التوبة ٦٦
کپی متن آیه |
---|
لاَ تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ کَانُوا مُجْرِمِينَ |
ترجمه
التوبة ٦٥ | آیه ٦٦ | التوبة ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَعْدَ إِیمَانِکُمْ»: پس از آن که اظهار ایمان کردهاید.
نزول
«شیخ طوسى»گوید: زجاج و فراء گویند: این آیه درباره سه نفر نازل گردیده که دو نفر از آنها به مسخره کردن و استهزاء مى پرداختند و یک نفر از آنها مى خندید و کسى که در آن میان مورد عفو و بخشش قرار گرفت بنا به گفته ابن اسحق، مخشى بن حصین الاشجعى حلیف و همسوگند بنى سلمه بوده زیرا وى از بعضى از چیزهائى که از سایر منافقین شنیده بود، ابراز تنفر کرده بود.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۷۴ - ۶۴، سوره توبه
- بيان اين دسته از آيات مربوط به منافقين و توطئه آنها براى قتل پيامبر (ص ) در راه تبوك
- نگرانى منافقين از جهت افشاء توطئه پليدشان توسط رسول الله (ص )
- اشكالاتي كه بر أيه : يحذر المنافقون ... ايراد شده و جواب أنها
- اشكال دوم در ارتباط با آيه (يحذر المنافقون ...) و پاسخ هايى كه به آن داده شده است
- جواب منافقين به سؤ ال از رفتار توطئه گرانه شان
- معناى كلمه (طائفة )
- مراد از ايمان منافقين در جمله : (( لقد كفرتم بعد ايمانكم ))
- اشكالى به آيه در مورد عفو بعضى منافقين و عذاب بعضى ديگر و پاسخ به آن
- اوصاف عمومى و جامع منافقين
- بيان حال عامه مؤ منين
- رضوان خدا، حقيقت رستگارى است و حتى در بهشت رضاى خدا نباشد بهشت هم عذاب خواهد بود
- مراد از جهاد با منافقين مقاومت و خشونت در برابر آنها است
- روايات مختلفى كه در ذيل آيه : (( يحذر المنافقون ... )) و شاءن نزول آن نقل شده اند
- كداميك از روايات با آيات مورد بحث تطبيق مى كند؟
- چند روايت در بيان مقصود از جمله : (( نسواالله فنسيهم ))
- رواياتى در مورد خشنودى و رضاى الهى در ذيل جمله : (( و رضوان من الله اكبر ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «66»
(بىجهت) عذر و بهانه نياوريد. همانا شما بعد از ايمانتان كافر شديد. اگر از گروهى از شما (بهخاطر توبه يا آنكه بار اوّل اوست) درگذريم، گروهى (ديگر) را به خاطر سابقهى جرمشان كيفر مىدهيم.
نکته ها
دربارهى اينكه كدام گروه از منافقان عفو مىشوند اقوالى است:
الف: آنان كه توبه كنند. «1»
ب: آنان كه در حاشيه و كنار استهزاكنندگان بودهاند. «2» ولى از سردمداران آنان پذيرفتهنمىشود.
ج: آنان كه عفوشان به مصلحت نظام و حكومت است. «3»
د: آنان كه تنها مدّت كوتاهى منحرف شدند، در مقابل آنان كه جرمشان ريشهدار و سابقهدار
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». تفسير كبيرفخررازى.
«3». تفسير الميزان.
جلد 3 - صفحه 457
و همچنان استمرار دارد. «كانُوا مُجْرِمِينَ»
پیام ها
1- عذر دروغگويان ومسخرهكنندگان در همه جا پذيرفته نيست. لا تَعْتَذِرُوا ...
