الذاريات ٣٧
کپی متن آیه |
---|
وَ تَرَکْنَا فِيهَا آيَةً لِلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ |
ترجمه
الذاريات ٣٦ | آیه ٣٧ | الذاريات ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَرَکْنَا»: باقی گذاشتیم. «آیَةً»: اثر و نشانهای که به وسیله آن، خداپرستان در آینده پند و عبرت بگیرند.
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات
- اقسام آيات و نشانه هایی كه در نفوس خودِ انسان ها هست
- مراد از «رزق»، در آیه: «وَ فِى السّمَاء رِزقُكُم وَ مَا تُوعَدُون»
- گفتارى درباره كافى بودن رزق، براى روزى خواران
- داستان وارد شدن ملائكه عذاب قوم لوط، بر ابراهيم«ع»
- آيتى كه خداوند با عذاب و هلاکت قوم لوط، بر جاى گذاشت
- اشاره به هلاكت قوم عاد، ثمود و قوم نوح «ع»
- معناى آيه: «وَ السّمَاء بَنَينَاهَا بِأيدٍ وَ إنّا لَمُوسِعُون»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ «37»
و در آن (ديار چيزى باقى نگذاشتيم و تنها) براى كسانى كه از عذاب دردناك مىترسند، نشانهاى (براى عبرت) قرار داديم.
نکته ها
«خطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مُسَوَّمَةً» يعنى نشاندار.
حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سورههاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيز آمده است.
سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در
جلد 9 - صفحه 258
مسئلهى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مىآيند و مأموريّت خود را مىگويند و سپس نزد حضرت لوط مىروند.
قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حِجارَةً مِنْ طِينٍ»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ» «1» اصحاب فيل به حريم خانهى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانهى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مىخواستند به مهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند.
براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگهاى نشاندار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگانِ نشاندار آمدند. «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ» «2»
مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد، مسلمان گفته مىشود. «مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
پیام ها
1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمىدانستند، مىپرسيدند. فَما خَطْبُكُمْ ...
2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ»
3- گاهى مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ»
4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ»
5- ايمان، كليد نجات است. «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
6- اگر در منطقهاى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مىكند، امّا انسان را مجبور به فساد نمىكند ومىتوان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»
8- گاهى فساد به قدرى فراگير مىشود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها
«1». فيل، 4.
«2». آلعمران، 125.
جلد 9 - صفحه 259
يك خانواده طرفدار دارد، «غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ» «1»
9- هم نعمتهاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً»
10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مىگيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ»
11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ»
تفسير نور(10جلدى) ج9 259 سوره الذاريات، آيه 39 - 38 ..... ص : 259
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ (37)
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً: و باقى گذاريم در آن شهرهاى زير و رو شده علامتى از عذاب سنگهاى نشان كرده شده يا سنگهاى چيده شده يا آبهاى سياه بدبو، لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ: براى كسانى كه بترسند از عذاب دردناك، يعنى ديده اعتبار گشوده بوسيله كسب ايمان و تقوى و اعمال صالحه مثل آن عذاب را از خود باز دارند.
هلاك قوم لوط: علامه مجلسى رحمه اللّه، از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت نمود كه پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله از جبرئيل سؤال نمود هلاك قوم لوط را، جبرئيل گفت: ندا رسيد از عرش الهى كه قول خدا لازم و امر او حتم شد به عذاب قوم لوط، پس پائين رو بسوى شهر قوم لوط و آنچه احاطه
«1» محاسن البرقى، كتاب مصابيح الظلم، باب 45 ص 285 روايت 423.
جلد 12 - صفحه 273
نموده به آن و بر كن همه آن را از طبقه هفتم زمين و بالا بياور بسوى آسمان و نگاهدار تا برسد امر خداوند جبار در برگردانيدن، و آيت هويدائى بگذار از خانه لوط كه عبرتى باشد براى هر كه عبور كند از آن. پس پائين رفتم بسوى گروه ستمكاران و بال راست خود را بر طرف شرقى آن شهر و بال چپ را بر طرف غربى آن زدم و كندم يا محمد صلّى اللّه عليه و آله از زير هفتم طبقه زمين به غير منزل لوط و بالا بردم آنها را در ميان بال خود تا باز داشتم آنها را در جائى كه اهل آسمان صداى خروسها و سگهاى آنها را مىشنيدند پس آفتاب طالع شد ندا رسيد اى جبرئيل، برگردان شهر را بر اين قوم. پس برگردانيدم آن را و زير و رو شد و باريد خدا بر ايشان سنگها از سجيل كه همه صاحب علامت بودند و اين عذاب از ستمكاران امت تو اى محمد صلّى اللّه عليه و آله كه مثل عمل آنها كنند بعيد نيست «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ «24» إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ «25» فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ «26» فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ «27» فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ «28»
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ «29» قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (30) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (31) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (32) لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (33)
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (34) فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (35) فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (36) وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ (37)
ترجمه
آيا رسيد بتو خبر ميهمانان ابراهيم كه گرامى داشته شدگان بودند
وقتى كه وارد شدند بر او پس سلام كردند گفت سلام بر شما گروه ناشناختگان
پس آهسته روان شد بسوى اهل خود پس آورد گوسالهاى فربه
پس نزديك نمود
جلد 5 صفحه 66
آنرا بطرف ايشان گفت آيا نميخوريد
پس بدل گرفت از ايشان ترسى گفتند نترس و بشارت دادند او را به پسرى دانا
پس پيش آمد زنش با فرياد پس زد بر روى خود و گفت پيرزنى نازا
گفتند اينچنين گفت پروردگارت همانا او است درست كار دانا
گفت ابراهيم پس چيست كار شما اى فرستادگان
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكار
تا فرو فرستيم و بيافكنيم بر آنها سنگهائى از گل
با آنكه نشان كرده شده باشد نزد پروردگار تو براى از حدّ در گذرندگان
پس بيرون برديم هر كه بود در آن از مؤمنان
پس نيافتيم در آن جز خانهاى از منقادان
و بجا گذاشتيم در آن علامت و نشانهاى براى آنانكه ميترسند از عذاب دردناك.
