القلم ٤٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۶ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
سَلْهُمْ‌ أَيُّهُمْ‌ بِذٰلِکَ‌ زَعِيمٌ‌

ترجمه

از آنها بپرس کدام یک از آنان چنین چیزی را تضمین می‌کند؟!

|از آنها بپرس: كدامشان ضامن اين [ادعا] يند
از آنان بپرس: كدامشان ضامن اين [ادعا] يند؟
از آنان بپرس تا کدام ضامن این پیمانند؟
از آنان بپرس کدامشان ضامن آن ادعاست [که مسلمان و مجرم یکسانند؟!!]
از ايشان بپرس كدام يكشان ضامن چنين پيمانى است؟
از ایشان بپرس که کدامیک از آنان ضامن این امر است؟
از آنها بپرس كه كدامشان ضامن اين [دعوى‌] اند
از آنان بپرس، کدام یک از ایشان، ضامن چنین پیمانهائی است.
از آنان بپرس کدامشان بدین گمان است؟
بپرسشان کدامین از ایشان است بدان گروندگان (یا پندارنده)

Ask them, which of them will guarantee that.
ترتیل:
ترجمه:
القلم ٣٩ آیه ٤٠ القلم ٤١
سوره : سوره القلم
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«زَعِیمٌ»: ضامن. عهده‌دار (نگا: یوسف / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ «34» أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ «35» ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ «36» أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ «37» إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ «38» أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ «39» سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ «40» أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ «41»

جلد 10 - صفحه 185

همانا براى پروا پيشه‌گان نزد پروردگارشان باغ‌هاى پر نعمت است. آيا ما مسلمانان را همچون مجرمان قرار مى‌دهيم؟ شما را چه شده، چگونه داورى مى‌كنيد؟ آيا براى شما مكتوبى است كه در آن مى‌خوانيد، هر چه را اختيار كنيد براى شما خواهد بود؟ يا مگر براى شما بر گردن ما پيمان‌هائى است كه تا روز قيامت، هرچه را حكم كنيد براى شما باشد؟ از آنان سؤال كن كه كدام يك از آنان ضامن اين ادعا است؟ يا براى آنان شريكانى است (كه در قيامت به دادشان رسد) پس اگر راست‌گو هستند، شريكانشان را بياورند.

نکته ها

گروهى مى‌گفتند: قيامتى نيست و اگر باشد، در آنجا نيز ما در رفاه كامل خواهيم بود. «وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‌ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌» «1» اين آيات، پاسخ آن تفكر باطل است.

پیام ها

1- در تربيت و ارشاد، بايد همراه هشدار، تشويق نيز باشد. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ- إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ»

2- باغ هاى بهشت مملو از نعمت است، بر خلاف باغ هاى دنيوى كه در كنار نعمت هايش دردسرها و آفت‌هايى است. (جنات النعيم)

3- كيفر و پاداش، بر اساس عدالت است. «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ»

4- عدالت را هر وجدان و فطرت سالمى مى‌پسندد. «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ»

5- استناد واستدلال بايد يا به كتاب آسمانى باشد كه حجّت است: «أَمْ لَكُمْ كِتابٌ» و يا به عقل‌ «ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» يا بر اساس تعهّد و پيمان «ام لكم ايمان بالغة»

6- كتاب‌هاى آسمانى تابع تمايلات لجام گسيخته انسان‌ها نيست. أَمْ لَكُمْ كِتابٌ‌ ...

إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ‌ (در هيچ كتاب آسمانى نيامده كه هر چه خواستيد بشود.)


«1». فصّلت، 50.

