ق ٣٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۱۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ کَمْ‌ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ‌ مِنْ‌ قَرْنٍ‌ هُمْ‌ أَشَدُّ مِنْهُمْ‌ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي‌ الْبِلاَدِ هَلْ‌ مِنْ‌ مَحِيصٍ‌

ترجمه

چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم، اقوامی که از آنان قویتر بودند و شهرها (و کشورها) را گشودند؛ آیا راه فراری (از عذاب الهی) وجود دارد!

|و چه بسيار نسل‌هايى را كه پيش از ايشان (اهل مكه) هلاك نموديم كه از آنها قوى‌تر بودند و در شهرها رخنه كردند. آيا [از قدرت خدا] گريزى هست
و چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس‌] نيرومندتر از اينان بودند و در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام‌] مگر گريزگاهى بود؟
و چقدر طوایفی را پیش از اینان ما هلاک کردیم که با قهر و قوّت‌تر از اینان بودند و در هر دیار راه جستند. آیا هیچ راه نجاتی یافتند؟
و چه بسیار اقوامی را که پیش از آنان هلاک کردیم که از آنان نیرومندتر بودند، و [با نیرویشان] به سرزمین ها رفتند [و آنها را فتح کردند]، آیا توانستند [از عذاب و هلاکت] گریزگاهی بیابند؟
پيش از آنها چه مردمى را كه نيرومندتر بودند و در شهرها سير و جستجو مى‌كردند، به هلاكت آورده‌ايم. آيا راه گريزى هست؟
و چه بسیار پیش از آنان نسلهایی را نابود کردیم که از ایشان دراز دست‌تر بودند، که در گوشه و کنار شهرها جستجو کردند که آیا گریزگاهی هست‌
و چه بسيار مردمانى را پيش از آنها نابود كرديم كه از اينها- اين كافران- زورمندتر بودند، پس در شهرها گردش و كاوش كردند آيا [آنان را] هيچ پناه و گريزگاهى هست- از عذاب و هلاك و مرگ؟
ما پیش از آنان (یعنی جلوتر از قریشیان) اقوام زیادی را هلاک ساخته‌ایم. اقوامی که از ایشان بسی قویتر و نیرومندتر بوده‌اند و در جهان پیشروی کرده‌اند و کشورها را گشوده‌اند و بر شهرها تسلط یافته‌اند، (امّا بر اثر کفر و ظلم و بیدادگری و فسق و فجور، عاقبت به خشم خود گرفتارشان ساخته‌ایم) و نابودشان نموده‌ایم. آیا این گونه افراد راه فراری (از مرگ و کیفر الهی) داشته‌اند (تا قریشیان هم داشته باشند؟!).
و چه بسیار نسل‌هایی را پیش از ایشان هلاک کردیم (که) ایشان حمله‌ورتر از اینان بودند. پس در شهرها پرسه‌ای زده بودند. (اما سرانجام) مگر گریزگاهی هست‌؟
و بسا نابود ساختیم پیش از ایشان قرنی که بودند سخت‌تر از ایشان در نیرو پس کاویدند در شهرها آیا هست گریزگاهی‌

How many generations before them, who were more powerful than they, did We destroy? They explored the lands—was there any escape?
ترتیل:
ترجمه:
ق ٣٥ آیه ٣٦ ق ٣٧
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ ...»: (نگا: انعام / مریم / و ، ص / . «بَطْشاً»: گرفتن چیزی با قوت و قدرت. یورش و ستیز (نگا: زخرف / دخان / ، شعراء / . «نَقَّبُوا»: راهها را شکافته‌اند و کشورها را گشوده‌اند. در جهان حرکت کرده‌اند و پیشروی نموده‌اند. «نَقَّبُوا فِی الْبِلادِ»: کشورها و شهرها را گشوده‌اند و در آنجاها گشته‌اند. به کاوش نواحی و کندوکاو مکانها پرداخته‌اند. کشورها و شهرها را جستجو کرده‌اند تا جاودانه بمانند و از مرگ، خویشتن را در پناه کاخها و دژها دارند. «مَحِیصٍ»: راه فرار. گریزگاه (نگا: ابراهیم / ، فصّلت / ، شوری / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ «36»

و پيش از اينان چه بسيار نسل‌هايى را كه نيرومندتر از ايشان بودند و (با قدرت و خود و كشورگشايى) به شهرها نفوذ كردند، هلاك كرديم. آيا (براى آنان) راه‌گريزى بود؟

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (36)

بعد از آن تهديد معاندان و كفار را فرمايد:


«1» كفاية الموحدين (چ علميه اسلاميه) ج 3 فصل 10 ص 153.

