الأنفال ٥٦
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي کُلِ مَرَّةٍ وَ هُمْ لاَ يَتَّقُونَ |
ترجمه
الأنفال ٥٥ | آیه ٥٦ | الأنفال ٥٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الَّذِینَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ...»: مراد یهودیان بنیقُرَیْظه است که پیغمبر از آنان پیمان گرفت که با او نجنگند و مشرکان را یاری ندهند، ولی ایشان بارها و بارها پیمانشکنی کردند و کفّار مکّه را برشوراندند و در جنگ بدر با سلاح یاری دادند. «عَاهَدْتَ مِنْهُمْ»: با برخی از آنان پیمان بستی. از آنان پیمان گرفتی.
نزول
«شیخ طوسی» گویند: مجاهد گوید: این آیه درباره بنىقریظه نازل گردید، موقعى که عهد خود را با پیامبر شکسته بودند زیرا عهد کرده بودند که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جنگ نکنند و با دشمنان اسلام متفق نشوند ولى در جنگ خندق با قریش بر ضد مسلمین کمک و معاضدت نموده بودند و خداوند از آنها انتقام کشید.
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال
- بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)
- دستور مقابله به مثل در برابر پيمان شكنان و مقاتله و نبرد با آنان
- توضيح مفردات آيه شريفه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... )) و معناى آن و بيان اينكه خطاب در در آن عام است و متوجه تمامى مسلمين مى باشد
- معناى اينكه فرموده است : آنچه در راه خدا انفاق كنيد (ازمال و جان ) به شما بازگردانده مى شود
- صلح با دشمن ، با توكل بر خداى سميع عليم
- شرحى در مورد غريزه حب و بغض و تاءييد نمودن خداوند پيامبر (ص ) را با ايجاد الفتبين قلوب مؤ منين
- مبانى تربيتى اسلام كه با توجيه مؤ منين به سوى حيات حقيقى و جاودان و تمتعاتمعنوى ، بين ايشان الفت و برادرى برقرار مى سازد
- معناى جمله : (( حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
- رمز اينكه يك نفر مؤ من صابر مى تواند بر ده نفر كافر چيره گردد
- اثر مستقيم ضعف روحى در كاستن از ميزان توان در كسب پيروزى بر دشمن
- اشاره به اينكه هر قدر بر عزت و شكوت ظاهرى مسلمين افزوده مى گشت از درجه ايمان و قوت معنويات آنان كاسته مى شده است
- سير اجمالى در حوادث و وقايعى كه بعد از هجرت رسول الله (ص ) به مدينه در مدت هفت سال بين آن حضرت و طوائف يهود جريان يافت
- رواياتى در تفسير آيه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... ))
- دستور پذيرش صلح در: (( و ان جنحوا للسلم فاجنح لها )) موقت بوده و نسخ گرديده است
- چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ «56»
(بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفتهاى، سپس پيمان خود را در هر بار مىشكنند و (در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند.
نکته ها
پيمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با يهوديان اين بود كه به مشركان كمك نكنند و در صدد آزار مسلمانان برنيايند، ولى يهوديان پيمان را شكستند و در جنگ خندق به مشركان اسلحه فروخته و آنان را يارى كردند.
در روايات آمده است: «كسىكه وفادار نباشد و پيمانشكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد». «1»
پیام ها
1- رهبر مسلمانان مىتواند با كفّار پيمان ببندد. «عاهَدْتَ مِنْهُمْ» چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله پيمانهاى متعدّدى با كفّار مىبست، هرچند بعضى از آنان متعهّد نباشند.
«يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
2- پيمان شكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد نيست. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
3- پيمانشكنى، با انسانيّت سازگار نيست. شَرَّ الدَّوَابِ ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ
4- كفر، زمينهى پيمانشكنى است. الَّذِينَ كَفَرُوا ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ
5- پيمانشكنى، بىتقوايى است. يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ ... وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ
6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده
«1». كافى، ج 2، ص 290.
جلد 3 - صفحه 341
و از آن پروايى ندارند. يَنْقُضُونَ ... فِي كُلِّ مَرَّةٍ ... لا يَتَّقُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ (56)
بعد بيان حال بعضى از كفار را فرمايد:
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ: آنانكه معاهده نمودى و عهد فرا گرفتى از كفار.
