الانسان ٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۴۳ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
إِنَ‌ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ‌ مِنْ‌ کَأْسٍ‌ کَانَ‌ مِزَاجُهَا کَافُوراً

ترجمه

به یقین ابرار (و نیکان) از جامی می‌نوشند که با عطر خوشی آمیخته است،

همانا نيكان از جامى نوشند كه با عطر خوشى آميخته است
به يقين ابرار (و نيكان) از جامى مى‌نوشند كه با عطر خوشى آميخته است،
نکوکاران عالم (که در این آیه حضرت علی و فاطمه و حسنین علیهم السّلام و شیعیانشان به اجماع خاصّه و اخبار عامّه مقصودند) در بهشت از جام شرابی نوشند که طبعش (در لطف و رنگ و بوی) کافور است.
همانا نیکان همواره از جامی می نوشند که نوشیدنی اش آمیخته به کافور [آن ماده سرد، سپید و معطر] است.
نيكان از جامهايى مى‌نوشند كه آميخته به كافور است:
بی‌گمان نیکان از جامی که آمیزه آن کافور است، می‌نوشند
همانا نيكوكاران از جامى مى‌نوشند كه آميزه آن كافور است- سرد و خوشبوست-.
نیکان، جامهای شرابی را سر می‌کشند و می‌نوشند که آمیخته به کافور است.
همانا ابرار [:نیکان] از جامی می‌نوشند که با آمیزه‌ای عطرآگین (آمیخته) بوده است.
همانا نیکان می‌آشامند از جامی که آمیزش آن است کافور

But the righteous will drink from a cup whose mixture is aroma.
ترتیل:
ترجمه:
الانسان ٤ آیه ٥ الانسان ٦
سوره : سوره الانسان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَأْسٍ»: جام پر از شراب. «مِزَاجُ»: آمیزه. آمیخته. چیزی که در جام است که خود شراب است. «کَافُوراً»: گیاه خوشبوئی است که عربها آن را به داخل شراب می‌ریختند تا معطّر گردد (نگا: فی‌ظلال القرآن). ولی در اینجا اسم آبی است در بهشت. تشبیه آن به کافور از لحاظ سفیدی و خوشبوئی است. «کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً»: آمیخته به کافور است. محتوای آن از آبی به نام کافور است. شراب آن، خوشبو و سفید همچو کافور است.


نزول

شأن نزول آیات ۵ تا ۹:

«شیخ طوسى» گویند: مفسرین خاصه و عامه روایت کنند که این آیات درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردیده زیرا آنان مسکین و یتیم و اسیر را در سه شب با افطار خود سیر کردند و خود گرسنه ماندند و خداوند با این آیات آن‌ها را ستایش فرمود و این سوره را به خاطر آن‌ها نازل گردانید و خود این موضوع دلیل است که این سوره در مدینه نازل گردیده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6»

همانا نيكان از پيمانه‌اى مى‌نوشند كه با كافور (گياهى خوشبو) آميخته شده است. چشمه‌اى كه بندگان خدا از آن مى‌نوشند و هر گونه بخواهند، آن را جارى مى‌سازند.

نکته ها

«ابرار» يا جمع «بَرّ» است، (همانند «ارباب» كه جمع «رَبّ» است) يا جمع «بار» است (نظير «اشهاد» كه جمع «شاهد» است). به هر حال «بر» به معناى گستردگى است و بيابان را به خاطر گستردگى آن، «بر» مى‌گويند. انسان نيكوكار داراى روحى باز و گسترده است و هدف او از انجام كار نيك، رسيدن به مال و مقام نيست بلكه فكرى فراتر از مال و مقام دارد. دست نيكوكاران براى كمك به ديگران باز و اجر آنان نيز گسترده است. «1»

«كافور» به معناى گياه خوشبو است كه در خنكى و سفيدى ضرب المثل است.


«1». مفردات راغب.

جلد 10 - صفحه 326

«تفجير» به معناى شكافتن است و به كسى كه با گناه پرده حيا را بشكافد، «فاجر» مى‌گويند و «فجر» نورى است كه تاريكى شب را مى‌شكافد.

