الجاثية ٣١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۵ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۴ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ أَمَّا الَّذِينَ‌ کَفَرُوا أَ فَلَمْ‌ تَکُنْ‌ آيَاتِي‌ تُتْلَى‌ عَلَيْکُمْ‌ فَاسْتَکْبَرْتُمْ‌ وَ کُنْتُمْ‌ قَوْماً مُجْرِمِينَ‌

ترجمه

امّا کسانی که کافر شدند (به آنها گفته می‌شود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمی‌شد و شما استکبار کردید و قوم مجرمی بودید؟!

|و اما كسانى كه كافر شدند [به آنان گفته شود:] مگر آيات من بر شما خوانده نمى‌شد و گردنكشى كرديد و مردمى گناهكار بوديد
و اما كسانى كه كافر شدند [بدانها مى‌گويند:] «پس مگر آيات من بر شما خوانده نمى‌شد؟ و[لى‌] تكبر نموديد و مردمى بدكار بوديد.»
و اما آنان که کافر شدند (چون از شدت عذاب بنالند به آنها گوییم) آیا بر شما آیات مرا تلاوت نمی‌کردند و شما تکبر و عصیان کرده و مردمی بدکار و مجرم بودید؟
و اما کسانی که کفر ورزیدند [به آنان گفته می شود:] مگر آیات من همواره بر شما خوانده نمی شد؟ ولی شما [نسبت به پذیرش آن] تکبّر ورزیدید و قومی گنهکار بودید.
اما اى آنان كه ايمان نياورده‌ايد، مگر نه آنكه آيات ما بر شما خوانده مى‌شد و شما تكبر مى‌ورزيديد و مردمى گناهكار بوديد؟
و اما کسانی که کفرورزیده‌اند [به آنان فرماید] آیا آیات من بر شما خوانده نمی‌شد که استکبار ورزیدید و قومی گنهکار شدید
و اما كسانى كه كافر شدند [به آنها گويند:] آيا نه اين بود كه آيات من بر شما خوانده مى‌شد پس شما گردنكشى كرديد و مردمى‌بزهكار بوديد؟
و امّا کسانی که کافر می‌گردند (بدیشان گفته می‌شود:) مگر آیه‌های من بر شما خوانده نمی‌شد و شما بزرگی و عظمت می‌فروختید و تکبّر می‌کردید، و مردمان بزهکار و گناهکاری بودید؟
و امّا کسانی که کافر شدند (به آن‌ها گفته شود:) «پس مگر آیات من بر شما خوانده نمی‌شده پس تکبّر نمودید و مردمی بدکار بوده‌اید؟»
و امّا آنان که کفر ورزیدند آیا نبود آیتهای من خوانده می‌شد بر شما پس کبر ورزیدید و شدید گروهی گنهکاران‌

But as for those who disbelieved: “Were My revelations not recited to you? But you turned arrogant, and were guilty people.”
ترتیل:
ترجمه:
الجاثية ٣٠ آیه ٣١ الجاثية ٣٢
سوره : سوره الجاثية
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَکْبَرْتُمْ»: (نگا: بقره / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ «31»

و امّا كسانى كه كفر ورزيدند (به آنان گفته مى‌شود) مگر آيات من بر شما خوانده نشد، پس استكبار ورزيديد و گروهى مجرم بوديد.

نکته ها

«فوز» به معناى پيروزى و دست‌يابى به خير همراه با سلامت و رسيدن به آرزو است.

كلمه‌ى «فوز» در قرآن، همراه با كلمات «مبين»، «عظيم» و «كبير» آمده است.

در اين آيه به جاى «يدخلون فى الجنة» فرمود: «فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ» يعنى اهل ايمان و عمل در مدار لطف و رحمت خاص الهى هستند.

در كنار ايمان، عمل صالح مطرح است ولى در كنار كفر، كار خيرى نيست.

در زبان عربى، كلماتِ جمع اگر با الف و لام بيايد، به معناى تمام افراد است. مانند كلمه «مساجد» كه به معناى مسجدها مى‌باشد، ولى كلمه‌ى «المساجد» به معناى تمام مسجدها است. معمولًا در قرآن در كنار ايمان، سخن از عمل صالح است، آن هم در قالب «الصالحات» يعنى تمام كارهاى مؤمن بايد نيك باشد.