جلد 12 - صفحه 240

وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ‌: و چه بسيار هلاك كرديم پيش از ايشان، مِنْ قَرْنٍ‌:

از اهل قرنها و روزگار، هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً: كه ايشان سخت‌تر بودند از ايشان از روى قوت و تناورى و ثروت و جاه و جلال و بسيارى قبيله مانند عاد و ثمود و فرعونيان و غيره، فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ: پس راه بريدند در شهرها به شدت و قوت، يعنى گرديدند در شهرهاى بسيار و سفر كردند در آن به تجارت و كسب مال و متاع، يا گرديدند در زمين به قصد حذر كردن از مرگ و نزول عذاب و آنچه ممكن بود از سير به كار بردند. هَلْ مِنْ مَحِيصٍ‌: آيا بود مر ايشان را هيچ چاره و گريزگاهى از مرگ يا نزول عذاب (استفهام انكارى است يعنى نبود ايشان را چاره‌اى و نجاتى).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (31) هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (32) مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (33) ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (34) لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (35)

وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (36) إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‌ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (37) وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (38) فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (39) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (40)

ترجمه‌

و نزديك كرده شود بهشت براى پرهيزكاران با آنكه دور نيست‌

گويند اينست آنچه كه وعده داده ميشديد براى هر بازگشت كننده نگاه دارنده خود

كسيكه بترسد از خدا با آنكه غائب است و بيايد با دل بازگشته بحق گويند

داخل شويد در آن بسلامتى آن روز جاودانى است‌

براى ايشان است آنچه ميخواهند در آن و نزد ما زيادتى است‌

و چه بسيار هلاك كرديم پيش از اينها اهل زمانهائى را كه آنها شديدتر بودند از اينان در قوّت و توانگرى پس تجسّس كردند در بلدها آيا هيچ گريزگاهى باشد براى آنان‌

همانا در اين هر آينه تذكر و پندى است براى هر كه باشد براى او قلب يا فرا دارد گوش را با آنكه خود شاهد و حاضر است‌

و بتحقيق آفريديم آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است در شش روز و نرسيد ما را هيچ رنجى‌

پس صبر كن بر آنچه ميگويند و تسبيح گوى با حمد پروردگارت پيش از طلوع آفتاب و پيش از غروب‌

و پاره‌اى از شب پس تسبيح گوى او را و در


جلد 5 صفحه 58

تعقيبات نماز.

