المدثر ٨
کپی متن آیه |
---|
فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ |
ترجمه
المدثر ٧ | آیه ٨ | المدثر ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُقِرَ»: دمیده شد. «النَّاقُورِ»: بوق. شیپور. مراد صور است که برای زنده شدن مردگان، بار دوم به صدا در میآید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸ - ۳۱ سوره مدثّر
- تركيب نحوى آيه: «فَذَالِكَ يَومَئذٍ يَومٌ عَسِير * عَلَى الكَافِرینَ غَيرُ يَسِير»
- وصف حال «وليد بن مغيره» و تكذيب نمودن او
- مقصود از توصيف «سقر» به اين كه: «لا تُبقِى وَ لا تَذَر...»
- مراد از نوزده نفری که موكّل بر جهنّم اند، چیست؟
- وجود انگيزه هاى نفاق قبل از هجرت
- رواياتى درباره گفتار «وليد بن مغيره» در باره قرآن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ «8» فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ «9» عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ «10» ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً «11» وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً «12» وَ بَنِينَ شُهُوداً «13» وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً «14»
پس هنگامى كه در صور دميده شود. پس آن روز، روز سختى است. بر كافران آسان نيست. مرا واگذار با آن كه خود به تنهايى آفريدم. و به او مالى پيوسته و در حال فزونى دادم. و پسرانى كه در كنارش حاضرند. و براى او اسباب كاميابى را به طور كامل آماده كردم.
جلد 10 - صفحه 284
نکته ها
«ناقور» چيزى است كه براى ايجاد صدا بر آن مىكوبند، همچون طبل و يا در آن مىدمند همچون شيپور و مراد از آن در اينجا همان نفخ در صور است كه در آيات ديگر مىفرمايد:
«فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ» «1»* به نوك پرندگان «منقار» گويند، چون وسيله كوبيدن و سوراخ كردن است و صداى شيپور، گويا گوش را سوراخ مىكند و در مغز فرو مىرود.
در قرآن، به دو نفخ در صور تصريح شده است: نفخهى اوّل كه در اثر آن همه مىميرند و نفخهى دوم كه در اثر آن دوباره همه زنده مىشوند.
در نزديكى مسجدالحرام مركزى به نام «دارالنّدوه» بود كه مشركان براى مشورت در آن جمع مىشدند. وليد بن مغيره كه فردى سرشناس و به داشتن عقل و درايت معروف بود، در مجلسى در آن مركز گفت: بياييد براى مقابله با محمّد، حرفهاى خود را يكى كنيم و به زائران كعبه درباره محمّد يك پاسخ بدهيم. يك نفر گفت: مىگوييم: محمّد شاعر است، ديگرى گفت: مىگوييم: او كاهن است، سوّمى گفت: مىگوييم: او مجنون است. وليد چهره در هم كشيد و گفت: ما شعرهاى بسيارى شنيدهايم امّا سخن محمّد شباهتى به شعر ندارد، و در او اثرى از جنون نيست و كلامش نيز با كاهنان تفاوت دارد. بالاخره تصميم گرفتند كه بگويند: محمّد ساحر است و ميان افراد خانواده جدايى مىاندازد و حتّى در يك خانه، كسانى كه به او ايمان آوردهاند از ساير اعضاى خانواده جدا مىشوند.
در اين آيات، خداوند، در مورد وليد مىگويد: من او را آفريدم و به او مال و فرزند بسيار دادم، اما او از فكر و توان خود سوء استفاده كرد و در برابر پيامبر من ايستاد. پس مرگ بر او باد.
مراد از «وَحِيداً» در «خَلَقْتُ وَحِيداً» يكى از معانى زير است:
1- «وحيد»، صفت مخلوق است، يعنى او تك وتنها وناتوان ونادار بود و من به او نعمت دادم.
2- «وحيد»، صفت خالق است، يعنى من به تنهايى او را آفريدم و اكنون هم خودم به تنهايى به حساب او مىرسم.
«1». مؤمنون، 101 و حاقّه، 13.
جلد 10 - صفحه 285
پیام ها
1- پايان اين جهان و آغاز جهان ديگر، با صدايى وحشتناك و عظيم است. «نُقِرَ فِي النَّاقُورِ»
2- قيامت براى كافران بسيار سخت است و با گذشت زمان هم انسانكافر با آن سختىها خو نمىگيرد و براى او آسان نمىشود. عَسِيرٌ ... غَيْرُ يَسِيرٍ
3- خداوند، پيامبرش را دلدارى مىدهد كه دشمن را به من واگذار. ذَرْنِي ...
4- هم اصل آفرينش و هم امور زندگى به دست خداوند است. خَلَقْتُ ... جَعَلْتُ
5- اگر امروز اموال و فرزندان در اطراف ما هستند، گرفتار غرور نشويم و فراموش نكنيم كه روزى، تنها آمدهايم و تنها مىرويم. «خَلَقْتُ وَحِيداً»
6- دارايى بشر به اراده و مشيّت خداوند وابسته است، نعمتهاى داده شده را در اثر علم و هنر خود ندانيد. جَعَلْتُ ... مَهَّدْتُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ «8»
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ: پس زمانى كه دميده شود در صور. مراد نفخه ثانيه يا اولى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ «1» قُمْ فَأَنْذِرْ «2» وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ «3» وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ «4»
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ «5» وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ «6» وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ «7» فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ «8» فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ «9»
عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ «10»
ترجمه
اى جامه بر سر كشيده
برخيز پس بيم ده
و پروردگار خود را ببزرگى ياد كن
و جامههايت را پاك نما
و پليدى را پس بدور افكن
و عطا مكن كه در مقابل، طالب زياده باشى
و براى پروردگارت پس صبر كن
پس چون دميده شود در صور
پس آنوقت و چنين روزى روز سختى است
بر كافران آسان نيست.