جلد 8 - صفحه 540

پیام ها

1- رستگار كسى است كه همراه ايمان، عمل صالح داشته باشد و عمل صالح او گسترده و جامع باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

2- دريافت رحمت الهى بدون ايمان وعمل‌صالح ممكن نيست. فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا ... فِي رَحْمَتِهِ‌

3- كيفر و پاداش از شئون ربوبيّت است. «فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ»

4- بهشت و نعمت‌هاى آن جلوه‌اى از رحمت الهى است. «فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ»

5- رستگار كسى است كه خوش عاقبت باشد. «ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ»

6- انسان به طور طبيعى خواهان رستگارى است، اين قرآن است كه رستگارى حقيقى انسان را نشان مى‌دهد. «ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ»

7- ريشه كفر تكبّر است. كَفَرُوا ... فَاسْتَكْبَرْتُمْ‌

8- استكبار فورى نشانه لجاجت است. «تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ»

9- ريشه‌ى جرم و گناه، كفر و تكبّر است. كَفَرُوا ... فَاسْتَكْبَرْتُمْ‌ ... مُجْرِمِينَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ (31)

وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا: و اما آن كسانى كه كافر شدند به خدا و رسول، پس گويند مر ايشان را؛ أَ فَلَمْ تَكُنْ‌: آيا پس نيامد به شما رسولان ما كه: آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ‌: آيتهاى كتب ما خوانده مى‌شد بر شما به لسان انبياء، فَاسْتَكْبَرْتُمْ‌:

پس تكبر كرديد و ابا نموديد از ايمان آوردن به آن، وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ‌: و بوديد شما گروهى افراط كننده در گناه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ (31) وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (33) وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ (34) ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35)

فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ (36) وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (37)

ترجمه‌

و اما آنانكه كافر شدند خدا بآنها گويد آيا پس نبود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس سركشى و تكبّر كرديد و بوديد گروهى گناهكاران‌

و چون گفته شد همانا وعده خدا حق است و قيامت نيست شكى در آن گفتيد نميدانيم چيست قيامت گمان نميكنيم مگر گمان ضعيفى و نيستيم ما يقين دارندگان‌

و ظاهر شد براى آنها بديهاى آنچه كردند و احاطه نمود بآنها جزاى آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند

و گفته شود كه امروز واگذاريم شما را همچنانكه واگذارديد


جلد 4 صفحه 643

ملاقات امروزتان را و جاى شما آتش است و نباشد برايتان يارى كنندگانى‌

اين براى آنست كه شما گرفتيد آيتهاى خدا را باستهزاء و فريب داد شما را زيور زندگانى دنيا پس امروز بيرون آورده نميشوند از آن و نه بآنها دستور رسد كه عذرخواهى نمايند

پس مر خدا را است ستايش پروردگار آسمانها و پروردگار زمين پروردگار جهانيان‌

و براى او است بزرگى و بزرگوارى در آسمانها و زمين و او است ارجمند درست‌كردار.

