الماعون ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۴ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۰۰ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
أَ رَأَيْتَ‌ الَّذِي‌ يُکَذِّبُ‌ بِالدِّينِ‌

ترجمه

آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند دیدی؟

آيا آن كس را كه دين را تكذيب مى‌كند ديدى
آيا كسى را كه [روز] جزا را دروغ مى‌خواند، ديدى؟
آیا دیدی آن کس را که روز جزا را انکار می‌کرد؟
آیا کسی که همواره روز جزا را انکار می کند، دیدی؟
آيا آن را كه روز جزا را دروغ مى‌شمرد ديدى؟
آیا ملاحظه کرده‌ای کسی را که روز جزا را انکار می‌کند؟
آيا ديدى آن كس را كه دين- دين خداى يا روز حساب و جزا- را دروغ مى‌انگارد؟
کسانی که به دین و آئین، و سزا و جزا (در پیشگاه خدا) ایمان ندارند، می‌فهمی که چگونه کسانیند؟
آیا کسی را دیدی که با دین (همین را) تکذیب می‌کند؟
آیا دیدی آن را که تکذیب کند به دین‌

Have you considered him who denies the religion?
ترتیل:
ترجمه:
سوره الماعون آیه ١ الماعون ٢
سوره : سوره الماعون
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَرَأَیْتَ؟»: آیا ندیده‌ای؟ دیدن در اینجا به معنی آگاهی یافتن و شناختن است (نگا: کهف / ، مریم / ، فرقان / ). «الدِّینِ»: دین و دیانت. آئین. سزا و جزا. «الَّذِی»: کسی که. جنس مراد است و در معنی «کسانی که» است.


نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۳:

این آیات درباره عاص بن وائل السهمى نازل شده و نیز گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده است.

ابن جریج گوید: درباره ابوسفیان بن حرب آمده که هر هفته دو شتر نحر مى کرد و یتیمى از او گوشت خواست با عصاى خود او را از خود راند[۱] و نیز گویند: آیه ۱ درباره ابوجهل و کفار قریش نازل شده است.[۲]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1» فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ «2» وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «3» فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ «4» الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5» الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ «6» وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ «7»

«1» آيا كسى كه قيامت را انكار مى‌كند ديده‌اى؟ «2» او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مى‌راند. «3» و ديگران را بر اطعام مسكين تشويق نمى‌كند. «4» پس واى به حال نمازگزاران. «5» آنان كه از نمازشان غافلند. «6» آنان كه پيوسته ريا مى‌كنند.

«7» و از دادن زكات (و وسايل ضرورى زندگى) باز مى‌دارند.

نکته ها

اين سوره سيماى افراد منفى را معرفى مى‌كند:

كسانى كه نسبت به دين، ديدگاه منفى دارند. «يُكَذِّبُ بِالدِّينِ»

نسبت به يتيم و مسكين منفى هستند و آنان را طرد مى‌كنند. «يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَ لا يَحُضُّ»

در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. «ساهُونَ‌- يُراؤُنَ»

در خدمت به مردم منفى هستند. «يَمْنَعُونَ الْماعُونَ»

مراد از «دين» در اينجا روز قيامت است، مانند «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»

«دع» راندن همراه با خشونت و «حض» تشويق و ترغيب ديگران است.

مراد از تكذيب دين و معاد در اين سوره، تكذيب قلبى است، نه قولى؛ زيرا مخاطب‌

جلد 10 - صفحه 603

سوره، كسانى هستند كه نماز مى‌خوانند ولى نمازشان همراه با ريا و خودنمايى و سهو و غفلت است.

«ماعون» از «معن» به معناى ابزار و وسايلى است كه معمولًا همسايگان به يكديگر عاريه مى‌دهند تا آنكه نيازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانى‌ها.

دين يك مجموعه به هم پيوسته است. نمازش از اطعام مسكين و رسيدگى به محرومين جدا نيست.

در روايات، «ساهُونَ» به معناى سستى، ترك و ضايع كردن نماز آمده است. «1»

حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ريا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست.

در حديث مى‌خوانيم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسايگان دريغ ورزد، خدا روز قيامت لطف خود را نسبت به او دريغ خواهد كرد. «2» البته در حديث ديگرى مى‌خوانيم كه پرسيدند: ما همسايگانى داريم كه هرگاه وسائلى به آنان عاريه مى‌دهيم، مى‌شكنند يا خراب مى‌كنند، آيا گناه است كه به آنان ندهيم؟ حضرت فرمود: در اين صورت مانعى ندارد. «3»

در حديث مى‌خوانيم: هر كس به اوقات نماز بى‌اعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ويل دارد. «4»

امام صادق عليه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نيك درباره ديگران و در اختيار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است. «5»

سنگدلى انسان به جائى مى‌رسد كه:

نسبت به سخت‌ترين نوع فقر كه مسكين است.

