المائدة ٦٨
کپی متن آیه |
---|
قُلْ يَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لَيَزِيدَنَ کَثِيراً مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْيَاناً وَ کُفْراً فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِينَ |
ترجمه
المائدة ٦٧ | آیه ٦٨ | المائدة ٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَسْتُمْ عَلَی شَیْءٍ»: شما پایبند چیزی نیستید. شما دارای عقیده و ایمانی نیستید. «فَلا تَأْسَ»: بر عدم ایمان کافران غم مخور.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لْيَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ... (۳)
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا... (۲) الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۲)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: سبب نزول آيه بنا به روايتى كه از ابن عباس نقل شده، آنست كه جماعتى از يهود نزد رسول الله خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند: يا محمد آيا تو نمى گوئى كه تورات از جانب خداوند نازل گرديده است؟ فرمود: بلى، گفتند: ما ايمان به تورات آورده ايم و به غير آن ايمان نمى آوريم سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
تفسیر
- آيات ۸۶ - ۶۸، سوره مائده
- نكته درباره جمله : ((لستم على شى ء)) در آيه شريفه :((قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء...))
- يهود و نصارا فاقد پايگاهى قابل اعتماد براى اقامه دين هستند
- اسم و لقب هيچ اثرى در سعادت آدمى ندارد و فقط ايمان به خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است
- چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند)
- بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته اند: ((ان الله ثالث ثلثة ))
- چگونگى اعتقاد به تثليث در ميان عوام نصارا
- احتجاج بر نفى الوهيت مسيح (ع ) و نيز نفى الوهيت ما در مسيح (بنابر يكاحتمال در معناى آيه )
- استدلال بروجوب عبادت خداى سبحان و عبادت نكردن هر چه جز او
- نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد
- نكته اينكه در جمله : ((مالا يملك لكم ضرا ولا نفعا)) و جملات مشابه آن ((ضر))قبل از ((نفع )) آورده شده است
- معناى علو و بيات جايگاه (غدير) نزد قديم يهود
- غلو اهل كتاب كه از آن نهى شده اند اين بوده كه انبياء و احبار و راهبان خود را تا مقامربوبيت بالا مى برده اند
- اعتقاد به پدرى و پسرى از اقوام بت پرست به مسيحيت راه يافته است
- علت اينكه نصارا نزديك ترين ملت ها به مسلمين از جهت دوستى معرفى شده اند
- وجود علماء و پارسايان بسيار در ميان نصارا و استكبار نور زيدن آنها علت انس بيشترآنان با مسلمين بوده است
- چند روايت در مورد اقوامى كه به شكل خوك و ميمون مسخ شدند
- رواياتى درباره امر به معروف و نهى از منكر و تعليم احكام الهى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ذلك بان منهم قسيسين ...)) ونزول آن در شاءن نصاراى حبشه و داستان نجاشى
- قرآن كريم وحدت عدديه را از پروردگار جل وعلا نفى مى كند
- چون خداى تعالى مالك تمامى كمالات و اصيل در هر كمالى است ، اتصاف او به وحدت وكثرت عدديه محال است
- نفى وحدت عددى در سوره توحيد
- وحدت خداوند سبحان در توحيدى كه نصارا معتقدند و حدت عددى است كه قرآن منكر آن است
- (شرح و تفسير سخنانى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد خداى سبحان ، نفى وحدتعددى و نفى حد از ذات اقدس الهى و...)
- شرح كلماتى از خطبه اميرالمؤ منين در نهج البلاغه درباره توحيد و صفات الهى
- خطبه ديگرى از كلام نورانى اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه
- خطبه نورانى ديگرى از نهج البلاغه و شرح آن
- كلام گوهربار ديگرى از مولا اميرالمؤ منين (ع ) در توحيد و صفات خداوند
- خطبه ديگرى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد الهى از كتاب احتجاج طبرسى
- فرمايش رسول خدا (ص ) درباره معناى توحيد بروايت اميرالمؤ منين (ع )
- (درباره اعتقاد به ودت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على (ع ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ «68»
بگو: اى اهل كتاب! هيچ ارزشى نداريد مگر آنكه تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارتان نازل شده برپا داريد و همانا آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، طغيان و كفر بسيارى از آنان را خواهد افزود، پس بر كافران (و مخالفت آنان) تأسف مخور.
