ق ٣٥
کپی متن آیه |
---|
لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ |
ترجمه
ق ٣٤ | آیه ٣٥ | ق ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا یَشَآؤُونَ»: بهشتیان هرچه بخواهند. «مَزِیدٌ»: افزون بر آن، علاوه از آن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۸ سوره «ق»
- قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات، به حال خود باقى است
- بيان مقصود از «نزديکى خداوند به انسان»، با عبارتى ساده و روان
- علم خدا به انسان، از طريق فرشتگان كاتب اعمال
- فرشتگان موكّل، به طور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند
- مقصود از «سائق» و «شهيدى» كه در قيامت، همراه هر كسى مى آيند
- دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود
- پاسخ خداى تعالى به عذر کافران و قرين شيطانى او، در قیامت
- وجوهى كه درباره آيه: «يَومَ نَقُولُ لِجَهَنّم...» گفته شده است
- وصف متقين و و نعمت های وصف ناپذیر آنان، در بهشت
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ «35»
براى اهل بهشت در آنجا هر چه بخواهند آماده است و نزد ما افزون (بر آن چه خواهند، موجود) است.
جلد 9 - صفحه 227
نکته ها
در آيات قبل، چهار كمال براى متّقين بيان شد: «أَوَّابٍ» توبه كار، «حَفِيظٍ» حافظ خود و حدود الهى، «خشيت» ترس از خدا، «قلب منيب» داراى دلى خاضع و خاشع و در اين آيه، براى بهشت چهار ويژگى عنوان شده است: «سلام» امنيّت و سلامتى، «خلود» ابديّت و جاودانگى، «ما يشاءون» تنوّع و كاميابى، «لدينا مزيد» گستردگى و وسعت نعمتها.
نعمتهاى دنيا، معمولًا داراى آفاتى است كه در بهشت نيست، از جمله:
1. همراه با دردسر و رنج است، امّا در بهشت هيچ گونه نگرانى و رنجى نيست. «بِسَلامٍ»
2. موقّت است، ولى بهشت دائمى است. «يَوْمُ الْخُلُودِ»
3. نوع آن محدود است، امّا در بهشت هر چه بخواهند هست. «ما يَشاؤُنَ»
4. مقدار آن محدود است، امّا در بهشت رو به فزونى است. «لَدَيْنا مَزِيدٌ»
پیام ها
1- بيم و خشيت الهى در دنيا، سبب ايمنى در آخرت است. خَشِيَ الرَّحْمنَ ... ادْخُلُوها بِسَلامٍ
2- دوزخيان با تحقير به دوزخ افكنده مىشوند، «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» «1» ولى بهشتيان مورد استقبال و تحيّت قرار مىگيرند. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ»
3- خداوند هم قهر دارد، «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» هم مهر. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ»
4- به دوزخيان فرمان داده مىشود كه نزد خداوند سخنى نگويند، «لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ» ولى خداوند و فرشتگان به اهل بهشت سلام مىكنند. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ»، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «2»
5- از بهترين نويدها، بشارت به جاودانگى و زوال ناپذيرى نعمتها در بهشت است. «يَوْمُ الْخُلُودِ»
6- كسى كه در دنيا از هوسها گذشت، در بهشت به آرزوها و خواستههايش
«1». ق، 24.
«2». يس، 58.
جلد 9 - صفحه 228
مىرسد. لِلْمُتَّقِينَ ... لَهُمْ ما يَشاؤُنَ
7- دربارهى دوزخيان، خداوند با عدل خود رفتار مىكند، «وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» «1» ولى دربارهى بهشتيان، با فضلش عمل مىكند. «وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ»
8- انسان، موجودى بىنهايت طلب است و تنها بىنهايت او را سيراب مىكند.
«وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ»
9- لطف خداوند به بهشتيان، فراتر از خواستهها و انتظارات ايشان است. «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (35)
پس به طريق التفات از خطاب به غيبت مىفرمايد:
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها: مر ايشان راست در بهشت آنچه خواهند از انواع نعم و اصناف لذايذ، وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ: و نزد ماست زيادتى از آنچه اراده كنند و آن چيزى است كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه به قلب بشرى خطور
«1» به اين مضمون مرآة العقول علامه مجلسى ج 11 ص 263.
جلد 12 - صفحه 239
كرده.
تبصره: فهم بهشت و آنچه خداى تعالى در آن مهيا فرموده از انواع نعم، خارج از عقول و ادراك فحول است، نه به حواس ظاهره و نه به حواس باطنه مگر به همان بياناتى كه حق سبحان در كتاب قرآن ذكر فرمود. بلى، چگونه مىتوان درك و وصف نموددار جلالى را كه حضرت ذو الجلال جل جلاله ميزبان، و مهمانان آن انبيا و ائمه و شهداء و صلحا و مؤمنين، و سكنه آن ملائكه مقربين، و خدام آن حوريان و ولدان است؛ و كيفيت خلقت اصل بهشت و ماده آن مخلوق از نور حضرت سيد الشهداء عليه السّلام است، چنانچه در كفاية الموحدين جلد 3 روايت معتبره از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
حق تعالى خلق فرمود از نور حسين من بهشت و حور العين را، و نور فرزندم حسين از نور خداوند است، و حسين عند اللّه افضل از بهشت و حور العين است «1».
و بالجمله مستفاد از احاديث كثيره آنكه منازل و درجات و سلطنت پستترين اهل بهشت، زياده است از قدر تمام دنيا و آنچه در او است. و بعد در تزايد باشد از جهت مملكت و سلطنت و بهاء و روشنى و ضياء و نور و اطعمه و اشربه و انكحه و البسه و غيره، و اين سلطنت ربطى به سلطنت دنيا ندارد و طرف مقايسه نخواهد بود و الطاف و مراحم الهى آنا فانا در تزايد است، چنانچه فرمايد: (لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (31) هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (32) مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (33) ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (34) لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (35)
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (36) إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (37) وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (38) فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (39) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (40)
ترجمه
و نزديك كرده شود بهشت براى پرهيزكاران با آنكه دور نيست
گويند اينست آنچه كه وعده داده ميشديد براى هر بازگشت كننده نگاه دارنده خود
كسيكه بترسد از خدا با آنكه غائب است و بيايد با دل بازگشته بحق گويند
داخل شويد در آن بسلامتى آن روز جاودانى است
براى ايشان است آنچه ميخواهند در آن و نزد ما زيادتى است
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از اينها اهل زمانهائى را كه آنها شديدتر بودند از اينان در قوّت و توانگرى پس تجسّس كردند در بلدها آيا هيچ گريزگاهى باشد براى آنان
همانا در اين هر آينه تذكر و پندى است براى هر كه باشد براى او قلب يا فرا دارد گوش را با آنكه خود شاهد و حاضر است
و بتحقيق آفريديم آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است در شش روز و نرسيد ما را هيچ رنجى
پس صبر كن بر آنچه ميگويند و تسبيح گوى با حمد پروردگارت پيش از طلوع آفتاب و پيش از غروب
و پارهاى از شب پس تسبيح گوى او را و در
جلد 5 صفحه 58
تعقيبات نماز.