نسبت به ضرورى‌ترين نياز كه خوراك است.

آن هم به مقدار مصرف نه ذخيره.

نه خود اقدامى مى‌كند و نه ديگران را تشويق مى‌كند.


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفسير كنزالدقائق.

«3». تفسير نورالثقلين.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». كافى، ج 3، ص 499.

جلد 10 - صفحه 604

نگاهى به مسئله ريا

ريا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهديد مى‌كند. ريا آن است كه انسان كارى را براى ديدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌ يُراؤُنَ النَّاسَ» «1» چون به نماز مى‌ايستند، نمازشان با كسالت و رياكارى است، همان گونه كه به ديگران كمك نمى‌كنند مگر در حال كراهت و نارضايتى. «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ» «2»

بر اساس روايات، رياكار ظاهرى زيبا و باطنى مريض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمى‌دارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنيا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنيا مى‌رود و از پرده‌پوشى خداوند سوء استفاده كرده و گناه مى‌كند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سخت‌ترين عذاب‌ها براى كسى است كه مردم در او خير ببينند در حالى كه در او خيرى نيست. فرشتگان اعمال برخى انسان‌ها را بالا مى‌برند، ولى خطاب مى‌رسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانيد.

در فرهنگ اسلامى، ريا، نوعى شرك است و امام صادق عليه السلام درباره كسى كه عمل نيكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اينكه مردم بشنوند و او را ستايش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آيه‌ «لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «3» را تلاوت فرمود. «4»

علامت رياكار آن است كه اگر ستايش شود كار نيكش را توسعه مى‌دهد و اگر ستايش نشود از كار خود مى‌كاهد. ناگفته نماند كه اين همه توبيخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غير خداوند انجام مى‌دهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و مردم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ كس نيست مگر آنكه دوست دارد خوبى‌هايش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نيّت او مردم نباشد. «اذا لم يكن صنع ذلك لذلك» «5»


«1». نساء، 143.

«2». توبه، 54.

«3». كهف، 110.

«4». مجموعه روآيات، از ميزان الحكمة بحث ريا.

«5». كافى، ج 2، ص 297.

جلد 10 - صفحه 605

اخلاص‌

در برابر ريا و سمعه، اخلاص است كه در حديث مى‌خوانيم: خداوند جز خالصان را نمى‌پذيرد «أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ» «1» و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمه‌هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى‌شود. «من اخلص لله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه الى لسانه» «2» و نشانه ايمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشيدن و نبخشيدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهرا عليها السلام نقل شده كه فرمود: «من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته» «3» هر كس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترين مصلحت او را برايش نازل مى‌كند.

پیام ها

1- تكذيب عملى قيامت از سوى اهل ايمان، امرى شگفت‌آور و جاى سؤال است. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي»

2- طرد يتيم انسان را از خدا دور مى‌كند. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌

3- نشانه ايمان، يتيم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بى‌توجه باشد بى‌دين است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌

4- ميان عقيده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد يتيم را جزئى نگيريد كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذيب دين خبر مى‌دهد). يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌


«1». زمر، 3.

«2». جامع الاخبار، ص 94.

«3». بحار، ج 67، ص 249.

جلد 10 - صفحه 606

5- نيازهاى عاطفى، مقدم بر نيازهاى جسمى است. (اول محبت به يتيم، سپس سير كردن مسكين) يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ... طَعامِ الْمِسْكِينِ‌

6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نيست. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ»

7- سهو اگر برخاسته از تقصير و بى‌اعتنائى باشد، سرزنش دارد. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»

8- سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نيست. «عَنْ صَلاتِهِمْ» (نه‌ «فِي صَلاتِهِمْ»)

9- خطر آنجاست كه كار زشت سيره دائمى انسان شود. يُكَذِّبُ‌ ... يَدُعُ‌ ... لا يَحُضُ‌ (قالب فعل مضارع بيانگر استمرار كار است)

10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ‌ ... يُراؤُنَ‌

11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نيست، همه وظيفه دارند، گرچه از طريق تحريك و تشويق ديگران باشد. «لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»