تفسير
خداوند متعال قصّه مهماندارى حضرت ابراهيم و تعقّب آن بعذاب قوم لوط را مكرّر ذكر فرموده براى تهديد كفّار مكه چون آثار باقيه آنرا در سفر مشاهده مينمودند و عبرت نميگرفتند چنانچه در سوره اعراف و هود و حجر مفصلا بيان شد و اينجا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا قبلا رسيد بتو خبر ميهمانهاى عزيز و محترم حضرت ابراهيم جدّ امجدت يعنى مسلما رسيده است و ما براى اهتمام بذكر آن تجديد مينمائيم وقتى كه چند نفر از ملائكه مقرّب نزد خدا بر آنحضرت وارد شدند و سلام نمودند و حضرت بوجه احسن ردّ فرمود چون آنها گفته بودند سلاما يعنى سلام ميكنيم سلام نمودنى و حضرت جواب فرمود سلام يعنى سلام بر شما و جمله اسميّه براى دلالتش بر دوام و ثبوت آكد است و ضمنا اظهار فرمود كه شما را بجا نميآورم و براى آنكه آنها مانع از آوردن غذا نشوند مخفيانه نزد اهل بيت خود رفت و گوساله فربهى كباب كرده نزد ايشان حاضر فرمود و گفت چرا ميل نمىكنيد و گفتهاند آن زمان از مواشى جز گاو چيزى نداشت و آنها از خوردن امتناع نمودند و حضرت ترسيد مبادا قصد سوئى داشته باشند ولى اظهار نفرمود و آنها متوجّه شدند و عرضه داشتند نترس ما ملائكهايم و از جانب خدا آمدهايم براى عذاب قوم لوط و بشارت دادند آن حضرت را بولادت حضرت اسحق پيغمبر از ساره خاتون براى او پس ساره زوجه دائمه آنحضرت كه تا آن تاريخ نازا بود و پيرو يائسه شده بود اقبال بايشان نمود در
جلد 5 صفحه 67
حاليكه از شوق فرياد ميكرد و با دست بصورت يا با انگشتان به پيشانى خود ميزد و از امام صادق عليه السّلام در مجمع راجع باين قسمت نقل نموده كه اقبال نمود در حالى كه در ميان جماعتى بود چون صرّه بمعناى جماعت هم ميباشد و قمّى ره علاوه فرموده كه پس پوشاند صورت خود را و ظاهرا زدن از روى تعجّب و پوشاندن از باب حيا باشد در هر حال پس از اقبال بملائكه گفت چگونه من اولاددار ميشوم با آنكه پير زنى نازا ميباشم و آنها گفتند خدا اين طور فرموده و افعال او بر طبق حكمت است و مصلحت بندگانرا بهتر ميداند و هر چه بفرمايد حق است و واقع خواهد شد و حضرت ابراهيم فرمود كار مهمّ شما فرستادگان خدا چيست كه جمعا در اين حدود آمدهايد عرضه داشتند ما براى عذاب قوم لوط كه مرتكب جرم بزرگى ميباشند فرستاده شديم و ضمنا مقرّر شد كه قبلا خدمت شما برسيم و سلام و بشارت را عرضه داريم و مأموريّت ما آنستكه آنها را بسنگى كه از گل ساخته و متحجّر شده و بدست قدرت الهى براى سر آنها نشان كرده شده نيست و نابود نمائيم چون آنها بكلّى از حدّ خودشان تجاوز نمودهاند پس خدا ميفرمايد ما حكم كرده بوديم بخروج هر كس كه اهل ايمان و تقوى باشد از آن آباديها كه قوم لوط منزل داشتند ولى نيافتيم يعنى نيافتند مأمورين ما در آن قرى جز يك خانوار كه لوط و دو دخترش بودند از كسانيكه منقاد و مطيع اوامر ما شدند و باقى گذارديم در آنحدود آثار منازل ويران شده را براى عبرت و تنبّه كسانيكه از عذاب خدا ميترسند نه اشخاص بىباك بىفكر كه از همه چيز غافلند و بالاخره بجزاى خود خواهند رسيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ تَرَكنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ العَذابَ الأَلِيمَ (37)
و ما باقي گذاشتيم در آن قريهها آيه و نشانه و دليل براي كساني که ميترسند از عذاب دردناك.
