النجم ٣١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۲۲ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ لِلَّهِ‌ مَا فِي‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِي‌ الْأَرْضِ‌ لِيَجْزِيَ‌ الَّذِينَ‌ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ‌ الَّذِينَ‌ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‌

ترجمه

و برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا بدکاران را به کیفر کارهای بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد!

|و هر چه در آسمان‌ها و هر چه در زمين است از آن خداست، تا كسانى را كه بد كرده‌اند بدانچه انجام داده‌اند كيفر دهد و آنها را كه نيكى كرده‌اند پاداشى بهتر دهد
و هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است از آن خداست، تا كسانى را كه بد كرده‌اند، به [سزاى‌] آنچه انجام داده‌اند كيفر دهد، و آنان را كه نيكى كرده‌اند، به نيكى پاداش دهد.
و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند.
و آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست، تا کسانی را که مرتکب گناه شده اند، همان گناهانشان را به آنان کیفر دهد، و کسانی را که کار نیک کرده اند، همان کار نیکشان را به آنان پاداش دهد.
از آنِ خداست هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است تا بدكاران را در برابر اعمالشان كيفر دهد و نيكوكاران را به كردار نيكشان پاداش.
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است خداوند راست، تا سرانجام بد کرداران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد و نیکوکاران را به پاداش نیکو [/بهشت‌] جزا دهد
و خداى راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا آنان را كه بدى كردند بدانچه كردند كيفر دهد و نيكوكاران را به پاداش نيكو پاداش دهد
هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، متعلّق به خدا است. سرانجام خداوند بدکاران را در برابر کارهائی که می‌کنند کیفر می‌دهد، و نیکوکاران را در برابر کارهائی که می‌کنند به بهترین وجه پاداش عطاء می‌کند.
و هر چه در آسمان‌ها و هر چه در زمین است تنها از خداست، تا کسانی را که بد کرده‌اند، به آنچه انجام داده‌اند کیفر دهد و آنان را که نیکی کرده‌اند، به نیک‌تر (از آن) پاداش دهد.
و خدا را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا پاداش دهد آنان را که بد کردند بدانچه کردند و پاداش دهد آنان را که نکو کردند به نکوئی‌

To Allah belongs whatever is in the heavens and whatever is on earth. He will repay those who do evil according to their deeds, and recompense those who do good with the best.
ترتیل:
ترجمه:
النجم ٣٠ آیه ٣١ النجم ٣٢
سوره : سوره النجم
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِیَجْزِیَ ...»: حرف (ل) لام غایت است. بنابراین جزا و سزا غایت و هدف آفرینش است. «بِالْحُسْنی»: به بهترین وجه. به سبب اعمال نیک. پاداش نیکو که بهشت است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى «31»

و براى اوست آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است تا كسانى را كه بد انجام دادند كيفر بدهد و كسانى را كه نيكى كرده‌اند، به بهترين وجه پاداش دهد.

نکته ها

در آيه قبل خوانديم كه بعضى، از ياد خدا روى‌گردانند و جز دنيا فكر ديگرى ندارند. اين آيه مى‌فرمايد: اعراض از كسى كه همه چيز از او و كيفر وپاداش به دست اوست، كمال بى‌خردى است، شما اگر طالب دنيا هم هستيد، نبايد از او اعراض كنيد، زيرا كه دنيا هم از اوست.

عظمت آسمان‌ها از زمين بيشتر است، لذا در قرآن همواره‌ «السَّماواتِ» مقدّم بر «الْأَرْضِ» آمده است.

پیام ها

1- كيفر و پاداش عادلانه، به علم و قدرت نياز دارد. لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ‌ ... لِيَجْزِيَ‌

2- هستى، هدفدار است. لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ‌ ... لِيَجْزِيَ‌ ...

3- پاداش الهى، برتر از عمل نيك انسان است ولى كيفر، بيش از عملِ بد نيست.

الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا ... الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‌

4- سرنوشت انسان، به دست خود اوست. بِما عَمِلُوا ... الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‌

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 325

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى (31)

بعد از آن از كمال قدرت و وسعت ملك خود اخبار فرمايد:

وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ‌: مر خداى را است ملكيت و مالكيت آنچه در آسمانها است از موجودات علوى، وَ ما فِي الْأَرْضِ‌: و آنچه در زمين است از كائنات سفليه، يعنى خالق و مالك همه او سبحانه است، و غرض از ايجاد مخلوقات، تعبد ايشان است، چنانچه فرمايد: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»، يعنى خلق تمام اشياء براى انسان، و انسان براى طاعت و عبادت، لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا: تا جزا دهد آنان را كه بد كرده‌اند به مخالفت و


«1» اصول كافى، ج 4، ص 8، ح 15 (ترجمه مصطفوى)

جلد 12 - صفحه 343

معصيت، بِما عَمِلُوا: به عقوبت آنچه عمل كرده‌اند كه آن عذاب و عقاب نيران است، وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا: و پاداش دهد آنانكه نيكوئى كرده‌اند از طاعات و عبادات و خيرات و مبرات، بِالْحُسْنَى‌: به مثوبت نيكو كه آن رياض جنان و نعمت بى‌پايان است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى (31) الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى‌ (32) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى (33) وَ أَعْطى‌ قَلِيلاً وَ أَكْدى‌ (34) أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى‌ (35)

أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى‌ (36) وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى (37) أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌ (38) وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‌ (39) وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‌ (40)

ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‌ (41)

ترجمه‌

و مر خدا را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا جزا دهد آنانرا كه بد كردند بآنچه عمل نمودند و پاداش دهد آنانرا كه نكوئى كردند به نيكى‌

آنانكه اجتناب ميكنند از گناهان بزرگ و كارهاى زشت آشكار مگر آنچه صادر گردد احيانا مقرون بتوبه همانا پروردگار تو داراى وسعت آمرزش است او داناتر است بشما هنگاميكه آفريد شما را از زمين و هنگاميكه شما كودكانى بوديد پنهان در شكمهاى مادرانتان پس منزّه و پاك مشماريد خود را او داناتر است بآنكه پرهيزكار شد

آيا ديدى آنرا كه پشت كرد

و داد اندكى را و ترك كرد عطا را

آيا نزد او علم غيب است پس او مى‌بيند

آيا خبر داده نشد بآنچه در كتابهاى موسى است‌

و ابراهيم آنكه تمام كرد كار خود را

كه برنميدارد بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را

و آنكه نيست براى انسان مگر آنچه كوشش كرد

و بدرستيكه كوشش او بعد از اين ديده ميشود

پس پاداش داده ميشود بر آن پاداش تمامترى.

تفسير

آنچه در آسمانها و زمين است از جواهر و اعراض و مادّى و مجرّد مخلوق و مملوك خدا است و او آنها را خلق فرموده تا جزا دهد بدكاران را بكار بدشان و نيكوكاران را بجزاى خوب و نيك و بنابراين لام در ليجزى براى بيان‌


جلد 5 صفحه 92

غرض است و محتمل است لام عاقبت باشد و مربوط بآيه سابقه كه بيان علم الهى در آن باهل ضلالت و هدايت شده بود كه نتيجه و عاقبت آن مجازات آن دو گروه است بحسب اعمالشان و بنابراين جمله و للّه ما في السّموات و ما في الارض معترضه است و كسانيكه اجتناب از معاصى كبيره نمودند كه قبح آنها آشكار است مانند دزدى و زنا و لواط و آنچه وعده عذاب بر آنها داده شده كه در سوره نساء ذيل آيه شريفه ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه بيان شد مگر آنچه اتّفاقاً و احيانا بر خلاف مقتضاى طبع اصلى برحسب عارضى از عوارض براى ايشان روى دهد و پشيمان شوند مشمول رحمت و مغفرت واسعه الهيّه خواهند بود و بنابراين استثنا متّصل و وسعت رحمت الهى زيادتر است و اين معنى مستفاد از چند روايت معتبر در تفسير لمم و منطبق با حاقّ معناى لغوى آنست ولى فيض ره و جمعى از مفسّرين آنرا بمعاصى صغيره كه غير از كبائر و بدون اصرار است تفسير فرموده و استثنا را منقطع دانسته‌اند و بنابراين مفاد آيه شريفه راجع باين قسمت همان مفاد آيه سوره نساء است كه عفو از معاصى صغيره در صورت عدم اصرار و اجتناب از كبائر باشد ولى بنظر حقير چون انسان بهر مقام و مرتبه‌اى از تقوى رسيده باشد مأمون از لغزش و خطا نيست مگر معصوم باشد لذا ممكن است احيانا و بر حسب عوارضى معصيتى از او سر زند و ترك كند آنرا براى آنكه منافى با تصميم او است و چنين شخصى جنبه خير در وجود او غالب است و مقتضاى سبقت رحمت الهيّه بر غضب او آنستكه رحمت واسعه خود را از او دريغ ندارد و اين آيه مبشّر اينمعنى است علاوه بر آيه سابقه و اختصاص بمعصيت صغيره ندارد خصوصا در صورتى كه مقرون بتوبه گردد چنانچه ظاهر است خداوند بهتر مردم را ميشناسد كه تا چه اندازه ميتوانند خودشان را از معصيت نگهدارند و داناتر بوده به اقتضاء ذات بندگان وقتى كه خلق فرمود آنها را از خاك و وقتى كه مستور بودند در شكم مادران و ملائكه مينوشتند سرنوشت آنها را پس تزكيه نفس ننمائيد از خودتان نزد خدا و خلق كه خارج از ادب و قبيح است چه راست باشد چه دروغ خدا اهل تقوى را بهتر از هر كس ميشناسد نبايد گفت من رياكار نيستم و قلبم پاك است و براى رضاى‌