نکته ها
گرچه كتاب آسمانى قرآن وسيلهى هدايت است، ولى گروهى به خاطر روحيهى لجاجت و عناد هرچه قرآن بيشتر بر آنان خوانده مىشود، پليدى باطنى آنان بيشتر ظاهر مىشود.
امام باقر عليه السلام دربارهى لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ... فرمود: «آنچه موجب طغيان و كفر بسيارى
جلد 2 - صفحه 340
مىگردد، ولايت اميرالمؤمنين حضرت على عليه السلام است». «1»
پیام ها
1- اهل كتاب بايد به همهى كتابهاى آسمانى ايمان داشته باشند. «تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ»
2- ادّعاى ايمان كافى نيست، قيام و اقدام عملى لازم است. «حَتَّى تُقِيمُوا»
3- قوانين آسمانى بايد محور عمل باشد و بر كرسى قدرت بنشيند. «تُقِيمُوا»
4- شخصيّت و ارزش افراد، به ميزان تعهّدات مذهبى آنان بستگى دارد. «لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا»
5- در تبليغ، ابتدا به معتقداتِ درست ديگران احترام بگذاريم، سپس راه خود را نشان دهيم. تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ...
6- طغيان، زمينه و مقدّمهى كفر است. «طُغْياناً وَ كُفْراً»
7- طغيان و كفر، قابل كم و زياد شدن است. لَيَزِيدَنَ ...
8- گروه كمى از اهل كتاب، در خط صحيح هستند. «لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ»
9- غصّه خوردن به خاطر گمراهى افراد لجوج و كافر روا نيست. لَيَزِيدَنَ ... فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
«1». تفسير عيّاشى.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 341
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (68)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 142
شأن نزول «1»- مروى است جمعى يهود خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله گفتند: يا محمّد به تورات ايمان دارى كه كتاب خدا و حق است؟ فرمود: آرى، كتاب خدا حق و صدق است. گفتند: تو با ما متفقى در اين، و ما با تو متفق نيستيم در آنكه قرآن حق و از جانب حق تعالى آمده، پس ما را بر آنچه متفقيم واگذار؛ آيه شريفه نازل شد:
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ: بگو اى اهل كتاب نيستيد شما بر چيزى محكم، كه دين صحيح است. حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ: تا وقتى كه بپا داريد و اقامه كنيد حكم تورات و انجيل را، يعنى آنچه در آنها است از ايمان به پيغمبر خاتم صلى اللّه عليه و آله بجا آريد، يا بر دين صحيح نيستيد تا آنكه اقرار و تصديق نمائيد به تورات و انجيل و قرآن منزل بر جميع خلق يا مراد اقامه اصول دين و فروع غير منسوخه است. وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ: و تا وقتى كه بپاى داريد و امر و نواهى آنچه نازل شده بسوى شما از جانب پروردگار شما، يعنى قرآن. پس مراد به اقامه ايمان و تصديق است مر حكم خداى را، چه كتب الهيه، تمام امر به ايمان و وجوب اطاعت و عمل به احكام آن است و تخصيص اهل كتاب به جهت اقامه و اتمام حجت است بر ايشان. وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ: و هر آينه زياد مىكنند بسيارى از يهود و نصارى آنچه نازل شده بسوى تو يعنى قرآن بسبب عدم قبول و رد مىافزايد ايشان را طُغْياناً وَ كُفْراً: سركشى و كفر را.