جلد 10 - صفحه 186

7- خداوند، هيچ تعهّدى نداده كه حقيقت همان چيزى است كه شما حكم مى‌كنيد. أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ‌ ... إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (40)

سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ‌: بپرس اى پيغمبر كفار را كه: كدام از شما به اين حكم متكفل و ضامن است كه در آخرت از عده اين حكم بيرون آيد، يعنى قيام نمايد به آن و به احتجاج صحت، آن مانند شخصى كه متكلم باشد از جانب جماعتى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34) أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35) ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36) أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (37) إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (38)

أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (39) سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (40) أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (41) يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)

فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (44) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (45)


جلد 5 صفحه 253

ترجمه‌

همانا براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است‌

آيا پس قرار ميدهيم منقادان را مانند گناهكاران‌

چيست شما را چگونه حكم ميكنيد

آيا براى شما كتابى است كه در آن ميخوانيد و مى‌يابيد

همانا براى شما است در آن آنچه را كه اختيار كنيد

يا مر شما را است عهدهاى مؤكّد بقسمى در نهايت تأكيد بعهده ما تا روز قيامت كه همانا براى شما است آنچه حكم ميكنيد

بپرس از آنها كه كدامشان باين امر ملتزم و ضامنند

يا براى آنها شريكهائى هستند پس بايد بياورند شريكهاى خودشان را اگر هستند راستگويان‌

روز كه دامن بكمر زده شود از شدّت و خوانده شوند بسوى سجود پس نتوانند سجده نمايند

با آنكه بزير افكنده باشد چشمهاشان فرو گيردشان خوارى و بتحقيق بودند كه خوانده ميشدند به سجده كردن با آنكه بودند تندرستان‌

پس واگذار مرا و كسيرا كه تكذيب ميكند اين سخن را در آتيه بتدريج مستحق عذاب كنيم آنها را از جائيكه نميدانند

و مهلت دهم آنها را همانا تدبير من محكم است.

تفسير

براى كسانيكه بأقلّ مراتب تقوى كه پرهيز از معاصى است عمل نموده‌اند نزد خداوند باغهاى بهشتى كه از كثرت نعمت و دوام آن باغهاى نعمت خوانده شده موجود است و چون گفته‌اند كفّار مكّه ميگفتند چنانچه خداوند ما را در دنيا بوفور نعمت بر محمد و پيروانش فضيلت داده در آخرت هم خواهد داد خداوند در ردّ قول آنها ميفرمايد آيا چنين امرى ممكن است كه ما مسلمانانرا كه مطيع اوامر ما هستند مانند كفّار گناه‌كار قرار دهيم در فضل و عطاء خود چه ميشود شما را مگر اختلال فكرى براى شما روى داده چگونه چنين حكم ناروائى مينمائيد آيا براى شما كه اهل كتاب نيستيد كتاب آسمانى ميباشد كه در آن نوشته فضيلت شما را و آنرا ميخوانيد و مى‌يابيد كه براى شما در آن كتاب است كه آنچه بخواهيد باختيار خودتان بكنيد و بنابراين جمله انّ لكم فيه لما تخيّرون مفعول تدرسون است و كسر انّ بملاحظه دخول لام است در مدخول آن و


