حيوان باين بزرگى و قوّت مسخّر شدنش براى انسان بطوريكه طفلى مهار او را بدست بگيرد و هر جا بخواهد ببرد چه اندازه دلالت بر قدرت و رحمت خدا نسبت به بندگان دارد هر قدر شخص در نفس خود و زمين خدا فكر و سير نمايد شواهد و دلائل توحيد و علم و حكمت و قدرت و رحمت خداوند ظاهر گردد بقدريكه نميتوان تعداد نمود از آن جمله آثار باقيه در راه شام و يمن است براى اهل مكه در مسافرتهاشان بآن بلاد از ابنيه خرابه و قنوات و قصور و انهار بائره امم سالفه كه دلالت دارد بر آنكه آنها بيشتر و قوى‌تر بودند از اينها و در نتيجه مخالفت با پيغمبرانشان معذّب شدند و تمام عماراتشان ويران و زير و زبر شد و هيچ يك از آنوسائل ظاهرى كه آنها تهيه نموده بودند براى آسايش خودشان بحال آنها فائده نداشت و مانع از نزول عذاب خدا بر آنها نشد و با آنكه وقتى انبياء آمدند و ادلّه دالّه بر نبوت خود را اقامه نمودند از معجزات و شواهد صدقشان آنها بعلم و دانش خودشان در امور دنيا از صناعت و فلاحت و تجارت مغرور شدند و فرحناك بودند بآن و لوازم تعيّش و كامرانى كه براى خود تهيه نموده بودند و انبياء عظام را كه از اوضاع آخرت و مفاسد تعيّشات دنيوى اخبار مينمودند و از عذاب الهى بيمشان ميدادند استهزاء ميكردند و در نتيجه همان عذاب كه مورد استهزاء آنها واقع شده بود احاطه نمود بر آنها بطوريكه راه فرارى براى آنان باقى نماند و همه بجزاى اعمال بدشان در دنيا رسيدند و چون شدّت عذاب خدا را مشاهده مينمودند اقرار بتوحيد حق ميكردند و از بتها بيزارى ميجستند ولى ديگر ايمان بحال آنها فائده نداشت چون از روى الجاء و ترس بود و چنين ايمانى قبول‌


جلد 4 صفحه 544

نميشود طريقه مرضيّه الهيّه از قديم بر اين جارى شده كه ايمان اختيارى مبنى بر فكر و تأمل در آيات را ميپذيرد نه ايمان اجبارى مبنى بر ترس و فرار از عذاب را و زيانى بالاتر از اين نيست كه لذّات دنيوى و نعيم اخروى خودشان را از دست داده ببدنامى و عذاب دنيا و آخرت گرفتار شدند در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند چرا خداوند فرعون را غرق نمود با آنكه او ايمان آورد و اقرار بتوحيد خدا نمود فرمود براى آنكه ايمان آورد وقت ديدن عذاب و ايمان در چنين وقتى قبول نميشود و اين حكم الهى است كه هميشه بوده و خواهد بود و باين دو آيه استشهاد فرمود و در كافى روايت نموده كه در زمان متوكل عباسى مردى نصرانى با زن مسلمانى زنا كرده بود او را آوردند حد بزنند مسلمان شد بعضى گفتند اسلام كفر و گناه او را از ميان برد و بعضى آراء ديگرى اظهار داشتند و متوكل بحضرت هادى امام دهم عليه السّلام مراجعه نمود و آنحضرت مرقوم فرمود بايد او را بزنند تا بميرد و سايرين منكر شدند و گفتند اين حكم دليلى ندارد و ثانيا براى طلب دليل بآنحضرت مراجعه شد و جوابى رسيد كه در آن بعد از بسمله اين دو آيه نوشته شده بود و متوكل بدستور حضرت عمل نمود و آنمرد زانى را بقدرى زدند كه مرد در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره حم المؤمن را در هر شب بخواند خداوند گناهان گذشته و آينده او را بيامرزد و او را موفق به تقوى و پرهيزكارى فرمايد و آخرت او را بهتر از دنيا قرار دهد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه حم‌ها ريحانهاى قرآنند پس حمد و شكر نمائيد خدا را بحفظ و تلاوت آنها و ثواب زيادى براى آن بيان فرموده است و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على سيدنا محمد و آله الطاهرين.


