البينة ١
ترجمه
سوره البينة | آیه ١ | البينة ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ»: مراد همه کسانی است که از پیروان انبیاء بوده ولیکن بر اثر فاصله زیاد زمانی از آئین آسمانی منحرف شدهاند و به کفر و شرک افتادهاند. واژه (مِنْ) برای بیان است. «الْمُشْرِکِینَ»: مراد همه کسانی است که بت یا آتش و مانند اینها را پرستیدهاند و کتاب الهی هم نداشتهاند. «مُنفَکِّینَ»: به حال خود رهاشدگان (نگا: المصحف المیسّر). یعنی کسانی که خدا پیغمبری برای ایشان نفرستاده باشد و به سوی حق و حقیقت رهنمودشان نکرده باشد. «حَتّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ»: تا زمانی که حجّت بدیشان برسد. مگر این که حجّت بدیشان برسد. یعنی حتماً خدا پیغمبری را برای آنان میفرستد و بدین وسیله با ایشان اتمام حجّت میکند (نگا: طه / و . «الْبَیِّنَةُ»: حجّت و برهان. در اینجا مراد پیغمبری از پیغمبرانی است که مشعل آئین آسمانی را فرا راه کاروان بشری میدارد (نگا: المصحف المیسّر. پرتوی از قرآن).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۸، سوره بيّنه
- تفسير آيه : ((لم يكن الّذين كفروا من اهل الكتاب ...)) كه گفته شده ازمشكل ترين آيات قرآنى است
- موارد استعمال واژه ((كتاب )) و مراد از اينكه فرمود درصحف مطهّره اى كه پيامبر (صلىالله عليه و آله ) تلاوت مى كند ((كتب قيمة )) هست
- بيان اينكه كتب آسمانى براى عموم بشر آورده شده و آيه ((و ما تفرق الذين اوتواالكتاب ...)) حكايت حال مشركين نيز هست
- بيان مفاد جمله ((و ذلك دين القيمه ))
- بهترين مردم و بدترين مردم
- (چند روايت درباره اينكه مراد از ((خيرالبريّه - بهترين مردم )) اميرالمؤ منين (عليهالسلام ) و شيعيان اويند)
نکات آیه
۱ - کافران، چه اهل کتاب باشند و چه مشرک، بدون اتمام حجت رها نخواهند شد. (لم یکن الذین کفروا من أهل الکتب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة) «منفکّ»، به معناى منفصل است. مفاد آیه شریفه، کنار نبودن کافران از قانون فراگیر «اتمام حجت» و «آمدن بیّنه» است.
۲ - اتمام حجت بر تمام کافران (یهود، نصارا، مجوس و مشرکان) و رساندن برهان آشکار به آنان، سنتى الهى است. (لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة)
۳ - کافران، پس از ابلاغ برهان آشکار و رسیدن پیام اسلام به آنان، به حال خود رها خواهند شد. (لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة) قید «حتّى تأتیهم البیّنة» مفهومى دارد که برداشت یاد شده، ناظر به آن است.
۴ - منکران اسلام - چه از اهل کتاب باشند و چه مشرک - کافراند. (الذین کفروا من أهل الکتب و المشرکین) حرف «من» براى تبیین است و مصداق «الذین کفروا» را، اهل کتاب و مشرکان معرفى کرده است.
۵ - همسویى اهل کتاب، با مشرکان در عصر بعثت، در امتناع از پذیرش اسلام (الذین کفروا من أهل الکتب و المشرکین)
۶ - اهل کتاب و مشرکانى که اسلام را نپذیرفتند، کسانى بودند که از پذیرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند. (لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة) در برداشت یاد شده، «منفکّین» به معناى «منفکّین عن الکفر» دانسته شده است. «تأتیهم البیّنة» - به تقدیر «أن» مصدریه - با «اتیان البیّنة» مرادف است و عبارت «حتّى اتیان البیّنة» را مى توان به معناى «حتّى وقت اتیان البیّنة» یا «حتّى باتیان البیّنة» دانست. در این صورت، تقدیر کلام چنین مى شود: «لم یکن ... منفکّین فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتیان البیّنة» یا «لم یکن ... منفکّین بأىّ طریق حتّى باتیان البیّنة».
۷ - استوار ماندن بر عقیده خویش تا دستیابى به برهانى آشکار برخلاف آن، ادعاى کافران عصر بعثت، پیش از ظهور اسلام (لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة) در صورتى که مراد از انفکاک، دست کشیدن از کفر باشد، احتمال مى رود که آیه شریفه در صدد نقل ادعاى کافران و توبیخ آنها باشد; یعنى، این کافران که مى گفتند: ما تا آمدن بیّنه، از عقاید خویش دست بر نمى داریم، حال که بیّنه آمده است چرا بر آن عقیده باقى مانده اند؟!
