الأنبياء ٧٣
کپی متن آیه |
---|
وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلاَةِ وَ إِيتَاءَ الزَّکَاةِ وَ کَانُوا لَنَا عَابِدِينَ |
ترجمه
الأنبياء ٧٢ | آیه ٧٣ | الأنبياء ٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَئِمَّةً»: پیشوایان. مراد انبیاء و پیغمبران است. «بِأَمْرِنَا»: به فرمان ما. برابر قوانین و مقرّرات ما. «فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلاةِ وَ إِیتَآءَ الزَّکَاةِ»: «گزاردن نماز» و «دادن زکات»، ذکر خاصّ بعد از عام است و اشاره به اهمّیّت این دو کار است.
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء
- اشاره به وجه تسميه ((تورات (( به : فرقان ، ضياء و ذكر
- مقصود از اينكه قرآن ((ذكر مبارك (( است
- مقصود از اينكه فرمود: ما به ابراهيم رشد او را داديم
- گفتگوى ابراهيم (عليه السلام ) با قوم بت پرست خود
- ابراهيم (ع ) بتها را قطعه قطعه كرد مگر بزرگترين آنها را
- محاجه آن جناب (عليه السلام ) با قوم خود بعد از شكستن بتها:((قال بل فعله كبيرهم ...((
- تنبه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم (ع )
- اشاره به اينكه ((برد(( و ((سلام (( شدن آتش براى ابراهيم (عليه السلام ) به امرتكوينى خداى تعالى خارج از محدوده اطلاعات ما از سلسله علل و اسباب است
- بيان اينكه در جمله :((و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا(( مراد از هدايت رساندن به مقصد ومراد از ((امر(( امر تكوينى است
- توضيح اينكه مراد از وحى در آيه : ((واوحينا اليهمفعل الخيرات ...(( وحى تسديد است نه وحى تشريع و مؤ يد بودن ائمه به تسديد وتاءييد الهى را افاده مى كند
- بحث روايتى
- چند روايت راجع به اينكه خداوند امامت را در ابراهيم (عليه السلام ) و ذريه او قرار داد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ «73»
وآنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مىكردند و به آنان، انجام كارهاى نيك و برپايى نماز و پرداخت زكاة را وحى كرديم و آنان فقط عبادت كنندگان ما بودند.
پیام ها
1- امامت نيز همچون نبوت، بايد با انتخاب خداوند باشد. «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً»
2- پيامبران بزرگ علاوه بر مقام رسالت (رساندن پيام وحى)، امامت و رهبرى جامعه را نيز بر عهده داشتهاند. «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً»
3- اگر امامت با زور و قلدرى بدست آيد، دعوت به دوزخ است «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»، امّا اگر خداوند آن را عنايت فرمود، مبارك و در مسير حقّ خواهد بود.
«جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»
4- هدايت كردن انبيا، نه از پيش خود و سليقه شخصى است، «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» «1» بلكه با فرمان خداست. «يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»
5- توجّه به انجام كارهاى خير، از الطاف ويژه الهىاست. «أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ»
6- نماز و زكات در ميان كارهاى خير، جايگاه ويژهاى دارند. «فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ»
7- نماز وزكات، دوركن اساسى در همه اديان بوده است. «إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ»
8- بدون نماز و زكات، انسان به درجه بندگى خدا نمىرسد. «إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ
«1». نجم، 3.
جلد 5 - صفحه 475
الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ»
9- رهبران الهى، بندگان مخلص خدا هستند. «كانُوا لَنا عابِدِينَ»
10- نعمتهاى الهى، ما را از بندگى خدا غافل نسازد. وَهَبْنا لَهُ ... كانُوا لَنا عابِدِينَ
(انبيا با اينكه به مقام رهبرى «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً» نائل آمدند، امّا با اين وجود، باز بندهى خدا هستند. «وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ»
11- دين از سياست جدا نيست. جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا ... كانُوا لَنا عابِدِينَ
12- رهبر بايد به آنچه هدايت مىكند، عامل باشد. أَئِمَّةً يَهْدُونَ ... كانُوا لَنا عابِدِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً: و قرار داديم اين پيغمبران را مقتدايان، كه امتشان به آنها اقتدا نمايند در افعال و اعمال. يَهْدُونَ بِأَمْرِنا: هدايت كنند به فرمان ما مردم را به راه راست و دعوت نمايند ايشان را به دين حق. وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ: و وحى فرستاديم به سوى ايشان بجا آوردن خيرات را، مراد شرايع نبوت است. وَ إِقامَ الصَّلاةِ: و بر پا داشتن نماز را كه اشرف عبادات بدنيه است. وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ: و دادن زكات را كه افضل طاعات ماليه است. وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ: و بودند ما را پرستندگان به اخلاص و نيت پاك.