12- كسى كه گاهى از نماز غافل مى‌شود، مشمول ويل است، پس وضع تاركان دائم نماز چيست! فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‌

13- بى‌تفاوتى نسبت به نيازهاى ضرورى مردم كيفر دارد. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌

14- خدمت به مردم در كنار نماز است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌

15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌

16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بى‌اعتقادى به قيامت است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ‌ «1»*

17- سهو از اصل و حقيقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مى‌شود و قابل جبران است. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»

18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جايگاهى در نزد ديگران با ريا كارى هستند. يُكَذِّبُ‌ ... يُراؤُنَ‌

19- بخل، ويژگى منكران معاد است، كه حتى از عاريه دادن چيزهاى كوچك و ناچيز بخل مى‌ورزند. يُكَذِّبُ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌

«والحمدللّه ربّ العالمين»


«1». حاقّه، 34.

جلد 10 - صفحه 608

سوره كوثر

اين سوره سه آيه دارد و در مكّه نازل شده و كوچك‌ترين سوره قرآن كريم است.

نام سوره برگرفته از آيه اول است و به معناى خير كثير و فراوان مى‌باشد.

بر اساس روايات متعدّد از شيعه و سنّى، عاص بن وائل، پدر عمرو عاص كه از بزرگان مشركان مكّه بود، پس از آنكه پسران پيامبر از دنيا رفتند و آن حضرت ديگر پسرى نداشت، از روى طعنه و زخم زبان، پيامبر را ابتر و بدون دنباله خواند.

خداوند براى تسلّى خاطر پيامبر و پاسخ به اين سخن نابجا، سوره كوثر را نازل فرمود و ناكام بودن دشمنان و دوام و بقاى نسل و فكر پيامبر را خبر داد.

در روايات، براى كسى كه اين سوره را در نمازهاى واجب و مستحب بخواند، سيراب شدن از حوض كوثر در قيامت، وعده داده شده است. «1»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 609

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1»

أَ رَأَيْتَ الَّذِي‌: آيا ديدى و دانستى اى پيغمبر آن كسى را، يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌:

تكذيب مى‌كند به روز جزا يا به دين اسلام و باور نمى‌دارد آن را با وجود وضوح امر آن و قيام حجج بينه بر آن. نزد بعضى نصف اول اين سوره در باره كافران و نصف آخر آن در باره منافقان نازل شده. ابن جريح نقل نموده كه ابو سفيان هر هفته دو شتر نحر كردى، چون يتيمى بيامدى، عصا بر او زدى چيزى باو ندادى.

و ابو جهل تكذيب قيامت كردى، هرگاه يتيمى بديدى در وقت اطعام از مال خود چيزى باو ندادى و پيوسته مردمان را از انفاق باز داشتى. «1» حق تعالى اين سوره نازل فرمود و معنى استفهام تعجب است از حال مكذب. يعنى آيا شناختى آنكه تكذيب مى‌كند روز جزا را و اگر نشناختى او را؛


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1» فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ «2» وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «3» فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ «4»

الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5» الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ «6» وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ «7»

ترجمه‌

آيا ديدى آنكس را كه تكذيب ميكند روز جزا را

پس او آنچنان كسى است كه ميراند يتيم را بقهر

و ترغيب نميكند بر طعام دادن بفقير

پس واى بحال نماز گزارانى كه‌

آنان از نمازشان بى‌خبرانند

آنانكه آنها نمايش ميدهند

و مضايقه مينمايند از احسان كمى.

تفسير

قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او را و ابو سفيان شترى نحر نموده بود پس يتيمى آمد و از گوشت آن در خواست نمود و ابو سفيان با عصا زد او را و لذا خداوند به پيغمبر خود خطاب فرموده بر سبيل تعجّب ميفرمايد آيا ديدى آن كس را كه منكر روز جزا ميباشد پس چنين شخص بى‌اعتقادى آنست كه دفع ميكند يتيم را از حقش چنانچه قمّى ره نقل فرموده و وادار نميكند نفس خود و ترغيب نمينمايد مردم را بر اطعام فقير چون اين امور ناشى از اعتقاد بروز جزا ميشود و او معتقد نيست و وقتى اقدام ننمودن بخيرات كاشف از بى‌اعتقادى بروز جزا و پاداش خدا باشد پس واى بحال كسانيكه سهل انگار و بى‌باك و غافل از نمازشانند اگر چه نماز هم ميخوانند چون كار آنها بيشتر كاشف از بى‌اعتقادى است و مسلّما مراد سهو در نماز نيست و الّا بايد بفرمايد في صلاتهم و آن براى هر كس روى ميدهد بلكه مراد از ياد بردن نماز است چنانچه قمى ره نقل نموده كه مراد ترك كنندگان نمازند


