محمد ٤

از الکتاب
کپی متن آیه
فَإِذَا لَقِيتُمُ‌ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا فَضَرْبَ‌ الرِّقَابِ‌ حَتَّى‌ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ‌ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ‌ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتَّى‌ تَضَعَ‌ الْحَرْبُ‌ أَوْزَارَهَا ذٰلِکَ‌ وَ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ‌ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ‌ وَ لٰکِنْ‌ لِيَبْلُوَ بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ‌ وَ الَّذِينَ‌ قُتِلُوا فِي‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ فَلَنْ‌ يُضِلَ‌ أَعْمَالَهُمْ‌

ترجمه

و هنگامی که با کافران (جنایت‌پیشه) در میدان جنگ روبه‌رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه [= غرامت‌] بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آری) برنامه این است! و اگر خدا می‌خواست خودش آنها را مجازات می‌کرد، اما می‌خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمی‌برد!

ترتیل:
ترجمه:
محمد ٣ آیه ٤ محمد ٥
سوره : سوره محمد
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَضَرْبَ الرِّقَابِ»: مصدر در معنی امر است. یعنی گردنهایشان را بزنید و ایشان را بکشید. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «الْوَثَاقَ»: ریسمان و طنابی که اسیران و بندیان با آن محکم بسته می‌شوند. «مَنّاً»: منّت نهادن. مراد آزاد کردن اسیر بدون عوض و تاوان و غرامت جنگی از دشمن است. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «فِدَآءً»: فدیه. تاوان و غرامت جنگی. «أَثْخَنتُمُوهُمْ»: ایشان را با کشتن و مجروح کردن ضعیف کردید و از پای درآوردید (نگا: انفال / ). «أَوْزَار»: جمع وِزْر، بارهای سنگین (نگا: نحل / ، طه / ). «حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا»: تا جنگ به پایان می‌رسد. «ذلِکَ»: برنامه این است. به همین منوال است. «إِنتَصَرَ مِنْهُمْ»: بر آنان چیره و از ایشان انتقام گرفت. «فَلَن یُضِلَّ ...»: (نگا: محمد / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

قتادة گوید: این آیه در جنگ احد نازل گردیده در حالتى که پیامبر در شعب قرار گرفته بود[۱] و وقتى که قتل و جراحات در لشکر اسلام وارد شده بود. مشرکین فریاد می‌زدند و بت هاى خود را به اعل هبل یاد می‌کردند و مسلمین در جواب آن‌ها به جملات اعلى و اجل یاد نموده و فریاد می‌زدند و مشرکین به صداى بلند مى گفتند: ما بت عزّى داریم و شما عزّى ندارید.

پیامبر در جواب آن‌ها مى فرمود که خداى یکتا مولاى ما است و شما مشرکین چنین مولائى ندارید.[۲]

تفسیر

نکات آیه

۱- لزوم پیکارى بى امان با کافران ستیزه جوى در میدان هاى جنگ (فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب )

۲- ایمان به پیروزى راه ایمان و شکست نهایى کافران، مقتضى صلابت و جدیت مؤمنان در نبرد با جبهه کفر (الذین کفروا ... أضلّ أعملهم ... فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب ) فاء در «فإذا لقیتم» مفید ترتب و نتیجه است; یعنى، اکنون که دانستید تلاش کافران بى ثمر خواهد ماند (أضلّ أعمالهم) و فرجام مؤمنان به صلاح خواهد گرایید (أصلح بالهم) پس دلگرم باشید و با یقین به پیروزى نبرد کنید (فإذا لقیتم... فضرب الرقاب).

۳- پیروى کافران از باطل، مستلزم امان ندادن به آنان، آن گاه که به جنگ جبهه ایمان و نبردى رویاروى آمده اند. (الذین کفروا اتّبعوا البطل ... فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب ) برداشت بالا بنا بر این نکته است که «فإذا لقیتم» تفریع بر «الذین کفروا اتّبعوا الباطل» باشد; یعنى، چون کافر بر باطل است، زمانى که به جنگ تو آمد در کشتن او تردید نداشته باش.

۴- لزوم کشتن کافران و امان ندادن به آنان، در میدان جنگ تا مرحله زمین گیرشدن دشمن (فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم) آیه شریفه در مجموع بیانگر یکى از قوانین کارآمد و حیاتى در میدان جنگ است. خداوند، به رزمندگان مسلمان رهنمود داده است تا قبل از غلبه یافتن بر دشمن و زمین گیر ساختن او، اقدام به گرفتن اسیر نکنند; بلکه بى درنگ هر دشمنى که در مقابلشان قرار گرفت، بکشند.

