الأنعام ٤٩
کپی متن آیه |
---|
وَ الَّذِينَ کَذَّبُوا بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ |
ترجمه
الأنعام ٤٨ | آیه ٤٩ | الأنعام ٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِمَا»: به سبب. به خاطر. «کَانُوا یَفْسُقُونَ»: به طور مستمر از دائره ایمان و اطاعت به در میرفتند و از التزام احکام شانه خالی میکردند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «49»
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، عذاب الهى به خاطر فسق و گناهشان، دامنگير آنان مىشود.
نکته ها
سؤال: با اينكه در آيات متعددى نسبت به اولياى الهى آمده است كه ترسى بر آنان نيست، «فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ» پس چرا از ويژگىهاى اولياى الهى، بيم از خدا مطرح شده است، إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا ...؟
پاسخ: اوّلًا گاهى بيمار، از عمل جراحى و مداوا مىترسد، ولى پزشك به او اطمينان مىدهد كه جاى نگرانى و ترس نيست. جاى نگرانى نبودن، منافاتى با دلهرهى خود بيمار ندارد.
پیام ها
1- محدودهى كار انبيا را تنها خدا تعيين مىكند. وَ ما نُرْسِلُ ... إِلَّا مُبَشِّرِينَ ...
2- مسئوليّت انبيا، بشارت و هشدار است، نه اجبار مردم. «إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»
3- شيوهى كلّى كار انبيا، يكسان بوده است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»
4- ارشاد و تربيت، بر دو پايهى بيم و اميد و كيفر و پاداش استوار است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»
5- ايمان و عمل صالح، جداى از هم نيستند و عمل منهاى ايمان كارساز نيست.
جلد 2 - صفحه 463
«آمَنَ وَ أَصْلَحَ» 6: 48
6- كارهاى مؤمن، هميشه بايد در جهت اصلاح باشد. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ» 6: 48
7- صالح بودن كافى نيست، مصلح بودن لازم است. «أَصْلَحَ»
8- ايمان وعمل، انسان را از بيمارىهاى روحى چون ترس و اندوه بيمه مىكند.
«آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» 6: 48 (بهداشت روان، در سايهى ايمان و عمل صالح است)
9- دستاورد جامعهى نبوى، نظامى متعادل و آرام و با امنيّت است. فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ ...
10- مداومت بر فسق، زمينهساز عذاب الهى است. «يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ» 6: 49
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (49)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و آن كسانى كه تكذيب كردند آيات ما را يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ: برسد ايشان را عذاب بِما كانُوا يَفْسُقُونَ: به جهت آنكه بيرون رفتند از دائره تصديق و اطاعت.
تنبيه- آيه شريفه دال است بر آنكه بعثت انبياء به جهت ما، اتمام حجت است تا مبشر باشند نسبت به مطيعين و ترساننده نسبت به عاصين. حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: بدانيد بدرستى كه خداى متعال امر فرموده و نهى نموده به جهت آنكه اطاعت كنيد او را در آنچه امر فرموده به آن، و باز ايستيد از آنچه نهى نموده. پس هر كه متابعت نمايد امر او را، به تحقيق اطاعت او كرده و درك نموده تمام خيراتى را كه نزد الهى است. و هر كه منتهى نشود از منهيات الهى، بتحقيق عصيان كرده او را پس اگر بميرد بر معصيت خدا، بىاندازد او را حضرت قهار به رو در آتش. و بدانيد كه نيست بين خدا و هيچيك از خلق او ملك مقرب و نبىّ مرسل و غير ايشان از مخلوقات، تماما، مگر طاعت ايشان خداى را. پس جديت نمائيد در طاعت الهى اگر مىخواهيد مؤمن باشيد از روى حق و حقيقت. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (49)
ترجمه
و آنانكه تكذيب كردند آيتهاى ما را ميرسد آنها را عذاب براى آنكه بودند كه فسق مينمودند.