تبصره: خداوند سبحان در اين آيه شريفه بيان انعام خاصه خود را نسبت به حضرت ابراهيم عليه السلام بيان مىفرمايد: 1- عطاى اسحق و پسر او يعقوب.
2- قرار دادن آنها را شايستگان براى نبوت و رسالت. 3- مقرر ساختن ايشان را مقتدى و پيشوايان امت در افعال و اعمال. 4- وحى فرمودن به ايشان افعال خيريه را كه از جمله آن نماز و زكات است. 5- توصيف ايشان نمودن از عبادت كنندگان به اخلاص.
تتمه: فخر رازى در اين آيه شريفه بيانى نموده: بدان كه خداوند سبحان وصف فرموده اين پيغمبران را اولا به صلاح، زيرا آن اول مراتب سايرين الى اللّه است. بعد از آن ترقى نموده، وصف فرمود ايشان را به امامت. سپس ترقى نموده، توصيف فرموده ايشان را به نبوت و وحى. پس وقتى كه صلاح و شايستگى، كه آن عصمت است، اول مراتب نبوت باشد، دلالت دارد بر اينكه انبياء معصوم هستند؛ زيرا محروم از اول مرتبه و بدايت اولى است به محرومى از
جلد 8 - صفحه 417
آخرين مرتبه و نهايت «1».
منصفى گويد: البته اين حكم نسبت به تمام خلفاى الهيه از انبياء و اولياء جارى باشد، پس مراعات ننمودن اين مطلب مهم در جملهاى از مواقع بواسطه اغراض شخصيه، هر آينه نقض استدلال و اتمام حجت بر مدعى خواهد بود.
(قصه سوم: حضرت لوط عليه السلام).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ (71) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ (72) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73) وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ (74) وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (75)
ترجمه
و نجات داديم او و لوط را بسوى زمينى كه بركت داديم ما در آن از براى جهانيان
و بخشيديم باو اسحق و يعقوب را كه نواده بود و همه را گردانديم شايستگان
و گردانديم ايشانرا پيشوايانى كه هدايت كنند بفرمان ما و وحى نموديم بايشان بجا آوردن كارهاى خوب را و بپا داشتن نماز و دادن زكوة را و بودند مر ما را عبادت كنندگان
و لوط را داديمش فرمان و دانش و نجات داديم او را از بلدى كه بودند اهلش كه بجا ميآوردند پليديها را همانا آنها بودند گروه
جلد 3 صفحه 564
بدكار متمرّدان
و داخل نموديم او را در رحمت خود همانا او بود از شايستگان.
تفسير
در آيات سابقه بيان شد كه نمرود حضرت ابراهيم و لوط را بشام تبعيد نمود و آن دو پسر خاله يكديگر بودند و ساره زوجه حضرت ابراهيم خواهر لوط بود و اين هر سه وارد شام شدند و آنجا بلادى است كه نوعا وفور نعمت و بيشتر اراضى آن سبز و خرّم و محصولات آن ببلاد ديگر حمل و نقل ميشود و بيشتر انبياء از آنجا مبعوث شدند و خيرات و بركات دينيّه و دنيويّه از آنجا بمردم عالم رسيده و پس از آنكه سالهاى متمادى بر آنحضرت گذشت و از ساره اولادى نداشت خداوند فرزندى مانند اسحق پيغمبر و نوادهئى مانند حضرت يعقوب باو عطا فرمود و هر سه را خداوند توفيق داد كه بوظائف دينى و دنيوى خود كاملا عمل نمودند و از صلحا و شايستگان خلعت رسالت شدند و قرار داد ايشانرا پيشوا و مقتداى خلق كه بدستور الهى مردم را بحقّ و حقيقت دعوت كنند و كردند و مردم مهتدى بهدايت حقّ بوسيله ايشان شدند و بمراتب كمال دينى و دنيوى رسيدند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيشوايان در كتاب خدا دو دستهاند يكدسته هدايت ميكنند خلق را بامر خدا نه بامر مردم و مقدّم ميدارند حكم او را بر حكم مردم و يكدسته دعوت ميكنند مردم را بآتش و مقدّم ميدارند حكم مردم را بر حكم خدا و بهواى نفس برخلاف ما انزل اللّه حكم ميكنند و خداوند بطريق وحى اعلام فرمود بايشان كارهاى خوب را كه از آن جمله بپاداشتن نماز و دادن زكوة است و براى اهميّت اين دو عمل خير از ساير اعمال نيك مخصوص بذكر گشت و با كمال اخلاص