وَ تَرَكنا فِيها آيَةً اشكال ترك عدم الفعل است امر عدمي چگونه آيه ميشود!
جواب مراد از ترك در اينجا اعدام پس از وجود است، مثل موت که اعدام حيات است و فعل است و مراد از بين بردن تمام قري از عمارات و اشجار و حيوانات و هيچ اثري از آنها باقي نگذاشتن که خود دليل قطعي محكم است که آثار اعمال زشت اينها اينکه است، اما كجا كفار و فسّاق و فجار و ظلمه متنبه مي شوند فقط.
لِلَّذِينَ يَخافُونَ العَذابَ الأَلِيمَ که متنبه شوند و پيرامون اينکه گونه معاصي نگردند و خودداري كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- و لذا در این آیه میافزاید: «و در آن (شهرهای بلا دیده) نشانهای روشن برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند به جای گذاردیم» (وَ تَرَکْنا فِیها آیَةً لِلَّذِینَ یَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِیمَ).
این تعبیر به خوبی نشان میدهد که از این آیات و نشانههای خدا تنها کسانی پند میگیرند که آمادگی پذیرش در وجودشان باشد، و احساس مسؤولیت کنند.
نکات آیه
۱ - برجا ماندن نشانه اى از قوم هلاک شده لوط، به اراده الهى، براى عبرت دیگران (و ترکنا فیها ءایة للذین یخافون)
۲ - فروریختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاکت تمامى آنان، پس از خروج مؤمنان از میان ایشان (لنرسل علیهم حجارة من طین ... و ترکنا فیها ءایة للذین یخافون العذاب الألیم) در آیه شریفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبیر «ترکنا فیها آیة» اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.
۳ - خطر نزول عذاب الهى بر جامعه کفرپیشه، پس از تهى شدن آن از مؤمنان (فأخرجنا ... من المؤمنین ... و ترکنا فیها ءایة للذین یخافون)
۴ - وجود انسان هاى مؤمن هر چند اندک در میان جامعه کافر، مانع نزول عذاب الهى بر آنان است. (فأخرجنا ... من المؤمنین ... و ترکنا فیها ءایة)
۵ - عذاب فرود آمده بر قوم لوط، عذابى سخت ویرانگر و دردناک بود. (لنرسل علیهم حجارة ... و ترکنا فیها ءایة للذین یخافون العذاب الألیم) از این که در پى نزول عذاب دردناک بر قوم لوط، فقط نشانه اى از آنان برجاى مانده، استفاده مى شود که تمامى مظاهر زندگى آنان از میان رفته بود.
۶ - سرگذشت قوم لوط، عبرتى براى بیمناکان از عذاب دردناک کفر و گناه (و ترکنا فیها ءایة للذین یخافون العذاب الألیم)
۷ - نشانه هاى عبرت آموز الهى بر پهنه زمین، بى تأثیر در مردمان غافل و سرمست * (ءایة للذین یخافون العذاب الألیم) اختصاص یافتن «آیة» به «للذین یخافون...»، بیانگر این حقیقت است که اگر مایه هاى ابتدایى معرفت، در درون فرد وجود نداشته باشد و او در غفلت و سرخوشى فرو رفته باشد، از آیات الهى ره به مقصد و مقصود نخواهد برد.
۸ - اراده الهى، حاکم بر تحولات تاریخ و جوامع بشرى (و ترکنا فیها ءایة) خداوند، به اراده و قدرت خویش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمین محو گردانید که تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: عبرت از آیات خدا ۷
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۸
- تحولات اجتماعى: منشأ تحولات اجتماعى ۸
- ترس: ترس از عذاب ۶
- خدا: آثار اراده خدا ۱; حاکمیت اراده خدا ۸
- دارالکفر: مؤمنان در دارالکفر ۴
- سرمستان: عبرت ناپذیرى سرمستان ۷
- عبرت: عوامل عبرت ۱، ۶
- عذاب: عذاب دردناک ۵; مراتب عذاب ۵; موانع عذاب ۴
- غافلان: عبرت ناپذیرى غافلان ۷
- قوم لوط: بارش سجیل بر قوم لوط ۲; تاریخ قوم لوط ۲، ۵; شدت عذاب قوم لوط۵; عبرت از آثارباستانى قوم لوط ۱; عبرت از فرجام قوم لوط۶; عذاب قوم لوط ۲; نجات مؤمنان قوم لوط ۲
- کافران: زمینه عذاب کافران ۳
- کفر: کیفر کفر ۶
- گناه: کیفر گناه ۶
- مؤمنان: فضایل مؤمنان ۴; نجات مؤمنان ۳; نقش مؤمنان ۴
منابع