تفسير

بيان حال كفّار مسبوق بذكر است در قيامت كه بعد از اتمام حجّت از خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بر آنها بتلاوت آيات قرآن و ظهور اعجاز آن براى آنان باز اصرار بر كفر و معصيت داشتند در دنيا و صريحا اظهار شك و ترديد در معاد مينمودند و آنروز قبح اعمال آنها برايشان آشكار ميگردد بلكه بصور قبيحه مجسّم ميشود و جزاى كردارشان كه استهزاء بآيات الهيّه بود بر آنها احاطه مينمايد و آن عذابهاى گوناگون جهنّم است و از طرف خداوند بآنها گفته ميشود امروز ما شما را بحال شخص فراموش شده واگذار در جهنّم مينمائيم چنانچه شما هم در دنيا امروز را بحال فراموشى واگذار نموديد و تهيّه و تداركى براى آن نديديد و اعتنائى بآن نداشتيد جايگاه ابدى شما آتش جهنّم است و هيچ ناصر و معينى نداريد كه بتواند با شما مختصر كمكى كند چون شما در دنيا به پيغمبر و ائمه اطهار استهزاء مينموديد و زيور و زينت زندگانى دو روزه دنيا شما را فريب داده بود و كاملا سرگرم بجمال بى‌مثال او شده بوديد و ابدا بياد آخرت نبوديد پس آنان امروز بايد بدانند كه ديگر از آتش بيرون نمى‌آيند و تا خدا خدائى ميكند بايد بسوزند و بسازند و ديگر جاى توبه و انابه و عذرخواهى براى آنها باقى نمانده لذا در اين باب بآنها پيشنهادى نميشود و بهيچ وجه پوزش آنها پذيرفته نخواهد شد پس بايد دانست كه ستايش و پرستش لايق و سزاوار خداوندى است كه خالق و مربّى و نگهدار عالم و عالميان و منعم حقيقى ايشان است نه غير او و بزرگى و بزرگوارى و فرمانروائى زيبنده و در خور او است نه جز او چون آثار قدرت و عظمت او در تمام عالم ظاهر و هويدا است و كسى را نميرسد كه در برابر بزرگى و عظمت او تكبّر و بزرگ منشى نمايد و اگر بنمايد در جهنّم جايگير خواهد شد چنانچه در حديث قدسى بآن اشاره‌


جلد 4 صفحه 644

شده است و خداوند عزيز است كه هيچ كس هيچ وقت بر او غالب نشود و حكيم است كه جز بر وفق حكمت و مصلحت حكم نكند پس حمد و ثناى او واجب و تكبير و تعظيم او لازم و اطاعت و عبادت او فرض و حتم است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره جاثيه را قرائت نمايد ثوابش آنستكه هرگز آتش جهنّم را نمى‌بيند و زفير و شهيق آنرا نميشنود و با محمّد صلّى اللّه عليه و آله محشور خواهد بود فالحمد و الشكر للّه ربّ العالمين.


جلد 4 صفحه 645

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَمَّا الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَ فَلَم‌ تَكُن‌ آياتِي‌ تُتلي‌ عَلَيكُم‌ فَاستَكبَرتُم‌ وَ كُنتُم‌ قَوماً مُجرِمِين‌َ (31)

و امّا كساني‌ ‌که‌ كافر شدند بآنها ميفرمايد آيا نبود آيات‌ ‌ما ‌که‌ ‌بر‌ ‌شما‌ تلاوت‌ ميشد ‌پس‌ ‌شما‌ استكبار كرديد و بوديد قوم‌ مجرم‌.

وَ أَمَّا الَّذِين‌َ كَفَرُوا عموم‌ دارد شامل‌ جميع‌ كفّار ميشود و كساني‌ ‌که‌ ملحق‌ ‌به‌ كفار هستند ‌از‌ اهل‌ ضلال‌ و بدعت‌ و انكار ضروريّات‌ و بالجمله‌ ‌غير‌ مؤمن‌.

أَ فَلَم‌ تَكُن‌ آياتِي‌ تُتلي‌ عَلَيكُم‌ چه‌ آيات‌ قرآني‌ و چه‌ معجزات‌ نبي‌ّ و چه‌ بيانات‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌که‌ اعتنا نكرديد.

جلد 16 - صفحه 128

فَاستَكبَرتُم‌ تكبّر ورزيديد و زير بار نرفتيد و قبول‌ نكرديد.

وَ كُنتُم‌ قَوماً مُجرِمِين‌َ ‌بر‌ كفر و عناد و مخالفت‌ و معاصي‌ الهيّه‌ زيادتي‌ كرديد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 31)- در این آیه سرنوشت گروه دیگری را که نقطه مقابل این گروهند یادآور شده، می‌فرماید: «و اما کسانی که کافر شدند (به آنها گفته می‌شود) مگر آیات من بر شما خوانده نمی‌شد و شما استکبار می‌کردید (و تسلیم حق نمی‌شدید) و قومی مجرم و گناهکار بودید» (وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِینَ).

قابل توجه این که در این آیه تنها سخن از کفر است، و اما اعمال سوء به عنوان یک عامل دخول به عذاب الهی ذکر نشده، این به خاطر آن است که مسأله کفر به تنهایی موجب عذاب است.

