القيامة ٣١
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
القيامة ٣٠ | آیه ٣١ | القيامة ٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا صَدَّقَ»: زکات نداده است. تصدیق حق و حقیقت، از جمله قرآن و پیغمبر نکرده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ... (۰) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَ... (۰) حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَ... (۰) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى (۰) إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ کَفَرَ (۰)
نزول
شأن نزول آیات ۳۱ و ۳۲:
«شیخ طوسى» گویند: این آیات درباره ابوجهل بن هشام بن مغیرة المخزومى نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره قيامت
- وجوهى در معناى آيه «فَإذَا قَرَأنَاهُ فَاتّبِع قُرآنَهُ» و ... آمده
- مقصود از نهى در آیه: «لا تُحَرّك بِهِ لِسَانَكَ لِتَعجَلَ بِهِ» چیست؟
- وصف حال طایفه اى كه در قيامت، گشاده رو هستند
- حكايت حال طایفه اى ديگر، كه در قيامت، گرفته رو هستند
- مراد از اين كه در قيامت، «مَسَاق»، به سوى پروردگار است
- وجوه مختلف درباره معناى آيه: «أولى لَكَ فَأولى * ثُمّ أولى لَكَ فَأولى»
- بحث روایی: (چند روايت درباره آيات گذشته)
- رواياتى در معناى آيه: «إلى رَبّهَا نَاظِرَة»
- رواياتى در توضيح آيات مربوط به هنگامۀ احتضار و جان دادن
نکات آیه
۱ - تصدیق نکردن حقایق دین و ترک نماز، از نشانه هاى کفر و از اوصاف کافران است. (فلاصدّق و لاصلّى)
۲ - صدقه ندادن و انفاق نکردن، از نشانه هاى کفر و از اوصاف کافران است. (فلاصدّق) برداشت یاد شده، مبتنى بر احتمال است که «صدّق» از ماده «صدقه» باشد (نظر زمخشرى و ابى حیان). گفتنى است مفاد برخى از آیات، مانند مفاد همین است; یعنى، ترک انفاق و نماز، از نشانه هاى کافران دانسته شده است; مانند: «ماسلککم فى سقر . قالوا لم نک من المصلّین . و لم نک نطعم المسکین»، (سوره مدثر، آیات ۴۲ - ۴۴).
۳ - نماز، مظهر دین دارى و تصدیق عملى دین (فلاصدّق و لاصلّى) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که خداوند، پس از بیان تصدیق نشدن اصل دین از سوى کافران، تنها به ترک فریضه نماز از سوى آنان بسنده کرده است.
۴ - اهمیت و جایگاه ویژه نماز و صدقه، در سلسله تعالیم دین (فلاصدّق و لاصلّى)
۵ - کافران، نسبت به فروع دین - همچون اصول دین - مکلف اند. (فلاصدّق و لاصلّى) برداشت یاد شده، به این سبب است که اگر کافران به فروع دین مکلف نباشند، ترک نماز به عنوان نشانه آنان شمرده نمى شد و فردى مثل ابوجهل، به جهت آن ملامت نمى گردید.
۶ - ابوجهل، نه دین اسلام را تصدیق کرد و نه نماز گزارد. (فلاصدّق و لاصلّى) براساس شأن نزول، این آیه تا آیه ۳۵ درباره ابوجهل است.
موضوعات مرتبط
- ابوجهل: ترک نماز ابوجهل ۶; تکذیبگرى ابوجهل ۶
- اسلام: مکذبان اسلام ۶
- انفاق: آثار ترک انفاق ۲
- دین: آثار تکذیب دین ۱; اهمیت فروع دین ۵
- دیندارى: نشانه هاى دیندارى ۳
- صدقه: آثار ترک صدقه ۲; اهمیت صدقه ۴
- کافران: تکلیف کافران ۵; صفات کافران ۱، ۲
- کفر: نشانه هاى کفر ۱، ۲
- نماز: آثار ترک نماز ۱; اهمیت نماز ۳، ۴
منابع
- ↑ در تفسیر على بن ابراهیم درباره سبب نزول این آیات و آیه ۱۶ چنین ذکر شده است هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم مردم را به ولایت على بن ابىطالب خواند و از آنها در این باره بیعت خواست، عده اى بازگشتند و زیر بار نرفتند. از آن جمله معاویه بن ابىسفیان بود که در آن موقع که یک دست خود را در دست مغیرة بن شعبه و دست دیگر خود را در دست ابوموسى اشعرى نهاده بود تا تکبر و نخوت گفت: قسم به خدا ما به ولایت على اقرار نخواهیم کرد و آن را تصدیق نخواهیم نمود سپس این آیات نازل گردید و پیامبر بر منبر رفت و خواست از معاویه تبرى جسته و از او بیزارى جوید آیه ۱۶ نازل گردید و پیامبر سکوت اختیار فرمود و نامى از او نبرد. صاحب تفسیر برهان از ابن شهر آشوب و او از امام باقر علیهالسلام موضوع فوق را روایت نموده و گوید: در چنین موقعى پیامبر اراده کرده بود که معاویه را به قتل برساند سپس جبرئیل آمد و آیه ۱۶ را نازل نمود و پیامبر سکوت اختیار فرمود.