براساس روايات، مراد از «ابرار» در اين آيات، اهل بيت پيامبر عليهم السلام هستند كه با نذر روزه گرفتند و افطارى خود را به يتيم و مسكين و اسير دادند كه در آيات بعد آمده است.

با اينكه عدّه‌اى اين سوره را مدنى مى‌دانند، امّا بعضى مغرض و مخالف مى‌گويند: سوره انسان مكّى است و حَسنين عليهما السلام در مدينه متولّد شده‌اند، بنابراين اين آيات درباره اهل بيت نازل نشده، زيرا بيمارى آنان و عيادت پيامبر و روزه والدين آنها در مدينه بوده است!

در پاسخ مى‌گوييم: در بسيارى از سوره‌هاى مكّى، آيات مدنى وجود دارد و بهترين شاهد مطلب آن است كه كلمه «أسير» در اين آيات آمده، با آن كه در مكّه اسيرى وجود نداشته و اسير گرفتن مربوط به جنگ‌هاى پس از هجرت به مدينه است.

پیام ها

1- احسان و نيكوكارى جلوه‌اى از شكر هدايت الهى است. إِمَّا شاكِراً ... إِنَّ الْأَبْرارَ ...

2- نوشيدنى‌هاى بهشتى مخلوط باموادّ خوشبو ومعطّر است. «كانَ مِزاجُها كافُوراً»

3- كاميابى‌هاى بهشتى به كسانى تعلّق مى‌گيرد كه خود را به مرحله عبوديّت رسانده باشند. «يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ»

4- محروميّت‌هاى موقّت بندگان خدا در دنيا، در قيامت جبران مى‌شود. «يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ»

5- اهل بيت، به خاطر رسيدگى به محرومان، به لقب ابرار و به خاطر اطاعت از خداوند، به لقب عباد اللّه ملقّب شدند. إِنَّ الْأَبْرارَ ... عِبادُ اللَّهِ‌

6- بندگان خدا، اهل نيكى به ديگران هستند و نيكوكاران، بنده خدا هستند.

الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ‌ ... يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ‌

7- اراده بهشتيان كارساز است و آنان به هر چه اراده كنند مى‌رسند و هرچه را اراده كنند انجام مى‌شود. «يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 327

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5»

پس ذكر احوال ابرار فرمايد:

إِنَّ الْأَبْرارَ: بدرستى كه نيكوكاران كه مؤمنان فرمانبردارانند، يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ‌: مى‌آشامند در آخرت از جام خمرى كه، كانَ مِزاجُها كافُوراً: باشد مزاج آن خمر آميخته به كافور بهشتى تا خنك و خوشبو و شيرين بود. و روايت است: كافور چشمه‌اى است در بهشت، خوشبو و سفيد، و به جهت مشابهت آن به كافور به اين نام خوانند. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً «4»

إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6» يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»

إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»

ترجمه‌

آيا گذشته است بر انسان وقتى از روزگار كه نبود چيزى كه ياد كرده شود

همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا

همانا ما نموديم باو راه را با آنكه شكر گزار باشد يا كفران كننده‌

همانا ما مهيّا نموديم براى كافران زنجيرها و غلها و آتش سوزان را

همانا نيكان مى‌آشامند از جامى كه باشد ممزوج بآن كافور

از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خدا جارى ميكنند آنرا جارى كردنى‌

وفا ميكنند به نذر خود و ميترسند از روزى كه ميباشد سختى آن فاش و منتشر

و ميدهند طعام را با آنكه دوست دارند آنرا به فقير و يتيم و اسير

با قصد آنكه جز اين نيست كه اطعام ميكنيم شما را براى رضاى خدا نميخواهيم از شما پاداشى و نه سپاس گزارى‌

همانا ما ميترسيم از پروردگارمان در روزى گرفته و در هم در نهايت سختى و شدّت.

