النمل ٨٤
کپی متن آیه |
---|
حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَ کَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْماً أَمَّا ذَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ |
ترجمه
النمل ٨٣ | آیه ٨٤ | النمل ٨٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَآءُوا»: در مکان حساب و کتاب حاضر آمدند. «وَ لَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْماً»: درباره آیات کتابهای آسمانی و معجزات پیغمبران و نشانههای دالّ بر وجود یزدان و پخش در گستره جهان، تحقیق نکردید و بدون احاطه علمی بدانها، درصدد انکار آنها برآمدید؟ جمله حالیّه است. «أمَّا ذَا»: یا چه خبر را. مرکّب از حرف عطف (أَمْ) و (مَا) استفهامیّه است. در اصل از آنان درباره دو چیز سؤال میشود: یکی از تکذیب بدون تحقیق و آگاهی، و دیگر از اعمالی که انجام میدادهاند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَلاَ صَدَّقَ وَ لاَ صَلَّى (۰) وَ لٰکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (۱) هٰذَا يَوْمُ لاَ يَنْطِقُونَ (۰) وَ لاَ يُؤْذَنُ لَهُمْ... (۰) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِينَ (۱)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۹۳، سوره نمل
- مقصود از ((قول )) و اخراج جنبنده اى از زمين كه با مردم سخن مى گويد
- مراد از ((آيات )) و خشر فوجى از هر امت در آيه : ((و يوم نحشر منكل امة فوجا ممن كذب بآياتنا...))
- مقصود از نفخ در صور در آيه : ((و يوم ينفح فى الصور ففزع من فى السموات و منفى الارض ...)) كدام نفخه است ؟
- وجه اينكه تخريب و ويرانى عالم با پيدايش قيامت را صنع متقن خود خواند (صنع اللهالذى اتقن كل شى ء)
- حمل آيه : ((و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّمرّ السحاب )) بر حركت جوهرى و برحركت انتقالى زمين
- من ماءمور به عبادت خدا و تلاوت قرآن هستم و بس ، هر كه ايمان آورد براى خود و هر كه گمراه گشت عليه خود
- رواياتى درباره مراد از ((دابة من الاءرض )) در آيه : ((و اذا وقع القول عليهم اخرجنا لهم دابة من الاءرض ))
- چند روايت راجع به مراد از ((حسنه )) در آيه : ((من جاء بالحسنة فله خير منها))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «84»
چون گردآيند، (خداوند) مىفرمايد: آيا آيات مرا دروغ انگاشتيد و حال آن كه به آنها احاطهى علمى نداشتيد، آيا شما (در طول حيات جز تكذيب) چه مىكرديد؟
نکته ها
با توجّه به اينكه در قيامت همهى مردم محشور مىشوند، «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» «1» و آيهى مورد بحث (83 نمل) مىفرمايد: از هر امّتى تنها گروهى را محشور مىكنيم، روشن مىشود كه اين آيه مربوط به قيامت نيست، بلكه مربوط به رجعت است كه قبل از قيامت گروهى زنده مىشوند.
در قرآن براى زنده شدن در دنيا، نمونههايى آمده است، از جمله در سورهى بقره مىخوانيم: خداوند به گروهى فرمان مردن داد، سپس آنان را زنده كرد؛ «فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ» «2» يا در جاى ديگر مىفرمايد: ما شما را بعد از مرگ در همين دنيا زنده كرديم؛ «بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ» «3» و به حضرت عيسى عليه السلام مىفرمايد: تو با اذن من مردهها را زنده از قبرها خارج مىكنى؛ «إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي» «4» و دربارهى يكى از اولياى خدا مىفرمايد: او را براى صد سال ميرانديم و بعد از اين مدّت او را زنده كرديم؛ «فَأَماتَهُ اللَّهُ
«1». كهف، 47.
«2». بقره، 243.
«3». بقره، 56.
«4». مائده، 110.