تفسير
خداوند متعال معمولا بعد از ذكر احوال جهنّم بيان اوصاف بهشت را ميفرمايد و اينجا باين تقريب فرموده كه بهشت نزديك كرده ميشود باهل تقوى بتأييد الهى با آنكه نزديك بايشان است بعمل خودشان و گفتهاند در قيامت نزديك ميشود بآنان بطوريكه حور و قصور و نعيم مقيم آن را مشاهده مينمايند و اين نزديك شدن بهشت و وصول بنعيم آن دور نيست از آنها چون محقق الوقوع است و مشتقى براى ايشان ندارد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنستكه زينت داده ميشود بزودى در هر حال خدا ميفرمايد اين بهشت با نعيم آن آنستكه وعده داده ميشويد شما اهل تقوى كه همگى اهل رجوع و بازگشت و توبه و انابه بدرگاه خدا و نگهدار خود از معاصى و حافظ حدود الهى هستيد داخل شويد بسلامتى باسلام و تحيّت و اكرام ملائكه در بهشت امروز روز خلود در نعمت جاويد و رحمت بىپايان الهى است هر چه بخواهند از نعمت و عزّت و حشمت و مكنت و مأكول و مشروب و ملبوس و ملموس و مأنوس براى ايشان آماده و مهيّا است و در نزد خدا است علاوه بر اينها آنچه چشم آنها نديده و گوششان نشنيده و بخاطرشان خطور نكرده از لذائذ و قمّى ره نقل فرموده كه آن نظر برحمت خدا است و باز خدا متذكّر فرموده كفّار مكّه را باحوال امم سابقه كه مكرّر بيان شده از قبيل قوم عاد و ثمود كه بمراتب اقوى و نيرومندتر از آنها بودند و بعد از بروز عذاب هر قدر تجسّس و تفحص و كاوش نمودند در بلاد اطراف خودشان مفرّ و مخلصى از عذاب الهى نبود براى آنها اينمعنى بنظر حقير رسيده چون اصل نقب بمعناى بحث و كاوش و تنقيب در بلاد گريزان گشتن در آنها است ولى مفسّرين فرمودهاند مراد سير در بلاد و گشودن طرق و شوارع است بقوّت و قدرتيكه داشتند و تصرف در آنها و نيافتن چارهاى براى مرگ و در اين قبيل وقايع تذكّر و تنبه و موعظه و ارشاد است براى صاحبان قلب سليم و عقل مستقيم كه در امور فكر ميكنند و با دل پاك ميفهمند و مىيابند يا براى كسانيكه بمواعظ علما و دانشمندان صاحب نظر درست گوش ميدهند و خودشان را حاضر براى فهميدن و عمل نمودن مينمايند و خداوند آسمانها و زمين و موجودات
جلد 5 صفحه 59
بين آن دو را در شش روز خلق فرموده و بيان آن مفصّل و مكرّر گوشزد شده است و بعد از آن خداوند بهيچ وجه خسته و مانده و رنجور نگرديده و اين جمله براى ردّ يهود است كه ميگفتند خدا روز يكشنبه شروع بخلق عالم فرمود و جمعه فارغ شد و شنبه در عرش دراز كشيد و خستگى در كرد و در بعضى اخبار اظهار آنها اين اعتقاد را نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ذكر شده و آنكه اين آيه در ردّ آنها نازل شده است و در خاتمه امر فرموده است پيغمبر خود را بصبر و بردبارى در برابر اقوال و عقائد ناحق نارواى كفّار راجع باوصاف ربوبى و تنزيه نمودن او را از آنچه لايق بذات مقدّس حق نيست از تشبيه بخلق و غيره و حمد و شكر نمودن بر نعمت حق شناسى و حقگوئى و ساير محامد و انعامات در دو وقت فضيلت آن كه صبح و عصر است قبل از شروع بكار و بعد از فراغ از آن و مقدارى از شب و در تعقيبات نمازها يا تعقيب نماز چون ادبار بكسر نيز قرائت شده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد چون مراد جنس است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود مقصود آنستكه صبح و شام ده مرتبه بگويد لا اله الا اللّه وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير و در بعضى از روايات ادبار السجود بنافله مغرب و در بعضى بنماز وتر تفسير شده و شايد مقصود تسبيح خدا است بعد از نماز در شب خواه در ضمن نافله مرتّبه باشد كه فرد اكمل است خواه نباشد كه از آن به تعقيب تعبير ميشود و اللّه و اوليائه اعلم بمراده و احكامه.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَهُم ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَينا مَزِيدٌ (35)
از براي اهل بهشت هست آنچه بخواهند و نزد ما است زيادتر از آنچه طلب كنند که ميفرمايد: فِيها ما تَشتَهِيهِ الأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعيُنُ زخرف آيه 71:
و در حديث:
«و ما خطر علي قلب بشر».