تفسير
مستفاد از روايات متعدّده آنستكه مراد از مدّثر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و اصل آن متدثر بوده تاء قلب بدال و در دال ادغام شده و دثار جامه رواست كه در وقت خواب بسر ميكشند خلاصه آنكه يكروز كه آنحضرت در كوه حرى بوده يا بعزم مراجعت بمكّه از آنجا بيرون آمده صدائى بگوش مباركش رسيده و بطرف راست و چپ خود نظر فرموده و چيزى نديده و چون بر بالاى سر خود نگريسته جبرئيل را مشاهده فرموده كه بر تختى نشسته است و مرعوب شده و بخانه آمده و از حضرت خديجه دثار طلب فرموده پس جبرئيل نازل و او را باين خطاب مخاطب نموده است كه برخيز از جاى خود و مترس و بترسان خلق را از خالقشان و پروردگار خود را ببزرگى و عظمت بدل و زبان ياد فرما و نقل شده كه چون حضرت اينجمله را شنيد دانست كه وحى است چون شيطان چنين امرى نميكند و لباس خود را تطهير نما يعنى مگذار آلوده گردد ببالا گرفتن و برچيدن
جلد 5 صفحه 299
و كوتاه كردن چون در روايات به اين معانى تفسير شده و فرمودهاند لباس آنحضرت پاك بوده مراد از تطهير تشمير است كه بالا گرفتن و بر چيدن باشد تا آلوده نگردد و مؤيّد اينمعنى است آنكه بعدا فرموده و از پليدى دورى كن اگر چه مفسّرين رجز را به بت و صنم و معصيت و خلق بدو حبّ دنيا تفسير نمودهاند و رجز بكسر را كه بعضى قرائت نمودهاند بعذاب با آنكه ظاهرا هر دو در اينمعانى استعمال ميشود ولى متبادر همان پليدى است كه قمّى ره بآن تفسير فرموده و عطا منما كه در مقابل زياده از آن طالب باشى چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه زياد مشمار آنچه را از خير براى خدا بجا آوردى و بعضى گفتهاند بعد از اعطاء بكسى بر او منّت مگذار براى زياد شمردن عطاء خود چون متاع دنيا كم بها است و اظهر معناى اوّل است و معناى دوم ممكن است در باطن باشد و براى خدا صبر كن بر اذيّت و آزار كفّار و تحمّل مشاقّ تكاليف و بر مصائب وارده بر خود و اهل بيت اطهارت و چون دميده شود در صور و ظاهرا مراد نفخه دوم باشد چون فرموده پس آنوقت كه روز آنواقعه است روز سختى است بر كفّار آسان نيست چون نفخه اوّل براى ميراندن تمام خلق است و نفخه دوم براى احياء همه و آن براى كفّار سخت است و ظاهرا آيه اخيره براى تأكيد عسرت و بيان مورد سختى است كه از آيه قبل استفاده ميشود ميخواهد بفرمايد عسرت آن براى كفّار است نه براى مسلمانان و شرح صور اسرافيل و بيان خصوصيّات آن سابقا ذكر شده و در بعضى از روايات اين آيه بظهور امام زمان تأويل شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِذا نُقِرَ فِي النّاقُورِ «8»
ناقور صور است و نقر بمعني دميده شده، و ناقر حضرت اسرافيل است و از براي او است دو دميدن يكي بر فناء دنيا و ذهاب نفوس، و يكي بر قيام قيامت و بعث
جلد 17 - صفحه 268
خلائق، و نقر و نفخ بيك معني است چنانچه ميفرمايد: وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ إِلّا مَن شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخري فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ زمر آيه 68 قابض ارواح حضرت ملك الموت عزرائيل و اعوان او از ملائكه هستند و قدرت دارند باعطاء خداوند در آن واحد تمام ارواح را قبض كنند و پس از قبض ارواح تعلق ميگيرد بقالب مثالي در عالم برزخ يا متنعم بنعم الهي يا معذب بعذاب الهي مناسب با عالم برزخ ميشوند، و نفخ صور بمنزله اخبار است که فوري قبض ارواح ميكنند مثل صوتي که راهنماها ميزنند براي توقف ماشينها در مورد خطر. و نفخه ثانيه همين ارواح قالب مثالي را رها ميكنند و تعلق ميگيرند بهمين بدن عنصري که مفاد فاذا هم قيام ينظرون است، و بين نفختين چه اندازه فاصله است خدا ميداند و بس.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- در تعقیب دستوری که در زمینه قیام و انذار در آیات قبل آمده، در اینجا انذار را با بیانی بسیار مؤکد و رسا شروع میکند، و میفرماید: «هنگامی که در صور دمیده میشود» (فاذا نقر فی الناقور).
این تعبیر اشاره به نفخ دوّم و بر پایی رستاخیز است.
نکات آیه
۱ - آغاز شدن رستاخیز انسان ها، با دمیده شدن در صور (فإذا نقر فى الناقور) «ناقور» به معناى «صور» است (قاموس المحیط و مفردات راغب).
۲ - رستاخیز انسان ها، یکباره و ناگهانى است.* (فإذا نقر فى الناقور) از این که رستاخیز انسان ها، با دمیده شدن در صور صورت مى گیرد، مى توان حقیقت یاد شده را به دست آورد.
موضوعات مرتبط
- قیامت: آغاز قیامت ۱; ناگهانى بودن قیامت ۲; نفخ صور در قیامت ۱
- نفخ صور: آثار نفخ صور ۱
منابع