تفسير

در مجمع نقل نموده كه روايات خاصه و عامّه موافق شده بر نزول آيات اينسوره از انّ الابرار يشربون تا كان سعيكم مشكورا در باره امير المؤمنين‌


جلد 5 صفحه 316

و حضرت زهرا و حسنين و فضّه خادمه ايشان عليهم السّلام و آنكه اجمال اينقصّه آنستكه حسنين عليهما السلام مريض شدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وجوه اصحاب از آن دو عيادت نمودند و بحضرت امير گفتند خوب است براى شفا دو فرزند خود نذرى فرمائى و او سه روز روزه نذر فرمود و حضرت زهرا و فضه خادمه هم بآنحضرت در نذر تأسى نمودند و خداوند آن دو را شفا داد و حضرت امير آن ايّام چيزى نداشت سه صاع جو كه هر صاعى قريب به يك من تبريز است از يكنفر يهودى قرض كرد و در بعضى از روايات است كه گرفت و بنا شد در عوض براى او پشم ببافد و آورد آن جو را نزد حضرت زهرا و او يكصاع از آنرا آرد فرمود و نان پخت و چون امير المؤمنين عليه السّلام از نماز مغرب فارغ شد خدمت او آورد كه افطار نمايند ناگاه فقيرى آمد و سؤال نمود پس نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز دوم شد صاع ديگر را آرد كرد و نان پخت و در وقت افطار حاضر نمود پس يتيمى آمد و سؤال نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار كردند و چون روز سوّم شد بقيّه جو را حضرت زهرا آرد فرمود و نان پخت و در وقت افطار خدمت امير عليه السّلام حاضر نمود پس اسيرى آمد و طلب نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز چهارم شد و از نذر فارغ شده بودند حضرت امير با حسنين عليهما السلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند با آنكه ضعيف شده بودند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گريه كرد و جبرئيل سوره هل انى را نازل نمود و در بعضى از روايات سه مرتبه اطعام بمسكين و يتيم و اسير را كه بيان شد در سه روز بوده است در يكروز هر مرتبه يك سوّم جو موجود مطبوخ ذكر گرديده و آنكه ديگر چيزى براى خودشان باقى نماند و بنابر اين شايد نذر صدقه دادن بفقرا و ايتام و اسيران بوده ولى آنچه قبلا ذكر شد مؤيّد بروايات مأثوره از ائمه اطهار و مفسّرين كبار است و اضافاتى دارد كه بملاحظه اختصار ذكر نشد و ظاهرا آيات شريفه شامل است هر مؤمنى را كه عامل بآن باشد اگر چه در باره آنذوات مقدّسه نازل شده است چنانچه قمّى ره در نقل خود از امام صادق عليه السّلام تصريح بآن نموده و چون بناى كلام الهى بر جمع بين انذار و تبشير است ميفرمايد آيا روزگارى بر انسان گذشته است كه اسم و رسمى‌


جلد 5 صفحه 317

از او در عالم وجود نداشته اگر چه اصل آنها كه خاك و آب است موجود بوده و اين سؤال براى آنستكه متوجه شوند كه نبودند و بود شدند تا ثابت شود كه خالقى دارند و او خدا است و لذا هل را بقد تفسير نموده‌اند و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه مراد آنستكه در تحت علم و قدرت خدا معلوم و مقدور بوده‌اند ولى در خارج موجود و مذكور نبوده‌اند خلاصه آنكه چيزى بوده‌اند ولى نام و نشانى از انسانيّت در عالم نداشته‌اند و نيز ميفرمايد همانا ما خلق نموديم انسانرا از نطفه كه اجزاء مخلوط بيكديگر است از آب مرد و زن و امشاج جمع مشيج بمعناى مخلوط است و صفت يا بدل از نطفه قرار داده شده باعتبار اجزاء آن كه آميخته با يكديگر است چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آب مرد و زن مخلوط شده‌اند با هم بتمامى و اين در حالى است كه امتحان ميكنيم او را بتكليف بر اداء واجبات و اجتناب از محرّمات پس قرار داديم او را شنوا و بينا تا متمكن باشد از شنيدن و ديدن آيات كتاب تدوينى و تكوينى و عمل بوظائف خود و ما راه راست و طريق مستقيم ببهشت را باو نموديم و خير و شرّش را بيان كرديم با دلائل و امارات موصله بمطلوب ولى بعضى از آن نوع اخذ و عمل نمودند و شكر كردند و بعضى ترك نمودند و كفران كردند و كافر شدند چنانچه از صادقين عليهما السلام نقل شده و ما براى كفّار زنجيرها و غلهاى گرانى آماده نموديم كه بدست و پا و گردن آنها نهيم و وارد در آتش سوزان جهنّمشان نمائيم و امّا ابرار كه خوبان و شكر گزارانند مى‌آشامند از جام شرابى كه براى خنكى و معطّر شدن ممزوج بكافور شده از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خوب خدا و هر جا بخواهند آنچشمه را براى خودشان جارى ميكنند بخوبى و آسانى و بنابر اين عينا بدل است از من كأس و در اصل من عين بوده و منصوب بنزع خافض شده و باء در بها زائده يا بمعناى من است در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن چشمه‌اى است در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از آنجا جريان پيدا ميكند بخانه‌هاى پيغمبران و اهل ايمان و حال مردان نيكوكار از اينقرار است كه بنذرى كه خودشان كردند وفا مينمايند با آنكه تكليفى است كه خودشان براى خودشان ايجاد