بيان- اسناد زيادتى طغيان و كفر به قرآن بر سبيل مجاز، و حقيقة فاعل كفر و طغيان ايشانند، زيرا مراد آنست كه اهل كتاب نزد استماع قرآن، كفر و طغيان را زياده مىكنند به جهت زيادتى انكار و كفر به آن. و نيز چنانچه طبيعت بسبب مرض از حالت طبيعيه خود منحرف مىشود، ايشان نيز به سبب مرض كفر باطن از حالت طبيعيه كه فطرت اسلام است منحرف شده به بيمارى نفاق مبتلا گشته؛ پس حق تعالى كفر آنها را به نزول آيات قرآنى زياده نمايد.
«1» مجمع البيان ج 2 ص 224.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 143
به اين وجه هر چند حجج باهره آيات را زياده مىگردانيد، ايشان طغيان و كفر را مىافزودند، و چون زيادتى كفر آنها نزد نزول قرآن است، لذا اسناد زيادتى بر سبيل مجاز به قرآن واقع شده. چون حال اهل كتاب بر اين منوال است فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ: پس اندوهناك مباش بر گروه كافران به جهت ازدياد طغيان و كفر ايشان، چه ضرر آن لاحق به خود آنهاست نه به غير. و اهل ايمان كه منقاد تواند، از اين معنى مبرّا، و ايمان ايشان خالص است از شايبه. پس غبار ملال و اندوه به خاطر خود راه مده. آيه شريفه تسليه خاطر حضرت رسالت است كه توقع ايمان آنها را داشت. چون ايمان نياوردند دلتنگ شد. حق تعالى فرمود: غمگين مشو، ايشان مستحق عذابند بسبب فرط كفر و طغيان، و ضرر آن به تو و مؤمنان نخواهد رسيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (68)
ترجمه
بگو اى اهل كتاب نيستند بر چيزى تا بر پا داريد تورية و انجيل و آنچه را فرستاده شده است بشما از پروردگارتان و هر آينه زياد مىكند البته بسيارى از آنها را آنچه فرستاده شده است بتو از پروردگارت سركشى و كفر را پس اندوه مدار بر گروه كافران.
تفسير
هر قومى ثابت بر دين خودشان شمرده ميشوند در صورتى كه احكام كتاب خودشان را ترويج نموده و بآن عمل نمايند و الا ميتوان گفت پابند بچيزى نيستند و آنچه فرستاده شده است باهل كتاب از جانب پروردگار غير از تورية و انجيل بعضى گفتهاند ساير كتب سماوى است و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه مراد ولايت امير المؤمنين است و انصافا اين معنى اقرب بذهن است زيرا غير از يهود و نصارى ملّتى كه كتابى در دست داشته باشند كه از جانب خدا باشد اگر چه محرّف هم باشد محقق نشده است و مجوس بر فرض اهل كتاب باشند كتاب آنها موجود بودنش معلوم
جلد 2 صفحه 248
نيست علاوه بر آنكه روى سخن معلوم است كه با يهود و نصارى است و آنها غير از تورية و انجيل كتاب آسمانى ديگرى ندارند و احكام و مواعظ براى قلوب قاسيه و اهل لجاج و عناد موجب مزيد سركشى و كفران و قساوت و انكار و استكبار است پس جاى تأسف نيست بر عدم قبول آنها زيرا ضررش عائد خودشان ميشود و خدا نخواسته آنها هدايت شوند چون قابل نيستند بلكه خواسته است حجت بر آنها تمام شود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل يا أَهلَ الكِتابِ لَستُم عَلي شَيءٍ حَتّي تُقِيمُوا التَّوراةَ وَ الإِنجِيلَ وَ ما أُنزِلَ إِلَيكُم مِن رَبِّكُم وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنهُم ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ طُغياناً وَ كُفراً فَلا تَأسَ عَلَي القَومِ الكافِرِينَ (68)
بگو اي محمّد (صلي اللّه عليه و آله و سلّم) اي اهل كتاب يهود و نصاري شما نيستيد بر دين صحيح تا اينكه بر پا داريد تورات و انجيل و آنچه که بر شما از جانب پروردگارتان نازل شده و هر آينه زياد ميكند آنچه که بر تو نازل شده از جانب پروردگارت که قرآن باشد بسياري از آنها را طغيان و كفر پس غمگين نباش براي قومي که كافر هستند.