جلد 5 صفحه 93

خدا كار ميكنم و اهل معصيت نيستم و امثال اينها كه تعريف و توصيف خود نمودن است مگر در مقام ضرورت و لزوم چنانچه حضرت يوسف فرمود بپادشاه مصر مرا خزانه‌دار خود كن چون من دانا و نگهدارم و مانند فضائل خاندان نبوّت كه از خودشان رسيده است در مقابل اهل انكار در علل از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين قسمت از اين آيه نقل نموده كه خداوند ميفرمايد افتخار نبايد بنمايد احدى از شما بكثرت نماز و روزه و زكوة و عباداتش چون خداوند داناتر است بحال كسيكه پرهيزكار باشد و در روايات ديگرى اينمعنى و استثناء صورت اضطرار ذكر شده است و در مجمع نقل نموده كه از أ فرأيت الّذى تولّى تا هفت آيه در شأن عثمان بن عفّان نازل شده كه اهل صدقه دادن و انفاق نمودن بود پس برادر رضاعى او عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح باو گفت اين چه كار است كه ميكنى نزديك است كه باقى نماند براى تو چيزى عثمان گفت من گناه‌كارم ميخواهم كارى كنم كه خدا از من راضى شود و عفو نمايد مرا عبد اللّه گفت شتر خود را با لوازمش بمن بده من تمام گناهان تو را بعهده ميگيرم پس عثمان باو داد و شاهد گرفت و ديگر انفاق ننمود پس اين آيات نازل شد و مراد پشت نمودن او است وقتى كه ترك كرد مركز را در احد و اعطاء كم پس قطع انفاق تا قول خداوند و انّ سعيه سوف يرى پس عود نمود عثمان بحال اول خود و خلاصه مفاد آيات اظهار تعجّب است از حال بعضى از اشخاص كه اعراض از ذكر خدا و متابعت حق داشتند و عطاء كمى بأغراضى نمودند و قطع كردند آنرا بگمان آنكه ديگر راحت شدند چون گناهانشان را آنكسى كه باو عطا نمودند عهده‌دار خواهد بود باين بيان كه آيا چنين شخصى علم غيب دارد و ميداند كه ديگرى ميتواند گناهان او را تحمّل نمايد آيا از دانشمندان اين خبر باو نرسيده كه در الواح تورية و صحف ابراهيم كه تمام كرد وظيفه عبوديّت و خلّت را بانجام اوامر و نواهى حق و ذبح فرزند خود چنانچه قمّى ره نقل فرموده يا مداومت نمود بذكر حق در هر صبح و شام كه ميگفت سه مرتبه اصبحت و ربّى محمود أصبحت لا اشرك باللّه شيئا و لا ادعو مع اللّه الها و لا اتّخذ من دونه وليّا چنانچه از صادقين عليهما السلام در دو روايت نقل شده يا با تمام رسانيد كلمات را و