عبادت خدا را ميكردند و چيزيرا با او در عبادت شريك نمينمودند و خداوند حضرت لوط را هم بخلعت نبوّت و زيور علم آراسته و پيراسته كرد و نجات داد او را از بلدى كه مشغول بودند اهلش بعمل كثيف لواط آنهم با مهمان و غيره كه شرح احوالشان در سورههاى گذشته مفصّلا ذكر شد كه مردم بد متمرّدى بودند و بعذاب الهى گرفتار شدند بعد از بيرون رفتن آنحضرت از ميان آنها بدستور خدا و داخل شدن او در رحمت حقّ براى آن كه از صلحا و شايستگان رحمت بود و نافله در لغت بمعناى زياده و عطيّه و نواده آمده و اينجا بعضى بمعناى اوّل و راجع بحضرت يعقوب و بعضى بمعناى دوم و راجع باو و حضرت اسحق دانستهاند ولى آنچه ذكر شد
جلد 3 صفحه 565
اظهر و مطابق با روايت معانى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام است و حكم را بعضى بمعناى حكمت و بعضى بمعناى حكومت و قضاوت گرفتهاند و آنچه ذكر شد كه فرمان نبوّت باشد بنظر حقير اكمل و انسب است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَهدُونَ بِأَمرِنا وَ أَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73)
و قرار داديم و جعل فرموديم آنها را پيشوايان دين هدايت ميكردند امت را به أمر ما و وحي فرستاديم بسوي آنها بجا آوردن جميع خوبيها و بر پا داشتن نماز و دادن زكاة، و بودند آنها که از براي ما عبادت و بندهگي ميكردند.
(وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً): گذشت که مقام امامت و پيشوايي بالاتر از مقام نبوت و رسالت است و بر امّت واجب است اقتداء به آنها در جميع افعال و اقوال و تقريرات که قول و فعل و تقرير معصوم چه نبي باشد چه رسول و چه امام حتي غير اينها مثل صديقه طاهره نه پيغمبر بود و نه امام حجت است.
(يَهدُونَ بِأَمرِنا) از پيش خود چيزي نميفرمودند: (وَ ما يَنطِقُ عَنِ الهَوي إِن هُوَ إِلّا وَحيٌ يُوحي عَلَّمَهُ شَدِيدُ القُوي» النجم آيه 5 و 6 و 7.
(وَ أَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ): جمع محلي به الف و لام افاده عموم ميكند شامل جميع خوبيها ميشود از عقائد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه بالاخص امر صلوة و زكاة.
جلد 13 - صفحه 213
(وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ) که در جميع شرايع سابقه بوده و لو خصوصياتش تفاوت داشته.
(وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ): عبادت اصنام و آلهه مشركين نميكردند فقط اختصاص به ذات اقدس ربوبي داشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 73)- این آیه به مقام امامت و رهبری این پیامبران بزرگ و بخشی از
ج3، ص180
صفات و برنامههای مهم و پر ارزش آنها بطور جمعی اشاره میکند.
در اینجا مجموعا «شش قسمت» از این ویژگیها بر شمرده شده که با اضافه کردن توصیف به صالح بودن که از آیه قبل استفاده میشود مجموعا هفت ویژگی را تشکیل میدهد.
نخست میگوید: «و ما آنها را پیشوایانی قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً).
در مرحله بعد فعلیت و ثمره این مقام را باز گو میکند: «آنها به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند» (یَهْدُونَ بِأَمْرِنا).
نه تنها هدایت به معنی راهنمایی و ارائه طریق که در نبوت و رسالت وجود دارد، بلکه به معنی دستگیری کردن و رساندن به سر منزل مقصود.
سومین و چهارمین و پنجمین موهبت و ویژگی آنها این بود که «و ما به آنها انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم» (وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ).
و در آخرین فراز به مقام «عبودیت» آنها اشاره کرده، میگوید: «و آنها همگی فقط ما را عبادت میکردند» (وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ).