تفسير

خداوند متعال معمولا بعد از ذكر احوال جهنّم بيان اوصاف بهشت را ميفرمايد و اينجا باين تقريب فرموده كه بهشت نزديك كرده ميشود باهل تقوى بتأييد الهى با آنكه نزديك بايشان است بعمل خودشان و گفته‌اند در قيامت نزديك ميشود بآنان بطوريكه حور و قصور و نعيم مقيم آن را مشاهده مينمايند و اين نزديك شدن بهشت و وصول بنعيم آن دور نيست از آنها چون محقق الوقوع است و مشتقى براى ايشان ندارد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنستكه زينت داده ميشود بزودى در هر حال خدا ميفرمايد اين بهشت با نعيم آن آنستكه وعده داده ميشويد شما اهل تقوى كه همگى اهل رجوع و بازگشت و توبه و انابه بدرگاه خدا و نگهدار خود از معاصى و حافظ حدود الهى هستيد داخل شويد بسلامتى باسلام و تحيّت و اكرام ملائكه در بهشت امروز روز خلود در نعمت جاويد و رحمت بى‌پايان الهى است هر چه بخواهند از نعمت و عزّت و حشمت و مكنت و مأكول و مشروب و ملبوس و ملموس و مأنوس براى ايشان آماده و مهيّا است و در نزد خدا است علاوه بر اينها آنچه چشم آنها نديده و گوششان نشنيده و بخاطرشان خطور نكرده از لذائذ و قمّى ره نقل فرموده كه آن نظر برحمت خدا است و باز خدا متذكّر فرموده كفّار مكّه را باحوال امم سابقه كه مكرّر بيان شده از قبيل قوم عاد و ثمود كه بمراتب اقوى و نيرومندتر از آنها بودند و بعد از بروز عذاب هر قدر تجسّس و تفحص و كاوش نمودند در بلاد اطراف خودشان مفرّ و مخلصى از عذاب الهى نبود براى آنها اينمعنى بنظر حقير رسيده چون اصل نقب بمعناى بحث و كاوش و تنقيب در بلاد گريزان گشتن در آنها است ولى مفسّرين فرموده‌اند مراد سير در بلاد و گشودن طرق و شوارع است بقوّت و قدرتيكه داشتند و تصرف در آنها و نيافتن چاره‌اى براى مرگ و در اين قبيل وقايع تذكّر و تنبه و موعظه و ارشاد است براى صاحبان قلب سليم و عقل مستقيم كه در امور فكر ميكنند و با دل پاك ميفهمند و مى‌يابند يا براى كسانيكه بمواعظ علما و دانشمندان صاحب نظر درست گوش ميدهند و خودشان را حاضر براى فهميدن و عمل نمودن مينمايند و خداوند آسمانها و زمين و موجودات‌


جلد 5 صفحه 59

بين آن دو را در شش روز خلق فرموده و بيان آن مفصّل و مكرّر گوشزد شده است و بعد از آن خداوند بهيچ وجه خسته و مانده و رنجور نگرديده و اين جمله براى ردّ يهود است كه ميگفتند خدا روز يكشنبه شروع بخلق عالم فرمود و جمعه فارغ شد و شنبه در عرش دراز كشيد و خستگى در كرد و در بعضى اخبار اظهار آنها اين اعتقاد را نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ذكر شده و آنكه اين آيه در ردّ آنها نازل شده است و در خاتمه امر فرموده است پيغمبر خود را بصبر و بردبارى در برابر اقوال و عقائد ناحق نارواى كفّار راجع باوصاف ربوبى و تنزيه نمودن او را از آنچه لايق بذات مقدّس حق نيست از تشبيه بخلق و غيره و حمد و شكر نمودن بر نعمت حق شناسى و حق‌گوئى و ساير محامد و انعامات در دو وقت فضيلت آن كه صبح و عصر است قبل از شروع بكار و بعد از فراغ از آن و مقدارى از شب و در تعقيبات نمازها يا تعقيب نماز چون ادبار بكسر نيز قرائت شده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد چون مراد جنس است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود مقصود آنستكه صبح و شام ده مرتبه بگويد لا اله الا اللّه وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شى‌ء قدير و در بعضى از روايات ادبار السجود بنافله مغرب و در بعضى بنماز وتر تفسير شده و شايد مقصود تسبيح خدا است بعد از نماز در شب خواه در ضمن نافله مرتّبه باشد كه فرد اكمل است خواه نباشد كه از آن به تعقيب تعبير ميشود و اللّه و اوليائه اعلم بمراده و احكامه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ كَم‌ أَهلَكنا قَبلَهُم‌ مِن‌ قَرن‌ٍ هُم‌ أَشَدُّ مِنهُم‌ بَطشاً فَنَقَّبُوا فِي‌ البِلادِ هَل‌ مِن‌ مَحِيص‌ٍ (36)

و چه‌ بسيار هلاك‌ كرديم‌ پيش‌ ‌از‌ اينها ‌از‌ قرن‌هايي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ شديدتر بودند ‌از‌ اينها ‌در‌ قوت‌ و قدرت‌ ‌پس‌ سير كردند ‌در‌ بلاد و تصرف‌ كردند بقوت‌ و قدرت‌ ‌خود‌ آيا توانستند ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ و هلاكت‌ نجات‌ دهند هيچگونه‌ چاره‌اي‌ نداشتند.