جلد 5 صفحه 318

نمودند چه رسد بتكاليفى كه خدا براى ايشان معيّن فرموده پس سزاوار است كه چنين رزقى خداوند براى ايشان مقرّر فرموده باشد و ميترسند از روز كه شرّ و سختى آنروز فاش و منتشر و واصل بتمام اطراف و جوانب است و اطعام ميكنند طعام خودشان را با آنكه دوست دارند آنرا و محتاج بآن هستند بفقير و يتيم از اهل ايمان و اسير از مشركان چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و نيّت ايشان در قلبشان آنستكه اطعام كنند بآن سه كس كه ذكر شد براى رضاى خدا بدون توقع عوض و انتظار شكر گزارى از آنها يا مدح و ثنائى از احدى ولى اينمعنى را بر زبان جارى نميكنند چنانچه در حديث سابق تصريح بآن شده است و چون ميترسند از خدا و روز جزا كه روز عبوس و ترش روئى مردم است و در نهايت گرفتگى و شدّت است بوظائف خودشان عمل مينمايند و براى رضاى خدا انفاق ميكنند و ظاهرا از اين آيه ميتوان استدلال نمود بر صحّت عبادت و انفاق بقصد نجات از عذاب آخرت و آنكه آيات اگر چه نازل در شأن اهل بيت نامبرده است ولى جارى است در حق تمام اهل ايمان چون عبادت ايشان ظاهرا از ترس عذاب و طمع در بهشت نبوده بلكه فقط براى اهليّت حقّ بعبادت و اطاعت بوده است و اتّصاف روز بعبوس و قمطرير كه بمعناى شديد و سخت است باعتبار وقوع عبوس و شدّت و سختى در آنست مانند آنكه ميگويند ليل قائم و يوم صائم و امثال اين توسعات در كلام عرب و عجم زياد است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الأَبرارَ يَشرَبُون‌َ مِن‌ كَأس‌ٍ كان‌َ مِزاجُها كافُوراً «5»

بدرستي‌ ‌که‌ نيكان‌ ميآشامند ‌از‌ كأسي‌ ‌که‌ هست‌ مزاج‌ ‌آن‌ كأس‌ كافور.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: كان‌َ سَعيُكُم‌ مَشكُوراً بيست‌ ‌آيه‌ ‌در‌ شأن‌ امير المؤمنين‌ و صديقه‌ طاهره‌ و حسنين‌ و فضه‌ خادمه‌ نازل‌ ‌شده‌ باتفاق‌ شيعه‌ و صريح‌ اخبار بسيار ‌از‌ ائمه‌ اطهار، و ‌از‌ مخالفين‌ ‌هم‌ كساني‌ ‌که‌ اعتراف‌ كرده‌اند و تصريح‌ باين‌ موضوع‌ نموده‌اند. ‌إبن‌ عباس‌ و مجاهد و ابي‌ صالح‌ و بسياري‌ ‌از‌ ديگران‌. و شرح‌ ‌اينکه‌ قصه‌ بسيار مفصل‌ ‌است‌ ‌از‌ ذكر كلمات‌ مفسرين‌ و بيان‌ اخبار و اشعاري‌ ‌که‌ ‌بين‌ امير المؤمنين‌ و صديقه‌ طاهره‌ گفته‌ ‌شده‌ و ‌ما باختصار آنچه‌ معروف‌ ‌است‌ اشاره‌ ميكنيم‌ و بتفسير آيات‌ ميپردازيم‌ و ‌آن‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌: حسنين‌ مريض‌ شدند پيغمبر ‌با‌ بعضي‌ اصحاب‌ بعيادت‌ ‌آنها‌ آمدند و ‌با‌ امير المؤمنين‌ گفتند: نذر كنيد ‌که‌ خداوند اينها ‌را‌ شفا عنايت‌ فرمايد.