جلد 5 صفحه 442

چون هر كس در نماز سهو ميكند و در روايات ائمه اطهار بغفلت از نماز و تأخير آن از اوّل وقت بدون عذر و ترك نماز و كوتاهى نمودن و تضييع آن تفسير شده و آنكه مراد وسوسه شيطان كه هر كس مبتلا بآن ميشود نيست و محتمل است قويّا كه مراد كسانى باشند كه از نماز غافلند براى بى‌اعتقادى و با مسلمانان نماز ميخوانند براى ريا كارى مانند اهل نفاق در صدر اسلام و لذا خداوند بيان فرموده كه آنها كسانى هستند كه ريا مينمايند و نمايش ميدهند نماز خودشان را و اگر كسى نباشد نميخوانند و اين معنى را در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و از انفاق چيز كمى مضايقه دارند چون ماعون ظاهرا چيز كمى است كه منفعت كمى داشته باشد و گفته شده كه اصل آن معونه است و الف عوض‌هاء محذوف ميباشد و قمّى ره فرموده مانند چراغ و آتش و خمير و امثال اينها كه مورد احتياج مردم است و در روايات ديگرى به خمس و زكوة و چيزهائى كه معمولا مردم عاريه از يكديگر مينمايند از قبيل كاسه و كوزه و ديگ و امثال اينها و انفاقاتى كه كسى از آن دريغ نمينمايد مانند آب و نمك تفسير شده و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن قرض الحسنه دادن و خيرى است كه از تو بكسى برسد و اثاثيّه خانه است كه عاريه دهى و زكوة را هم شامل ميشود گفته شد ما همسايه‌هائى داريم كه وقتى بآنها اثاثيّه خانه را عاريه دهيم ميشكنند و خراب ميكنند آيا گناه دارد ندهيم فرمود خير گناه ندارد وقتى آنها اين طور باشند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره أ رأيت الّذى يكذّب بالدّين را در نمازهاى واجب و مستحب خود خداوند نماز و روزه او را قبول ميفرمايد و با او حساب نميكند آنچه را كه سرزده است از او در زندگانى دنيا و الحمد للّه رب العالمين.


جلد 5 صفحه 443

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

أَ رَأَيت‌َ الَّذِي‌ يُكَذِّب‌ُ بِالدِّين‌ِ «1»

دو نحوه‌ تفسير ‌شده‌: نحوه اولي‌: مراد ‌از‌ دين‌ جزاء ‌است‌ چنانچه‌ مي‌گويي‌

‌کما‌ تدين‌ تدان‌

، و مراد انكار بعثت‌ و نشور ‌است‌ و ‌اينکه‌ تكذيب‌ روز جزاء أضر اشياء ‌است‌ ‌بر‌ انسان‌ زيرا ‌از‌ هيچگونه‌ ظلمي‌ و معصيتي‌ باك‌ ندارد و ‌به‌ هيچگونه‌ عبادتي‌ رغبت‌ نميكند چون‌ جزائي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نمي‌بيند و نميداند و ميگويد: وَ قالُوا ما هِي‌َ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوت‌ُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه‌ ‌آيه‌ 24. و امروز اكثر اهل‌ عالم‌ چنين‌ هستند.

جلد 18 - صفحه 239

و نحوه ثانيه‌: اخبار ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ بعضي‌ مثل‌ حديث‌ ‌عبد‌ اللّه‌ الرمادي‌ ‌از‌ حضرت‌ رضا ‌از‌ پدر بزرگوارش‌ ‌از‌ جد عالي‌ مقامش‌ صلوات‌ اللّه‌ ‌عليهم‌ اجمعين‌ فرمود:

(بولاية امير المؤمنين‌)

و ‌در‌ بعضي‌ مثل‌ حديث‌ أبي‌ اسامة ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(الولاية).