جلد 6 - صفحه 461
مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ» «1» همچنين در روايات بسيارى نيز وارد شده است كه قبل از قيامت، افرادى كه در ايمان يا كفر برجستگى دارند، به ارادهى خداوند زنده مىشوند و با حاكميّت اهل حقّ، براى مدّتى زندگى مىكنند و سردمداران كفر، كيفر مىشوند.
پیام ها
1- حشر عمومى مردم، در قيامت است ولى حشر گروهى از كفّار ويژه در همين دنياست. «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً»
2- تضادّ ميان ايمان وكفر، در همهى امّتها بوده است. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ»
3- حشر قبل از قيامت، مخصوص كافر مطلق است. «مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا» (در روايات نيز آمده است: رجعت، مخصوص مؤمنان وكافران درجه يك است)
4- بدون آگاهى، چيزى را تكذيب نكنيد. «أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً» (عقائد بايد بر اساس دليل قطعى باشد)
5- عملكرد انسانها بازتاب عقائد و افكار آنان است. (اوّل تكذيب، بعد كارهاى خلاف). «أَ كَذَّبْتُمْ- أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
6- كفّار ويژه بعد از زنده شدن در دنيا همچنان تحت كنترل هستند تا محاكمه آنان آغاز شود. «يُوزَعُونَ حَتَّى إِذا جاؤُ»
7- كفّار در دوران رجعت (زنده شدن در اين دنيا)، هم نسبت به عقائد توبيخ مىشوند و هم نسبت به رفتار خود. «أَ كَذَّبْتُمْ- أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
8- همه بايد در محضر خدا پاسخگو باشند. «أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي- أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (84)
حَتَّى إِذا جاؤُ: تا چون بيايند به موقف حساب و مؤاخذه، قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي: فرمايد خداى تعالى از روى اهانت و توبيخ: آيا بدروغ پنداشتيد آيتهاى
«1» اكمال الدين، ج 2، باب 47: حديث الدّجال و ما يتصل به من امر القائم عليه السّلام، روايت 1، ص 527.
جلد 10 - صفحه 86
مرا بادى الرّأى، وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً: در حالتى كه احاطه نكرديد بدان از روى دانش، يعنى در آن تأمل نكرديد به جهت عناد و انكار تا علم شما به كنه آن برسد و حقيقت آن را دريابيد. أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: يا آن چه چيز بود كه شما بوديد كه مىكرديد، يعنى چه كار كرديد بعد از آنكه تفكر نكرديد در صحت آن و طلب معرفت آن ننموديد و بىتأمل تكذيب آن كرديد.
تبصره: على بن ابراهيم قمى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه اين آيه در رجعت است، و شاهد آن فرمايش خداى تعالى كه فرمود: (وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً) حضرت فرمود: مراد از آيات، حضرت امير المؤمنين و ائمه مىباشند. پس مردى عرض كرد: عامه را گمان است كه اين آيه به جهت روز قيامت باشد. حضرت فرمود: اگر چنين است پس بايد خدا در آن روز از هر امتى فوجى را محشور فرمايد و ما بقى را واگذارد! نيست چنين، بلكه اين آيه در رجعت است و آيه قيامت (وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً) باشد «1».
