محمد ٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۶ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۳۴ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
سَيَهْدِيهِمْ‌ وَ يُصْلِحُ‌ بَالَهُمْ‌

ترجمه

بزودی آنان را هدایت نموده و کارشان را اصلاح می‌کند؛

به زودى آنها را [به بهشت‌] هدايت مى‌كند و حالشان را نيكو مى‌گرداند
به زودى آنان را راه مى‌نمايد و حالشان را نيكو مى‌گرداند.
آنها را البته به راه سعادت هدایت کند و امورشان را اصلاح فرماید.
[خدا] آنان را به زودی [به سرمنزل خوشبختی و کرامت] هدایت می کند و حالشان را اصلاح می نماید؛
زودا كه هدايتشان كند و كارهايشان را به صلاح آورد.
به زودی ایشان را هدایت می‌کند و کار و بارشان را به صلاح می‌آورد
زود باشد كه ايشان را راه نمايد و حال و كارشان را به سامان آورد
به زودی خداوند آنان را (به سوی مقامات عالیه‌ی بهشت و گفتار نیک و کردار پسندیده) رهنمود می‌کند و حال و وضعشان را خوب و عالی می‌نماید.
به زودی آنان را راه می‌نماید و یادآوری مهمشان را اصلاح می‌کند.
زود است رهبریشان کند و ساز آرد سامان ایشان را

He will guide them, and will improve their state of mind.
ترتیل:
ترجمه:
محمد ٤ آیه ٥ محمد ٦
سوره : سوره محمد
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَیَهْدِیهِمْ»: (نگا: حج / و ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ «5»

خداوند، به زودى آنان را (به سوى مقامات والا) هدايت مى‌كند و حال و كارشان را نيكو مى‌گرداند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ «5»

سَيَهْدِيهِمْ‌: زود باشد كه راه نمايد ايشان را در دنيا به كارهاى خير و صواب و در آخرت به نور و ثواب، وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ‌: و به صلاح آورد حال ايشان را در هر


«1» تفسير منهج الصّادقين، ج 8، ص 338، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 12 - صفحه 105

دو جهان. تكرار اصلاح «بال» در اول، اصلاح در دين و دنيا؛ و مراد از دومى، اصلاح حال آنها در نعيم عقبى است. يا مراد اول سبب نعيم، و مراد دوم نفس نعيم باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ «1» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ «2» ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ «3» فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ «4»

سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ «5» وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ «6»

ترجمه‌

آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا باطل نمايد كارهاى آنها را

و آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته و ايمان آوردند بآنچه فرو فرستاده شد بر محمد (ص) و آن حق است از پروردگارشان بگذراند از آنها گناهانشان را او بصلاح آورد حال ايشانرا

اين براى آنست كه آنانكه كافر شدند پيروى كردند باطل را و آنانكه ايمان آوردند پيروى كردند حقّ را از پروردگارشان اينچنين ميزند خدا براى مردمان مثلهاى آنانرا

پس چون ملاقات كرديد آنانرا كه كافر شدند پس بزنيد زدنى گردنها را تا وقتى كه بسيار كشتيد آنها را پس محكم كنيد بند را پس يا منّت نهيد منّت نهادنى بعد از آن و يا فدا گيريد فدا گرفتنى تا بنهد كارزار آلاتش را امر از اينقرار است و اگر ميخواست خدا هر آينه انتقام كشيده بود از آنها ولى تا بيازمايد بعضى از شما را به بعضى و آنانكه كشته شدند در راه خدا پس هرگز باطل نميكند

كارهاى آنانرا زود باشد كه هدايتشان كند و اصلاح نمايد

حال آنانرا و درآوردشان ببهشت كه تعريف كرد آنرا براى ايشان.

تفسير

كسانيكه منكر اصول دين اسلام باشند و سعى كنند كه مردم را از قبول آن باز دارند مانند مشركين مكّه از قبيل ابو جهل و ابو لهب و ابو سفيان و امثال آنها و كسانيكه بعد از رحلت پيغمبر (ص) مرتدّ شدند و غصب نمودند حقّ امير المؤمنين‌