لَهُم براي اهل تقوي و مؤمنين و صلحاء ما يَشاؤُنَ فِيها در بهشت هر چه بخواهند از منازل و تخت و فرش و البسه و أطعمه و اشربه و ازواج مطهرات و سرر مرفوعه و اكواب موضوعة: وُجُوهٌ يَومَئِذٍ ناعِمَةٌ لِسَعيِها راضِيَةٌ فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ لا تَسمَعُ فِيها لاغِيَةً فِيها عَينٌ جارِيَةٌ فِيها سُرُرٌ مَرفُوعَةٌ وَ أَكوابٌ مَوضُوعَةٌ وَ نَمارِقُ مَصفُوفَةٌ وَ زَرابِيُّ مَبثُوثَةٌ غاشيه، آيه 8 الي 16.
وَ لَدَينا مَزِيدٌ و نزد ما زياده است که آخر و منتهي ندارد و علي الدوام افاضه ميشود که ميفرمايد: أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلكَ عُقبَي الَّذِينَ اتَّقَوا رعد آيه 35.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- و به دنبال این دو موهبت- بشارت سلامت، و بشارت جاودانگی در بهشت- خداوند منان دو بشارت دیگر به آنها میدهد که مجموعا چهار بشارت است همانند چهار وصفی که آنها داشتند، میفرماید: «هر چه بخواهند در آنجا برای آنها هست» (لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها).
و علاوه بر آن «نزد ما نعمتهای بیشتری است» که به فکر هیچ کس نمیرسد (وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ).
تعبیری از این زندهتر و رساتر و دل انگیزتر تصور نمیشود.
نکات آیه
۱ - بهشت، در بردارنده همه آرزوها و برآورنده همه خواسته هاى بهشتیان (لهم ما یشاءون فیها)
۲ - نبود کم ترین محدودیت در نعمت هاى بهشت (لهم ما یشاءون فیها)
۳ - بازدارندگان خویش از هوس ها، برخوردار از هر آرزو در بهشت (و أُزلفت الجنّة للمتّقین ... أوّاب حفیظ ... لهم ما یشاءون فیها) با توجه به این که «تقوا» و خوددارى از گناه و هواى نفس، به عنوان بارزترین صفت اهل بهشت یاد شده است، نوید «لهم ما یشاءون فیها» مى تواند بیانگر معناى بالا باشد.
۴ - وجود نعمت هایى فراتر از تصور و آرزوى بهشتیان در نزد خداوند (لهم ما یشاءون فیها و لدینا مزید)
۵ - اعطاى خواسته هاى بهشتیان به ایشان، فراتر از حد انتظارشان* (لهم ما یشاءون فیها و لدینا مزید) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «مزید» در مقایسه با خواسته بهشتیان (ما یشاءون) مطرح شده باشد; یعنى، آنچه آنان بخواهند، فزون ترش را داریم و در اختیار آنان قرار مى دهیم.
۶ - تشویق انسان ها از سوى خداوند، براى گرایش به تقوا (و أُزلفت الجنّة للمتّقین ... ادخلوها بسلم ... لهم ما یشاءون فیها و لدینا مزید)
موضوعات مرتبط
- بهشت: صفات بهشت ۱; نعمتهاى بهشت ۱; وسعت نعمتهاى بهشت ۲، ۴; ویژگیهاى بهشت ۱
- بهشتیان: اجابت خواسته هاى بهشتیان ۱، ۳، ۵
- تقوا: تشویق به تقوا ۶
- خدا: تشویقهاى خدا ۶; وسعت نعمتهاى خدا ۴
- متقین: فضایل اخروى متقین ۳; متقین در بهشت ۳
منابع