الزخرف ٥٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۲ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
فَلَوْ لاَ أُلْقِيَ‌ عَلَيْهِ‌ أَسْوِرَةٌ مِنْ‌ ذَهَبٍ‌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ‌ الْمَلاَئِکَةُ مُقْتَرِنِينَ‌

ترجمه

(اگر راست می‌گوید) چرا دستبندهای طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامده‌اند (تا گفتارش را تأیید کنند)؟!

|پس چرا بر او دستبندهاى زرين [از جانب خدا] افكنده نشده يا فرشتگان همراه وى نيامده‌اند
پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده؟ يا با او فرشتگانى همراه نيامده‌اند؟
(و اگر موسی رسول خداست) چرا (او را دستگاهی نیست و) طوق زرین بر دست ندارد یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیامده‌اند.
[اگر موسی، عزت، سربلندی، کرامت و شخصیت داشت] پس چرا دستبندهای زرین و طلا بر او آویخته نشده است؟ یا چرا فرشتگانی [برای اثبات نبوتش] همراه او نیامده اند؟
چرا دستهايش را به دستبندهاى طلا نياراسته‌اند؟ و چرا گروهى از فرشتگان همراهش نيامده‌اند؟
پس چرا دستبندهایی زرین برای او نازل نشده، یا چرا با او فرشتگانی نیامده‌اند که همراهی کنند؟
[اگر حق است و شايسته رياست‌] پس چرا دستبندهاى زرّين بر او افكنده نشده؟ يا چرا فرشتگان همراه وى [براى تصديق رسالتش‌] نيامده‌اند؟
(اگر راست می‌گوید که پیغمبر خدا و دارای مقام والا است) پس چرا دستبندهای زرین بدو داده نشده است (تا دستبندها نشانه‌ی عظمت و ریاست او باشد؟) و یا چرا فرشتگان همراه او نیامده‌اند (تا صداقت گفتار و ادّعای رسالت او را تأیید کنند و برای پیروزی او بکوشند و بجنگند؟).
«پس چرا بر او دستبندهایی زرّین (از سوی خدایش) افکنده نشده‌؟ یا با او فرشتگانی پیوسته نیامده‌اند؟»
پس چرا افکنده نشد بر او دست‌بندهائی از زر یا بیایند با وی فرشتگان برابر (دوشادوش)

Why are bracelets of gold not dropped on him, or they angels came with him in procession?”
ترتیل:
ترجمه:
الزخرف ٥٢ آیه ٥٣ الزخرف ٥٤
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَلَوْ لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ؟»: پس چرا برای او فرستاده نشده است؟ «أَسْوِرَةٌ»: جمع سِوار، دستبند، النگو. در میان آنان رسم بوده است که چون یکی را رئیس می‌کردند، دستبند و النگوی زرین به دستش می‌نمودند و گردن‌بند به گردنش می‌آویختند. «مُقْتَرِنِینَ»: همراهان. همدمان. کسانی که در رکاب کسی و در کنار او خواهند بود.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ «53»

(اگر موسى حقّ است) پس چرا دستبندهايى از طلا بر او نياويخته، يا (براى تصديق رسالتش،) با او فرشتگانى همراه نشده‌اند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53)

جلد 11 - صفحه 484

فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ‌: پس چرا افكنده نشد بر او، أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ‌: دستوانها از طلا و نقره، يعنى چرا خدا او را دستوانهاى زرين نداد، أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ: يا چرا نيامده‌اند با او ملائكه، مُقْتَرِنِينَ‌: در حالتى كه پيوستگان باشند با او براى اعانت او، چه هر پادشاهى به جهت فرستادن ايلچى به اطراف جمعى را نامزد خدمت خود مى‌كند تا معاون و مجرى حكم او باشند، پس چگونه خداى تعالى مرد فقير و بى‌يار و مددكار به رسالت فرستند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46) فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (47) وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (48) وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (49) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50)

وَ نادى‌ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (51) أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (52) فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (54)