جلد 5 صفحه 3

و ائمه معصومين عليهم السلام را و باز داشتند مسلمانان را از پيروى ايشان اعمال خيريه آنها از قبيل عتق و صدقه و ضيافت و اعانت فقراء و ضعفاء و جهاد در راه خدا باطل خواهد بود چون ايمان و اخلاص شرط قبول كلّيه اعمال خيريّه است و آنها فاقد شرطند و اين اعمال را براى رضاى خدا بجا نياورده‌اند بلكه براى نيل باغراض فاسده خودشان مرتكب شده‌اند و باين تقريب جمعى از مفسّرين نسبت بكفّار صدر اسلام و قمّى ره نسبت بمرتدين از اصحاب بعد از پيغمبر (ص) شأن نزول آيه را بيان فرموده‌اند و بعكس اين كسانيكه اقرار نمودند باصول دين اسلام و بجا آوردند اعمال خيريه را و معتقد شدند جزما بآنچه بر پيغمبر اسلام از جانب خداوند نازل شده كه اهمّ از همه ولايت امير المؤمنين و ائمه معصومين است و حقّ محض و محض حقّ است و ثابت ماندند بر اين عقيده تا آخر عمر مانند سلمان و أبو ذر و مقداد و عمّار و نقض ننمودند پيمان با خدا و پيغمبر (ص) را مسلّما خداوند گناهان گذشته ايشانرا آمرزيده و امور دنيا و آخرت آنان را اصلاح فرموده و خواهد فرمود و بايد خاطر جمع باشند كه هيچ گونه ناراحتى و تشويش حالى براى ايشان نخواهد روى داد و اين براى آنستكه كفّار پيروى از شيطان و دشمنان پيغمبر (ص) و آل اطهار او نمودند و در پى باطل و هواى نفس رفتند و از خير دنيا و آخرت باز ماندند و اهل ايمان متابعت از حقّ و حقيقت كردند و بدستور الهى و تبعيّت از خاندان عصمت و طهارت باقى ماندند و بمقصد و مقصود رسيدند خداوند باين خوبى و واضحى مثل ميزند براى مردمان كافر و مؤمن به پيرو باطل و پيرو حق در بى‌ثمر بودن اعمالشان و با ثمر بودن آن و قمّى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه در سوره محمد (ص) يك آيه راجع بما و يك آيه راجع بدشمنان ما است و در روايات ديگرى از اينمعنى تأييد شده است و آيات را بتقريبى كه با ملاحظه ظاهر ذكر شد تفسير فرموده‌اند و معلوم است كسانيكه وجودشان براى خودشان نفعى ندارد و براى ديگران مضرّ است بايد كشته شوند و گردنشانرا مسلمانان با شمشير بزنند تا وقتى كه شدّت و غلظت بر آنها بقتل و جرح پايان يابد و آتش جنگ فرو نشيند و آلات و ادوات آن از كار باز ماند پس بايد بقاياى آنان محكم در بند اسارت در آيند و امام (ع) يا منّت نهد بر آنها و آزادشان كند يا


جلد 5 صفحه 4

عوض بگيرد و از بند خلاصشان فرمايد يا آنانرا در قيد بندگى و رقيّت در آورد و بر آنحال باقى گذارد چنانچه از روايت كافى و تهذيب كه از امام صادق (ع) نقل شده استفاده ميشود كه اين حال اسيران بعد از جنگ است و اما اسيران در حين جنگ بايد بگردن زدن يا قطع يك دست و يك پا بر خلاف يكديگر و باقى گذاردن به اين كشته شوند و بنابراين حتّى تضع الحرب اوزارها بيان منتهاى قتل و جرح آنها است كه مستفاد از حتّى اذا أثخنتموهم است چون اصل اثخان بمعناى شدّت و غلظت است و در كثرت قتل و جرح استعمال ميشود و اينجا ظاهرا مراد غلبه بر دشمن است كه منتهى بخاتمه پيدا كردن جنگ و باقى نماندن جز مسلم يا مسالم ميگردد و بعد از آن ديگر قتل و جرح روا نيست و اگر خدا بخواهد بدون وسائل ظاهرى از كفّار انتقام ميكشد و بعذاب دنيوى نابود و مستأصل و ذليلشان ميفرمايد ولى ميخواهد آزمايش فرمايد اهل ايمانرا باقدام بر جهاد و نيل بثواب و كفّار را بتعجيل در عقوبت براى انصراف از كفر بمشاهده شوكت اسلام و كسانيكه در راه خدا بفيض شهادت برسند يا جهاد نمايند با كفّار چون قاتلوا نيز قرائت شده زحمات آنها هدر نميرود بلكه اجر ايشان بى‌پايان است چون هدايت ميكند خدا آنانرا بوسائل آمرزش و ميرساند بمطلوبشان و اصلاح ميكند كارشانرا و ايشانرا داخل در بهشت موعود كه خودش براى اهل ايمان ذخيره و معرّفى فرموده خواهد فرمود و اصلاح كار در آخرت بنظر اين حقير بآنستكه خداوند از حقّ اللّه بگذرد و ائمه اطهار حقّ النّاس را از ثوابهاى بى‌پايان خودشان عوض دهند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


165

سَيَهدِيهِم‌ وَ يُصلِح‌ُ بالَهُم‌ «5» وَ يُدخِلُهُم‌ُ الجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُم‌ «6»