جلد 4 صفحه 545

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَلَمّا جاءَتهُم‌ رُسُلُهُم‌ بِالبَيِّنات‌ِ فَرِحُوا بِما عِندَهُم‌ مِن‌َ العِلم‌ِ وَ حاق‌َ بِهِم‌ ما كانُوا بِه‌ِ يَستَهزِؤُن‌َ (83)

‌پس‌ چون‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ رسولان‌ ‌آنها‌ ‌آنها‌ بآنچه‌ علم‌ داشتند فرحناك‌ بودند ولي‌ گرفت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ بودند باو استهزاء ميكردند.

فَلَمّا جاءَتهُم‌ رُسُلُهُم‌ نوح‌، ابراهيم‌، لوط، شعيب‌، موسي‌، عيسي‌، و ساير پيغمبران‌.

بِالبَيِّنات‌ِ ‌با‌ معجزات‌ باهره‌ و ادلّه واضحه‌ و بيانات‌ شافيه‌ اعتناء بآنها نكردند و ‌آنها‌ ‌را‌ ضعيف‌ و ناچيز شمردند و استهزاء بآنها ميكردند ‌که‌ ‌اينکه‌ تحريفات‌ ‌شما‌ همه‌ دروغ‌ ‌است‌ و احدي‌ قدرت‌ ندارد ‌بما‌ كوچكترين‌ بلائي‌ برساند ‌با‌ ‌اينکه‌ قدرت‌ و عزّت‌ و شوكت‌ و قوّه‌ و رياست‌ ‌که‌ ‌ما داريم‌.

فَرِحُوا بِما عِندَهُم‌ مِن‌َ العِلم‌ِ خوشحال‌ و فرحناك‌ بودند بآنچه‌ ‌که‌ نزد ‌آنها‌ ‌بود‌ ‌از‌ علم‌ لكن‌ موقعي‌ ‌که‌ بأس‌ الهي‌ رسيد سرتاسر ‌آنها‌ ‌را‌ گرفت‌.

وَ حاق‌َ بِهِم‌ احاطه‌ كرد بآنها.

ما كانُوا بِه‌ِ يَستَهزِؤُن‌َ ‌که‌ ميگفتند بانبياء ‌خود‌ فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ بنوح‌ و هود ‌در‌ سوره اعراف‌ و حجر و احقاف‌ ‌از‌ روي‌ استهزاء لكن‌ چون‌ آمد بيچاره‌ شدند و اظهار ايمان‌ كردند لكن‌ نتيجه‌ بخش‌ نبود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 83)- در این آیه به چگونگی برخورد آنها با پیامبران و معجزات و دلائل روشن انبیا اشاره کرده، می‌گوید: «هنگامی که رسولان آنها با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمدند (از آنان روی گرداندند، و) تنها به معلوماتی که خود داشتند دل بستند و خوشحال بودند» و غیر آن را هیچ شمردند (فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ).

و همین امر سبب شد تا «آنچه را از عذاب و تهدیدهای الهی به باد استهزا می‌گرفتند بر سر آنان فرود آید» (وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).

یعنی با اتکای به علوم محدود بشری، خواه در معارف عقلی و اعتقادات یا

ج4، ص293

در دنیا و یا شبهات واهی که آن را علم می‌پنداشتند، علومی را که از سر چشمه وحی صادر شده بود نفی می‌کردند و به باد استهزا می‌گرفتند، و به علوم اندک خوشحال بودند و خویشتن را بکلی از انبیا بی‌نیاز می‌دیدند.

