الواقعة ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۱۵ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
لاَ يُصَدَّعُونَ‌ عَنْهَا وَ لاَ يُنْزِفُونَ‌

ترجمه

امّا شرابی که از آن درد سر نمی‌گیرند و نه مست می‌شوند!

|كه از آن نه سر درد گيرند و نه مست و بى‌خرد شوند
[كه‌] نه از آن دردسر گيرند و نه بى‌خرد گردند.
نه هرگز از آنها (هر چه نوشند) دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند.
که از نوشیدنش نه سردرد گیرند، و نه مست و بی خرد شوند،
از نوشيدنش نه سردرد گيرند و نه بيهوش شوند.
که [بهشتیان‌] از آن سردرد نگیرند و بد مست نشوند
كه از [نوشيدن‌] آن سر درد نگيرند و مست و بى‌خرد نشوند.
از نوشیدن آن، نه سر درد می‌گیرند، و نه عقل و شعور خود را از دست می‌دهند.
(که) نه از آن سردرد گیرند و نه (آن را) پایان دهند.
نه درد سر گیرند از آن و نه از خرد افتند

Causing them neither headache, nor intoxication.
ترتیل:
ترجمه:
الواقعة ١٨ آیه ١٩ الواقعة ٢٠
سوره : سوره الواقعة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا یُصَدَّعُونَ»: دچار سر درد گردانده نمی‌شوند. «عَنْهَا»: به سبب آن. «لا یُنزِفُونَ»: عقل و شعور را از دست نمی‌دهند (نگا: صافات / ). قی و استفراغ نمی‌کنند (نگا: المصحف المیسر، صفوه التفاسیر).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19»

بر گردشان پسرانى هميشه نوجوان به خدمت مى‌گردند. با جام‌ها و آبريزها و ظرف‌هايى از (شراب و نوشيدنى‌هاى گورا و) روان (پذيرايى مى‌نمايند). از آن نوشيدنى‌ها نه سردرد مى‌گيرند و نه مست مى‌شوند.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 422

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19»

لا يُصَدَّعُونَ عَنْها: دردسر نكشند به سبب شرب آن، يعنى آن خمر را خمارى نباشد تا موجب صداع شود، و اين شراب طهور باشد، چنانچه در آيه ديگر فرمايد: «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» «1». وَ لا يُنْزِفُونَ‌: و نه بى‌عقل و نه بى‌هوش و نه مست شوند از آن، بلكه عين لذت و كيف باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19» وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21»

وَ حُورٌ عِينٌ «22» كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «23» جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24» لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً «25» إِلاَّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً «26»

ترجمه‌

ميگردند گرد ايشان كودكانى كه هميشه بحال خوبى باقى هستند

با قدحها و تنگهاى بلور دسته‌دار و جامى از شراب ناب‌

نه سر درد ميگيرند از آن و نه مست ميشوند

و ميوه از آنچه اختيار نمايند

و گوشت پرنده از آنچه ميل كنند

و زنانى سفيد پوست سياه چشم‌

چون مرواريد در صدف پنهان‌

بجهت پاداش در مقابل آنچه ميكردند

نميشنوند در آن سخن بيهوده و نه نسبت بگناهى را

مگر گفتار سلام سلام را.


جلد 5 صفحه 128

تفسير

مقرّبان درگاه الهى كه در آيات سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمت‌هائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها اطفالى هستند از اهل دنيا كه ثواب و گناهى نداشتند و خداوند در بهشت آنها را خدمتگزاران مقرّبان درگاه فرموده براى آنكه خدمت آنها گواراتر است و آنها هميشه بحال طراوت و تازگى باقى ميباشند و قمّى ره مخلّدون را بمسوّرون تفسير فرموده يعنى داراى سوار و دست‌بند و در روايت نبوى باطفال مشركين مخصوص شده‌اند و بعضى آنها را غلمان بهشتى دانسته‌اند و در هر حال اينها با ظرفهائى از قبيل قدح‌ها و تنگهاى دسته‌دار برّاق و جامها نوشابه و شراب طهور بهشتى را كه نه خمار و دردسر ميآورد و نه مستى و زوال عقل سقايت مينمايند براى ايشان و هر نوع ميوه‌ئى را كه خواسته باشند و هر قسم كباب جوجه و مرغى را كه مايل باشند فورا در دسترسشان قرار ميدهند و حاضر ميكنند نزدشان در قدح‌ها و در آنجا براى ايشان زنان سفيد پوست دست نخورده آهوى چشمانى هستند كه در لطافت و صفاء و بكارت و بهاء مانند مرواريدهاى تازه از صدف بيرون آمده‌اند و بالاتر از همه آنكه تمام اينها را مستحقند كه بايشان داده شوند بپاداش اعمال صالحه و براى تحصيل علم و معرفتى كه در دنيا نموده‌اند و آنجا صحبت لغو و بيهوده و چرند و بى‌اساس بهيچ وجه وجود ندارد كه كسى بزند يا بشنود و همچنين دروغ و غيبت و فحش و افترا و تهمت آنجا نيست آنجا فقط سلام و تعارف و تحيّت و خير مقدم و مباركباد بسلامتى و دوام نعمت رواج است كه با يكديگر معمول ميدارند و كلمه سلاما مفعول قيلا يا بدل يا صفت آنست و تكرار آن براى اشاره بافشاء سلام و كثرت وقوع آن در خارج است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