و نيز آن حضرت فرمود: نيست فردى از مؤمنين كه كشته شد، مگر آنكه رجعت مىكند تا مرگ را ادراك نمايد، و رجعت نمىكند مگر مؤمن خالص و كافر خالص «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ (83) حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (84) وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ (85) أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (86) وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ (87)
وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ (88)
ترجمه
و روز كه برانگيزانيم از هر امّتى گروهى را از آنانكه تكذيب ميكنند آيتهاى ما را پس آنها باز داشته ميشوند
تا چون آيند گويد آيا تكذيب كرديد آيتهاى مرا و احاطه پيدا نكرديد بآنها از روى دانش يا چه بوديد كه ميكرديد
و واقع شود كلمه عذاب بر آنها بسبب آنكه ستم كردند پس آنها سخن نميگويند
آيا نديدند كه ما قرار داديم شب را تا آرام گيرند در آن و روز را بينا كننده همانا در اين آيتها است براى گروهى كه ميگروند
و روز كه دميده شود در صور پس هراسان شود هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا و همه آيند او را خوارشدگان
و ميبينى كوهها را و پندارى آنها را ساكن و آنها ميروند بروش ابر كار خدائى كه درست و محكم ساخت همه چيز را همانا او آگاه است بآنچه ميكنيد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان خروج جنبندهاى از زمين در آيه اخيره از آيات سابقه كه از علائم قيامت يا ظهور حضرت حجّت است متعرّض بعضى از احوال آنروز شده باين تقريب كه ياد كن اى پيغمبر روزى را كه جمع كنيم در آنروز از هر امتى از امم سابقه و لاحقه دستهاى را از كسانيكه تكذيب نمودند آيات و دلائل اديان حقّه را كه ما براى ارشاد و هدايت آنها نصب نموده بوديم پس هر دسته را بجاى خود واقف نمائيم تا همه حاضر شوند و يكجا مجتمع گردند
جلد 4 صفحه 167
و بآنها خطاب با عتاب صادر گردد كه آيا شما بوديد كه تكذيب كرديد آيات و دلائل اثبات دين و مذهب حق را كه ما براى شما اقامه نموده بوديم و تأمل و تدبّر و تفكر ننموديد در اطراف و اكناف آنها تا احاطه علمى و يقين بآنها پيدا كنيد يا غير از اين چه كار بود كه ميكرديد كار شما همين تكذيب و سركشى و عناد بود و بعد از اين ملامت و عتاب حكم عذاب آنها صادر ميشود براى ظلم و ستمى كه از آنها بخودشان و خلق شده بود و آنها قادر بر جواب نميشوند براى آنكه مشمول كلمه عذابند و عذرى ندارند كه بياورند آنچه ذكر شد متظاهر از اين آيات است با قطع نظر از روايات مفسّره ولى نظر باخبار باب اين واقعه در رجعت ائمه اطهار واقع ميشود كه خداوند كسانيرا كه تكذيب نمودند آنذوات مقدسه را و ظلم كردند بايشان زنده ميفرمايد و بعد از ملامت و عتاب بعذاب دنيا محكوم ميشوند بطوريكه زبانشان از هول و هراس بند ميآيد و قادر بر معذرت و جواب نميشوند و فرمودهاند خداوند در قيامت تمام مردم را محشور ميفرمايد ولى در رجعت از هر گروهى آنانكه اهل ايمان محض و اهل كفر محضند محشور ميگردند و كسانيكه كشته شدند و نصيب آنها از دنيا كامل نشده زنده ميشوند تا استيفاء حظّ و رزقشان را بنمايند و كسيكه استبعاد نمايد از اين امر با آنكه خداوند از احياء مردگان در دنيا مكرّر خبر داده در قرآن استبعاد از قدرت خدا نموده چه مانع دارد خداوند دوستان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را كه بظلم كشته شدند و از نعم دنيا محروم گشتند زنده فرمايد كه بآمال و آرزوى خودشان كه مشاهده دولت و عزّت آن خاندان است برسند و از دشمنان ايشان در دنيا انتقام بكشد و بجزاى ظلمشان برساند با آنكه با ظاهر آيه هم موافقتر است چون مستفاد از آيه آنستكه آنروز روز حشر بعضى از مردم است نه تمام آنها و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ثمّ بعثناكم من بعد موتكم لعلّكم تشكرون بيانى مستوفى در باب رجعت گذشت كه اخبار متواتر است و مانع عقلى ندارد فقط چيزيكه با سليقه حقير موافق نبود در بعضى از روايات آن بود كه جنبنده بامير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده بود لذا آنرا در آيات سابقه ذكر ننمودم و بر فرض صحّت بايد گفت تعبير از آن حضرت باين عنوان بملاحظه آنستكه آن وجود مبارك اول متحرك و فعّال در نصرت اسلام و پيغمبر خاتم بوده
