الجاثية ٣٢
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا قِيلَ إِنَ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ وَ السَّاعَةُ لاَ رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُ إِلاَّ ظَنّاً وَ مَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ |
ترجمه
الجاثية ٣١ | آیه ٣٢ | الجاثية ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَاالسَّاعَةُ»: قیامت چه چیز است؟ قیامت چیست! «مُسْتَیْقِنِینَ»: باور دارندگان. یقین حاصلکنندگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۳۷ سوره جاثيه
- رحمت خاص خداوند، نسبت به برخی از مؤمنان
- بدكاران، در حيات و ممات، با مؤمنان برابر نيستند
- ابطال پندار كفّار در يكسان دانستن مرگ نيكوكار و بدكار
- معناى «إله» گرفتن هواى نفس
- آنان که در قیامت دچار خسران می شوند
- توضیحی پیرامون کتابت اعمال و معنای آيه: «هذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقّ إنّا كُنّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُم تَعمَلُون»
- اقوال ديگر مفسران در تفسير اين آيه
- بحث روایتی
- رواياتى درباره كتابت و استنساخ اعمال
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ «32»
و هرگاه گفته شد كه وعده الهى حقّ است و در قيامتى كه (در پيش است) شكى نيست، گفتيد: ما نمىدانيم قيامت چيست، ما آن را جز گمانى نمىپنداريم و ما به سراغ باور كردن آن نيستيم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32)
وَ إِذا قِيلَ: و هرگاه گفته شد، يعنى پيغمبران به شما گفتند كه اى قوم: إِنَ
جلد 12 - صفحه 61
وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ: بدرستى كه وعده خدا به حشر و حساب و ثواب و عقاب راست و البته واقع خواهد شد، وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها: و قيامت هيچ شك درآمدن آن نيست زيرا امر به تكليف لازمه دارد ثواب و عقاب را، و آن در دنيا متحقق نيست پس بايد دار جزائى باشد تا مطيع ثواب و عاصى عقاب يابد. قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ: گفتيد شما با برهان واضح بر سبيل انكار نمىدانيم چه چيز است قيامت، إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا: گمان نمىبريم به قيام قيامت مگر ظنى، يعنى اصلا ما را يقينى نيست و اعتقاد نداريم، وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ: و نيستيم ما يقين كنندگان به قيامت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ (31) وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (33) وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ (34) ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35)
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ (36) وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (37)
ترجمه
و اما آنانكه كافر شدند خدا بآنها گويد آيا پس نبود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس سركشى و تكبّر كرديد و بوديد گروهى گناهكاران
و چون گفته شد همانا وعده خدا حق است و قيامت نيست شكى در آن گفتيد نميدانيم چيست قيامت گمان نميكنيم مگر گمان ضعيفى و نيستيم ما يقين دارندگان
و ظاهر شد براى آنها بديهاى آنچه كردند و احاطه نمود بآنها جزاى آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند
و گفته شود كه امروز واگذاريم شما را همچنانكه واگذارديد
جلد 4 صفحه 643
ملاقات امروزتان را و جاى شما آتش است و نباشد برايتان يارى كنندگانى
اين براى آنست كه شما گرفتيد آيتهاى خدا را باستهزاء و فريب داد شما را زيور زندگانى دنيا پس امروز بيرون آورده نميشوند از آن و نه بآنها دستور رسد كه عذرخواهى نمايند
پس مر خدا را است ستايش پروردگار آسمانها و پروردگار زمين پروردگار جهانيان
و براى او است بزرگى و بزرگوارى در آسمانها و زمين و او است ارجمند درستكردار.