جلد 5 صفحه 94

بمقام امامت رسيد كه فوق تمام مقامات است و در سوره بقره ذيل آيه شريفه و اذ ابتلى ابراهيم ربّه بكلمات فأتمّهنّ بيان شد چنانچه بنظر حقير رسيده و با اخبار سابقه منافات ندارد در هر حال در آن دو كتاب آسمانى ذكر شده كه كسيرا بگناه ديگرى مؤاخذه نمى‌نمايند و كسى جز بسعى و عمل خود بمقامى نميرسد و آنچه بر خلاف اين بنظر رسد از قبيل خيرات براى ميّت يا نيابت در حج و غيره تحقيقا مربوط بخود شخص است كه تخم محبّت را در دل منفق و نائب كاشته و نتيجه سعى خود را در دنيا و آخرت خواهد ديد و تبعات و صور برزخيّه آنرا مشاهده خواهد نمود و پس از آن بجزاى اكمل و اتمّ الهى در آخرت خواهد رسيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لِلّه‌ِ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ لِيَجزِي‌َ الَّذِين‌َ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجزِي‌َ الَّذِين‌َ أَحسَنُوا بِالحُسنَي‌ (31)

و اختصاص‌ بخداوند دارد آنچه‌ ‌در‌ آسمانها ‌است‌ و آنچه‌ ‌در‌ زمين‌ ‌است‌ ‌تا‌ اينكه‌ جزاء دهد كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ بد كردار هستند بآنچه‌ عمل‌ مي‌كنند و جزاء مي‌دهد بكساني‌ ‌که‌ نيكو كردارند ‌به‌ نيكي‌.

جلد 16 - صفحه 336

وَ لِلّه‌ِ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ بعضي‌ گفتند: جمله معترضه‌ ‌است‌ و لام‌.

لِيَجزِي‌َ الَّذِين‌َ متعلق‌ بآيه قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود: هُوَ أَعلَم‌ُ بِمَن‌ ضَل‌َّ عَن‌ سَبِيلِه‌ِ الاية ‌که‌ چون‌ عالم‌ ‌است‌ بضالين‌ و بمهتدين‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌را‌ جزاء مي‌دهد و لام‌ لام‌ عاقبت‌ ‌است‌ و لام‌ غاية ‌که‌ عاقبت‌ ‌هر‌ كدام‌ چيست‌!. و بعضي‌ گفتند: متعلق‌ ‌به‌ وَ لِلّه‌ِ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ ‌است‌ و لام‌ غرض‌ ‌است‌ ‌که‌ غرض‌ ‌از‌ خلقت‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ نيك‌ و بد بجزاء ‌خود‌ برسند، خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ آنچه‌ ‌در‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ ‌براي‌ انسان‌ خلق‌ فرموده‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: أَ لَم‌ تَرَوا أَن‌َّ اللّه‌َ سَخَّرَ لَكُم‌ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ وَ أَسبَغ‌َ عَلَيكُم‌ نِعَمَه‌ُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً لقمان‌ آيه 19 و انسان‌ ‌را‌ ‌براي‌ عبادت‌ و بندگي‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد: وَ ما خَلَقت‌ُ الجِن‌َّ وَ الإِنس‌َ إِلّا لِيَعبُدُون‌ِ ذاريات‌ آيه 56 و غرض‌ ‌از‌ عبادت‌ قابليت‌ سعادت‌ و بهشت‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ ‌است‌ ‌اگر‌ انس‌ و جن‌ بالاختيار عبادت‌ كردند جزاي‌ خير دارند و ‌اگر‌ مخالفت‌ كردند و بازاء عبادت‌ معصيت‌ و طغيان‌ نمودند جزاء سوء دارند، لذا مي‌فرمايد: لِلّه‌ِ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ تمام‌ ملك‌ الهي‌ و مخلوق‌ ‌او‌ هستند و غاية خلقت‌ تمام‌ ‌آنها‌ و نتيجه‌ و ثمره‌ اخروي‌ ‌آنها‌ اينست‌ ‌که‌.

لِيَجزِي‌َ الَّذِين‌َ أَساؤُا بِما عَمِلُوا ‌از‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و فحشاء و منكرات‌ و ظلم‌.

وَ يَجزِي‌َ الَّذِين‌َ أَحسَنُوا ‌از‌ ايمان‌ و تقوي‌ اعمال‌ صالحه‌ و تكميل‌ اخلاق‌ حميده‌ بِالحُسنَي‌ سپس‌ خداوند صفات‌ محسنين‌ ‌را‌ بيان‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 31)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از علم خداوند نسبت به

ج4، ص590

گمراهان و هدایت‌یافتگان بود، در این آیه در ادامه همین سخن می‌افزاید:

«و برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است» (وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).

مالکیت مطلقه در عالم هستی از آن اوست، و نیز حاکمیت مطلقه از آن او، و به همین دلیل تدبیر عالم هستی نیز به دست اوست، و چون چنین است جز او شایسته عبودیت و شفاعت نیست.