جلد 4 صفحه 168
و عمده وقايع رجعت بيد الهى او انجام خواهد يافت و بنابراين خروج دابّه از زمين هم در رجعت خواهد بود و بعد از اين خداوند بيان قدرت و حكمت خود را فرموده كه آيا نديدند ما قرار داديم شب را براى سكونت و آرامش و استراحت بندگان در آن و روز را براى آنكه به بينند ديدنيها را در آن و براى مبالغه در اينمعنى فرموده بينا يا بينا كننده چون بينائى بنور آفتاب حاصل ميشود چنانچه بنور ديده وجود پيدا ميكند و كسانيكه دلهاشان منوّر بنور ايمان است از اين اختلاف شبانه روز بر طبق حكمت و مصلحت پى ميبرند بوجود خداوند قادر حكيم مهربان به بندگان كه وسائل آسايش و كسب و كار آنها را بخوبى فراهم فرموده و توانسته تاريكى را مبدّل بروشنى و روشنى را منقلب بتاريكى كند و اخيرا شمّهاى از اهوال قيامت را بيان فرموده كه روز كه دميده شود در صور كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه آن شاخى است از نور در دهان اسرافيل يكمرتبه ميدمد همه ميميرند مرتبه ديگر ميدمد همه زنده ميشوند پس خائف و ترسان و مضطرب و پريشان گردند تمام اهل آسمانها و زمين مگر كسانيكه خداوند مطمئن نموده است دل آنها را برحمت خود مانند ملائكه و انبياء و اولياء و شهداء و همه در پيشگاه الهى با حال ذلّت و انكسار براى حساب حاضر و واقف شوند و تعبير بماضى براى تحقق وقوع آن است و بعضى آتوه بصيغه فاعل قرائت نمودهاند و در آنروز مىبينى اى بيننده كوهها را واقف بجاى خود با آنكه مانند ابر بتندى حركت ميكنند براى متلاشى شدن و رو بزوال و نيستى رفتن و گفتهاند اين براى آنستكه اجرام كبار وقتى در جهتى حركت ميكنند چون اطراف آنها مشهود نيست حركت آنها مرئى نميشود چنانچه ابر هم اگر منبسط در آسمان باشد حركتش معلوم نميگردد و اين در صورتى است كه زمين چنانچه قدماء قائل بودند ساكن باشد و الا هميشه اين حركت براى اجزاء آن ثابت است با آنكه محسوس و مرئى نميشود و اختصاص بروز خاصى ندارد و بايد گفت اين آيه در مقام بيان يكى از عجائب صنع و قدرت الهى است نه بيان خصوص احوال روز حشر و مؤيد اين معنى آنستكه ميفرمايد صنعت نموده است خدا صنع خوبى آنخداوندى كه تمام صنايع او محكم و متقن و مستحسن است و در هر حال
جلد 4 صفحه 169
او آگاه است بافعال و اعمال بندگان ظاهرا و باطنا و بر طبق آن پاداش و جزا ميدهد از خير و شر و ثواب و عقاب و بعضى يفعلون بصيغه مغايب قرائت نمودهاند و محتمل است مراد از جبال كلّيه اجسام باشد و مراد از حركت آنها بسرعت حركت جوهريّه باشد كه حكماء متأخرين براى عالم ناسوت اثبات نمودهاند و مؤيد اينمعنى روايتى است كه اهل سنّت از امام صادق عليه السّلام نقل كردهاند كه مراد آنستكه مىبينى نفوس را در وقت مردن بجاى خودند با آنكه روح با كمال سرعت سير در عالم قدس ميكند چنانچه مفسر معاصر در نفحات نقل فرموده و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
حَتّي إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبتُم بِآياتِي وَ لَم تُحِيطُوا بِها عِلماً أَمّا ذا كُنتُم تَعمَلُونَ (84)
حتي موقعي که آمدند فرمود آيا شما تكذيب كرديد به آيات من و نرفتيد احاطه علميه پيدا كنيد بمقام و شئونات آنها يا اينكه بوديد بچه عمل ميكرديد!