مراد بنى قريظهاند كه حضرت با آنها معاهده فرموده بود، كه در صدد اضرار آن سرور و اصحابش نباشند، و كفار را تحريص بر حرب ايشان ننمايند. ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ: پس شكستند عهد خود را، فِي كُلِّ مَرَّةٍ: در هر مرتبه كه عهد نمودند از جمله برانگيختن كفار مكه را بر حرب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اعانت به سلاح و نصرت آنان. و چون حضرت كسى را فرستاد و ايشان را ملامت كرد در نقض عهد، گفتند: فراموش نموديم. دو مرتبه عهد كرده و باز در غزوه خندق آن را شكستند و با مشركان همدست شده با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محاربه نمودند، وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ: و ايشان پرهيز نمىكنند از نقض عهد. يا نمىترسند از عقوبت آنكه حكم فرمايد در باره ناقضان عهد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (55) الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ (56)
ترجمه
همانا بدترين جنبندگان نزد خدا آنانند كه كافر شدند پس آنها ايمان نمىآورند
آنانكه پيمان گرفتى از ايشان پس مىشكنند پيمان خودشان را در هر بار و آنها نمىپرهيزند.
تفسير
قمى و عياشى از امام باقر (ع) نقل نمودهاند كه نازل شده است در باره بنى اميّه كه شريرترين خلق خدايند و كافر شدند بحكم باطن قرآن و بعضى گفتهاند مراد كفارى هستند كه اصرار نمودند بر كفر و در علم خدا گذشته است كه هرگز ايمان نمىآورند مانند يهود بنى قريظه كه معاهده نمودند با پيغمبر (ص) اولا بر آنكه كمك با دشمنان
جلد 2 صفحه 544
او نكنند و تخلّف نمودند بمعاونت كفار مكه و دادن اسلحه بآنها و گفتند فراموش كرديم و ثانيا عهد نمودند و تخلّف كردند بكمك احزاب در روز خندق و آنها از نقض عهد و عار و نار باك ندارند و كلمه عاهدت در آيه دوم متضمّن معنى اخذ است لذا متعدّى بمن شده و الّذين بيان حال و توصيف كفار مذكوره در آيه اول است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ عاهَدتَ مِنهُم ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهدَهُم فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُم لا يَتَّقُونَ (56)
آن كساني هستند که با آنها عهد و ميثاق گرفتي بعد از آن نقض كردند و اينکه معاهده يك مرتبه نبوده چندين مرتبه معاهده كردند و نقض نمودند و اينها پرهيزگار نيستند.
بعضي گفتند مراد يهود بني قريظه هستند که با پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم عهد بستند که هيچگونه ضرري بآن حضرت و مسلمين وارد نكنند و مساعدت با مشركين هم نكنند و نقض عهد كردند و در جنگ احزاب يوم الخندق اعانه مشركين كردند و اسلحه بآنها دادند و چندين مرتبه عهد كردند و نقض كردند. بعضي گفتند مراد كساني بودند که در جنگ احد فرار كردند با اينكه عهد كرده بودند که فرار از زحف نكنند.
در اخبار شيعه دارد از حضرت باقر عليه السّلام که هم عياشي روايت كرده و هم علي بن ابراهيم در ذيل آيه قبل که مراد بني اميّه هستند و از تأييدات و شواهد اينکه حديث يكي كلام معويه است که بعض خواص او از او پرسيدند که آيا ديگر آمال و آرزويي در دل داري که بمقام سلطنت در ممالك اسلامي رسيدهاي جواب گفت تا در مأذنه صداي اشهد ان محمدا رسول اللّه بلند است من بآرزو نرسيدهام، و همچنين كلام يزيد عليهم اللعنه که گفت
لعبت هاشم بالملك فلابرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 56)- سپس میگوید «اینها همان کسانی بودند که با آنها عهد و پیمان بستی (که لااقلّ بیطرفی را رعایت کنند و در صدد آزار مسلمانان و کمک به دشمنان اسلام نباشند) ولی آنها هر بار پیمان خود را میشکستند» (الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ).
نه از خدا شرم میکردند «و نه از مخالفت فرمان او پرهیز داشتند» و نه از زیر پا گذاردن اصول انسانی پروا مینمودند (وَ هُمْ لا یَتَّقُونَ).
نکات آیه
۱- پیمانهاى متعدد پیامبر(ص) با کافران مکه و پیمان شکنیهاى آنان (الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة)
۲- کفرپیشگانى که بر پیمانشان با پیامبر(ص) وفادار نماندند از پست ترین جنبندگان هستند. (إن شر الدواب ... الذین عهدت منهم ثم ینقضون) «الذین عهدت منهم» مى تواند بدل و یا عطف بیان براى «الذین کفروا» در آیه قبل باشد، و نیز مى تواند مبتدا و خبر آن «فاما تثقفنهم ... » در آیه بعد باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۳- پیامبر(ص) بارها از یهودیان پیمان گرفت و آنان همواره پیمان خویش را شکستند. (الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة) برخى برآنند که مراد از «الذین عهدت» مشرکان مکه هستند، ولى مشهور مفسران گفته اند مقصود یهودیانى هستند که در عصر بعثت در اطراف مدینه سکونت گزیده بودند.
