الحشر ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ لاَ تَکُونُوا کَالَّذِينَ‌ نَسُوا اللَّهَ‌ فَأَنْسَاهُمْ‌ أَنْفُسَهُمْ‌ أُولٰئِکَ‌ هُمُ‌ الْفَاسِقُونَ‌

ترجمه

و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.

|و مانند كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند پس خدا هم خودشان را از يادشان برد. آنان همان فاسقانند
و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد؛ آنان همان نافرمانانند.
و مانند آنان نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند، خدا هم (حظّ روحانی و بهره ابدی) نفوس آنها را از یادشان برد، آنان به حقیقت بدکاران عالمند.
و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد؛ اینان همان فاسقانند.
از آن كسان مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز چنان كرد تا خود را فراموش كنند. ايشان نافرمانند.
و همانند کسانی که خداوند را فراموش کردند، مباشید که خداوند هم [تیمار] خودشان را از یادشان برد، اینانند که نافرمانند
و مانند كسانى مباشيد كه خداى را فراموش كردند و خدا خودشان- يعنى تدبير حال خويشتن- را فراموششان ساخت. اينانند بدكاران نافرمان.
و همسان کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند، و خدا هم خودشان را از یاد خودشان برد! آنان بیرون روندگان (از حدود شرائع الهی) و خارج شوندگان (از دائره‌ی ایمان) هستند.
و همانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا نیز آنان را از یاد خودهاشان ببرد (و) آنان همان نافرمانانند.
و نباشید مانند آنان که فراموش کردند خدا را پس فراموششان ساخت خویشتن را ایشانند نافرمانان‌

And do not be like those who forgot Allah, so He made them forget themselves. These are the sinners.
ترتیل:
ترجمه:
الحشر ١٨ آیه ١٩ الحشر ٢٠
سوره : سوره الحشر
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَسُوا اللهَ»: خدا را فراموش کردند و طاعت و عبادت را از یاد بردند. «فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»: در نتیجه خدا هم ایشان را از یاد خودشان برد. یعنی خدا فراموشی، منتهی به خود فراموشی می‌گردد. چرا که افراد بی‌دین، در خوشیها به ناز نعمت و قدرت مبتلا می‌شوند و متکبر می‌گردند، و در ناخوشیها، به سردرگمی و ناسپاسی دچار می‌آیند، و در هر دو صورت، هدف آفرینش خود، یا به عبارت دیگر هویت و انسانیت خویش را فراموش می‌کنند، و همه تلاششان خور و خواب و لذت و شهوت می‌گردد، و مبدأ و معاد و عبودیت و الوهیت، در نظرشان واژه‌های نامفهومی می‌شوند، و از این خواب سنگین غفلت تا نمیرند بیدار نمی‌شوند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19»

همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا نيز آنان را به خود فراموشى گرفتار كرد. آنان همان فاسقانند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19»

وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ‌: و مباشيد اى مؤمنان مانند كسانى كه، نَسُوا اللَّهَ‌:

فراموش كردند، يعنى واگذاشتند احكام خداى را و ترك كردند اوامر و نواهى الهى را. مراد يهودان و مشركين كه مطلقا پيروى احكام خدا نكردند، مانند كسى كه به كلى فراموش كرده باشد چيزى را و اصلا به خاطر خود نياورد.

فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ‌: پس خداى تعالى فراموش گردانيد بر ايشان نفسهاى ايشان را، و سلب نمود توفيق را از ايشان به سوء اختيار آنان اعراض از هدايت را، و بدان سبب مقدم نداشتند چيزى براى فرداى قيامت. يا محروم ساخت ايشان را از حظوظ آخرت، و در روز قيامت شدايد و اهوال را به ايشان نمايد، و بدان جهت نفسهاى خود را فراموش كنند. يا چون به وقت كفر و عصيان، خداى را فراموش كردند به سبب فرط عناد و طغيان، با وجود ظهور دلايل و برهان بر اطاعت رحمن، حق سبحانه نيز توبه و انابه را بر ايشان فراموش گردانيد و آنها را به حال خود واگذاشت. أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ‌: آن گروه، ايشانند بيرون رفتگان از دائره فرمان حضرت سبحان، يعنى كاملند در فسوق و عصيان، و منهمك در كفر و طغيان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «16» فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «17» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «18» وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19» لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ «20»

ترجمه‌

مانند شيطان هنگاميكه گفت بانسان كافر شو پس چون كافر شد گفت همانا من بيزارم از تو همانا من ميترسم از خدا كه پروردگار جهانيان است‌

پس سر انجام كار آن دو آن شد كه هر دو در آتشند جاودانيان در آن و اين جزاى ستمكارانست‌

اى كسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خدا و بايد نظر كند هر كس و ببيند كه چه پيش فرستاده براى فردا و بترسيد از خدا همانا خدا آگاه است بآنچه ميكنيد

و مباشيد مانند آنانكه فراموش كردند خدا را پس از ياد آنها برد خودشان را آن گروه آنانند متمرّدان‌

برابر نيستند اهل آتش و اهل بهشت اهل بهشت ايشانند كاميابان.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب احوال بنى نضير مثلى براى منافقين و آنها زده باين تقريب كه مثل منافقين در اغراء يهود و ترك نصرت بنى نضير مثل شيطان است كه بانسان ميگويد كافر شو و كفر را در نظر انسان جلوه ميدهد ولى در دم مرگ يا قيامت از او و عملش تبرّى ميجويد و مدّعى ترس از خدا ميشود براى آنكه در عذاب او شريك نشود ولى براى هيچيك فائده و اثرى ندارد و بالاخره هر دو مخلّد در آتش جهنّم ميشوند چون ستمكار بر خود و خلقند و هر فرد از اهل ايمان در دنيا بايد متوجّه اين امر باشد كه براى فرداى قيامت خود چه عمل خير يا شرّى پيش فرستاده و اينكه از آخرت بفردا تعبير فرموده براى نزديكى و تحقّق وقوع آنست و براى آنكه دنيا مانند يك روز و آخرت فرداى آنروز است و تنكير غد براى تعظيم است و تكرار امر بتقوى يا براى تأكيد است يا براى اشاره به دو ركن توبه كه ندامت از گناه سابق و عزم بر ترك آن در لاحق است و البته خداوند آگاه است از اعمال سابقه و لاحقه بندگان از خير و شرّ در تمام احوال و بر طبق آن پاداش خواهد داد و كيفر خواهد فرمود و نبايد مؤمنين مانند كسانى باشند كه فراموش نمودند اداء حقّ ربوبيّت را و خدا هم آنها را بحال خودشان واگذار فرمود و در نتيجه‌


جلد 5 صفحه 180

فراموش كردند جلب نفع و دفع ضرر از خودشان را و مرتكب معصيت شدند و ترك طاعت نمودند و بمضار آن مبتلا و از منافع اين محروم گشتند و البته كسانيكه باعمال بد مستحق جهنّم شدند مساوى نيستند با كسانيكه باعمال خوب مستحق بهشت شدند آنها محروم از خير و اينها فائز بنعيم ابدى خواهند بود در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را تلاوت نمود و فرمود اصحاب جنّت كسى است كه اطاعت نمايد مرا و تسليم شود براى على بن ابى طالب عليه السّلام بعد از من و اقرار كند بولايت او و اصحاب نار كسى است كه دشمنى و عناد نمايد با مقام ولايت و نقض عهد كند و با او مقاتله نمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِين‌َ نَسُوا اللّه‌َ فَأَنساهُم‌ أَنفُسَهُم‌ أُولئِك‌َ هُم‌ُ الفاسِقُون‌َ «19»

و نباشيد ‌شما‌ مؤمنين‌ مثل‌ كفّار و منافقين‌ كساني‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌را‌ فراموش‌ كنند ‌پس‌ فراموش‌ نمود ‌آنها‌ ‌را‌ نفوس‌ ‌خود‌ اينها ‌خود‌ اينها فاسقون‌ هستند.

وَ لا تَكُونُوا خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ نباشيد.

كَالَّذِين‌َ نَسُوا اللّه‌َ نسيان‌ ‌خدا‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ تحت‌ اوامر الهي‌ خارج‌ شوند و مرتكب‌ معاصي‌ الهي‌ شوند و توجه‌ بروز واپسين‌ ‌خود‌ نكنند و ‌از‌ عذاب‌ قيامت‌ غافل‌ شوند و ‌اينکه‌ عموم‌ دارد شامل‌ كافر و مشرك‌ و منافق‌ و ضال‌ّ و مضل‌ّ و فاسق‌ و فاجر مي‌شود.

فَأَنساهُم‌ أَنفُسَهُم‌ ممكن‌ ‌است‌ فاعل‌ انسيهم‌ ‌خدا‌ ‌باشد‌ و ممكن‌ ‌است‌ نسيان‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ ‌که‌ سبب‌ شد ‌به‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌را‌ فراموش‌ كردند ‌از‌ مثوبات‌ محروم‌ شدند و ‌در‌ معرض‌ سخت‌ و غضب‌ و عذاب‌ الهي‌ انداختند ‌هر‌ چه‌ كني‌ بخود كني‌ گر همه‌ نيك‌ و بد كني‌.

جلد 16 - صفحه 482

أُولئِك‌َ هُم‌ُ الفاسِقُون‌َ فسق‌ خروج‌ ‌عن‌ طاعة اللّه‌ و متابعت‌ شيطان‌ و هواي‌ نفس‌ و ارباب‌ ضلال‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- این آیه به دنبال دستور به تقوا و توجه به معاد، تأکید بر یاد خدا کرده، چنین می‌فرماید: «و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آنها را به خود فراموشی گرفتار کرد» (و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم).

خمیر مایه تقوا دو چیز است: یاد خدا یعنی توجه به مراقبت دائمی «اللّه» و حضور او در همه جا و همه حال، و توجه به دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالی که هیچ کار صغیر و کبیری وجود ندارد مگر این که در آن ثبت می‌شود، و به همین دلیل توجه به این دو اصل (مبدأ و معاد) در سر لوحه برنامه‌های تربیتی انبیا و اولیاء قرار داشته، و تأثیر آن در پاکسازی فرد و اجتماع کاملا چشمگیر است.

ج5، ص150

اصولا یکی از بزرگترین بدبختیها و مصائب انسان خود فراموشی است، چرا که ارزشها و استعدادها و لیاقتهای ذاتی خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشی می‌سپرد، و این مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش است، و چنین انسانی تا سر حد یک حیوان درّنده سقوط می‌کند، و همّتش چیزی جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود! و اینها همه عامل اصلی فسق و فجور بلکه این خود فراموشی بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خداست.

لذا در پایان آیه می‌گوید: «آنها فاسقانند» (اولئک هم الفاسقون).

نکات آیه

۱ - نهى الهى، از قرار گرفتن مؤمنان، در شمار فراموش کنندگان خدا (یأیّها الذین ءامنوا ... و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه)

۲ - مؤمنان، در معرض از یاد بردن خدا و نیازمند هشدار الهى براى پایبندى به تقوا (یأیّها الذین ءامنوا اتّقوا اللّه ... و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه)

۳ - لازمه تقوا، به یاد داشتن خداوند و قرار نگرفتن در زمره خدافراموشان است. (اتّقوا اللّه ... و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه)

۴ - غفلت از محاسبه اعمال، زمینه ساز فراموشى از یاد خداوند * (یأیّها الذین ءامنوا ... و لتنظر إنّ اللّه خبیر بما تعملون. و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه) برداشت یاد شده، بدان احتمال است که تقدم «و لتنظر...» بر «و لاتکونوا کالذین...» نظر به تقدم رتبى داشته باشد.

۵ - خودفراموشى، کیفر الهى براى خدافراموشان (و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه فأنسیهم أنفسهم)

۶ - خدافراموشى انسان، عامل غفلت او از سعادت و حقایق وجودى خویش (و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه فأنسیهم أنفسهم)

۷ - غافلان از خدا و خویش، همان فاسقان واقعى و پرده دران حریم ارزش هایند. (و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه فأنسیهم أنفسهم أُولئک هم الفسقون)

۸ - فسق و گناه پیشگى، داراى پیوندى عمیق با غفلت از خدا و خویش (و لاتکونوا کالذین نسوا اللّه فأنسیهم أنفسهم أُولئک هم الفسقون)

موضوعات مرتبط

  • تقوا: اهمیت تقوا ۲; زمینه تقوا ۳
  • خدا: آثار فراموشى خدا ۶; زمینه فراموشى خدا ۴; فراموشکاران خدا ۱، ۳; کیفر فراموشکاران خدا ۵; نواهى خدا ۱
  • خود: آثار خود فراموشى ۷، ۸; عوامل خود فراموشى ۵، ۶
  • ذکر: اهمیت ذکر ۳
  • غافلان: فسق غافلان ۷
  • غفلت: آثار غفلت ۴; آثار غفلت از خدا ۷، ۸; عوامل غفلت ۶; غفلت از حسابرسى عمل ۴
  • فاسقان :۷
  • فسق: زمینه فسق ۸
  • گناه: زمینه گناه ۸
  • مؤمنان: لغزشگاه مؤمنان ۲; نهى مؤمنان ۱; نیازهاى معنوى مؤمنان ۲
  • نیازها: نیاز به هشدارهاى خدا ۲

منابع