هدف بزرگ او از این آفرینش گسترده این است که انسان یعنی گل سر سبد عالم هستی را با برنامه‌های تکوینی و تشریعی و تعلیم و تربیت انبیا در مسیر تکامل پیش برد.

لذا در پایان آیه به عنوان نتیجه این مالکیت می‌فرماید: غرض این است «تا بدکاران را به کیفر کارهای بدشان برساند، و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد» (لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی).

نکات آیه

۱ - گستره آفرینش (آسمان ها، زمین و...)، تحت مالکیت مطلقه الهى (و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض)

۲ - جهان آفرینش، داراى آسمان هاى متعدد (و للّه ما فى السموت)

۳ - علم گسترده و قدرت مطلقه خداوند، پشتوانه حتمى بودن نظام جزا و پاداش او (هو أعلم ... و للّه ما فى السموت و ... لیجزى)

۴ - پاداش و کیفر الهى، بر محور عملکرد نیک و بد آدمى قرار دارد. (لیجزى الذین أس-وا بما عملوا و یجزى الذین أحسنوا بالحسنى)

۵ - خداگریزى و دنیامدارى، سرچشمه اصلى بدکردارى در انسان (تولّى عن ذکرنا و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا ... لیجزى الذین أس-وا بما عملوا) از ارتباط آیات شریفه، استفاده مى شود که منشأ عملکرد ناشایست، گرایش هاى خداگریزانه و دنیامحورانه است.

۶ - رعایت عدالت، در نظام کیفر و جزاى الهى (لیجزى الذین أس-وا بما عملوا)

۷ - تفضل الهى، نمایان و متبلور در پاداش به نیک کرداران (و یجزى الذین أحسنوا بالحسنى) صیغه تفضیلى «الحسنى»، نشانگر آن است که نیک کرداران، بیشتر از شایستگى و استحقاق خویش، از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد.

۸ - توجه به نظام مجازات و پاداش الهى در آخرت، گرایش دهنده انسان به نیکى ها و بازدارنده وى از زشتى ها (لیجزى الذین أس-وا بما عملوا و یجزى الذین أحسنوا بالحسنى)

۹ - جزاى عادلانه به بدکرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نیکوکاران، عملى ارزشمند و خداپسندانه (لیجزى الذین أس-وا بما عملوا و یجزى الذین أحسنوا بالحسنى)

روایات و احادیث

۱۰ - «عن زیدبن وهب إنّ علیّاً(ع) قال: ...و لکنّه جعل الدنیا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار «لیجزى الذین أساؤا بما عملوا و یجزى الذین أحسنوا بالحسنى»...;[۱] زیدبنوهب گوید: امام على(ع) فرمود: ...خداوند دنیا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدکاران را به کیفر بدى هایشان برساند و نیکوکاران را پاداش نیک دهد»... .

موضوعات مرتبط

  • آرامش: محل آرامش ۱۰
  • آسمان: تعدد آسمان ها ۲; مالک آسمان ها ۱
  • آفرینش: مالک آفرینش ۱
  • احسان: زمینه احسان ۸
  • ارزشها :۹
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۸
  • بدکاران: کیفر بدکاران ۹
  • پاداش: تفضل در پاداش ۹; مکان پاداش ۱۰; ملاک پاداش ۴
  • خدا: آثار علم خدا ۳; آثار فضل خدا ۷; آثار قدرت خدا ۳; پاداشهاى خدا ۶; حتمیت پاداشهاى خدا ۳; عدالت خدا ۶; کیفرهاى خدا ۶; وسعت مالکیت خدا ۱
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۵
  • ذکر: آثار ذکر پاداشهاى خدا ۸; آثار ذکر کیفرهاى خدا ۸
  • زمین: مالک زمین ۱
  • عدالت: ارزش عدالت ۹
  • عمل: آثار عمل ۴; پاداش عمل ۱۰; عمل پسندیده ۹; فرصت عمل ۱۰; کیفر عمل ۱۰; منشأ عمل ناپسند ۵; موانع عمل ناپسند ۸
  • غفلت: آثار غفلت از خدا ۵
  • کیفر: عدالت در کیفر ۹; ملاک کیفر ۴
  • محسنان: پاداش محسنان ۷، ۹; تفضل به محسنان ۷، ۹
  • نظام جزایى :۴

منابع

  1. بحارالأنوار، ج ۳۲، ص ۴۶۵، ح ۴۰۳.