نکات آیه
۱- حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع)، برخوردار از منصب پیشوایى و رهبرى در جامعه (و جعلنهم أئمة )
۲- امامت و رهبرى حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع)، به انتخاب و انتصاب خداوند بود. (و جعلنهم أئمة )
۳- مقام امامت، نیازمند تفویض از جانب خداوند است. (و جعلنهم أئمة )
۴- امامت، مقام و منصبى برتر و سنگین تر از نبوت و پیامبرى است. (و کلاًّ جعلنا صلحین . و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا ) صالح قرار دادن و اعطاى منصب امامت به ابراهیم(ع) از جانب خداوند، پس از نبوت و پیامبرى ایشان بود. این مى تواند بیانگر برترى و سنگینى مقام امامت در مقایسه با منصب نبوت باشد.
۵- صالح بودن، شرط دستیابى به مقام امامت است. (کلاًّ جعلنا صلحین . و جعلنهم أئمة ) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند پیش از آن که مقام امامت را براى ابراهیم(ع) و ... قرار دهد، آنان را صالح گردانید و آن گاه این منصب را به آنان سپرد.
۶- ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع)، از سوى خداوند به عنوان هادى و راهنماى مردم برگزیده شدند. (و جعلنهم أئمة یهدون )
۷- ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع)، موظف بودند که درچارچوب فرمان هاى الهى به هدایت مردم بپردازند; و نه بر اساس سلیقه شخصى و نه دستور گیرى از دیگران. (و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا ) «بأمرنا» متعلق به «یهدون» و در حقیقت به منزله قید و شرط براى هدایت کردن است; یعنى، هدایت کردن مردم باید به فرمان ما باشد
۸- فرمان خداوند، ملاک عمل رهبران الهى است; نه سلیقه هاى شخصى آنان و آراو خواسته هاى نفسانى مردم. (و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا )
۹- هدایت مردم به سوى خدا و صفات، افعال و سخنان او، وظیفه ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع) بود. (و جعلنهم أئمة یهدون بأمرنا ) برداشت یاد شده براساس دو نکته است: ۱- «أمر» در اصل به معناى شأن و لفظى است عام که شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). ۲- «باء» در «بأمرنا» ممکن است براى غایت و به معناى «إلى» باشد.
۱۰- ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع)، پیامبرانى که از سوى خداوند به آنان وحى مى شد. (و أوحینا إلیهم )
۱۱- ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع)، مأمور به انجام کار نیک، برپاداشتن نماز و پرداخت زکات (و أوحینا إلیهم فعل الخیرت و إقام الصلوة و إیتاء الزکوة )
۱۲- خداوند، به ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع) کارهاى نیک را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طریق وحى به آنان آموخت. (و أوحینا إلیهم فعل الخیرت ) برداشت یاد شده مبتنى براین است که نصب «فعل الخیرات» به خاطر مفعول بودن آن براى «أوحینا» باشد. براین اساس وحى و الهام فعل خیرات مى تواند به این معنا باشد که خدا هر آن چه در میزان الهى و در واقع، کار خیر است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طریق وحى به آنان آموخت. و به سخن دیگر «أوحینا» متضمن معناى «علّمنا» است.
۱۳- برپاداشتن نماز و پرداخت زکات، در مقایسه با دیگر کارهاى نیک، از جایگاهى ویژه و والا برخوردار است. (و أوحینا إلیهم فعل الخیرت و إقام الصلوة و إیتاء الزکوة ) با آن که نماز و زکات خود از مصادیق کارهاى نیک است; اما خداوند آن دو فریضه را به طور جداگانه ذکر فرمود. بیان اختصاصى آن دو، گویاى برداشت یاد شده است.
۱۴- انجام کارهاى نیک، اقامه نماز و پرداخت زکات، از تکالیف شریعت ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع) (و أوحینا إلیهم فعل الخیرت و إقام الصلوة و إیتاء الزکوة )
۱۵- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه، از اوصاف حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب(ع) (و کانوا لنا عبدین ) فعل «کون» - که مفید استقرار وصف است - بیانگر دائمى بودن عبادت ابراهیم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است که از آن به خالصانه بودن یاد مى شود.