تفسير
بيان حال كفّار مسبوق بذكر است در قيامت كه بعد از اتمام حجّت از خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بر آنها بتلاوت آيات قرآن و ظهور اعجاز آن براى آنان باز اصرار بر كفر و معصيت داشتند در دنيا و صريحا اظهار شك و ترديد در معاد مينمودند و آنروز قبح اعمال آنها برايشان آشكار ميگردد بلكه بصور قبيحه مجسّم ميشود و جزاى كردارشان كه استهزاء بآيات الهيّه بود بر آنها احاطه مينمايد و آن عذابهاى گوناگون جهنّم است و از طرف خداوند بآنها گفته ميشود امروز ما شما را بحال شخص فراموش شده واگذار در جهنّم مينمائيم چنانچه شما هم در دنيا امروز را بحال فراموشى واگذار نموديد و تهيّه و تداركى براى آن نديديد و اعتنائى بآن نداشتيد جايگاه ابدى شما آتش جهنّم است و هيچ ناصر و معينى نداريد كه بتواند با شما مختصر كمكى كند چون شما در دنيا به پيغمبر و ائمه اطهار استهزاء مينموديد و زيور و زينت زندگانى دو روزه دنيا شما را فريب داده بود و كاملا سرگرم بجمال بىمثال او شده بوديد و ابدا بياد آخرت نبوديد پس آنان امروز بايد بدانند كه ديگر از آتش بيرون نمىآيند و تا خدا خدائى ميكند بايد بسوزند و بسازند و ديگر جاى توبه و انابه و عذرخواهى براى آنها باقى نمانده لذا در اين باب بآنها پيشنهادى نميشود و بهيچ وجه پوزش آنها پذيرفته نخواهد شد پس بايد دانست كه ستايش و پرستش لايق و سزاوار خداوندى است كه خالق و مربّى و نگهدار عالم و عالميان و منعم حقيقى ايشان است نه غير او و بزرگى و بزرگوارى و فرمانروائى زيبنده و در خور او است نه جز او چون آثار قدرت و عظمت او در تمام عالم ظاهر و هويدا است و كسى را نميرسد كه در برابر بزرگى و عظمت او تكبّر و بزرگ منشى نمايد و اگر بنمايد در جهنّم جايگير خواهد شد چنانچه در حديث قدسى بآن اشاره
جلد 4 صفحه 644
شده است و خداوند عزيز است كه هيچ كس هيچ وقت بر او غالب نشود و حكيم است كه جز بر وفق حكمت و مصلحت حكم نكند پس حمد و ثناى او واجب و تكبير و تعظيم او لازم و اطاعت و عبادت او فرض و حتم است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره جاثيه را قرائت نمايد ثوابش آنستكه هرگز آتش جهنّم را نمىبيند و زفير و شهيق آنرا نميشنود و با محمّد صلّى اللّه عليه و آله محشور خواهد بود فالحمد و الشكر للّه ربّ العالمين.
جلد 4 صفحه 645
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ وَ السّاعَةُ لا رَيبَ فِيها قُلتُم ما نَدرِي مَا السّاعَةُ إِن نَظُنُّ إِلاّ ظَنًّا وَ ما نَحنُ بِمُستَيقِنِينَ (32)
و زماني که گفته شد محقّقا وعده الهي حقّ است و تخلف پذير نيست و ساعت قيامت هيچ ريبي در او نيست گفتيد ما نميدانيم چه ساعت است گمان نميكنيم مگر يك احتمالي و نيستيم که طلب يقين كنيم.
وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ قائل وجود مقدّس نبيّ در آيات شريفه سرتاسر قرآن مجيد و وعده الهي پس از بعثت از مثوبات بر اهل ايمان و عقوبات بر كفّار و ظلمه و قوم ضاله و منافقين و مشركين و بهشت و جهنم و حساب و كتاب و ميزان و صراط و ساير خصوصيات عالم آخرت.
وَ السّاعَةُ لا رَيبَ فِيها که البته قيامت برپا ميشود و هر كس بجزاي خود ميرسد.
قُلتُم ما نَدرِي مَا السّاعَةُ شما گفتيد ما خبر از ساعت نداريم البته خداوند انبياء را فرستاد كتابها نازل فرمود که شما را خبردار كنند آنها را تكذيب كرديد و كتابها را افترا شمرديد.
إِن نَظُنُّ إِلّا ظَنًّا با آنكه بر فرض ظنّ و شك هم باشد بايد فحص كنيد تا يقين پيدا كنيد به بود يا نبود او.
وَ ما نَحنُ بِمُستَيقِنِينَ اگر دو نفر يا چند نفر بشما خبر دادند که دشمني در پيش داريد در مقام اذيت بشما است مثل قطاع طريق يا سباع درنده يا حيوانات موذيه يا دشمنان خارجيه البته در مقام برميآييد و يقين پيدا ميكنيد اينکه همه انبياء بلكه جميع ملّيّين عالم خبر از همچه روزي ميدهند مع ذلک از قول اينها يقين پيدا نميكنيد لا اقل احتياط نميكنيد که گرفتار نشويد.
129
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- آن روز که اعمال سوء انسان آشکار میشود! این آیه توضیحی است بر مسأله استکبار کافران در برابر آیات الهی و دعوت انبیا که در آیه قبل به صورت اجمالی بیان شده بود، میفرماید: «هنگامی که گفته میشد وعده الهی حق است و در قیامت هیچ شکّی نیست شما میگفتید: ما نمیدانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانی در این باره داریم و به هیچ وجه یقین نداریم» (وَ إِذا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَیْبَ فِیها قُلْتُمْ ما نَدْرِی مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ).