2- ارتداد، سبب نپذيرفتن هر عذرى است. «قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ»
3- به ايمان امروز خود مغرور نشويم، چون خطرِ سوء عاقبت و مرتد شدن وجود دارد. «قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ»
4- توهين و استهزا به خدا و پيامبر و آيات الهى، كفر است. «تَسْتَهْزِؤُنَ، كَفَرْتُمْ»
5- منافق، در حقيقت كافر است. «كَفَرْتُمْ»
6- هنگام تهديدِ مخالفان و منافقان توطئهگر، همهى راهها را نبنديم. «نَعْفُ»
7- بعضى از منافقان قابل عفوند، البتّه اگر توبه كنند. «نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ» (نفاق نيز داراى مراتبى است)
8- دليل كيفرِ منافقان، كفر و جرم سابقهدار آنان است. نُعَذِّبْ ... كانُوا مُجْرِمِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ (66)
و چون حق تعالى بيان فرمود كه اين استهزاء كفر است و به حكم عقل اقدام بر كفر به سبب لهو و لعب غير جايز باشد، پس ثابت گردد قول منافقين «إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ» عذر حقيقى نخواهد بود، بلكه عذر بدتر از گناه است، لا جرم نهى از اعتذار به آن به جهت وجوب منع از كلام باطل لازم آمد، لذا مىفرمايد:
لا تَعْتَذِرُوا: عذر نخواهيد كه اعتذار شما دروغ محض است؛ پس اين اعتذار بعد از كشف اسرار سودى ندارد و مثمر ثمرى نخواهد بود. قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ: بتحقيق كافر شديد بعد از اظهار ايمان به سبب طعن به رسول خدا و ايذاى او، و برهان عقل حكم نمايد كه مؤمنين حقيقى و مستحقين ثواب الهى مرتد و كافر شوند به شهوات نفسانى. إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ: اگر عفو كنيم و در گذريم از گروهى از شما كه به اخلاص از نفاق و استهزاء توبه كنند و به صدق تمام به خدا و رسول ايمان آرند مانند محشى بن حمير اشجعى كه از نفاق توبه نموده و حقيقتا ايمان آورد و از حق تعالى درخواست نمود كه شرف شهادت دريابد، دعاى او مقبول و در حرب يمامه شهيد شد. نُعَذِّبْ طائِفَةً:
عذاب كنيم طايفه ديگر را. بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ: به سبب آنكه هستند گناهكاران به اصرار بر نفاق و كفر و عدم بازگشت به توبه و ايمان.
ج5، ص 137
در تفسير جرجانى: مراد به طايفه اول، همين محشى بن حمير بود كه هرگاه از منافقان استهزاء و طعن پيغمبر شنيدى، بر آنها انكار نمودى و در آن موافقت نكردى. و اگر به سخن او منتهى نشدى، از آنها جدا شدى. چون اين آيه نازل شد، خدمت پيغمبر عرضه داشت: يا رسول اللّه، هرگاه آيتى در شأن منافقان آمدى دانستمى از جمله ايشانم و بدنم بلرزد، اكنون ايمان صحيح آوردم و به رسالت تو تصديق كردم. پس دست به دعا برداشت: خدايا، اگر من به صدق تمام ايمان آوردم شهادت را روزى من فرما، چنانكه كسى نگويد من او را غسل دادم و كفن و دفن نمودم. پس در يمامه شهيد، و هر چه گشتند جسد او را نيافتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ (66)
ترجمه
عذر نخواهيد بتحقيق كافر شديد بعد از ايمانتان اگر عفو كنيم گروهى از شما را عذاب مىكنيم گروهى را براى آنكه آنها بودند گناهكاران.