ترجمه‌

و بتحقيق فرستاديم موسى را با آيتهاى خود بسوى فرعون و بزرگان قومش پس گفت همانا من فرستاده پروردگار جهانيانم‌

پس چون آورد نزد آنها آيتهاى ما را آنگاه آنها از آن خنده ميكردند

و نمى‌نمايانديم بآنها هيچ آيتى را مگر كه آن بزرگتر بود از ديگرى و گرفتيم آنها را بعذاب باشد كه آنان بازگشت كنند

و گفتند اى مرد دانا بخوان براى ما پروردگارت را بآنچه عهد كرده است با تو همانا ما هدايت يافتگانيم‌

پس چون برطرف ساختيم از آنها عذاب را آنگاه آنها پيمان ميشكستند

و ندا كرد فرعون در قومش گفت اى قوم من آيا نيست براى من پادشاهى مصر و اين نهرها روان است از زير قصرهاى من آيا نمى‌بينيد

بلى من بهترم از اين كسى كه او خوار است و نزديك نيست كه بيان تواند كرد

پس چرا افكنده نشد بر او دستوانه‌هاى زرّين يا نيامدند با او فرشتگان پياپى‌

پس سبك كرد عقول قوم خود را پس اطاعت نمودند او را همانا آنها بودند گروهى متمرّدان.

تفسير

خداوند متعال براى تذكّر بندگان بحسن عاقبت اهل ايمان و سوء خاتمت اهل عصيان و تسليت خاطر پيغمبر خود از آزار كفّار و گفتار ناهنجار باز قصّه حضرت موسى را عنوان فرموده ميفرمايد ما او را با معجزاتى نزد فرعون و اكابر مملكت مصر فرستاديم و بعد از ادّعاء نبوّت و ارائه معجزات از قبيل عصا و يد بيضا كه مكرّر ذكر شده آنها در بدو امر خنديدند و تصوّر نمودند شعبده و سحر است و ما پى در پى معجزاتى از قبيل طوفان و جراد و قمّل و ضفادع و دم و طمس كه در سوره اعراف و يونس ذكر شد بآنها ارائه داديم كه هر يك از ديگرى بزرگتر بود چون هر يك در منتهاى وضوح و دلالت بر نبوّت موسى عليه السّلام بود چنانچه در مقام‌


جلد 4 صفحه 608

مدح جمعى ميگويند كه هر يك از ديگرى بهترند يا هر لاحقى از سابق خود بزرگتر بود باعتبار آنكه بيشتر نبوّت آنحضرت را اثبات مينمود و در عين حال همه اين آيات عذابهاى گوناگونى بود كه ما آنها را معذّب مينموديم به آن عذاب براى آنكه برگردند از راه باطل براه حقّ و اقرار نمايند بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبرشان و بعد از اين عذابها يا عذابى كه فوق اينها بود كه از آن در سوره اعراف به رجز تعبير شده با كمال بى‌ادبى و جسارت گفتند اى ساحر ولى ظاهرا آنها اين كلمه را بما هر در فنون و دانشمند اطلاق ميكردند لذا قمّى ره و جمعى از مفسّرين آنرا بعالم تفسير نموده‌اند و در اين موقع مقصودشان اهانت نبوده و در هر حال استدعا نمودند از حضرت موسى كه از خداوند بخواهد بر حسب عهدى كه با خدا دارد كه اگر آنها ايمان بياورند مشمول رحمت شوند و عذاب را بردارد و قول دادند كه از اطاعت آنحضرت بيرون نروند و موحّد شوند و حضرت دعا فرمود و اجابت شد ولى آنها نقض عهد نموده بكفر خود باقى ماندند ولى فرعون ديد غالبا دلها متوجّه بحضرت موسى شده و نزديك است بتواند در مقابل او قيام نمايد اعيان مملكت مصر را جمع آورى نموده و شروع بسخنرانى و ياوه سرائى كرد كه آيا فرمانفرمائى و سلطنت مصر در خاندان من نبوده و فعلا از آن من نيست و اين نهرهاى منشعب از رود نيل در اطراف و جوانب قصر و عمارات من گردش نميكند آيا نمى‌بينيد و نميدانيد يا ميدانيد كه من پادشاه شما باشم بهتر است از اين شخص كه فقير و حقير است و استعداد فرمانفرمائى ندارد و نميتواند درست سخن بگويد و مقصودش اشاره بلكنت زبان آنحضرت بود كه سابقه داشت و بدعا رفع شده بود و بعضى گفته‌اند باز قدرى از سنگينى آن باقى مانده بود و گفت اگر او پيغمبر باشد چرا خداوند مانند پادشاهان براى او باز و بند يا دستبند طلا تهيّه ننموده يا چرا افواج ملائكه پى در پى بكمك او نميآيند خلاصه آنكه بقدرى از اين چرندها گفت كه عقول قوم را سبك نمود يا ابدان آنها را كه قيام نمودند باطاعت او چون آنها هم مانند فرعون اهل فسق و فجور بودند و الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دست‌بند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او بيايند بلكه انسب آنستكه‌