قُل يا أَهلَ الكِتابِ خطاب بيهود و نصاري است بقرينه لفظ تورات و انجيل لَستُم عَلي شَيءٍ يعني دين پا بر جا نداريد زيرا اينکه بدعتها که معتقد بآن هستيد و اينکه نسبتهاي ناروا که بانبياء ميدهيد و اينکه كفرياتي که در كتب خود نوشتهايد و غلوي که در حق عيسي نصاري دارند و نسبت زشتي که يهود باو ميدهند و ساير مزخرفاتي که در ميانه آنها معمول است، مسلما حضرت موسي و عيسي و ساير انبياء از آنها بيزارند و تماما افتراء بآنها است چنانچه مكرر گفتهايم که اينکه تورات
جلد 6 - صفحه 427
رائج تأليف يك مشرك قسي القلب و اناجيل تأليف يك آدمهاي لا ابالي شهوت پرست است جز مختصري از آنها که دست بدست از زمان موسي و عيسي باقي مانده و ميتوان گفت از آنها صادر شده باشد.
حَتّي تُقِيمُوا التَّوراةَ حقيقي که در دست انبياء بني اسرائيل بوده و تبليغ ميكردند و شما بسياري از آنها را كشتيد و بسياري را تكذيب كرديد فَفَرِيقاً كَذَّبتُم وَ فَرِيقاً تَقتُلُونَ بقره آيه 87.
وَ الإِنجِيلَ آن انجيلي که دست اوصياء حضرت عيسي بوده تا زمان بعثت حضرت ختمي مرتبت (ص) که تحويل باو با تمام ودايع انبياء داده شده.
وَ ما أُنزِلَ إِلَيكُم مِن رَبِّكُم بعضي گفتند مراد قرآن است که بر سر تا سر دنيا نازل شده، بعضي گفتند احكام صادر شده از موسي و عيسي قبل از نسخ و كلمات ديگري که تمام تفسير برأي است و خلاف ظاهر آيه است زيرا قرآن اختصاص بآنها ندارد و احكام هم در همان تورات و انجيل است بلكه ظاهر آيه و ما انزل در مقابل تورات و انجيل اموري است که توسط ساير انبياء بني اسرائيل مثل: داود سليمان، زكريا، يحيي، و غير اينها بر بني اسرائيل نازل شده يعني دين حقه موسي و عيسي و سائر انبياء را اقامه كرديد البته تصديق نبوت محمّد صلي اللّه عليه و آله و سلّم را خواهيد كرد زيرا تمام انبياء بشارت بآن سرور دادهاند و دين حقه انبياء با دين اسلام تفاوتي چندان ندارد مگر در بعض جزئيات چنانچه قبلا اشاره كرديم و ادله اقامه نموديم که از زمان آدم تا قيام قيامت دين يك دين بوده باسم اسلام و انبياء تماما مأمور بدعوت بآن بودهاند.
وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنهُم ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ طُغياناً وَ كُفراً بواسطه عناد و عصبيت و قساوت قلب و حب جاه و مال البته روز بروز طغيان و كفر آنها زيادتر ميشود هر چه آيات قرآني در بيان معايب آنها نازل ميشود.