۴- یهودیان مدینه در عصر بعثت نمونه پست ترین جنبندگان به سبب اصرارشان بر کفر و از میان بردن زمینه هاى ایمان در خویش و شکستن پیمانها (إن شر الدواب عنداللّه الذین کفروا ... الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم)
۵- پیمان شکنى، کردارى بس ناروا و زشت (إن شر الدواب ... ثم ینقضون)
۶- پایبندى به پیمان از ملاکهاى انسانیت انسان (إن شر الدواب ... ثم ینقضون)
۷- خداوند، پیامبر(ص) را بر روحیه پیمان شکنى یهودیان عصر خویش آگاه ساخت. (ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة) به کارگیرى فعل مضارع «ینقضون» به جاى فعل ماضى، با اینکه سیاق آیه اقتضا مى کرد که گفته شود «ثم نقضوا»، اشاره به این است که پیمان شکنى یک حالت مستمر براى یهودیان است.
۸- رهبران جامعه اسلامى مجاز در پیمان بستن با جوامع کفرپیشه (الذین عهدت منهم ثم ینقضون)
۹- نقض پیمانهاى گذشته از سوى جوامع کفرپیشه، مانع جواز معاهده جدید نخواهد شد. (الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة)
۱۰- بى پروایى یهودیان کفرپیشه از پیمان شکنیهاى مکرر (و هم لایتقون)
۱۱- یهودیان عصر بعثت بى هیچ ترس و پروایى از پیامبر(ص) و مسلمانان، پیمانهایشان را نقض مى کردند. (و هم لایتقون) براى فعل «یتقون» چندین متعلق مى توان لحاظ کرد ; از جمله ضمیر «ک» که خطاب به پیامبر(ص) باشد و یا کلمه اى همانند «المؤمنین».
۱۲- جامعه یهود در عصر پیامبر(ص)، جامعه اى به دور از تقوا و پرهیزگارى* (و هم لایتقون) برداشت فوق بر این اساس است که متعلق «لایتقون»، اللّه باشد ; یعنى یهودیان ترسى از خداوند ندارند و تقواى الهى را رعایت نمى کنند.
۱۳- بى تقوایى یهودیان عصر بعثت عامل پیمان شکنى آنان (ینقضون عهدهم فى کل مرة و هم لایتقون) جمله حالیه «و هم لا یتقون» بیانگر ریشه پیمان شکنى یهودیان و به اصطلاح حال معلّله است.
موضوعات مرتبط
- ارزش: ضد ارزش ها ۵ ; ملاکهاى ارزش ۶
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۳، ۴، ۷، ۱۱، ۱۲، ۱۳
- انسانیت: ملاک انسانیت ۶
- ایمان: زوال زمینه ایمان ۴
- بیتقوایى: آثار بیتقوایى ۱۳
- خدا: افعال خدا ۷
- رهبر: اختیارات رهبر دینى ۸
- عهد: آثار عهد شکنى ۴ ; عوامل عهد شکنى ۱۲ ; ناپسندى عهد شکنى ۵ ; وفاى به عهد ۶
- کافران: انحطاط کافران ۲ ; عهد باکافران ۸، ۹ ; عهدشکنى کافران ۲، ۹
- کفر: آثار اصرار بر کفر ۴
- محمد(ص): علم محمد(ص) ۷ ; عهد محمد(ص) با یهود ۳ ; محمد(ص) و عهدشکنى یهود ۷ ; معاهدات محمد(ص) ۱، ۳
- معاهدات: بینخالمللى ۸، ۹
- موجودات: بدترین موجودات ۲، ۴
- یهود: بیتقوایى یهود ۱۱ ; بیتقوایى یهود صدر اسلام ۱۲، ۱۳ ; بیتقوایى یهود کافر ۱۰ ; عهدشکنى یهود ۳، ۱۰ ; عهدشکنى یهود با محمد(ص) ۱۱ ; عهدشکنى یهود با مسلمانان ۱۱
- یهود مدینه: عهدشکنى یهود مدینه ۴ ; کفر یهود مدینه ۴
منابع