جلد 4 صفحه 609

پيغمبر در حالى باشد كه كسى به اجبار و طمع مال و جاه گرد او نگردد تا ايمان ايشان بخلوص نزديك و از اغراض دنيوى دور باشد و در نهج البلاغه در ضمن قصّه ورود حضرت موسى و هارون بر فرعون با عصا و لباس پشمينه و سرزنش آنملعون آن دو را بفقر و ذلّت اشاره باين نكته شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَلَو لا أُلقِي‌َ عَلَيه‌ِ أَسوِرَةٌ مِن‌ ذَهَب‌ٍ أَو جاءَ مَعَه‌ُ المَلائِكَةُ مُقتَرِنِين‌َ (53)

‌پس‌ چرا القاء نمي‌شود ‌بر‌ ‌او‌ دست‌ بند ‌از‌ طلا ‌ يا ‌ نمي‌آيد ‌با‌ ‌او‌ ملائكه‌ ‌که‌ قرين‌ و همدوش‌ ‌او‌ باشند ‌در‌ دعوت‌.

بسيار مورد تعجب‌ ‌است‌ كسي‌ ‌که‌ اصلا ‌به‌ خداي‌ موسي‌ معترف‌ نيست‌ چنانچه‌ قبلا اشاره‌ شد چگونه‌ معترف‌ ‌به‌ ملائكه‌ مي‌شود! معلوم‌ مي‌شود ‌که‌ فرعون‌ دست‌ و پاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ گم‌ كرده‌ و مضطرب‌ ‌شده‌ و ‌به‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ و ‌آن‌ ‌در‌ مي‌زند بلكه‌ اذهان‌ قوم‌ ‌را‌ منصرف‌ كند و نمي‌داند چه‌ بگويد زيرا.

فَلَو لا أُلقِي‌َ عَلَيه‌ِ أَسوِرَةٌ مِن‌ ذَهَب‌ٍ چه‌ مدخليتي‌ دارد ‌در‌ صدق‌ دعوي‌ موسي‌ ‌اگر‌ غرض‌ ‌به‌ نحو اعجاز بوده‌ عصا و يد و بيضاء بسيار مهم‌تر و بالاتر ‌از‌ سوره ذهب‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ مراد دولت‌ و ثروت‌ ‌است‌ دارا بودند دست‌ بند دليل‌ ‌بر‌ ‌او‌ نيست‌ بسياري‌ ‌از‌ قوم‌ ‌او‌ دارا بودند و دولت‌ و ثروت‌ نداشتند.

أَو جاءَ مَعَه‌ُ المَلائِكَةُ مُقتَرِنِين‌َ.

اولا: ملائكه‌ بصورت‌ ملكي‌ ‌که‌ مشاهده‌ نمي‌شود و ‌اگر‌ بصورت‌ بشري‌ بيايند ‌از‌ كجا ملك‌ باشند.