جلد 6 - صفحه 428
فَلا تَأسَ عَلَي القَومِ الكافِرِينَ (بگذار تا بميرند در عين خود پرستي) فَذَرهُم يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي يُلاقُوا يَومَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ زخرف آيه 83، معارج آيه 42.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- اهل کتاب مدعى داشتن شخصیت دینى و اعتقادات صحیح مذهبى (یاهل الکتب لستم على شىء حتّى تقیموا التوریة و الانجیل) به نظر مى رسد مراد از «شىء» دین و آیین باشد ; بنابراین معنى جمله «لستم على شىء» چنین است: اى اهل کتاب شما هیچ پایگاه دینى و مذهبى ندارید، و این رد پندار آنانى است که خویشتن را به صرف داشتن کتاب آسمانى مردمى اهل دین و آیین مى پنداشتند.
۲- اهل کتاب مردمى بى اعتنا به کتب آسمانى خویش و رویگردان از اقامه احکام و معارف آن* (لستم على شىء حتّى تقیموا التوریة و الانجیل)
۳- دستیابى اهل کتاب به جایگاه ارزشى خویش، منوط به اقامه تورات، انجیل و دیگر دستورات الهى است. (قل یاهل الکتب ... حتّى تقیموا التوریة و الانجیل و ما أنزل الیکم من ربکم)
۴- پایبندى به کتابهاى آسمانى و ادیان الهى نه مجرد انتساب به آن -، تعیین کننده ارزشمندى جوامع (یاهل الکتب لستم على شىء حتّى تقیموا التوریة و الانجیل) مخاطب قرار دادن یهود و نصارا با عنوان اهل کتاب و سپس تعیین ملاک ارجمندى یعنى پایبندى به کتب آسمانى، اشاره به این است که صرف انتساب به دین و آیین الهى کارساز نیست، بلکه پایبندى به آن موجب ارجمندى خواهد شد.
۵- اهل کتاب به خاطر بى توجهى به کتاب آسمانى، فاقد هرگونه پایگاه براى دفاع از عقاید و آراى دینى خویش (لستم على شىء حتّى تقیموا التوریة و الانجیل) در برداشت فوق کلمه «حتى» به معناى «کى» تعلیلیه و کلمه «شىء» با توجه به حرف «على» به معناى پایگاه گرفته شده است و مراد از آن به قرینه حتى تقیموا التوریة و الانجیل زیر بناهاى فکرى قابل اعتمادى است که بتوان به وسیله آن از عقاید و آراى دینى دفاع کرد.
۶- لزوم برپاداشتن همه جانبه کتب آسمانى و دیگر فرامین الهى و محور قرار دادن آنها در جوامع (لستم على شىء حتّى تقیموا التوریة و الانجیل و ما أنزل الیکم من ربکم)
۷- وجود تورات و انجیل بدون تحریف و دگرگونى تا زمان پیامبر (ص)* (حتّى تقیموا التوریة و الانجیل) ترغیب اهل کتاب به «اقامه تورات و انجیل» گویاى این است که این کتابهاى آسمانى بدون تحریف و دگرگونى در دسترس آنها بوده است.
۸- تورات و انجیل، هماهنگ و تکمیل کننده یکدیگر* (حتّى تقیموا التوریة و الانجیل) عطف انجیل بر تورات با «واو» جمع ممکن است براى رساندن این معنا باشد که اقامه هر یک به تنهایى، نمى تواند براى اهل کتاب پایگاه مستحکمى ایجاد کند.
۹- نزول فرمانها و معارف الهى بر یهود و نصارا، علاوه بر تورات و انجیل (حتّى تقیموا التوریة و الانجیل و ما أنزل الیکم من ربکم)
۱۰- فرمانها و معارف نازل شده بر اهل کتاب، در کنار تورات و انجیل، جلوه اى از ربوبیت خداوند (حتّى تقیموا التوریة و الانجیل و ما أنزل الیکم من ربکم)
۱۱- تعالیم نازل شده بر پیامبر (ص) (آیات قرآن) موجب افزایش کفر و طغیان بسیارى از اهل کتاب (و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً)
۱۲- تأثیر منفى قرآن در برخى مردمان، برخاسته از کفرورزى و طغیانگرى آنان (و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً)
۱۳- اهل کتاب در کفر و طغیان روز افزون به خاطر بى اعتنایى به تعالیم تورات و انجیل (و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً) ازدیاد کفر و طغیان اهل کتاب بر اثر نپذیرفتن قرآن، حاکى از آن است که قبل از نزول قرآن نیز آنان در کفر و طغیان بوده اند که به قرینه صدر آیه، این کفر و طغیان بر اثر مهمل گذاشتن تورات و انجیل بوده است.