وَ كَم‌ أَهلَكنا قَبلَهُم‌ مِن‌ قَرن‌ٍ مثل‌ قوم‌ نوح‌ و عاد و ثمود و مثل‌ نمرود و شداد و فرعون‌ و هامان‌ و قارون‌ و اصحاب‌ اخدود و قوم‌ لوط و شعيب‌ و

جلد 16 - صفحه 256

اصحاب‌ فيل‌ و ‌غير‌ اينها ‌که‌ بغرق‌ و باد و صيحه‌ و صاعقه‌ و خسف‌ و امطار حجاره‌ هلاك‌ شدند.

هُم‌ أَشَدُّ مِنهُم‌ بَطشاً ‌از‌ قوت‌ و قدرت‌ و عدت‌ و عدت‌ و ثروت‌ و مكنت‌ و دولت‌.

فَنَقَّبُوا فِي‌ البِلادِ بسا تمام‌ كره زمين‌ ‌را‌ تصرف‌ كردند و دعوي‌ الوهيت‌ كردند و سرتاسر بلاد ‌را‌ سلطنت‌ كردند تمام‌ ‌در‌ اثر تكذيب‌ انبياء و فسق‌ و فجور و ظلم‌ و تعدي‌ و طغيان‌ هلاك‌ شدند.

هَل‌ مِن‌ مَحِيص‌ٍ بدانند ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ و ظلمه‌ و طاغيان‌ و فساق‌ و فجار اينكه‌ ‌اگر‌ بلائي‌ بآنها متوجه‌ شد چاره‌ پذير نيست‌ و ‌از‌ تحت‌ قدرت‌ الهي‌ بيرون‌ نيستند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- بعد از پایان گرفتن گفتگو پیرامون بهشت و دوزخ، صفات بهشتیان و دوزخیان، و درجات و درکات آنها، برای نتیجه گیری کامل از این بحث، مجرمان را مورد توجه قرار داده، می‌فرماید: «چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم، اقوامی که از آنها قویتر بودند، و شهرها (و کشورها) را گشودند» اما بر اثر کفر و ظلم و بیدادگری و گناه نابود شدند (وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ).

«آیا هیچ راه فراری (از عذاب الهی برای این گونه افراد) وجود دارد»؟ (هَلْ مِنْ مَحِیصٍ).

آیه به کفّار لجوج معاصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله هشدار می‌دهد که سری به تاریخ گذشتگان بزنند و آثار آنها را بر صفحات تاریخ و صفحه روی زمین بنگرند، ببینند

ج4، ص529

خداوند با اقوام سرکشی که پیش از آنها بودند چه کرد؟ اقوامی که از آنها پر جمعیت‌تر و با قدرت‌تر بودند، آنگاه به آینده خود بیندیشند.

نکات آیه

۱ - تاریخ، شاهد نابودى بسیارى از ملت هاى توان مند، به خاطر کفر و شرک آنان (و کم أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا) «قرن» به معناى امت و گروهى از مردم است که در یک زمان قرار دارند.

۲ - فرجام هلاکت بار امت هاى کفرپیشه تاریخ، به رغم شوکت مندى آنان، هشدارى به همه ملت هاى حق ستیز (و کم أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا)

۳ - توان مندى نسبى مشرکان قریش در محیط خویش، زمینه ساز سرکشى و کفر آنان (أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا) از این که خداوند به آنان یادآورى کرده که امت هاى نیرومندتر از ایشان هلاک شدند; استفاده مى شود که مشرکان مکه بر ثروت و قدرت محلى خویش، تکیه داشته و ایمان نمى آوردند.

۴- امت هاى نیرومند هلاک شده تاریخ، داراى سلطه بر جوامع متعدد (و کم أهلکنا ... فنقّبوا فى البلد) «التنقیب» (مصدر «نقّبوا») به معناى سیر و حرکت است و در این جا کنایه از فتح بلاد و تحت سلطه درآوردن آنها مى باشد.