۵- اهتمام به گرفتن اسیر در میدان جنگ، قبل از متلاشى ساختن دشمن، کارى نادرست و مخالف اصول جنگ (فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق) از آیه شریفه استفاده مى شود که خداوند، به سپاه اسلام شیوه و قانون جنگ و نکاتى را که موجب قوت و پیروزى آنان مى شود آموخته است و به آنان تذکر داده که مبادا، به هواى گرفتن اسیر خود را به شکست بکشانند.

۶- اسیرکردن نیروهاى دشمن در میدان جنگ، امرى مجاز پس از متلاشى کردن سپاه کفر و زمین گیر ساختن آنان (حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق)

۷- لزوم اهتمام رزمندگان مسلمان، به نابودى سپاه کفر در مرحله نخست و نیندیشیدن به دیگر منافع و غنایم* (حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق) گرایش به گرفتن اسیر، در یک احتمال ناشى از برخى تمایلات منفعت طلبانه و غنیمت جویانه بوده است. از این جهت خداوند، رزمندگان را از آن منع کرده و به هدف اصلى توجه داده است.

۸- مجاهدان، موظّف به رعایت احتیاط و محکم بستن اسیران در میدان جنگ (فشدّوا الوثاق)

۹- ضرورت احتیاط در کارهاى نبرد، تدبیر و محکم کارى است. (فشدّوا الوثاق) با الغاى خصوصیت از مورد اسیران; از تعبیر «فشدّوا الوثاق» استفاده مى شود که پس از زمین گیرشدن دشمن نیز باید امور جنگ را جدّى گرفت و باز هم با تدبیر پیش رفت.

۱۰- عدم جواز کشتن دشمن، پس از زمین گیر شدن و قدرت نداشتن او بر دفاع* (فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم) مفهوم «حتّى إذا أثخنتموهم»، ممکن است این باشد که پس از زمین گیر شدن دشمن و ناتوانى وى بر دفاع از خویش، کشتن او (ضرب الرقاب) لازم نیست; بلکه موقع اسیر گرفتن او «شدّوا الوثاق» است.

۱۱- هدف اسلام از جنگ با کافران، دفع تجاوزها و هجوم آنان است; نه صرفاً کشتن ایشان.* (فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق) عبارت «فشدّوا الوثاق» احتمالاًاین معنا را افاده کند که پس از زمین گیر شدن دشمن، دیگر کشتن آنان لازم نیست; زیرا هدف که دفع شر و تهاجم آنان بوده حاصل شده است.

۱۲- حکم خداوند در مورد اسیران: آزادى بلاعوض و یا رها ساختن آنان در قبال فدیه (فإمّا منّا بعد و إمّا فداء)

۱۳- اهتمام اسلام، به آزادى نیروهاى به اسارت درآمده از دشمن (فشدّوا الوثاق فإمّا منّا بعد و إمّا فداء) پس از «فشدّوا الوثاق» - که دستور اسیر گرفتن دشمن را مى رساند - خداوند، نخست به آزادى بلاعوض و سپس به آزادى آنان در قبال فدیه اشاره کرده است. از این ترتیب، مى توان به نکته یاد شده دست یافت.

۱۴- جهت گیرى اصلى اسلام، به سمت عفو و امتنان و نه انتقام و سودجویى (فإمّا منّا بعد و إمّا فداء) از این که خداوند نخست موضوع عفو و گذشت بدون عوض را مطرح ساخته و در مرحله بعد، مسأله گرفتن «فدیه» را مجاز شمرده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۵- ممنوعیت کشتن نیروهاى دشمن، پس از به اسارت درآوردن آنان* (فشدّوا الوثاق فإمّا منّا بعد و إمّا فداء) از مقابله «منّا» و «فداءً» با «ضرب الرقاب»، استفاده مى شود که پس از اسارت، مسأله قتل مطرح نیست.

۱۶- لزوم حفظ حالت جنگى و تهاجم بر دشمن، براى کشتن و اسیر گرفتن تا زمان فرو نشستن شعله هاى نبرد (حتّى تضع الحرب أوزارها) مى توان گفت: «حتّى تضع...» غایت براى مجموع پیام آیه است که عبارت بود از یورش بر دشمن، براى نابود ساختن و اسیر گرفتن آنان.