۱۴- اهل کتاب، موظف به پذیرش و اقامه قرآن و تعالیم نازل شده بر پیامبر (ص) (و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً) ظاهراً ازدیاد کفر و طغیان اهل کتاب بر اثر نپذیرفتن قرآن است. بنابراین آنان موظف به پذیرش قرآن و تعالیم آن هستند.
۱۵- بى اعتنایى و عدم تعهد اهل کتاب به تورات و انجیل، موجب کفر آنان به قرآن (قل یاهل الکتب لستم على شىء حتّى تقیموا التوریة و الانجیل ... طغیناً) بیان کفرورزى اهل کتاب به قرآن پس از بیان بى اعتنایى آنان به تورات و انجیل، نمایانگر این است که بى اعتنایى آنان به تورات و انجیل، زمینه ساز کفر و انکار قرآن شده است.
۱۶- گروهى از اهل کتاب، مردمانى وارسته از موضعگیرى کفرآمیز و خصمانه در برابر قرآن (و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً)
۱۷- فرمانها، معارف و تعالیم نازل شده بر پیامبر (ص) برخاسته از ربوبیت خداوند (ما أنزل إلیک من ربک)
۱۸- کفر و طغیان، داراى مراتب (لیزیدن ... طغیناً و کفراً)
۱۹- طغیانگرى، زمینه کفرورزى و انکار حق (طغیناً و کفراً) تقدیم طغیان بر کفر مى تواند بیانگر نقش طغیان در پیدایش کفر باشد.
۲۰- اهل کتاب در حیطه دعوت و رسالت پیامبر (ص) (یاهل الکتب ... فلاتأس على القوم الکفرین)
۲۱- بسیارى از اهل کتاب مردمانى کفرپیشه و داراى سرنوشتى شوم (یاهل الکتب لستم على شىء ... فلاتأس على القوم الکفرین)
۲۲- کفرورزى اهل کتاب اسفبار و حزن انگیز براى پیامبر (ص) (فلاتأس على القوم الکفرین)
۲۳- پرهیز از اندوه و تأسف بر کفرپیشگى کافران و سرنوشت شوم آنان، توصیه خداوند به پیامبر خویش (فلاتأس على القوم الکفرین)
۲۴- طغیانگران و کفرپیشگان، شایسته دلسوزى نیستند. (فلاتأس على القوم الکفرین)
۲۵- انکار تعالیم نازل شده بر پیامبر (ص) (قرآن)، کفر است. (لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک ... فلاتأس على القوم الکفرین)
۲۶- برپا نداشتن کتب آسمانى در جامعه، کفر به آنهاست.* (حتّى تقیموا التوریة و الانجیل ... فلاتأس على القوم الکفرین) جمله «فلاتأس ...» علاوه بر ارتباط آن با جمله «و لیزیدن ...» مى تواند تفریع بر ترک اقامه تورات، انجیل و دیگر کتب آسمانى نیز باشد. بنابراین کسانى که به کتب آسمانى پایبند نیستند از مصادیق کافران خواهند بود.