۱۶- اخلاص در عبادت و استمرار آن، از مراتب کمال عبودیت و بندگى براى خداوند (و کانوا لنا عبدین )
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): اخلاص ابراهیم(ع) ۵ ۱; امامت ابراهیم(ع) ۱; برگزیدگى ابراهیم(ع)۲ ،۶; تداوم عبودیت ابراهیم(ع) ۵ ۱; تعالیم شریعت ابراهیم(ع) ۱۴; تکلیف ابراهیم(ع) ۱۱; زکات ابراهیم(ع) ۱۱; زکات درشریعت ابراهیم(ع) ۱۴; عمل خیر ابراهیم(ع) ۱۱، ۱۲; فضایل ابراهیم(ع) ۵ ۱; محدوده مسؤولیت ابراهیم(ع) ۷; مسؤولیت ابراهیم(ع) ۹; معلم ابراهیم(ع) ۱۲; مقامات ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۱۰; منشأ امامت ابراهیم(ع) ۲; نبوت ابراهیم(ع) ۱۰; نماز ابراهیم(ع) ۱۱; نماز در شریعت ابراهیم(ع) ۱۴; وحى به ابراهیم(ع) ۱۰، ۱۲; هدایتگرى ابراهیم(ع) ۶، ۷، ۹
- اسحاق(ع): اخلاص اسحاق(ع) ۵ ۱; امامت اسحاق(ع) ۱; برگزیدگى اسحاق(ع) ۲، ۶; تداوم عبودیت اسحاق(ع) ۵ ۱; تعالیم شریعت اسحاق(ع) ۱۴; تکلیف اسحاق(ع) ۱۱; زکات اسحاق(ع) ۱۱; زکات در شریعت اسحاق(ع) ۱۴ ; عمل خیر اسحاق(ع) ۱۱، ۱۲; فضایل اسحاق(ع) ۵ ۱; محدوده مسؤولیت اسحاق(ع) ۷; مسؤولیت اسحاق(ع) ۹; معلم اسحاق(ع) ۱۲; مقامات اسحاق(ع) ۱، ۲، ۱۰; منشأ امامت اسحاق(ع) ۲; نبوت اسحاق(ع) ۱۰; نماز اسحاق(ع) ۱۱; نماز در شریعت اسحاق(ع) ۱۴; وحى به اسحاق(ع) ۱۰، ۱۲; هدایتگرى اسحاق(ع) ۶، ۷، ۹
- اطاعت: اطاعت از خدا ۸
- امامت: ارزش مقام امامت ۴; شرایط امامت ۵; منشأ امامت ۳
- انسان: هدایت انسان ها ۷، ۹
- برگزیدگان خدا :۲، ۶
- خدا: تعالیم خدا ۱۲; نقش اوامر خدا ۷; نقش خدا ۳
- رهبران دینى: ملاک عمل رهبران دینى ۸
- زکات: اهمیت زکات ۱۱; فضیلت پرداخت زکات ۱۳
- صلاحیت: آثار صلاحیت ۵
- عبادت: اخلاص در عبادت ۱۶; تداوم عبادت ۱۶
- عبودیت: مراتب عبودیت ۱۶
- عمل: اهمیت عمل خیر ۱۱
- نبوت: ارزش مقام نبوت ۴
- نماز: اهمیت برپایى نماز ۱۱; فضیلت برپایى نماز ۱۳
- یعقوب(ع): اخلاص یعقوب(ع) ۵ ۱; امامت یعقوب(ع) ۱; برگزیدگى یعقوب(ع)۲ ،۶; تداوم عبودیت یعقوب(ع) ۵ ۱; تعالیم در شریعت یعقوب(ع) ۱۴; تعالیم شریعت یعقوب(ع) ۱۴; تکلیف یعقوب(ع) ۱۱; زکات در شریعت یعقوب(ع) ۱۴; زکات یعقوب(ع) ۱۱; عمل خیر یعقوب(ع) ۱۱، ۱۲; فضایل یعقوب(ع) ۵ ۱; محدوده مسؤولیت یعقوب(ع) ۷; مسؤولیت یعقوب(ع) ۹; معلم یعقوب(ع) ۱۲; مقامات یعقوب(ع) ۱، ۲، ۱۰; منشأ امامت یعقوب(ع) ۲; نبوت یعقوب(ع) ۱۰; نماز در شریعت یعقوب(ع) ۱۴; نماز یعقوب(ع) ۱۱ ; وحى به یعقوب(ع) ۱۰، ۱۲; هدایتگرى یعقوب(ع) ۶، ۷، ۹
منابع