تفسير
قمّى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه اينها مؤمنانى بودند صادق در ايمان ولى بعد شك كردند و منافق شدند و چهار نفر بودند و مراد از طائفه كه مورد عفو شدند يكى از آنها است كه مختبر بن الحمير بود و او اقرار بگناه نمود و توبه كرد و به پيغمبر (ص) عرض كرد كه اسم من موجب هلاكت من شد و آنحضرت اسم او را عبد اللّه بن عبد الرحمن گذارد و از خدا خواست كه شهيد شود و معلوم نشود كجا شهيد شده و در روز جنگ يمامه كشته شد و كسى ندانست كجا كشته شده پس آن يكنفر مورد عفو گرديد و خلاصه ظاهر آيه شريفه آنستكه بىفائده عذر خواهى نكنيد دروغ شما واضح شد و كفر شما ظاهر گرديد بعد از اظهار ايمان از شما و تمام شما موّفق بتوبه نمىشويد اگر بعضى از شما توبه كنند و مشمول عفو شوند بعضى ديگر بر كفر و نفاق باقى خواهند بود تا بميرند و بعذاب الهى گرفتار شوند يا در دنيا هم بسزاى خودشان برسند و طائفه در لسان عرب گاهى بر يكنفر اطلاق ميشود و در قرآن در غير اين مورد هم استعمال شده چنانچه در قول خداوند و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين فرمودهاند بحضور يكنفر از اهل ايمان هم اكتفا ميشود و بعضى ان يعف بصيغه مجهول مغايب و تعذب بصيغه مجهول مغايبه و رفع طائفه قرائت نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا تَعتَذِرُوا قَد كَفَرتُم بَعدَ إِيمانِكُم إِن نَعفُ عَن طائِفَةٍ مِنكُم نُعَذِّب طائِفَةً بِأَنَّهُم كانُوا مُجرِمِينَ (66)
نميخواهد عذرخواهي كنيد بتحقيق شما كافر شديد بعد از ايمان خود اگر ما عفو كنيم طائفهاي از شما را عذاب ميكنيم طائفه ديگر شما را بسبب اينكه اينکه طائفه بودند مجرم و گنهكار لا تَعتَذِرُوا يعني عذرتراشي نكنيد و دروغبافي ننمائيد زيرا عذر بدتر از گناه است بعد از آني که خدا خبر داده از باطن و مقصود و قلب شما و پيغمبر [ص] عالم بآن هست و خبر ميدهد اينکه اعتذار شما تكذيب خدا و رسول است.
قَد كَفَرتُم بَعدَ إِيمانِكُم مراد ايمان ظاهريست که اقرار بشهادتين كرديد و پس از اينکه اقرار اينکه عمل شنيع بر حسب اقرار بايمان موجب ارتداد شما شده
جلد 8 - صفحه 259
و بايد احكام مرتد بر شما جاري كرد غاية الامر مرتد ملي هستيد نه فطري إِن نَعفُ عَن طائِفَةٍ مِنكُم كساني که آمدند و پس از اعتراف بواقع مقصود حقيقة تائب شدند و اگر قبلا هم منافق بودند و اعتقاد نداشتند همين خبر دادن رسول [ص] از باطن و مقصود آنها بتوسط وحي الهي خود يك معجزه و دليل حقانيت حضرت است حقيقة ايمان آوردند خداوند توبه آنها را قبول فرمود و آنها را عفو نمود نُعَذِّب طائِفَةً كساني که بهمان نفاق باقي بودند و بهمان عداوت برقرار و لو بعد از اينکه عمل هم اقرار ظاهري دارند لكن جايگاه آنها اسفل دركات جهنم است إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ نساء آيه 144 و سبب عذاب آنها اينست که بِأَنَّهُم كانُوا مُجرِمِينَ مجرم اطلاق بر كافر و منافق و فاسق و عاصي ميشود و از اينکه آيه استفاده ميشود که توبه مرتد قبول است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- سپس به پیامبر دستور میدهد صریحا به این منافقان بگو: «دست از این عذرهای واهی و دروغین بردارید» (لا تَعْتَذِرُوا).
چرا که «شما بعد از ایمان راه کفر پیش گرفتید» (قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ).
این تعبیر نشان میدهد که گروه بالا از آغاز در صف منافقان نبودند، بلکه در صف مؤمنان ضعیف الایمان بودند و پس از ماجرای فوق راه کفر پیش گرفتند.
سر انجام، آیه را با این جمله پایان میدهد که: «اگر ما گروهی از شما را ببخشیم گروه دیگری را به خاطر این که مجرم بودند، مجازات خواهیم کرد» (إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ).
این که میگوید گروهی را مجازات میکنیم به خاطر جرم و گناهشان، دلیل بر آن است که «گروه مورد عفو» افرادی هستند که آثار جرم و گناه را با آب توبه از وجود خود شستهاند.