۵ - فزون خواهى قدرت ها، نامحدود به قلمرو آنان و منتهى به سلطه گرى بر سایر جوامع (هم أشدّ منهم بطشًا فنقّبوا فى البلد) «فاء» در «فنقّبوا» براى نتیجه است; یعنى، قدرت، منتهى به نفوذ و تجاوز به دیگران است.

۶ - هلاکت، سرنوشت محتوم همه توان مندان حق ستیز تاریخ (و کم أهلکنا ... هل من محیص )

۷ - نابودى حق ستیزان با همه نیرو و توان، گواه قدرت قاهر خداوند است. (و کم أهلکنا ... أشدّ ... منهم بطشًا ... هل من محیص ) از ارتباط «هل من محیص» با صدر آیه، استفاده مى شود که توجه به نابودى ملت هاى توان مند در گذشته تاریخ، خود مى تواند بهترین گواه باشد بر این که ملت ها سرانجام مقهور اراده خدا و ناگزیر از آن هستند.

۸ - توجه مؤمنان به غلبه اراده خداوند بر قدرت کافران، مایه امید و تسلّى خاطر ایشان (و کم أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا فنقّبوا فى البلد هل من محیص)

۹ - اراده الهى، حاکم بر تحولات تاریخ (و کم أهلکنا قبلهم من قرن ... هل من محیص )

۱۰ - زوال قدرت ها و سلطه هاى حق ستیز، سنتى الهى است. (و کم أهلکنا قبلهم من قرن ... هل من محیص )

۱۱ - قدرت و امکانات مادى کافران و سلطه طلبان، مایه نجات آنان از هلاکت و قهر الهى نخواهد بود. (و کم أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا ... هل من محیص )

۱۲ - جامعه شناسى، باستان شناسى و تاریخ، زمینه ساز شناخت سنت هاى الهى و ره یابى به واقعیت پیام وحى (و کم أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا ... هل من محیص )

موضوعات مرتبط

  • امتها: تاریخ امتها ۱، ۴; عوامل هلاکت امتها ۱; قدرت امتهاى منقرض ۴; هلاکت امتها ى پیشین ۲
  • امکانات مادى: نقش امکانات مادى ۱۱
  • باستان شناسى: آثار باستان شناسى ۱۲
  • تاریخ: آثار شناخت تاریخ ۱۲; منشأ تحولات تاریخ ۹
  • جامعه شناسى: آثار جامعه شناسى ۱۲
  • حق: حتمیت هلاکت حق ستیزان ۶; فرجام حق ستیزان ۶; قدرت حق ستیزان ۷; هشدار به حق ستیزان ۲; هلاکت حق ستیزان ۷، ۱۰
  • خدا: حاکمیت اراده خدا ۹; زمینه خدا شناسى ۱۲; سنتهاى خدا ۱۰; شناخت سنتهاى خدا ۱۲; نشانه هاى قدرت خدا ۷
  • ذکر: آثار ذکر حاکمیت اراده خدا ۸
  • سلطه طلبان: امکانات مادى سلطه طلبان ۱۱; حتمیت هلاکت سلطه طلبان ۱۱; قدرت سلطه طلبان ۱۱
  • شرک: آثار شرک ۱
  • ظالمان: وسعت قدرت طلبى ظالمان ۵
  • عذاب: عوامل نجات از عذاب ۱۱
  • قدرتمندان: فرجام قدرتمندان ۶
  • قریش: آثار قدرت قریش ۳; زمینه عصیان قریش ۳; زمینه کفر قریش ۳
  • کافران: آثار هلاکت کافران ۲; امکانات مادى کافران ۱۱; حتمیت هلاکت کافران ۱۱
  • کفر: آثار کفر ۱
  • مؤمنان: زمینه آرامش مؤمنان ۸; زمینه امیدوارى مؤمنان ۸
  • وحى: زمینه شناخت وحى ۱۲

منابع