عَلي‌ سُرُرٍ مَوضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِين‌َ عَلَيها مُتَقابِلِين‌َ «16» يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ «17» بِأَكواب‌ٍ وَ أَبارِيق‌َ وَ كَأس‌ٍ مِن‌ مَعِين‌ٍ «18» لا يُصَدَّعُون‌َ عَنها وَ لا يُنزِفُون‌َ «19»

‌بر‌ سريرهايي‌ منظم‌ و مرتب‌ تكيه‌ مي‌دهند چنانچه‌ سلاطين‌ ‌بر‌ تخت‌ سلطنت‌ تكيه‌ مي‌دهند چون‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ ‌که‌ انبياء و اوصياء انبياء هستند سلاطين‌ اهل‌ بهشت‌ هستند زيرا اهل‌ بهشت‌ كساني‌ هستند ‌که‌ متابعت‌ اينها ‌را‌ كرده‌اند و ‌در‌ تحت‌ فرمان‌ ‌آنها‌ بودند.

جلد 16 - صفحه 396

مُتَقابِلِين‌َ ‌که‌ ‌با‌ ‌هم‌ محشور هستند و مقابل‌ يكديگر تكيه‌ داده‌اند ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌به‌ درجات‌ مختلفه‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد: تِلك‌َ الرُّسُل‌ُ فَضَّلنا بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ بقره‌ آيه 254.

يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ غلمان‌هاي‌ بهشت‌ ‌در‌ حضور ‌آنها‌ خدمتگزار هستند و ‌در‌ تحت‌ اوامر و فرمانهاي‌ ‌آنها‌ رفت‌ و آمد دارند.

بِأَكواب‌ٍ وَ أَبارِيق‌َ وَ كَأس‌ٍ مِن‌ مَعِين‌ٍ اكواب‌ قدح‌هاي‌ سرباز اباريق‌ تنگ‌هاي‌ شربت‌ كأس‌ ليوان‌ معين‌ يكي‌ ‌از‌ اقسام‌ مشروبات‌ بهشت‌ لا يُصَدَّعُون‌َ عَنها شرابيست‌ هيچگونه‌ صداع‌ و كسالت‌ و مرض‌ و ضعفي‌ ندارد.

وَ لا يُنزِفُون‌َ مستي‌ و بي‌هوشي‌ و ذهاب‌ عقل‌ ندارد مثل‌ شراب‌ دنيا نيست‌ ‌که‌ ‌هم‌ توليد مرض‌ مي‌كند و ‌هم‌ عقل‌ ‌را‌ زايل‌ مي‌كند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 19)- اما نه شرابی که عقل و هوش را ببرد و مستی آورد، بلکه هنگامی

ج5، ص74

که بهشتیان آن را می‌نوشند «از آن دردسر نمی‌گیرند و نه مست می‌شوند» (لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ).

تنها یک حالت نشئه روحانی توصیف ناپذیر به آنها دست می‌دهد که تمام وجودشان را در لذتی بی‌نظیر فرو می‌برد!

نکات آیه

۱ - شراب بهشت، نه سر درد ایجاد مى کند و نه عقل را مى رباید. (لایصدّعون عنها و لاینزفون) «یصدّعون» از «صداع» (به معناى سردرد) و «ینزفون» از «نزف» (به معناى از دست دادن عقل) مشتق شده است.

۲ - فلسفه ممنوعیت باده نوشى در دنیا، وجود عوارض بد آن (سر درد و از دست دادن عقل) است. (لایصدّعون عنها و لاینزفون) جمله «لایصدّعون ...» مى تواند پاسخ سؤال مقدر باشد و آن این که: اگر شراب نوشى در آخرت پسندیده است، چرا در دنیا نباشد؟ پاسخ این است که شراب آخرت، عوارض ناگوار ندارد (برعکس شراب هاى دنیا).

موضوعات مرتبط

  • احکام: فلسفه احکام ۲
  • بهشت: ویژگیهاى شراب بهشت ۱
  • خمر: فلسفه تحریم خمر ۲

منابع