تفسير
علّت عذاب خروج از طاعت است كه فرد اكمل آن خروج از دين است كه اقتضاء آن براى عذاب بقدرى است كه گويا آن طالب كفار است اقبال بآنها مينمايد تا خود را بآنها برساند و جزاى كردارشان را بدهد و براى اين نكته از وصول تعبير بمسّ شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ العَذابُ بِما كانُوا يَفسُقُونَ (49)
و كساني که تكذيب بآيات ما كردند مسّ كند آنها را عذاب بواسطه آنچه که سركشي كردند و زير بار اطاعت انبياء و اوصياء نرفتند.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا تكذيب آيات قرآني گفتند سحر است بافتهگي است از ديگران فراگرفته، و تكذيب انبياء گفتند ساحر، كذّاب، مفتري، مجنون و امثال اينها. تكذيب احكام گفتند بر خلاف قانون و بر خلاف مصلحت است يَمَسُّهُمُ العَذابُ تعبير بمسّ براي الصاق عذاب است بجسم آنها که هرگز جدا از آنها نميشود و چسبيده بآنها است بِما كانُوا يَفسُقُونَ فسق سركشي است و مراد در اغلب آيات كفر است که تحت اطاعت انبياء در نيايد فاسق طاغي
جلد 7 - صفحه 75
و ياغي را گويند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تکذیب کنندگان آیات الهى به عذاب گرفتار خواهند شد. (و الذین کذبوا بأیتنا یمسهم الهذاب)
۲- ترس و اندوه، عذاب دنیوى تکذیب کنندگان آیات الهى (فمن ءامن و أصلح فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون. و الذین کذبوا بأیتنا یمسهم العذاب) مطرح شدن عذاب براى تکذیب کنندگان، پس از نفى ترس و اندوه براى مؤمنان، اشاره به این است که عذاب دنیوى تکذیب کنندگان همان ترس و اندوه دنیوى آنان است.
۳- مداومت بر فسق (عصیان و خروج از مسیر حق) موجب عذاب الهى مى شود. (یمسهم العذاب بما کانوا یفسقون) جمله «کانوا یفسقون» ماضى استمرارى است; یعنى آنان پیوسته در فسق و فجور بسر مى بردند. (الفسق: العصیان و الترک لأمر اللّه عز و جل و الخروج عن طریق الحق. لسان العرب.)
۴- تکذیب رسالت انبیا، فسق است. (و ما نرسل المرسلین إلا مبشرین و منذرین ... و الذین کذبوا بأیتنا یمسهم العذاب بما کانوا یفسقون)
۵- تکذیب کنندگان آیات الهى، فاسقند. (و الذین کذبوا بأیتنا یمسهم العذاب بما کانوا یفسقون)
۶- عدول از حق در بینش و اعتقادات، زمینه تکذیب آیات الهى (و الذین کذبوا بأیتنا یمسهم العذاب بما کانوا یفسقون) جمله «بما کانوا یفسقون» مى تواند بیان علت تکذیب منجر به عذاب باشد. یعنى چون آنان فاسق بودند، تکذیب مى کردند. و چون سوره انعام مکى است و آیات قبل هم بحث از اعتقادات مى باشد، به نظر مى رسد این فسق، فسق اعتقادى باشد، نه فسق عملى.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: اندوه مکذّبان آیات خدا ۲; ترس مکذّبان آیات خدا ۲; زمینه تکذیب آیات خدا ۶; عذاب مکذّبان آیات خدا ۱، ۲; فسق مکذّبان آیات خدا ۵
- انبیا: تکذیب انبیا ۴
- حق: آثار اعراض از حق ۶
- خدا: عذابهاى خدا ۳
- عذاب: اهل عذاب ۱; موجبات عذاب ۱، ۳; موجبات عذاب دنیوى ۲
- عصیان: آثار عصیان ۳
- عقیده: آثار عقیده باطل ۶
- فاسقان:۵
- فسق: آثار تداوم بر فسق ۳; موارد فسق ۴
منابع