حَتّي إِذا جاؤُ مراد بنا بر آنچه که گفتيم دوره رجعت به اينکه سران كفار و مشركين و رؤساي اهل ضلال از خلفاء جور و بزرگان آنها و ظالمين بآل محمّد (ص) موقعي که رجعت ميكنند به آنها ميفرمايد:
قالَ أَ كَذَّبتُم استفهام تقريريست.
بآياتي انبياء و ائمه اطهار که اينها آيات الهي هستند و اطلاق آيه بر اينها بسيار شده و در زيارات و اخبار و ادعيه داريم حتي علماء اعلامرا آيت اللّه اطلاق ميكنند براي اينكه وجود مبارك انبياء و ائمه مردم را بمعارف دينيه و شرايع اسلاميه و احكام الهيه و مواعظ و نصايح و ساير دستورات خداوند دلالت و ارشاد و هدايت ميكنند بلكه وجود مبارك آنها علما و عملا و اخلاقا دليل روشن و برهان قاطع است بر وجود حق و صفات ربوبي و وحدانيت او اينها تكذيب انبياء و ائمه كردند و حق آنها را نشناختند بلكه چه اندازه ظلم و اذيت بآنها كردند و چه مقدار اهانت بمقام مقدس آنها نمودند و چه نسبتهاي ناروا بآنها دادند مخصوصا بائمه طاهرين از امير المؤمنين تا حضرت عسگري که فرمود
«ما منا الا مقتول او مسموم»
هيچ كدام بمرگ طبيعي از دنيا نرفتند و همچنين بذريههاي آنها و اصحاب آنها و شيعيان آنها و
جلد 14 - صفحه 191
بستگان بآنها که تمام در شكنجه ظلم اينها واقع شدند بايد بيايند و از آنها انتقام كشيده شود و تقاص شود مخصوصا خون ابي عبد اللّه بايد خونخواهي شود که دارد اولا مثل مختار و سليمان إبن صرد خزاعي از قتله انتقام كشيد و ثانيا احمد سفاح از بني اميه و ثالثا حضرت بقية اللّه از عامه عميا که راضي بقتل آن حضرت هستند و عاشورا را عيد بزرگ خود ميپندارند و رابعا ابي عبد اللّه و اصحابش در دوره رجعت و خامسا خداوند در قيامت.
وَ لَم تُحِيطُوا بِها عِلماً كوتاهي در معرفت آنها كردند.
أَمّا ذا كُنتُم تَعمَلُونَ که چه كرديد و با آنها چه معامله نموديد تا بكجا رسانيديد!.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 84)- «تا زمانی که (به پای حساب) میآیند، (به آنان) میگوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق بر نیامدید»؟ (حَتَّی إِذا جاؤُ قالَ أَ کَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها عِلْماً).
«شما چه اعمالی انجام میدادید»؟ (أَمَّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
گوینده این سخن خداوند است و منظور از آیات، معجزات پیامبران و یا فرمانهای الهی و یا همه اینهاست.