نکات آیه
۱ - عذرخواهى منافقان صدر اسلام از عملکرد ناشایست خود، پس از افشاى اسرار خائنانه شان (لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم)
۲ - پذیرفته نشدن عذر منافقان استهزاکننده به اسلام و پیامبر(ص) (کنتم تستهزءون. لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم)
۳ - برملا شدن کفر منافقان صدر اسلام، در پى توطئه آنان علیه اسلام و پیامبر(ص) (لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم)
۴ - منافقان صدر اسلام، گروهى بودند که در آغاز به اسلام ایمان آوردند ولى بعداً به کفر گرویده و مرتد شدند. (لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم)
۵ - کفر منافقان، پس از ایمان ظاهریشان، مانع پذیرفته شدن عذر آنان است. (لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم)
۶ - عذر منافقان، عذر بدتر از گناه و مایه برملا شدن کفر باطنى آنان بود. (إنما کنا نخوض و نلعب ... لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمنکم)
۷ - اعلام امکان بخشیده شدن برخى از منافقان از سوى خداوند و وعده عذاب و کیفر حتمى براى برخى دیگر از آنان (إن نعف عن طائفة منکم نعذب طائفة)
۸ - سردمداران جریان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهکارى در جامعه، غیر قابل بخشش و مستحق مجازات (إن نعف عن طائفة منکم نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین) تعلیل عذاب دسته اى از منافقان، به اینکه اینان گروه مجرم و تبهکارند - در برابر عفو گروهى دیگر - مى تواند گویاى این حقیقت باشد که: سردمداران جریان نفاق و عاملان اصلى جرم، شایسته بخشش نبوده و باید مجازات شوند.
۹ - غیر قابل بخشش بودن کیفر برخى از منافقان، به دلیل مداومت و استمرار آنان بر انجام جرم و خطا (إن نعف عن طائفة منکم نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین) برداشت فوق با توجّه به این است که «بأنهم ... » تعلیل «نعذب» مى باشد و «هم کانوا مجرمین» افاده استمرار مى کند.
۱۰ - اعلام امکان بخشیده شدن برخى از منافقان از سوى خداوند، به دلیل مداومت نداشتن آنان بر ارتکاب جرایم (إن نعف عن طائفة منکم نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین) از اینکه خداوند علت بخشیده نشدن عده اى از منافقان را، استمرار آنان بر جرم بیان کرده، استفاده مى شود که بخشیده شدن گروه دیگر، به دلیل مداومت نداشتن آنان بر ارتکاب جرایم است.
۱۱ - استمرار و مداومت بر جرم، مانع پذیرفته شدن توبه و عذرخواهى انسان از درگاه الهى (لا تعتذروا ... نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین)
۱۲ - منافقان، داراى گروههاى متفاوت و مراتب مختلف، در خباثت و ارتکاب جرایم (إن نعف عن طائفة منکم نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین)
۱۳ - جرایم انسان، منشأ اصلى کیفر و عذاب الهى (نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین)
۱۴ - منافقان توطئه گر، مستحق کیفر و مجازات دنیوى اند و عدم اعمال آن نسبت به برخى از آنان از جانب خداوند، به اقتضاى مصلحت است.* (إن نعف عن طائفة منکم نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین) مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و کیفر دنیوى باشد نه اخروى ; در این صورت به حکم عقل، عفو از یک گروه به خاطر مصلحتى صورت گرفته است.
۱۵ - افعال الهى، داراى علت و حکمت (نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین)
۱۶ - مسدود نبودن راه بازگشت به خداوند، براى منافقان (إن نعف عن طائفة) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «عفو» بخشش گناهان منافقان باشد - اعم از بخشش دنیوى و اخروى - که در این صورت، آیه با بیان امکان «عفو»، راه را براى بازگشت آنان باز گذارده است.
۱۷ - نقش پیامبر(ص) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و کیفر گروهى دیگر (إن نعف ... نعذب) با توجّه به اینکه مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و کیفر دنیوى باشد، و نیز با الغاى خصوصیت و تعمیم دادن صدور حکم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان استفاده کرد.