امير المؤمنين‌ و صديقه‌ طاهره‌ و حسنين‌ و فضه‌ خادمه‌ نذر كردند ‌که‌ چنانچه‌ شفا پيدا كردند سه‌ روز روزه‌ بگيرند، خداوند صحت‌ بخشيد و ‌در‌ خانه‌ امير المؤمنين‌ چيزي‌ نبود تشريف‌ برد ‌از‌ شمعون‌ يهودي‌ يك‌ صاع‌ پشم‌ گرفت‌ ‌که‌ صديقه‌ طاهره‌ بريسد و يك‌ صاع‌ جو اجرت‌ ‌آن‌ گرفت‌ صديقه‌ طاهره‌ يك‌ ثلث‌ پشم‌ ‌را‌ رشته‌ و يك‌ ثلث‌ جو ‌را‌ دست‌ آس‌ كرده‌ و پنج‌ قرصه نان‌ طبخ‌ كرد و موقع‌ افطار مسكين‌ آمد درب‌ خانه‌ تمام‌ ‌آن‌ ‌را‌ بمسكين‌ دادند و ‌به‌ آب‌ افطار كردند ‌که‌ روزه‌ وصال‌ نشود و روزانه‌ دوم‌ بهمين‌ نحو و موقع‌ افطار يتيم‌ آمد باو دادند، و روزانه‌ سوم‌ بقيه‌ ‌را‌ بهمين‌ نحو وقت‌ افطار باسير دادند روزانه چهارم‌ پيغمبر حال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ فرمود بسيار گريان‌ و پريشان‌ شد جبرئيل‌ آمد و مائده‌ بهشتي‌ آورد و ‌اينکه‌ سوره‌ ‌در‌ مدح‌ ‌آنها‌ نازل‌ شد، و ‌اگر‌ تفصيل‌ ‌اينکه‌ قضايا ‌را‌ طالب‌ باشيد مراجعه‌ بكتب‌ تفاسير نمائيد فقط دوست‌ داشتم‌ بعض‌ اشعاري‌ ‌که‌ ‌بين‌ امير المؤمنين‌ و ‌بين‌ صديقه‌ طاهره‌ رد و بدل‌ ‌شده‌ تيممنا و تبركا

جلد 17 - صفحه 315

تذكر دهم‌ منسوب‌ بامير المؤمنين‌ ‌است‌ موقعي‌ ‌که‌ مسكين‌ آمد خطاب‌ بصديقه‌ طاهره‌ فرمود:

فاطم‌ ‌ يا ‌ ذا المجد و اليقين‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 5)

شأن نزول:

سندی بزرگ بر فضیلت اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ابن عباس می‌گوید: «حسن و حسین علیهما السّلام بیمار شدند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند، و به علی علیه السّلام گفتند: ای ابو الحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود می‌کردی.

علی علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام و فضه که خادمه آنها بود نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند.

چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذائی دست خالی بودند علی علیه السّلام سه من جو قرض نمود، و فاطمه علیها السّلام یک سوم آن را آرد کرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: «السّلام علیکم اهل بیت محمّد صلّی اللّه علیه و آله سلام بر شما ای خاندان محمد! مستمندی از مستمندان مسلمین هستم، غذائی به من بدهید».

ج5، ص354

آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.

روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذائی را آماده کرده بودند (همان نان جوین) یتیمی بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند).

در سومین روز اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذای خود را به او دادند هنگامی که صبح شد علی علیه السّلام دست حسن و حسین علیهما السّلام را گرفته بود و خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را مشاهده کرد دید از شدت گرسنگی می‌لرزند! فرمود: این حالی را که در شما می‌بینم برای من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد هنگامی که وارد خانه فاطمه علیها السّلام شد دید در محراب عبادت ایستاده، در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده، و چشمهایش به گودی نشسته، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ناراحت شد در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت ای محمّد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می‌گوید، سپس سوره «هل اتی» را بر او خواند».

بعضی گفته‌اند که از آیه «ان الابرار» تا آیه «کان سعیکم مشکورا» که مجموعا هیجده آیه است در این موقع نازل گشت.

آنچه را در بالا آوردیم نص حدیثی است که با کمی اختصار در «الغدیر» آمده است، و در همان کتاب از 34 نفر از علمای معروف اهل سنت نام می‌برد که این حدیث را در کتابهای خود آورده‌اند.

به این ترتیب روایت فوق از روایاتی است که در میان اهل سنت مشهور بلکه متواتر است.

و اما علمای شیعه همه اتفاق نظر دارند که این هیجده آیه یا مجموع این سوره، در ماجرای فوق نازل شده است و همگی بدون استثناء در کتب تفسیر یا حدیث روایت مربوط به آن را به عنوان یکی از افتخارات و فضائل مهم علی علیه السّلام و فاطمه زهرا و فرزندانشان علیهم السّلام آورده‌اند.

ج5، ص355

تفسیر:

پاداش عظیم ابرار! در آیات گذشته بعد از آن که انسانها را به دو گروه «شاکر» و «کفور» یا شکرگزار و کفران کننده تقسیم کرد، اشاره کوتاهی به مجازات و کیفر سخت کفران کنندگان آمده بود، در اینجا به سراغ پاداشهای شکرگزاران و ابرار (نیکان و پاکان) می‌رود، و نکات جالبی در این زمینه یادآوری می‌کند، نخست می‌فرماید: «به یقین ابرار (و نیکان) از جامی می‌نوشند که با عطر خوشی آمیخته است» (ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا).

آیه فوق نشان می‌دهد که این شراب طهور بهشتی بسیار معطر و خوشبو است که هم ذائقه از آن لذت می‌برد، و هم شامه.

نکات آیه

۱ - مىِ آمیخته با کافور، نوشیدنى ابرار در بهشت (إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورًا) «بَرّ» و «بارّ» (مفرد «أبرار»)، به کسى گفته مى شود که احسان و خیر او، بسیار است (قاموس المحیط) و «کأس» در معناى مى و نیز جام مى به کار مى رود (لسان العرب). «کافور» به گیاه و ماده عطرى و خوشبو گفته مى شود. (قاموس المحیط)

۲ - مىِ بهشت، معطّر و پیراسته از بوى آزاردهنده (إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورًا)

۳ - احسان و نیکوکارى، موجب بهره مندى از نعمت هاى بهشتى، همچون نوشیدنى هاى گوارا و معطر (إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورًا) توصیف بهشتیان به ابرار، نشانگر این حقیقت است که آنچه موجب بهشتى شدن آنان مى شود، برّ و نیکوکارى آنان است.

۴ - احسان و نیکوکارى، جلوه شکر الهى است. (إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا ... إنّ الأبرار یشربون من کأس) برداشت یاد شده، با توجه به این مطلب است که خداوند، انسان ها را در برابر نعمت هدایت دو دسته قرار داده است (شاکر و کافر) و در این آیه از شاکران به ابرار تعبیر نموده است.