و ثانيا: ‌اگر‌ همدست‌ لازم‌ ‌است‌ هارون‌ ‌که‌ همدست‌ ‌او‌ ‌بود‌ بصورت‌ ديگر احمق‌تر ‌از‌ فرعون‌ قوم‌ فرعون‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ گفتار بيهوده ‌او‌ ‌در‌ ‌آنها‌ اثر گذاشت‌ ‌که‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 53)- سپس فرعون به دو بهانه دیگر متشبث شده گفت: «پس چرا دستبندهائی از طلا به او داده نشده؟ یا این که چرا فرشتگان همراه او نیامده‌اند» تا گفتار او را تصدیق کنند؟! (فَلَوْ لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ).

می‌گویند فرعونیان عقیده داشتند که رؤسا باید با دستبند و گردن بند طلا خود را زینت کنند.

اما پیامبران الهی با کناره گیری از این مسائل مخصوصا می‌خواستند این ارزشهای کاذب و دروغین را ابطال کنند، و ارزشهای اصیل انسانی یعنی علم و تقوا و پاکی را جانشین آن سازند.

نکات آیه

۱ - آراسته نبودن موسى(ع) به دستبندهاى زرین، دلیل بطلان رسالت او از نظر فرعون (فلولا أُلقى علیه أسورة من ذهب) «أسورة» (جمع «سوار» ) به معناى دستبندها است.

۲ - استفاده مردان از دستبند طلا، نشانگر سیادت و ریاست در جامعه فرعونى بود. (فلولا أُلقى علیه أسورة من ذهب) با توجه به واژه «أُلقى»، مى توان استفاده کرد که فرعونیان از رسولان الهى انتظار داشتن «نشانه» را داشتند و نشانه آن زمان، دستبند طلا بوده است.

۳ - زینت و تجمل مردان به طلا، ارزشى فرعونى * (قال ... فلولا أُلقى علیه أسورة من ذهب )

۴ - «طلا» نماد اشرافى گرى و تجمل در جامعه فرعونى (فلولا أُلقى علیه أسورة من ذهب ) از تکیه فرعون بر زیورآلات طلا، مطلب بالا قابل برداشت است.

۵ - مال و قدرت، تنها ملاک ارزش انسان، از نگاه مخالفان پیامبران در طول تاریخ (و قالوا لولا نزّل هذا القرءان على رجل من القریتین عظیم ... فلولا أُلقى علیه أسورة من ذهب)

۶ - همراه نبودن فرشتگان با موسى(ع)، دستاویزى براى فرعون در انکار رسالت او (فلولا ... أو جاء معه الملئکة مقترنین) «مقترنین» حال براى ملائکه و تأکیدکننده معناى «معه» است.

۷ - فرستادگان و نمایندگان پادشاهان به دربار فرعون، داراى ملازمان و همراهان* (أو جاء معه الملئکة) اعتراض فرعون به تنها آمدن موسى(ع) و این که چرا ملازم و همراهى از فرشتگان ندارد، مى تواند اشاره به این مطلب داشته باشد که در آن عصر، نمایندگان پادشاهان با همراه و ملازم مى آمدند.

۸ - وجود فرشتگان، مورد اعتقاد و پذیرش فرعونیان (أو جاء معه الملئکة) برداشت یاد شده بر این اساس است که سخن فرعون، از روى اعتقاد و باور باشد، و نه از باب مماشات با موسى(ع).

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۵
  • اشرافیت: نشانه هاى اشرافیت در دوران فرعون ۴
  • انبیا: بینش مخالفان انبیا ۵
  • دستبندطلایى: نقش دستبندطلایى ۲
  • ریاست: نشانه هاى ریاست در دوران فرعون ۲
  • زینت: آثار زینت با طلا ۳
  • طلا: نقش طلا ۴
  • عقیده: عقیده به ملائکه ۸
  • فرعون: بهانه جویى فرعون ۶; بینش باطل فرعون ۱; تشریفات دربار فرعون ۷
  • فرعونیان: عقیده فرعونیان ۸
  • قدرت: ارزش قدرت ۵
  • مال: ارزش مال ۵
  • مرد: زینت مرد ۳
  • ملائکه: نقش همراهى ملائکه ۶
  • موسى(ع): دستبند طلایى موسى(ع) ۱; زمینه تکذیب موسى(ع) ۶

منابع