نکات آیه
۱ - قرار گرفتن کافران در جایگاه محاکمه پس از برانگیختن آنان در روز رجعت (و یوم نحشر... حتّى إذا جاءو)
۲ - توبیخ کافران از سوى خدا، به خاطر تکذیب بى دلیل نشانه ها و آیات او (حتّى إذا جاءو قال أکذّبتم بایتى و لم تحیطوا بها علمًا)
۳ - تکذیب نشانه هاى خدا، اصلى ترین موضوع دادگاه کیفرى کافران (حتّى إذا جاءو قال أکذّبتم بایتى)
۴ - خدا، حاکم و داور دادگاه کیفرى کافران (قال أکذّبتم بایتى)
۵ - تکذیب آیات الهى، جرم مشترک همه کافران در طول تاریخ (و یوم نحشر من کلّ أُمّة فوجًا... حتّى إذا جاءو قال أکذّبتم بایتى) با این که گروه هاى حاضر در دادگاه، هر کدام از امتى خاص و متفاوت است; ولى همه آنها به خاطر یک جرم (تکذیب آیات الهى) محاکمه مى شوند.
۶ - تکذیب آیات و نشانه هاى الهى بدون تحقیق و دلیل علمى، جرمى بزرگ و داراى کیفر (قال أکذّبتم بایتى و لم تحیطوا بها علمًا)
۷ - لزوم مبتنى بودن عقاید و بینش هاى انسان بر دلایل متقن علمى (أکذّبتم بایتى و لم تحیطوا بها علمًا) از این که خداوند کافران را به خاطر عقاید پوچ و بى اساس توبیخ کرده و انکار بدون دلیل آنان را نسبت به آیات خویش، مورد مذمت قرار داده است; استفاده مى شود که انسان در پایبندى به هر عقیده نخست، باید در فکر دست یافتن به دلایل علمى آن باشد.
۸ - قرار داشتن کافران، تحت نظارت و کنترل شدید از لحظه برانگیخته شدن تا هنگام محاکمه (فهم یوزعون . حتّى إذا جاءو قال أکذّبتم) از ارتباط دو آیه و واژه «حتّى» - که نمایانگر غایت - است استفاده مى شود که کنترل آنان، تا لحظه قرار گرفتن آنها در جایگاه محاکمه ادامه خواهد داشت.
۹ - محاکمه شدن کافران به خاطر کردارشان علاوه بر محاکمه آنان به خاطر عقایدشان (أکذّبتم بایتى ... أمّاذا کنتم تعملون) عبارت «أکذّبتم بآیاتى» دلالت بر محاکمه عقیدتى و تعبیر «أمّاذا کنتم تعملون» دلالت بر محاکمه آنان به خاطر کردارشان دارد.
۱۰ - تکذیب بى دلیل آیات الهى، شیوه مستمر و عادت همیشگى کافران (أمّاذا کنتم تعملون) تعبیر «کنتم تعملون» ماضى استمرارى و بیانگر مطلب یاد شده است.
۱۱ - ارزش اعمال انسان، در گرو عقاید و باورهاى وى (أکذّبتم بایتى ...أمّاذا کنتم تعملون) در این آیه، نخست سطحى نگرى کافران مورد مذمت قرار گرفته و سپس با لحنى تحقیرآمیز، کردار آنان بى ارزش و حقیر شمرده شده است. این تقدم، نشانگر آن است که وقتى اندیشه غلط باشد، براى عمل ارجى نخواهد بود.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: بى منطقى مکذبان آیات خدا ۱۰; تکذیب آیات خدا ۳، ۵، ۱۰; سرزنش مکذبان آیات خدا ۲; کیفر تکذیب آیات خدا ۶; گناه تکذیب آیات خدا ۶
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۱
- خدا: سرزنشهاى خدا ۲; قضاوت خدا ۴
- عقیده: آثار عقیده ۹، ۱۱; اهمیت برهان در عقیده ۷
- عمل: آثار عمل ۹; ارزش عمل ۱۱
- کافران: بى منطقى کافران ۱۰; جرم کافران ۵; حشر دنیوى کافران ۱، ۸; رجعت کافران ۱; روش برخورد کافران ۱۰; سرزنش کافران ۲; عقیده کافران ۹; عمل کافران ۹; کیفر کافران ۳; محاکمه کافران ۱، ۳، ۴، ۸، ۹; نظارت بر کافران ۸; هماهنگى کافران ۵
- گناهان کبیره :۶
منابع