روایات و احادیث
۱۸ - از امام باقر(ع) درباره سخن خدا: «لا تعتذروا قد کفرتم بعد إیمانکم» روایت شده که فرمود: هؤلاء قوم کانوا مؤمنین صادقین ارتابوا و شکوا و نافقوا بعد ایمانهم ... ;[۳] اینان گروهى از مؤمنان راستینى بودند که دچار شک و تردید گردیده و پس از ایمان گرفتار نفاق شدند ... ».
موضوعات مرتبط
- اسلام: استهزاگران اسلام ۲ ; تاریخ صدر اسلام ۴
- توبه: موانع قبول توبه ۱۱
- جرایم: آثار تداوم جرایم ۹، ۱۱ ; آثار جرایم ۱۳ ; جرایم غیر قابل عفو ۸
- خدا: آمرزشهاى خدا ۷، ۱۰ ; حکمت در افعال خدا ۱۵ ; عذابهاى خدا ۱۳ ; وعیدهاى خدا ۷
- رهبران دینى: اختیارات رهبران دینى ۱۷ ; رهبران دینى و منافقان ۱۷
- عذاب: موجبات عذاب ۱۳
- عذر: عذر بدتر از گناه ۶ ; موانع قبول عذر ۱۱
- کفر: آثار کفر ۵
- کیفر: مستحقان کیفر ۸ ; مستحقان کیفر دنیوى ۱۴
- گناه: آثار اصرار بر گناه ۹، ۱۱
- مجازات: مصلحت در اجراى مجازات ۱۴
- مجرمان: کیفر مجرمان ۸
- محمّد(ص): اختیارات محمّد(ص) ۱۷ ; استهزاگران محمّد(ص) ۲ ; محمّد(ص) و منافقان ۱۷
- مسلمانان: نفاق در مسلمانان صدر اسلام ۱۸
- منافقان: آمرزش منافقان ۷، ۱۰ ; ارتداد منافقان صدر اسلام ۴ ; اسلام منافقان صدر اسلام ۴ ; افشاى راز منافقان ۱ ; افشاى منافقان ۳ ; توطئه منافقان ۳ ; حتمیت عذاب منافقان ۷ ; رد عذر منافقان استهزاگر ۲ ; زمینه افشاى منافقان ۶ ; عذرخواهى منافقان ۶ ; عذرخواهى منافقان صدر اسلام ۱ ; عفو منافقان ۱۷ ; عمل ناپسند منافقان ۱ ; کفر منافقان ۳، ۴، ۵، ۶ ; کیفر دنیوى منافقان ۱۴ ; کیفر منافقان ۹، ۱۷ ; کیفر منافقان توطئه گر ۱۴ ; گروههاى منافقان ۱۲ ; منافقان مجرم ۱۲ ; منافقان و اسلام ۳ ; منافقان و توبه ۱۶ ; منافقان و محمّد(ص) ۳ ; موانع قبول عذر منافقان ۵
- نظام جزایى: ۱۷
- نفاق: کیفر رهبران نفاق ۸
منابع
- ↑ در تفسیر ابن ابىحاتم از کعب بن مالک اسم این مرد مخشى بن حمیر نقل شده و اضافه کرده که این مرد گفته بود. اگر مرا به قضاوت درباره شما بگذارند درباره هر یک از شما بزدن صد تازیانه حکم خواهم کرد و این مرد از کسانى بود که مورد عفو قرار گرفت و اسم او را پیامبر عبدالرحمن نهاد و از خدا خواست که در جنگهاى اسلام شهید شود و در جنگ یمامه شهید گردید.
- ↑ در تفسیر برهان از ابوالجارود او از امام باقر علیهالسلام نیز این موضوع ذکر شده و چنین آورده شده که این مرد نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و درخواست کرد که پیامبر اسم او را عوض کند. لذا پیامبر نام او را عبدالله نهاد و این مرد از خدا خواست که در یکى از جنگهاى اسلام شهید شود.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۳۰۰ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۳۸، ح ۲۲۵.