آغاز جزء 26 قرآن مجید
ادامه سوره جاثیه
نکات آیه
۱ - وعده هاى خداوند، حق و تخلف ناپذیر (إنّ وعد اللّه حقّ)
۲ - برپایى قیامت، وعده اى به حق از جانب خداوند و رخدادى حتمى و تخلف ناپذیر (إنّ وعد اللّه حقّ و الساعة لاریب فیها) عطف جمله «الساعة...» بر جمله «إنّ وعد اللّه حقّ»، مى تواند تفسیرى و یا از قبیل عطف خاص بر عام باشد. و در هر صورت، مطلب بالا را افاده مى کند.
۳ - وعده برپایى حتمى قیامت، از پیام ها و هشدارهاى مهم خداوند به انسان ها (ءایتى تتلى علیکم ... و إذا قیل إنّ وعد اللّه حقّ و الساعة) از این که خداوند، پس از بیان کلى «آیاتى تتلى علیکم» صرفاً به مسأله معاد - به عنوان یکى از آن آیات - تصریح کرده است، اهمیت آن استفاده مى شود.
۴ - کافران مستکبر، مدعى نامفهوم بودن قیامت براى ایشان (قلتم ما ندرى ما الساعة)
۵ - صدور وعده قیامت، از جانب خداوند، خود کافى براى یقین به حقانیت آن (إنّ وعد اللّه حقّ و الساعة لاریب فیها) برداشت بالا بدان بدان احتمال است که «إنّ وعد اللّه حقّ» تمهید و زمینه چینى براى بیان شک ناپذیرى مسأله قیامت «لا ریب فیها» باشد.
۶ - «الساعة»، از نام هاى قیامت (و الساعة لاریب فیها ... ما ندرى ما الساعة)
۷ - کافران، مدعى کافى نبودن دلایل وحى براى اثبات معاد و اعتقاد به آن (و إذا قیل ... و الساعة لاریب فیها قلتم ما ندرى ما الساعة إن نظنّ إلاّ ظنًّا)
۸ - منکران قیامت، ناتوان از ارائه دلیلى قطعى بر نفى معاد و معترف به امکان وقوع آن (قلتم ما ندرى ما الساعة ... و ما نحن بمستیقنین) از آیه شریفه استفاده مى شود که منکران معاد، با ادعاى «ما ندرى» و «إن نظنّ...» درصدد انکار معاداند; لیکن براین دعوى هیچ دلیل اثباتى و قطعى ندارند; بلکه به گونه ضمنى امکان آن را معترف اند (و ما نحن بمستیقنین).
۹ - انکار قیامت و اظهار ناباورى به آن، به رغم پیام هاى مکرر وحى، معلول استکبار و جرم پیشگى است.* (فاستکبرتم و کنتم قومًا مجرمین ... قلتم ما ندرى ما الساعة) برداشت بالا با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل و این نکته است که «قلتم ما ندرى...» به عنوان نمودى از استکبار و جرم پیشگى کافران یاد شده باشد.
۱۰ - موضع کافران در برابر پیامبران و وعده آنان به برپایى قیامت، موضعى مستکبرانه و استهزاآمیز (وإذا قیل ... و الساعة لاریب فیها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستیقنین) از سیاق آیه، استفاده مى شود که سخن کافران در «ما ندرى...» لحن استهزایى نیز داشته و آیه بعد مؤید این معنا است (کانوا به یستهزءون).
موضوعات مرتبط
- استکبار: آثار استکبار ۹
- اقرار: اقرار به معاد ۸
- انبیا: استکبار با انبیا ۱۰; استهزاى انبیا ۱۰; روش برخورد با انبیا ۱۰
- خدا: اهمیت وعده هاى خدا ۵; حتمیت وعده هاى خدا ۱; حقانیت وعده هاى خدا ۱، ۲، ۵; هشدارهاى خدا ۳
- الساعة :۶
- قیامت: استهزاى قیامت ۱۰; حتمیت قیامت ۲، ۳; حقانیت قیامت ۲، ۵; عجز مکذبان قیامت ۸; عوامل تکذیب قیامت ۹; نامهاى قیامت ۶; وعده قیامت ۳
- کافران: ادعاهاى کافران ۴، ۷; استکبار کافران ۱۰; استهزاهاى کافران ۱۰; روش برخورد کافران ۱۰; کافران و قیامت ۴; کافران و معاد ۷
- گناه: آثار گناه ۹
- مستکبران: ادعاهاى مستکبران ۴; مستکبران و قیامت ۴
- معاد: اقرار مکذبان معاد ۸; عجز از تکذیب معاد ۸
منابع