اقول‌: دين‌ اسلام‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد: إِن‌َّ الدِّين‌َ عِندَ اللّه‌ِ الإِسلام‌ُ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 19. و ميفرمايد:‌من‌‌به‌ وَ مَن‌ يَبتَغ‌ِ غَيرَ الإِسلام‌ِ دِيناً فَلَن‌ يُقبَل‌َ مِنه‌ُ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 85، و اعتقاد ‌به‌ معاد و ولايت‌ ‌از‌ اركان‌ دين‌ ‌است‌ و بيان‌ مصاديق‌ ‌که‌ تكذيب‌ ‌هر‌ يك‌ تكذيب‌ دين‌ ‌است‌ بلكه‌ مراد ‌از‌ اسلام‌ ‌هم‌ دين‌ حق‌ ‌است‌ ‌که‌ ايمان‌ بجميع‌ عقايد حقه‌ ‌باشد‌ ‌حتي‌ ضروريات‌ دين‌ و ضروريات‌ مذهب‌، ‌حتي‌ اهانت‌ بمقدسات‌ دين‌ و ارتكاب‌ معاصي‌ ‌که‌ باعث‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود شامل‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- اثرات شوم انکار معاد: در این سوره نخست پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را مخاطب قرار داده، و اثرات شوم انکار روز جزا را در اعمال منکران بازگو می‌کند،

ج5، ص594

می‌فرماید: «آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند دیدی»؟! (ا رایت الذی یکذب بالدین).

منظور از «دین» در اینجا «جزا» یا «روز جزا» ست، و انکار روز جزا و دادگاه بزرگ آن، بازتاب وسیعی در اعمال انسان دارد که در این سوره به پنج قسمت از آن اشاره شده است.

نکات آیه

۱ - گروهى از مدعیان اسلام در عصر بعثت، جزاى اخروى را دروغ دانسته، آن را تکذیب مى کردند. (الذى یکذّب بالدین) «دین»، به معناى جزا است و در معانى «عادت»، «عبادت»، «حساب»، «طاعت»، «سیرت» و «ملّت» نیز به کار مى رود (قاموس). آیات بعد - که درباره نمازگزاران و ریاکاران سخن مى گوید - قرینه بر اراده معناى «جزا» و «حساب» است. از کلمات «مصلّین» و نظایر آن - که جمع آمده است - استفاده مى شود که مراد از «الذى» در این آیه، جنس است; هرچند در شأن نزول ها بر افرادى نظیر ولید و ابوسفیان، تطبیق داده شده است.

۲ - تکذیب کنندگان آخرت، داراى حالات و رفتارى شگفت آور و غیرقابل انتظار (أرءیت الذى یکذّب بالدین) استفهام با جمله «أرءیت» - آن هم در زمانى که تکذیب گران معاد، فراوان و در دید همگان اند - پرسش حقیقى از دیدن یا دانستن نیست; بلکه مجازى است که براى بیان غیر منتظره بودن حال آن افراد است. ادامه سوره، بیانگر این است که علت این شگفتى، پیدایش آثارى است که تکذیب معاد آنها را در پى دارد. مخاطب آیه شریفه، هر کسى است که این سخن به او مى رسد و مى توان گفت: خطاب به رسول اکرم(ص) است; امّا چون جنبه رسالت او مورد نظر نبوده، اختصاص به شخص آن حضرت ندارد و مفاد آیه، دیگران را نیز دربرمى گیرد.

۳ - روز مجازات و حسابرسى، حقیقتى است انکارناپذیر و دروغ پنداشتن آن، شگفت آور و توجیه ناپذیر است. (أرءیت الذى یکذّب بالدین)

۴ - خداوند، مردم را به روز جزا هشدار داده است. (أرءیت الذى یکذّب بالدین) تکذیب، نوعى واکنش در برابر پیام یا دعوت است. بنابراین در تعالیم الهى، درباره روز جزا، هشدارهایى داده شده بود که مکذبان را، به تکذیب وادار ساخته است.

۵ - توجّه به خصلت هاى نارواى تکذیب گران آخرت، بازدارنده انسان از تکذیب آن است. (أرءیت الذى یکذّب بالدین)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: حالات مکذبان آخرت ۲; موانع تکذیب آخرت ۵
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
  • انذار: انذار از قیامت ۴
  • پاداش: مکذبان پاداش اخروى ۱
  • حسابرسى: حتمیت حسابرسى اخروى ۳; شگفتى تکذیب حسابرسى ۳
  • خدا: انذارهاى خدا ۴
  • ذکر: آثار ذکر رذایل اخلاقى مکذبان آخرت ۵
  • قیامت: حتمیت قیامت ۳; شگفتى تکذیب قیامت ۳
  • کیفر: حتمیت کیفر اخروى ۳; مکذبان کیفر اخروى ۱

منابع

  1. تفسیر کشف الاسرار.
  2. تفسیر على بن ابراهیم.