ج4، ص419

نکات آیه

۱ - کافران در قیامت، مورد ملامت و سرزنش به خاطر استکبار در برابر آیات الهى (و أمّا الذین کفروا أفلم تکن ءایتى تتلى علیکم فاستکبرتم)

۲ - کفر به تنهایى - منهاى ضمیمه شدن به اعمال زشت - خود جرمى مستحق عذاب است.* (فأمّا الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... و أمّا الذین کفروا) در آیه پیشین، از لزوم همراهى ایمان با عمل صالح، جهت بهره مندى از پاداش اخروى سخن به میان آمد; لیکن در این آیه، در کنار «الذین کفروا» اشاره به اعمال بد نشده است. بنابراین مى توان گفت کفر، انسان را مصداق «مجرم» کرده و مستحق عذاب مى سازد.

۳ - کافران، محروم از رحمت خداوند و رستگارى در قیامت (فیدخلهم ربّهم فى رحمته ... وأمّا الذین کفروا أفلم تکن ءایتى تتلى علیکم) از تقابل وضع کافران با مؤمنان در این آیه و آیه پیشین، مطلب یاد شده استفاده مى شود.

۴ - اتمام حجت الهى بر کافران در دنیا، با تلاوت مداوم آیات وحى بر آنان (أفلم تکن ءایتى تتلى علیکم)

۵ - استکبار و جرم پیشگى، مهم ترین عامل گرایش کافران به کفر و انکار آیات الهى (ءایتى تتلى علیکم فاستکبرتم و کنتم قومًا مجرمین) با توجه به این که خداوند، درباره کافران تنها به دو ویژگى (استکبار و جرم پیشگى) تصریح کرده است; اساسى بودن عوامل یاد شده در گرایش کافران به کفر استفاده مى شود.

۶ - محروم ماندگان از شنیدن و درک آیات الهى، معاف از ملامت در روز قیامت (أفلم تکن ءایتى تتلى علیکم) از مفهوم آیه، استفاده مى شود: کسانى که از شنیدن آیات الهى دور مانده اند و آیات بر آنان تلاوت نشده است، مورد ملامت نیستند.

۷ - روحیه استکبارى کافران در برابر آیات الهى، معلول عملکرد و جرایم گذشته خود آنان * (فاستکبرتم و کنتم قومًا مجرمین) براساس این احتمال که تعبیر «و کنتم...» در مقام تعلیل گرایش کافران به استکبار باشد، برداشت بالا به دست مى آید.

۸ - جرم پیشگى و استمرار ارتکاب گناه، عامل محرومیت از رحمت الهى در قیامت (و کنتم قومًا مجرمین)

۹ - سرافکندگى کافران در صحنه قیامت، پاسخى به روحیه مستکبرانه آنان در دنیا (و ترى کلّ أمّة جاثیة ... أفلم تکن ءایتى تتلى علیکم فاستکبرتم)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: استکبار با آیات خدا ۱، ۷; سرزنش محرومان از آیات خدا۶; عوامل تکذیب آیات خدا ۵
  • اتمام حجت: اتمام حجت با آیات خدا ۴
  • استکبار: آثار اخروى استکبار ۱; آثار استکبار ۵، ۹; عوامل استکبار ۷
  • خدا: اتمام حجت خدا ۴; عوامل محرومیت از رحمت خدا ۸
  • ذلت: عوامل ذلت اخروى ۹
  • رحمت خدا: محرومان از رحمت خدا ۳
  • رستگارى: محرومان از رستگارى ۳
  • عذاب: موجبات عذاب ۲
  • عمل: آثار عمل ۷
  • کافران: اتمام حجت بر کافران ۴; استکبار کافران ۱، ۷، ۹; ذلت اخروى کافران ۹; سرزنش اخروى کافران ۱; گناهکارى کافران ۷; محرومیت کافران ۳
  • کفر: عوامل کفر ۵; کیفر کفر ۲; گناه کفر ۲
  • گناه: آثار اصرار بر گناه ۸; آثار گناه ۵، ۷

منابع