جلد 5 صفحه 254

محتمل است جمله مستأنفه باشد يا براى شما عهدهاى مؤكّد بقسم است كه بنهايت تأكيد رسيده و بر عهده خدا است بر حسب آن عهود و مواثيق تا روز قيامت كه بشما اجازه دهد هر حكمى خواسته باشيد از خير و شرف و فضل براى خودتان اثبات نمائيد اى پيغمبر بپرس از آنها كدام يكشان ملتزمند باثبات اين دعوى و حاضرند ضامن و كفيل شوند كه خداوند در قيامت همان معامله را كه با مسلمانان ميكند با آنها بنمايد يا آنها را فضيلت دهد آيا در ميان عقلاء عالم كسانى هستند كه با آنها شريك باشند در اين ادّعاء باطل و بگويند خدا عاصى را بر مطيع فضيلت داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى كه آنها براى خدا در عبادت قرار دادند كه بتها باشند چنين شركائى براى آنها هستند كه بتوانند آنانرا مانند مسلمانان در آخرت قرار دهند اگر چه بشفاعت نزد خدا باشد اگر راست ميگويند بروند آنها را بياورند تا معلوم شود كه هيچ كارى از دستشان بر نمى‌آيد در روز كه در شدّت و سختى مانند آنستكه مردم در ورطه هولناكى افتاده‌اند كه بايد براى خلاص از آن دامن بكمر زد يا جامه بالا كشيد كه ساق پا نمايان شود و آن روز قيامت و صحراى محشر است و گفته‌اند اين در كلام عرب كنايه از شدّت امر و سختى آنست و در اخبار اينمعنى تأييد شده و از هول و هراس ميخواهند بزمين بيفتند و سجده كنند ولى از كثرت ازدحام نميتوانند و گفته شده در آنروز براى بحسرت انداختن آنها بر ترك سجود در دنيا و براى توبيخ و ملامت بآنها امر ميشود كه سجده كنيد در برابر خداوند ولى آنها متمكّن نميشوند و در روايات عدم تمكّنشان بخشك شدن فقرات پشتشان مانند آنكه يك پارچه شده باشد معلّل شده و از اين قبيل عذابها در قيامت بسيار است سرها بزير چشم‌ها بزمين دوخته با كمال ذلّت و خوارى بمحشر رانده و مانده شوند چون در دنيا خوانده بسجود خدا شدند و سالم بودند و تخلّف نمودند از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه هيچ تخلّفى از امر و نهى خدا نيست مگر آنكه از طرف او براى آن حكمى و ابتلائى است و از قمّى ره كشف ساق ببروز اسرار منافقين در آنروز و دعوت بسجود ببعث بر


جلد 5 صفحه 255

قبول ولايت مولى و خضوع در برابر او در دنيا و علّت عدم استطاعت بخشك شدن گردنشان بعد از كشف ساق براى عقوبت تأويل شده و ظاهرا منقول از امام صادق عليه السّلام و از بواطن قرآن است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود فرموده كه آنها را كه تكذيب ميكنند سخنان مرا كه در قرآن است بمن واگذار كن تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل آيه و الّذين كذّبوا بآياتنا در تفسير اين آيه و آيه بعد گذشت خلاصه آنكه يك نوع غضب خدا بر بنده آنستكه وسائل مستحق عقوبت شدن او را در دنيا برايش فراهم نمايد تا بتدريج استحقاقش كامل گردد و يكمرتبه در حال غفلت و عدم توجّه بعلّت مأخوذ بعذاب اليم گردد و چون اينمعامله شبيه بكيد و مكر است و قابل دفع و جلوگيرى نيست از آن بكيد متين تعبير شده است در هر حال خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد جمع باشد كه خداوند انتقام او و ذريّه طاهره‌اش را هر قسم باشد از كفّار و منافقين خواهد كشيد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


سَلهُم‌ أَيُّهُم‌ بِذلِك‌َ زَعِيم‌ٌ (40)

سؤال‌ فرما ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ كدام‌ يك‌ ‌از‌ ‌آنها‌ باين‌ عهد و پيمان‌ ضمانت‌ ميكنند و عهده‌ دار ميشوند ‌که‌ فرداي‌ قيامت‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ ‌از‌ اهل‌ بهشت‌ و سعادتمند ميشوند احدي‌ همچو ضمانتي‌ نميكند و ‌در‌ عهده‌ نميگيرد بلكه‌ فرداي‌ قيامت‌: الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم‌ لِبَعض‌ٍ عَدُوٌّ