۵ - اهل بیت(حضرت على، فاطمه، حسن و حسین(ع)) مظهر ابرار و نیکوکاران جهان اند. (إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورًا) برداشت یاد شده، با توجه به شأن نزولى است که از طریق شیعه و سنى نقل شده است. گفتنى است آیه مورد بحث تا آیه ۲۲ (إنّ هذا کان لکم جزاءً و کان سعیکم مشکوراً) درباره این بزرگواران نازل شده است. (مجمع البیان، ج ۱۰; الکشاف، زمخشرى، ج ۴، ذیل آیه)

موضوعات مرتبط

  • ابرار :۵ نعمتهاى اخروى ابرار ۱ ۵
  • احسان: آثار احسان ۳، ۴
  • امام حسن(ع): فضایل امام حسن(ع) ۵
  • امام حسین(ع): فضایل امام حسین(ع) ۵
  • امام على(ع): فضایل امام على(ع) ۵
  • اهل بیت(ع): فضایل اهل بیت(ع) ۵
  • بهشت: آشامیدنیهاى بهشت ۱، ۳; بوى شراب بهشت ۲; عطر شراب بهشت ۲; موجبات نعمتهاى بهشت ۳; ویژگیهاى شراب بهشت ۱، ۲
  • شکر: نشانه هاى شکر ۴
  • فاطمه(ع): فضایل فاطمه(ع) ۵

منابع

  1. صاحبان روض الجنان از خاصه و کشف الاسرار از عامه بنا به نقل از مجاهد و ابن عباس و ابوصالح چنین گویند که این آیات درباره امام على مرتضى علیه‌السلام و خاندان گرامى او فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردید بدین شرح که حسن و حسین بیمار شده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده اى از اصحاب و وجوه عرب به عیادت آمدند. پیامبر فرمود: یا على اگر نذر نمائى از براى فرزندان تو امید شفا از براى آن‌ها خواهى یافت. على و فاطمه نذر کردند که سه روز روزه بدارند و کسى که در این نذر با آنان شرکت نمود، فضه خادمه بود. خداوند به حسن و حسین شفا بخشید، اینان به نذر خویش وفا کردند. روز اول روزه نگه داشتند، شب اول طعام نداشتند که افطار کنند. امام از یک نفر یهودى خیبرى که نام او شمعون بود سه صاع جو قرض کردند. فاطمه با دستیارى فضة آن را آرد نمود و نان پخت موقع افطار پس از نماز مغرب مسکینى بر آن‌ها وارد شد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة سپس اظهار گرسنگى کرد. على و فاطمه غذاى خود را به مسکین مزبور دادند روز دوم به همین کیفیت روزه بداشتند. موقع افطار یتیمى از اولاد مهاجرین بر سراى آنها آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد من یتیمى از ایتام مهاجرین مى باشم. پدرم شهید شده مرا از طعام خود سیر نمائید باز على و فاطمه همه غذاى خود را به یتیم دادند. روز سوم هم روزه بداشتند. باز موقع افطار اسیرى بر در سراى آن‌ها آمد و گفت: اى اهل بیت رسول خدا من اسیرى از اسیران هستم و گرسنه ام مرا سیر نمائید. آن شب نیز غذاى خویش را به او دادند و خود با آب افطار نمودند. روز چهارم با حالت ضعف مفرط نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند. پیامبر وقتى آنان را بدان وضع دید به گریه افتاد و خداوند این آیات را در شأن آنان نازل فرمود و نیز گویند: پیامبر فرمود: واغوثاه من اهل بیت محمد یموتون من الجوع یعنى خدا به فریاد برسد، درباره خاندان محمد که نزدیک است از گرسنگى تلف شوند و نیز واحدى از مفسرین عامه و ابوحمزه ثمالى و على بن ابراهیم در تفاسیر خود به عناوین مختلف شأن و نزول این آیات را درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام روایت کرده اند و نیز شیخ مفید در اختصاص خود و صاحب تفسیر برهان نیز از ابن بابویه شأن و نزول این آیات را درباره اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نهج گفتار فوق ذکر نموده اند. طبرى صاحب جامع البیان از عامّه درباره آیه ۸ چنین گوید که پیامبر اهل اسلام را اسیر نمى کرد و این آیه درباره اسیران مشرک نازل شده که پیامبر دستور داد با آن‌ها مدارا نمایند و برخى از علماء اصرار دارند که این سوره در مکه نازل شده و منظورشان انکار نزول این آیات در شأن اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد.