الفرقان ٢٦
کپی متن آیه |
---|
الْمُلْکُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُ لِلرَّحْمٰنِ وَ کَانَ يَوْماً عَلَى الْکَافِرِينَ عَسِيراً |
ترجمه
الفرقان ٢٥ | آیه ٢٦ | الفرقان ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«اَلْحَقُّ»: واقعی. راستین. صفت «اَلْمُلْکُ» است. «عَسِیراً»: سخت. شدید (نگا: قمر / مدّثّر / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَالِکِ يَوْمِ الدِّينِ (۲) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ... (۷) يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ يَخْفَى... (۲) فَذٰلِکَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ (۲) عَلَى الْکَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ (۱) يَوْمَ لاَ تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ... (۲)
هُنَالِکَ الْوَلاَيَةُ لِلَّهِ... (۱) وَ لاَ يَزَالُ الَّذِينَ کَفَرُوا فِي... (۲) لاَ يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ... (۳) تَعْرُجُ الْمَلاَئِکَةُ وَ الرُّوحُ... (۳) فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (۰)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۳۱، سوره فرقان
- احتجاج ديگر كفار در رد رسالت رسول الله (صلى اللّه عليه و آله وسلم ): چرا ملائكه بر او نازل نشده ، پروردگارمان را نمى بينيم
- معناى جمله ((حجرات محجورا)) و مراد مشركين از بكار بردن آن در قيامت
- كفار ملائكه را مى بينند ولى به هنگام مرگ و در روزى كه بشارتى برايشان نيست و مىگويند ((حجرا محجورا))
- در آن روز به اعمال كافران مى پردازيم ... فجعلناه هباء منثورا
- معناى ((خير)) در آيه : ((اصحاب الجنة يومئذ خير مستقرا واحسن مقيلا))
- توضيح اين تعبير از وقوع قيامت كه فرمود: ((يوم تشقق السماء بالغمام ...))
- بيان جمله : ((الملك يومئذ الحق للرحمن )) و وجه اينكه فرمود: ((قيامت بر كفار روزىبس دشوار است ))
- آه و حسرت ظالم (منحرف از هدايت ) در روز قيامت : ((يا ليتنى اتخذت معالرسول سبيلا، يا ويلتى يا ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا))
- گلايه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در روز قيامت از عاصيان امت خود به خداوند
- رواياتى در باره حبط اعمال و در ذيل آيات گذشته مربوط به اهل جنت و نار)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً «26»
در آن روز، فرمانروايىِ بر حقّ، از آن خداى رحمان است و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است.
«1». جمعه، 11.
«2». تفسير الميزان.
جلد 6 - صفحه 245
نکته ها
چون واسطهها، عذرخواهىها، اموال و اولاد، فاميل و مقام، هيچ يك براى نجات كافران كارساز نيست، لذا آن روز بر آنان سنگين است.
ممكن است كلمهى «بِالْغَمامِ» به معناى همراه با ابر باشد، يعنى آسمان همراه با ابرها شكافته مىشود.
از كلمهى «نُزِّلَ» استفاده مىشود كه نزول فرشتگان در روز قيامت، غير منتظره و نزول خاصّى است.
پیام ها
1- آسمان در ابتدا دود بوده، «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ» «1» و در آينده نيز متلاشى خواهد شد. «تَشَقَّقُ السَّماءُ»
2- جايگاه فرشتگان، آسمانهاست. «نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ»
3- مالكيّت و حكومت خداوند، واقعى و حقيقى است، نه اعتبارى و عارضى و ظالمانه. «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»
4- قيامت روز جلوهى رحمت الهى است. الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً «26»
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ: سلطنت و پادشاهى در آن روز ثابت است مر خداى بخشاينده را، زيرا تمام پادشاهى ملوك باطل شود و مدعيان زبان دعوى مالكيت، بربندند و به غير از پادشاهى خداوند يكتا، هيچ سلطنتى باقى نماند و پادشاهى ملوك باطل شود و مدعيان زبان دعوى مالكيت بربندند و پادشاهى الهى ثابت و زوال و فنائى نيابد. وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً: و باشد آن روز روزى بر كافران دشوار و سخت از شدت هول و ترس و اضطراب.
نكته: تقدم جار و مجرور براى افاده حصر است، يعنى شدت اهوال آن روز منحصر به كافران است، اما بر اهل ايمان آسان خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً «21» يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً «22» وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً «23» أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً «24» وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً «25»
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً «26» وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً «27» يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً «28» لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً «29» وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (30)
ترجمه
و گفتند آنانكه اميد ندارند ملاقات ما را چرا نبايد فرستاده شود بر ما فرشتگان يا به بينيم پروردگارمان را هر آينه بتحقيق تكبر ورزيدند در باره خودشان و سركشى كردند سركشى كردنى بزرگ
روزى كه به بينند فرشتگان را نيست بشارتى در چنين روز براى گناهكاران و ميگويند حرام است ممنوع
و سبقت كنيم بسوى آنچه كردند از كار پس گردانيم آنرا غبارى پراكنده شده
اهل بهشت در چنين روز بهترند از حيث قرارگاه و خوبترند از جهت آرامگاه
و روزى كه شكافته شود آسمان به ابر و فرو فرستاده شوند ملائكه فرو فرستادنى
پادشاهى چنين روز حق است مر خداى بخشنده را و باشد روزى بر كافران دشوار
و روزى كه ستمكار بدندان دو دست گزد ميگويد ايكاش پيش گرفته بودم با رسول راهى را
اى واى بر من كاش من نگرفته بودم فلانى را دوست
بتحقيق گمراه گردانيد مرا از تذكر بعد از آنكه آمد مرا و باشد شيطان مرانسانرا واگذارنده در هلاكت
و گويد پيغمبر اى پروردگار من همانا قوم من گرفتند اين قرآن را واگذاشته شده.
تفسير
كسانيكه منكر معاد بودند لذا اميدوار بوصول در پيشگاه الهى
جلد 4 صفحه 67
نبودند و انتظار رحمت حق را نداشتند چون اصل لقاء بمعناى وصول است علاوه بر اعتراضات مذكوره در آيات سابقه گفتند چرا خدا ملائكه را بر ما نازل نمينمايد كه ما تكاليف خودمان را از آنها اخذ نمائيم و حاجت به پيغمبر نداشته باشيم يا آنها تصديق كنند پيغمبر را و ما بدانيم صدق او را و چرا خدا خودش را بما ارائه نميدهد تا ما او را به بينيم و كاملا بحق او عمل نمائيم و خداوند در جواب آنها فرموده چه نخوت و كبر و غرورى در ضمير آنها جاى گير شده كه تجاوز نمودند از حدّ خودشان و رسيدند بأعلى درجه ظلم و طغيان چون عتوّ بمعناى خروج بسوى ظلم فاحش است و ندانستند كه هر كس قابل مقام وحى و تنزيل نميشود و طمع نمودند در امرى كه بخاطر انبيا و اوليا خطور ننموده كه ديدار خدا باشد چون او اجلّ از آنستكه بعقل و وهم در آيد چه رسد بآنكه مرئى و محسوس بحواس ظاهره گردد و روزى كه مىبينند ملائكهئى را كه براى قبض روح آنها آمدهاند هنگام مرگ يا ملائكه عذاب را در قيامت بشارت و نويد خيرى در آنروز براى گناه كاران نيست و براى طلب امان و پناه بردن بخدا بآنها ميگويند حجرا محجورا يعنى حرام و ممنوع باشد بر شما تعرّض بما چون معمولا اين كلمه را اعراب در ماههاى حرام و غيرها وقت مقابله با دشمن ميگفتند از ترس و امان ميخواستند و گفتهاند مانند معاذ اللّه است يا ملائكه بآنها ميگويند حرام و ممنوع است بر شما بشارت برحمت خدا و نعمت بهشت كه باهل ايمان داده ميشود و خدا اعمال خير آنها را از قبيل صله رحم و اعانت مظلوم و احسان بخلق براى تقرّب به بتها نيست و نابود ميفرمايد مانند خاكى كه غبار شود و پراكنده گردد و ديده نشود مگر از روزنه سقف و ديوار به تبع نور آفتاب و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت از اين آيه پس فرمود اگر اعمال آنها از پارچههاى سفيد مصرى سفيدتر باشد خداوند ميفرمايد ذرات پراكنده شويد و اين براى آنستكه چون اهل بدعت كار حرامى را براى آنها حلال مىنمودند قبول ميكردند و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند در روز قيامت گروهى را مبعوث ميفرمايد كه در مقابل آنها نورى است مانند پارچههاى سفيد مصرى پس خدا ميفرمايد
جلد 4 صفحه 68
باش ذرات پراكنده پس قسم ياد فرمود بخدا كه آنها روزه ميگرفتند و نماز ميخواندند ولى وقتى كه كار حرامى را بر آنها عرضه ميداشتند مرتكب ميشدند و قبول ميكردند و وقتى كه بر آنها چيزى از فضائل امير المؤمنين عليه السّلام ذكر ميشد انكار مينمودند و در بصائر از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند اعمال چه كسانى هباء منثورا خواهد شد فرمود اعمال دشمنان ما و دشمنان شيعيان ما و راجع باين موضوع شرحى در اول كتاب گذشت و اهل بهشت قرارگاهشان براى نشستن و صحبت نمودن با يكديگر بسيار خوب است و همچنين آرامگاهشان براى استراحت در آن نه خواب پيش از ظهر چون گفتهاند اهل بهشت خواب ندارند و در معناى لغوى مقيل توسعه داده شده و خير و احسن در اين مقامات از معناى تفضيل تجريد ميشود و بنظر حقير مراد بهتر و خوبتر از هر مستقرّ و مقيلى است كه خوب باشد و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون مؤمن را در قبر گذارند زمين بر او وسعت داده ميشود بقدر ديد چشمش و درى از بهشت باز ميشود بروى او و ميگويند بخواب خوشحال مانند خواب تازه جوان چون خداوند فرموده اصحاب الجنّة خير مستقرّا و احسن مقيلا و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه روز قيامت نصف نشود تا قيلوله نمايند اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم و قريب باين معنى از امام باقر عليه السّلام نيز روايت شده است و ظاهرا مراد از قيلوله توقف در جايگاه باشد قبل از زوال براى استراحت اگرچه خواب نباشد و اين يكروز بود كه اهل جرم و تقصير ملائكه را ملاقات مينمودند و براى آنها نتيجه خوبى نداشت يكروز هم روزى است كه شكافته و منشق شود آسمان بسبب طلوع ابر سفيدى كه با ملائكه نازل ميشود بر محشر و بمنزله سايبان آنها است كه در سوره بقره ذيل آيه هل ينظرون الّا أن يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام و الملائكه اشاره بآن شد و گفتهاند اين ابر همان است و عدد آنها بمراتب زيادتر از اهل محشر است از جن و انس و احاطه بمحشر مينمايند و بعضى تشّقّق بتشديد شين و بعضى ننزّل بدو نون و نصب ملائكه قرائت نمودهاند و اصل تشقّق تتشقّق بوده و غالبا يكى از دو تاء براى تخفيف حذف ميشود و گاهى هم تاء را در شين ادغام ميكنند و بعضى
جلد 4 صفحه 69
گفتهاند ملائكه براى آوردن صحيفههاى اعمال نازل ميشوند كه در آن ابر است و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غمام امير المؤمنين عليه السّلام است و در هر حال سلطنت حقه حقيقيه ظاهرا و باطنا در آنروز مخصوص بخداوند بخشنده مهربان است چون هر سلطنت و ولايتى در آنروز ضايع و باطل خواهد شد و باقى نميماند مگر سلطنت و ولايت او و اوليائش و آنروز بر كفار روز بسيار دشوار و ناگوارى است كه مثل و مانند ندارد و روزى است كه كافر و ستمكار از فرط حسرت و ندامت دو دست خويش را بدندان خود ميگزد و ميگويد اى كاش من گرفته بودم با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم راه تبعيّت و هدايت را و اى بر من كاش من آنشخص گمراه كننده را كه مانع از ايمان من شد براى خود دوست قرار نداده بودم و اطاعت او را نمينمودم بتحقيق او منصرف نمود مرا از ياد خدا و متابعت قرآن و امام بعد از آنكه آمد آن موجب تذكر از جانب خدا براى من و بعدا خدا ميفرمايد شيطان كارش آن بوده و هست كه انسان را فريب ميدهد و بحال خود واميگذارد و با آنكس يارى نميكند و در آخرت از او تبرّى مينمايد و قمى ره نقل نموده كه مراد آنستكه اولى ميگويد كاش من قبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را مينمودم و دومى را براى خود دوست نميگرفتم او منصرف نمود مرا از قبول ولايت بعد از نصب پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم على عليه السّلام را بأمارت و او شيطانى بود كه مرا مخذول و منكوب نمود و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند اسماء كسانى را كه مغرور شدند و خلق را در فتنه و ضلالت انداختند و گمراه گشتند در قرآن بكنايه ذكر فرموده و مخفى داشته در قول خود يوم يعضّ الظّالم على يديه تا آخر و در خطبه وسيله آنحضرت كه در كافى نقل شده بعد از ذكر شقاوت و ضلالت و جهالت آن دو و غصب خلافت و تطبيق اين آيات با مقال يكى از آن دو نفر فرموده منم آن ذكرى كه از آن اعراض نمود و راهى كه از آن كناره كرد و ايمانيكه بآن كافر شد و قرآنيكه آنرا ترك نمود و دينى كه آنرا تكذيب كرد و صراطى كه از آن عدول نمود و اخيرا خداوند نقل فرموده شكايت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را از قوم خود كه قرآن را مهجور و متروك گذاردند و مانع از ايمان بآن شدند يا مراد شكايت از امت باشد كه ظاهرا آنرا كتاب آسمانى خودشان خواندند
جلد 4 صفحه 70
و گرفتند براى خود ولى باطنا قانون اجانب را ترجيح دادند و بآن عمل نمودند و قرآن را پشت سر انداختند و متروك داشتند احكام آنرا و گفتند بدرد امروز نمىخورد و نميشود در اين زمان مجرى گردد يا در تفسير آن باهل بيت كه قرين قرآن ميباشند رجوع ننمودند و بمخالفان ايشان متوجه شدند تا اخذ و ترك هر دو صادق باشد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
المُلكُ يَومَئِذٍ الحَقُّ لِلرَّحمنِ وَ كانَ يَوماً عَلَي الكافِرِينَ عَسِيراً «26»
ملك در يوم قيامت حق است از براي خداوند رحمن و اختصاص باو دارد و هست آن روز براي كفار بسيار صعب و مشكل و سخت، سه نحو ملكيت داريم.
ملكيت حقه حقيقه مختص به خداوند است چون خالق و موجد و محدث آنها است (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ) آية الكرسي، و ملكيت جعليه اعتباريه که
جلد 13 - صفحه 605
خداوند جعل فرمود براي بندگانش که به جعل الهي مالك ميشوند و احكام ملكية بر آنها بار ميشود، و ملكيت جابرانه و ظالمانه که به ظلم و جور تصرف ميكنند و ملك خود ميپندارند و اينکه ملكيت جابرانه موقتي است تا زمان ظهور حضرت بقية اللّه و دوره رجعت ائمه که ريشه ظلم و جور كنده ميشود، و اما ملكيت اعتباريه جعليه آنهم ما دام الحيات است پس از مردن منتقل به وارث ميشود، و اما ملكيت حقه ابد الآباد باقي است لذا ميفرمايد:
(المُلكُ يَومَئِذٍ الحَقُّ لِلرَّحمنِ) هميشه بوده و هميشه هست.
و فرداي قيامت نه ملكيت جابرانه هست و نه جعليه و ممكن است مراد سلطنت و تسلط و اختيار يعني احدي فرداي قيامت سلطه و اختيار ندارد. چنانچه ميفرمايد:
(يَومَ لا تَملِكُ نَفسٌ لِنَفسٍ شَيئاً وَ الأَمرُ يَومَئِذٍ لِلّهِ) انفطار آيه 19.
(وَ كانَ يَوماً عَلَي الكافِرِينَ عَسِيراً).
بالجمله كساني که در محشر وارد ميشوند چندين قسم هستند.
قسمت اول: كفار و ارباب ضلال که از روي تقصير و عناد ايمان نياوردند اينکه آيه اينکه قسمت را بيان ميفرمايد که براي آنها بسيار سخت و دشوار است چه از انس باشند يا از شياطين و كفار جن.
قسمت دوم: كفار هستند که از روي قصور بوده مثل اطفال و مجانين و بلها دور دستان از حق و حقيقت اينها نه معذب هستند چون تقصير نكردند، و نه متنعم به بهشت چون قابليت ندارند از براي آنها جايي مهيا فرموده يك زندگاني مختصري دارند.
قسمت سوم: مؤمنين جن هستند آنها هم مناسب حال خود بهشتي دارند غير از بهشت انس و متنعم هستند.
قسمت چهارم: حيوانات و وحوش، صحرايي دارند مناسب خود
جلد 13 - صفحه 606
ميچرند.
قسمت پنجم: مؤمنيني که بدون گناه از دنيا رفتند اينها هيچ گونه عسرتي ندارند از حين موت الي الابد.
قسمت ششم: مؤمنيني که آلوده به معاصي هستند اينها در عالم برزخ و عقبات قيامت بسا به تفاوت درجات معذب ميشوند تا مغفرت و عفو الهي و شفاعت شفعاء شامل آنها شود و به سعادت و بهشت نائل شوند از جهت ايمان.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- سپس به یکی از روشنترین مشخصات آن روز پرداخته، میگوید:
«حکومت حقیقی در آن روز از آن خداوند رحمان است» (الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ).
حتی آنها که در این جهان نوعی حکومت مجازی و محدود و فانی و زود گذر داشتند نیز از صحنه حکومت کنار میروند، و حاکمیت از هر نظر و در تمام جهات مخصوص ذات پاک او میشود.
و به همین دلیل «آن روز روز سختی برای کافران خواهد بود» (وَ کانَ یَوْماً عَلَی الْکافِرِینَ عَسِیراً). در حالی که برای مؤمنان بسیار سهل و آسان است.
نکات آیه
۱ - قیامت، روز ظهور و بروز حقانیت و حاکمیت مطلق خداوند رحمان (الملک یومئذ الحقّ للرحمن) «الحق» صفت براى «الملک» است و این کلمه، یا به معناى ثابت است; زیرا در روز قیامت، همه حاکمیت ها از بین خواهد رفت و تنها حاکمیت و پادشاهى خدا پایدار خواهد ماند و یا در برابر باطل قرار دارد و به معناى شىء حقیقت دار و مطابق واقع است; چرا که در روز رستاخیز، روشن خواهد شد که پادشاهى و حاکمیت حقیقى از آنِ خدا است. برداشت یاد شده، مبتنى بر احتمال دوم است.
۲ - قیامت، عرصه ظهور حاکمیت پایدار خداى رحمان (الملک یومئذ الحقّ للرحمن)
۳ - قیامت، روز جلوه رحمانیت خداوند (الملک یومئذ الحقّ للرحمن) برداشت فوق، از اختصاص به ذکر یافتن وصف «رحمان» براى خداوند در عرصه قیامت به دست مى آید.
۴ - رحمان، از اوصاف خداوند (الملک یومئذ الحقّ للرحمن)
۵ - قیامت، روزى سخت و ناگوار بر کافران (و کان یومًا على الکفرین عسیرًا)
۶ - کفر، عامل سختى و تنگنایى در جهان آخرت (کان یومًا على الکفرین عسیرًا)
۷ - کافران در قیامت، محروم از رحمت خداوند (الملک ... للرحمن و کان یومًا على الکفرین عسیرًا) یادآورى سختى قیامت براى کافران، با آن که پیش از آن رحمانیت خداوند مطرح گردیده است، گویاى حقیقت یاد شده است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحمان ۴
- خدا: حاکمیت اخروى خدا ۲; حقانیت حاکمیت خدا ۱; رحمانیت خدا ۱، ۲; نشانه هاى رحمانیت خدا ۳
- رحمت: محرومان از رحمت ۷
- قیامت: سختى قیامت ۵; ظهور حقایق در قیامت ۱، ۲، ۳; عوامل سختى در قیامت ۶; ویژگیهاى قیامت ۱، ۲، ۳، ۵
- کافران: سختیهاى اخروى کافران ۵; کافران در قیامت ۵; محرومیت اخروى کافران ۷
- کفر: آثار کفر ۶
منابع