جلد 17 - صفحه 146

إِلَّا المُتَّقِين‌َ زخرف‌ آيه 67، يَوم‌َ يَفِرُّ المَرءُ مِن‌ أَخِيه‌ِ وَ أُمِّه‌ِ وَ أَبِيه‌ِ وَ صاحِبَتِه‌ِ وَ بَنِيه‌ِ لِكُل‌ِّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ يَومَئِذٍ شَأن‌ٌ يُغنِيه‌ِ عبس‌ آيه 34 ‌الي‌ 37. بلكه‌ ‌با‌ يكديگر ‌در‌ جهنم‌ داد و فرياد ميزنند و اختلاف‌ دارند إِذ يَتَحاجُّون‌َ فِي‌ النّارِ فَيَقُول‌ُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِين‌َ استَكبَرُوا إِنّا كُنّا لَكُم‌ تَبَعاً فَهَل‌ أَنتُم‌ مُغنُون‌َ عَنّا نَصِيباً مِن‌َ النّارِ قال‌َ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا إِنّا كُل‌ٌّ فِيها إِن‌َّ اللّه‌َ قَد حَكَم‌َ بَين‌َ العِبادِ مؤمن‌ آيه 50 و 51، و نيز ميفرمايد: وَ لَو تَري‌ إِذِ الظّالِمُون‌َ مَوقُوفُون‌َ عِندَ رَبِّهِم‌ يَرجِع‌ُ بَعضُهُم‌ إِلي‌ بَعض‌ٍ القَول‌َ يَقُول‌ُ الَّذِين‌َ استُضعِفُوا لِلَّذِين‌َ استَكبَرُوا لَو لا أَنتُم‌ لَكُنّا مُؤمِنِين‌َ قال‌َ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا لِلَّذِين‌َ استُضعِفُوا أَ نَحن‌ُ صَدَدناكُم‌ عَن‌ِ الهُدي‌ بَعدَ إِذ جاءَكُم‌ بَل‌ كُنتُم‌ مُجرِمِين‌َ وَ قال‌َ الَّذِين‌َ استُضعِفُوا لِلَّذِين‌َ استَكبَرُوا بَل‌ مَكرُ اللَّيل‌ِ وَ النَّهارِ إِذ تَأمُرُونَنا أَن‌ نَكفُرَ بِاللّه‌ِ وَ نَجعَل‌َ لَه‌ُ أَنداداً سبأ آيه 30 ‌الي‌ 32. لذا ميفرمايد:

سَلهُم‌ أَيُّهُم‌ بِذلِك‌َ زَعِيم‌ٌ هيچكدام‌ ‌در‌ عهده‌ نميگيرند زيرا يقين‌ قطعي‌ ندارند ‌ يا ‌ ظن‌ ‌ يا ‌ شك‌ ‌ يا ‌ وهم‌ و مجرد خيال‌ بلكه‌ بسا خلاف‌ ‌آن‌ ‌را‌ ميدانند لكن‌ ‌از‌ روي‌ عناد انكار ميكنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 40)- باز در ادامه این پرسشها که راهها را از هر سو به روی آنان می‌بندد می‌افزاید: «از آنها بپرس کدامیک از آنان چنین چیزی را تضمین می‌کنند» که مجرمان و مؤمنان یکسان باشند یا هر چه آنها می‌خواهند خدا در اختیارشان بگذارد (سلهم ایهم بذلک زعیم).

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص)، مأمور پرسش از مبانى دینى مشرکان و زیر سؤال بردن آنها (سلهم أیّهم بذلک زعیم)

۲ - هیچ کس نمى تواند ضامن درستى این اندیشه شود که خداوند، سرنوشت مسلمانان و تبهکاران را یکسان دانسته و آزادى مطلق انسان ها را در برابر گزینش راه درست و نادرست، تعهد کرده است. (أفنجعل المسلمین کالمجرمین ... إنّ لکم فیه لما تخیّرون ... سلهم أیّهم بذلک زعیم)

۳ - ناتوانى مشرکان، بر تضمین درستى عقاید دینى خود (سلهم أیّهم بذلک زعیم)

۴ - عقاید مشرکان، فاقد دلیل و حجت اطمینان بخش (سلهم أیّهم بذلک زعیم) تضمین نکردن درستى عقاید، نشانه نبودن دلیل قاطع و اطمینان بخش بر آن است.

۵ - لزوم متکى ساختن عقاید و معارف دینى خویش، بر دلیل و حجت اطمینان بخش (سلهم أیّهم بذلک زعیم)

موضوعات مرتبط

  • انسان: محدوده اختیار انسان ۲
  • عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۵
  • محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۱
  • مسلمانان: بى منطقى تساوى مسلمانان و گناهکاران ۲
  • مشرکان: بى منطقى عقیده مشرکان ۴; پرسش از عقیده مشرکان ۱; عجز مشرکان ۳

منابع