نکات آیه

۱ - جوامع وامت هاى پیشین، برخوردار از فرستادگان الهى، با پیام ها و دلایل روشن (فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّنت)

۲ - رسولان الهى، ارائه دهنده دلایل روشن و بى ابهام براى اثبات رسالت خویش (فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّنت)

۳ - برخوردارى از دانش و تجربه بشرى در اداره زندگى، موجب غرور و احساس بى نیازى برخى از اقوام قدرتمند پیشین، از تعالیم آسمانى و پیامبران الهى گردید. (فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّنت فرحوا بما عندهم من العلم) درباره این که مقصود از علم در این آیه چیست؟ چند احتمال از سوى مفسران ابراز شده است; بهترین آنها دو احتمال مى باشد: ۱- مقصود علوم بشرى است که موجب به وجود آمدن تمدن و قدرت بسیار گردید و در نتیجه اقوام گذشته احساس مى کردند که نیازى به تعالیم آسمانى براى تأمین زندگى خود ندارند. ۲- مراد آگاهى هایى است که آن اقوام درباره عقاید خویش داشتند; آن چنان که موجب غرور آنان شده و خود را از تعالیم آسمانى بى نیاز مى دانستند. گفتنى است برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

۴ - آگاهى محدود بسیارى از اقوام پیشین نسبت به امور اعتقادى و تعالیم الهى، موجب غرور آنان و احساس بى نیازى کردنشان از تعالیم آسمانى و پیامبران الهى (فرحوا بما عندهم من العلم)

۵ - علوم و تجربه هاى بشرى، نمى تواند جایگزین تعالیم الهى و تجربه هاى پیامبران شود و انسان را از آنها بى نیاز سازد. (فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّنت فرحوا بما عندهم من العلم)

۶ - بسیارى از اقوام صاحب قدرت و مکنت و دل خوش کرده به دانش بشرى خویش، عذاب الهى (عذاب استیصال) را به تمسخر گرفته بودند. (و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون) گفتنى است که آنچه مورد استهزاى کافران قرار مى گرفت، عذاب استیصال است.

۷ - بسیارى از اقوام صاحب قدرت و مکنت و داراى تمدن و آثار ملى، به عذاب الهى (استیصال) گرفتار شدند. (و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون)

۸ - تمسخر، از حربه هاى مخالفان قدرتمند و صاحب مال و تعالیم پیامبران، علیه ایشان (فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّنت فرحوا ... و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون) آمدن فعل مضارع «یستهزءون» به همراه فعل «کانوا»، مفید استمرار است.

۹ - ناتوانى فکرى و علمى مخالفان تعالیم پیامبران در برابر منطق ایشان (فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّنت فرحوا ... و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون) برداشت یاد شده به این خاطر است که کافران، به جاى برخورد منطقى با پیامبران، همیشه به تمسخر تعالیم روشن و بى ابهام آنان (بیّنات) مى پرداختند.

موضوعات مرتبط

  • ادیان آسمانى: زمینه اعراض از ادیان آسمانى ۳، ۴
  • اقوام پیشین: آثار علم اقوام پیشین ۴; استهزاهاى اقوام پیشین ۶; تاریخ اقوام پیشین ۶، ۷; زمینه تکبر اقوام پیشین ۳، ۴; عذاب استیصال اقوام پیشین ۷
  • انبیا: استهزاهاى مخالفان انبیا ۸; استهزاى انبیا ۸; انبیاى اقوام پیشین ۱; اهمیت تجربه هاى انبیا ۵; بینات انبیا ۱، ۲; تاریخ انبیا ۱; رسالت انبیا ۲; روش برخورد مخالفان انبیا ۸; زمینه اعراض از انبیا ۳، ۴; ضعف علمى مخالفان انبیا ۹; ضعف فکرى مخالفان انبیا ۹; نبوت انبیا ۱; هماهنگى مخالفان انبیا ۸، ۹
  • انسان: نیازمندى انسان ۵
  • تجربه: آثار تجربه ۳
  • ثروتمندان: استهزاهاى ثروتمندان ۶
  • دین: اهمیت دین ۵
  • رسولان خدا: ۱، ۲
  • عذاب: استهزاى عذاب استیصال ۶; اهل عذاب ۷
  • علم: آثار علم ۳، ۵

منابع