۸ - گروهى از یهود و نصارا و مشرکان در عصر بعثت، اسلام را نپذیرفته و خود را همچنان در انتظار دستیابى به برهان آشکار قلمداد مى کردند. (لم یکن الذین کفروا من أهل الکتب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة) حرف «من»، ممکن است براى تبعیض باشد.
۹ - اهل کتاب و مشرکان، خود را در انتظارِ رسیدن برهانى مشخص و داراى نشانه، قلمداد مى کردند. (حتّى تأتیهم البیّنة) حرف «ال» در «البیّنة»، عهد ذهنى و اشاره به معروف بودن بینه نزد کسانى است که ادعاى انتظار آن را دارند.
۱۰ - کفر اهل کتاب، نکوهیده تر از کفر مشرکان است. (الذین کفروا من أهل الکتب و المشرکین) تقدیم اهل کتاب بر مشرکان در توبیخ بر کفر، بیانگر برداشت یاد شده است.
۱۱ - اهل کتاب در عصر جاهلیت، بیش از مشرکان خود را در انتظار آمدن «بینه» جلوه مى دادند. (من أهل الکتب و المشرکین) تقدیم اهل کتاب بر مشرکان - با این که کفر آنها در مرتبه اى ضعیف تر از کفر مشرکان مى باشد - ممکن است به این جهت باشد که ادعاى «انفکاک ناپذیرى از کفر تا مشاهده بیّنه» نخست از آنان سرزده و چه بسا مشرکان تحت تأثیر آنها، چنین انتظارى از خود نشان مى دادند.
۱۲ - ادعاى نبودن برهانى روشن بر حقانیت اسلام، بهانه اهل کتاب و مشرکان، در امتناع از پذیرش آن (لم یکن الذین کفروا... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة)
۱۳ - برخى از اهل کتاب و مشرکان، پس از مشاهده برهان حقانیت اسلام، با کفرورزى به آن، راه خویش را از دیگر هم کیشان خویش جدا کردند. (لم یکن الذین کفروا من أهل الکتب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة) این برداشت، بر چهار نکته استوار است: ۱. مراد از «الذین کفروا» کسانى اند که پس از ظهور اسلام، به آن کافر شدند; ۲. حرف «من» در «من أهل الکتاب و المشرکین» براى تبعیض است; ۳. تعبیر «منفکّین» ناظر به جدا شدن کافران، از دیگر اهل کتاب و مشرکانى است که به اسلام گرویده اند; ۴. آیه شریفه در مقام توبیخ کسانى است که به رغم پیدایش «بیّنه»، خود را از صف عموم گروندگان به اسلام جدا کرده اند.
۱۴ - سرپیچى کافرانِ اهل کتاب و مشرکان، از پذیرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور «بیّنه»، رفتارى نکوهیده و شگفت (لم یکن الذین کفروا... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة)
موضوعات مرتبط
- اسلام: حقانیت اسلام ۱۳; کفر مکذبان اسلام ۴
- اهل کتاب: اتمام حجت با اهل کتاب ۱; ادعاهاى اهل کتاب ۹، ۱۱; اعراض اهل کتاب ۶; بهانه جویى اهل کتاب ۱۲; سرزنش عصیان اهل کتاب ۱۴; سرزنش کفر اهل کتاب ۱۰; شگفتى عصیان اهل کتاب ۱۴; کفر اهل کتاب ۴، ۵، ۶، ۱۲، ۱۳، ۱۴; لجاجت اهل کتاب ۶; هماهنگى اهل کتاب با مشرکان ۵
- برهان: اعراض از قبول برهان آشکار ۶; انتظار برهان آشکار ۹، ۱۱
- خدا: سنتهاى خدا ۲
- عقیده: ادعاى استقامت بر عقیده ۷
- کافران :۴ آثار اتمام حجت با کافران ۳ ۴; اتمام حجت با کافران ۱ ۴، ۲; ادعاهاى کافران ۴ صدراسلام ۷; اعراض از کافران ۳ ۴
- کفر: کفر به اسلام ۱۳
- مجوس: اتمام حجت با مجوس ۲
- مسیحیان: اتمام حجت با مسیحیان ۲; کفر مسیحیان صدراسلام ۸
- مشرکان: اتمام حجت با مشرکان ۱، ۲; ادعاهاى مشرکان ۹، ۱۱; بهانه جویى مشرکان ۱۲; سرزنش عصیان مشرکان ۱۴; شگفتى عصیان مشرکان ۱۴; عصیان مشرکان مقارن بعثت ۶; کفر مشرکان ۴، ۶، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴; کفر مشرکان صدراسلام ۵، ۸; لجاجت مشرکان ۶
- یهود: اتمام حجت با یهود ۲; کفر یهود صدراسلام ۸