موضوعات مرتبط
- ارزش: ملاک ارزش ۴
- انجیل: در صدر اسلام ۷ ; تحریف انجیل ۷ ; عمل به انجیل ۳ ; نزول انجیل ۹، ۱۰
- اندوه: ناپسند ۲۴
- اهل کتاب: ادعاهاى اهل کتاب ۱ ; اکثریت اهل کتاب ۱۱ ; اهل کتاب و انجیل ۱۳، ۱۵ ; اهل کتاب و تعالیم دین ۱۴ ; اهل کتاب و تورات ۱۳، ۱۵ ; اهل کتاب و قرآن ۱۴، ۱۶ ; اهل کتاب و کتب آسمانى ۲، ۵ ; تعالیم آسمانى اهل کتاب ۱۰ ; جایگاه اهل کتاب ۳ ; صالحان اهل کتاب ۱۶ ; طغیان اهل کتاب ۱۱، ۱۳ ; عقیده اهل کتاب ۱، ۵ ; فرجام اهل کتاب ۲۱ ; کفر اکثریت اهل کتاب ۲۱ ; کفر اهل کتاب ۱۱، ۱۳، ۱۵، ۲۲ ; متعهدان اهل کتاب ۱۶ ; محرومیت اهل کتاب ۵ ; مسؤولیت اهل کتاب ۱۴
- ایمان: به تعالیم دین ۱۴ ; ایمان به قرآن ۱۴
- تورات: تحریف تورات ۷ ; تورات در صدر اسلام ۷ ; تورات و انجیل ۸ ; عمل به تورات ۳ ; نزول تورات ۹، ۱۰
- حق: زمینه انکار حق ۱۹
- خدا: ربوبیّت خدا ۱۰، ۱۷ ; عمل به اوامر خدا ۳، ۶ ; وصایاى خدا ۲۳
- دین: و عینیت ۶، ۲۶ ; عمل به تعالیم دین ۴ ; منشأ تعالیم دین ۱۷
- رشد: عوامل رشد ۳
- طغیان: آثار طغیان ۱۲، ۱۹ ; عوامل ازدیاد طغیان ۱۱ ; عوامل طغیان ۱۳ ; مراتب طغیان ۱۸
- طغیانگران: اندوه بر طغیانگران ۲۴
- قرآن: آثار انکار قرآن ۲۵ ; قرآن و ازدیاد طغیان ۱۱ ; قرآن و ازدیاد کفر ۱۱ ; قرآن و اهل کتاب ۱۱ ; قرآن و گمراهى ۱۲
- کافران: اندوه بر کافران ۲۴ ; فرجام کافران ۲۳
- کتب آسمانى: اعراض از کتب آسمانى ۲۶ ; عمل به کتب آسمانى ۲، ۴، ۶ ; هماهنگى کتب آسمانى ۸
- کفر: آثار کفر ۱۲ ; زمینه کفر ۱۹ ; کفر به قرآن ۱۵ ; مراتب کفر ۱۸ ; موارد کفر ۲۵، ۲۶ ; موجبات ازدیاد کفر ۱۱ ; موجبات کفر ۱۳، ۱۵
- محمد (ص): اندوه محمد (ص) ۲۳ ; جهانشمولى رسالت محمد (ص) ۲۰ ; عوامل اندوه محمد (ص) ۲۲ ; محمد (ص) واهل کتاب ۲۰، ۲۲ ; محمد (ص) و کافران ۲۳
- مسیحیان: تعالیم آسمانى مسیحیان ۹
- یهود: تعالیم آسمانى یهود ۹
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۳، ص ۲۳۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳.۲.
- ↑ طبرى و ابن ابىحاتم در تفسير خود از ابن عباس چنين روايت كنند كه رافع و سلام بن مشكم و مالك بن الصيف گفتند: يا محمد آيا تو مى پندارى كه بر دين ابراهيم هستى؟ و آنچه كه در نزد ما است ایمان آورده اى؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بلى ولى شما انكار كرديد و چيزهاى ديگر از خودتان گفته ايد و آنچه كه به شما امر شده بود از بيان آن كتمان نموديد. آنها گفتند: ما آنچه در دست ما است عمل مى كنيم و بر هدايت و حق هستيم سپس اين آيه نازل گرديد.