۱۷- رزمندگان، موظف به جنگیدن و اسیر گرفتن دشمن تا خلع سلاح آنان و فرونشستن جنگ* (فشدّوا الوثاق ... حتّى تضع الحرب أوزارها) ممکن است «حتّى تضع...» غایت براى گرفتن اسیران باشد; که از مضمون «فشدّوا الوثاق» به تلازم استفاده مى شود.

۱۸- عدم ضرورت به بند کشیدن اسیران، پس از فرو نشستن شعله هاى نبرد و شکست دشمن (فشدّوا الوثاق ... حتّى تضع الحرب أوزارها) بنابر این که «حتّى تضع ...» صرفاً غایت براى «فشدّوا الوثاق» باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

۱۹- امت اسلامى، موظّف به نبرد بى امان با جبهه کفر تا فرونشاندن شعله هاى شرارت آنان (فشدّوا الوثاق ... حتّى تضع الحرب أوزارها) خطاب آیه، مى تواند به امت اسلامى در همه زمان ها باشد; یعنى، هرگاه جبهه کفر با اسلام به ستیز برخاست، مسلمانان موظف اند تا مرحله خلع سلاح جبهه کفر به مبارزه ادامه دهند. این مطلب از ملاک هایى که آیه به دست داده است (أثخنتموهم ... تضع الحرب) استفاده مى شود.

۲۰- خداوند، قادر بر انتقام از کافران، بدون دخالت نیروهاى بشرى (و لو یشاء اللّه لانتصر منهم)

۲۱- کافران، مستحق انتقام الهى (و لو یشاء اللّه لانتصر منهم) مفاد آیه این است که تنها مانع انتقام، مشیت الهى است و گرنه کافران، مستحق انتقام و مجازاتى سخت مى باشند.

۲۲- فرمان خداوند به جهاد، در عین قدرت او بر نابودسازى کافران، به منظور آزمایش آدمیان (و لو یشاء اللّه لانتصر منهم و لکن لیبلواْ بعضکم ببعض)

۲۳- مشیّت الهى، نافذ و تخلف ناپذیر (و لو یشاء اللّه لانتصر منهم)

۲۴- عدم تعلق مشیّت الهى بر نابودسازى کافران، بدون تلاش و جهاد مؤمنان (و لو یشاء اللّه لانتصر منهم و لکن لیبلواْ) «لو» براى امتناع است; یعنى، اگر خداوند بخواهد که کافران بدون حضور در جبهه نبرد نابود شوند، مى تواند آنان را نابود کند; اما او چنین نخواسته است.

۲۵- کافران، وسیله آزمایش مؤمنان (لیبلواْ بعضکم ببعض ) مراد از «بعضکم ببعض» گروه مؤمنان، در برابر گروه کافران است که از صدر آیه استفاده مى شود.

۲۶- جهاد، وسیله آزمایش اهل ایمان (و لکن لیبلواْ بعضکم ببعض ) مورد اصلى آیه شریفه، جهاد است که آزمایش در چنین موردى مطرح شده است.

۲۷- وعده خداوند، به حفظ و تداوم اعمال و تلاش هاى شهیدان (و الذین قتلوا فى سبیل اللّه فلن یضلّ أعملهم) مراد از «فلن یضلّ» ممکن است هدر نرفتن تلاش ها و ایثارگرى هاى شهیدان، در دنیا باشد; یعنى، گرچه شهیدان خود چشم فرومى بندند; اما خداوند خود آرمان ها و تلاش هایشان را پاس مى دارد.

۲۸- کشته شدگان راه خدا، پیروزمندان صحنه آزمون الهى (جهاد) (و لکن لیبلواْ بعضکم ببعض و الذین قتلوا فى سبیل اللّه فلن یضلّ أعملهم) خداوند، پس از معرّفى جهاد به عنوان آزمون مؤمنان و کافران، تنها به یک گروه نوید داده است و آن کشته شدگان راه حق و شهیدان اند. از این نوید استفاده مى شود که پیروزمندان این آزمون همانان هستند.

۲۹- تضمین قطعى پاداش شهیدان، از سوى خداوند (و الذین قتلوا فى سبیل اللّه فلن یضلّ أعملهم) «فلن یضلّ...» مى تواند ناظر به آخرت باشد.

۳۰- جنگ با کافران محارب، حرکت در مسیر خداوند است. (و الذین قتلوا فى سبیل اللّه) آنچه در صدر آیه شریفه مطرح شده است مبارزه بى امان با کافران در جبهه هاى نبرد است و خداوند، چنین مبارزه اى را «سبیل اللّه» نامیده است.

۳۱- ارزش هر ایثار و مبارزه اى، به این است که در راه خدا و براى خدا باشد. (و الذین قتلوا فى سبیل اللّه) قید «فى سبیل اللّه»، بیانگر معناى بالا است.

موضوعات مرتبط

  • آمادگى نظامى: اهمیت آمادگى نظامى ۱۶
  • احکام :۶، ۱۲، ۱۵، ۱۸
  • استراتژى نظامى :۴، ۵، ۶، ۷
  • اسلام: ویژگیهاى اسلام ۱۴
  • اسیر: آزادى اسیر ۱۲; احکام اسیر ۶، ۱۲، ۱۵، ۱۸; اهمیت آزادى اسیر ۱۳; بستن اسیر ۱۸; روش برخورد با اسیر ۸; فدیه از اسیر ۱۲; قتل اسیر ۱۵; محکم بستن اسیر ۸
  • اسیرگیرى: موارد جواز اسیرگیرى ۵
  • امتحان: ابزار امتحان ۲۵، ۲۶، ۲۸; امتحان با جهاد ۲۲، ۲۶، ۲۸; امتحان با کافران ۲۵; موفقیت در امتحان ۲۸
  • انتقام: اهمیت ترک انتقام ۱۴
  • ایثار: ملاک ارزش ایثار ۳۱
  • ایمان: آثار ایمان به پیروزى مؤمنان ۲; آثار ایمان به شکست کافران ۲
  • باطل: آثار پیروى از باطل ۳
  • جنگ: آثار اتمام جنگ ۱۶، ۱۷، ۱۸; اسارت در جنگ ۶; اسیرگیرى در جنگ ۵; اهمیت احتیاط در جنگ ۹; اهمیت تدبیر در جنگ ۹
  • جهاد: احکام جهاد ۱۰; استقامت در جهاد ۲; اهمیت جهاد ۱، ۴; جهاد دفاعى ۳; فلسفه جهاد ۱۱، ۲۲
  • خدا: امتحانهاى خدا ۲۲، ۲۸; پاداشهاى خدا ۲۹; حتمیت مشیت خدا ۲۳; قدرت خدا ۲۰; کیفیت انتقام خدا ۲۰; مجارى مشیت خدا ۲۴; مشمولان انتقام خدا ۲۱; وعده هاى خدا ۲۷
  • دشمنان: آثار شکست دشمنان ۵، ۱۰; اهمیت اسارت دشمنان ۱۶، ۱۷; اهمیت شکست دشمنان ۱۶; اهمیت قتل دشمنان ۱۶; خلع سلاح دشمنان ۱۷; روش برخورد با دشمنان ۱۰; شرایط قتل دشمنان ۱۰; شکست دشمنان ۱۷
  • دفاع: اهمیت دفاع ۱۱
  • سبیل الله: اهمیت سبیل الله ۳۱; موارد سبیل الله ۳۰
  • شهیدان: بقاى عمل شهیدان ۲۷; پیروزى شهیدان ۲۸; حتمیت پاداش شهیدان ۲۹
  • عفو: اهمیت عفو ۱۴
  • کافران: آثار شکست کافران ۶، ۱۹; انتقام از کافران ۲۰، ۲۱; اهمیت زمین گیرى کافران ۴; اهمیت قتل کافران ۴; اهمیت مبارزه با کافران ۱۹; اهمیت هلاکت کافران ۷; جهاد با کافران ۱، ۴، ۲۲، ۲۴، ۳۰; زمینه جهاد با کافران ۳
  • مؤمنان: امتحان مؤمنان ۲۵، ۲۶; جهاد مؤمنان ۲۴; زمینه استقامت مؤمنان ۲
  • مبارزه: ملاک ارزش مبارزه ۳۱
  • مجاهدان: مسؤولیت مجاهدان ۷، ۸، ۱۷
  • محاربان: جهاد با محاربان ۳۰
  • محرمات :۱۵
  • مسلمانان: تکلیف مسلمانان ۱۹

منابع

  1. تفاسیر ابن ابى حاتم و کشف الاسرار.
  2. تفسیر ابن ابى حاتم.