زود ‌باشد‌ ‌که‌ خداوند هدايت‌ ميفرمايد ‌آنها‌ ‌را‌ و اصلاح‌ ميفرمايد حال‌ و شأن‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و داخل‌ ميفرمايد ‌آنها‌ ‌را‌ بهشت‌ ‌که‌ بآنها تعريف‌ فرموده‌ سَيَهدِيهِم‌ بسوي‌ بهشت‌ و مثوبات‌ اخروي‌ وَ يُصلِح‌ُ بالَهُم‌ ‌به‌ نعم‌ و درجاتي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ مقرر فرموده‌ ‌در‌ ‌آن‌ عالم‌.

وَ يُدخِلُهُم‌ُ الجَنَّةَ ‌آن‌ بهشتي‌ ‌که‌ عَرَّفَها لَهُم‌ توصيف‌ فرموده‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ بسيار خداوند اوصاف‌ بهشت‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ ‌از‌ حور و قصور و انهار و فواكه‌ و لحوم‌ طير و ‌از‌ ‌براي‌ آنهاست‌ آنچه‌ مايل‌ باشند ‌که‌ ميفرمايد: وَ لَكُم‌ فِيها ما تَشتَهِي‌ أَنفُسُكُم‌ وَ لَكُم‌ فِيها ما تَدَّعُون‌َ فصلت‌ آيه 31، و ممكن‌ ‌است‌

جلد 16 - صفحه 169

معناي‌ عرّفها ‌لهم‌ آنكه‌ بآنها نشان‌ ميدهد ‌که‌ مشاهده‌ مي‌كنند چنانچه‌ ‌در‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ مؤمن‌ ‌در‌ حال‌ احتضار قبل‌ ‌از‌ وفات‌ جاي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ باو نشان‌ ميدهند چنانچه‌ كافر ‌را‌ ‌هم‌ جاي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ جهنم‌ نشان‌ ميدهند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- در آیه قبل به یکی از مواهب الهی بر شهیدان اشاره شد، در این آیه به دو موهبت دیگر اشاره کرده، می‌گوید: «خداوند آنها را هدایت می‌کند» (سَیَهْدِیهِمْ).

هدایت به مقامات عالیه، و فوز بزرگ، و رضوان اللّه.

دیگر این که: «وضع حال آنها را اصلاح می‌نماید» (وَ یُصْلِحُ بالَهُمْ).

آرامش روح و اطمینان خاطر و نشاط معنویت و روحانیت به آنها می‌بخشد،

ج4، ص448

و هماهنگ با صفا و معنویت فرشتگان الهی که با آنها همدمند می‌سازد.

نکات آیه

۱- شهیدان در همه مراحل پس از شهادت، برخوردار از هدایت و حمایت خداوند (سیهدیهم و یصلح بالهم) ضمیر «هم» به «الذین قتلوا فى سبیل اللّه» بازمى گردد. «بال» در «بالهم» یا به معناى شأن و أمر (مفرد اُمور) و یا قلب است. برداشت یاد شده ناظر به معناى نخست مى باشد.

۲- انسان پس از مرگ، داراى سردرگمى و نابسامانى و نیازمند امداد و دستگیرى (سیهدیهم و یصلح بالهم) از این که خداوند، به شهیدان نوید داده که آنان را پس از مرگ هدایت کرده و امورشان را سامان خواهد بخشید; استفاده مى شود که بشر پس از مرگ، سردرگم و بى سامان خواهد بود; ولى شهیدان از این مشکل در امان مى مانند.

۳- شهیدان راه خدا، داراى رشد و تکامل معنوى، حتى پس از شهادت (سیهدیهم و یصلح بالهم) در صورتى که معناى «بالهم» قلب باشد، لازمه اصلاح قلب تکامل معنوى است.

۴- شهیدان، برخوردار از آسودگى خاطر در پرتو عنایت خداوند * (و یصلح بالهم) برداشت بالا بدان احتمال است که «بال»، به معناى قلب و خاطر باشد و «إصلاح» به معناى زدایش نگرانى ها و آرامش بخشیدن به آن.

موضوعات مرتبط

  • انسان: تحیر اخروى انسان ۲; نیازهاى اخروى انسان ۲
  • حمایت خدا: مشمولان حمایت خدا ۱
  • شهیدان: اطمینان شهیدان ۴; تکامل شهیدان ۳; حامى شهیدان ۱; فضایل شهیدان ۱، ۳، ۴; هدایت شهیدان ۱
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۴
  • مرگ: تکامل پس از مرگ ۳
  • مهتدین :۱
  • نیازها: نیاز به امداد ۲

منابع