روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۸۵۱

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۲ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۱۸۵۱ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۸۵۱ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء

علي بن محمد عن بعض اصحابه عن محمد بن سنان عن ابي سعيد المكاري عن ابي حمزه عن ابي جعفر ع قال :

قُلْتُ لَهُ مَا عَنَى بِقَوْلِهِ وَ إِبْرََاهِيمَ‏ اَلَّذِي وَفََّى‏ قَالَ كَلِمَاتٍ بَالَغَ فِيهِنَّ قُلْتُ وَ مَا هُنَّ قَالَ كَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ أَصْبَحْتُ وَ رَبِّي مَحْمُودٌ أَصْبَحْتُ لاَ أُشْرِكُ‏ بِاللَّهِ شَيْئاً وَ لاَ أَدْعُو مَعَهُ إِلَهاً وَ لاَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِيّاً ثَلاَثاً وَ إِذَا أَمْسَى قَالَهَا ثَلاَثاً قَالَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي‏ كِتَابِهِ‏ وَ إِبْرََاهِيمَ‏ اَلَّذِي وَفََّى‏ قُلْتُ فَمَا عَنَى بِقَوْلِهِ فِي‏ نُوحٍ‏ إِنَّهُ كََانَ عَبْداً شَكُوراً قَالَ كَلِمَاتٍ‏ بَالَغَ فِيهِنَّ قُلْتُ وَ مَا هُنَّ قَالَ كَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ‏ أَصْبَحْتُ أُشْهِدُكَ مَا أَصْبَحَتْ بِي مِنْ نِعْمَةٍ أَوْ عَافِيَةٍ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا فَإِنَّهَا مِنْكَ وَحْدَكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ فَلَكَ اَلْحَمْدُ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكَ اَلشُّكْرُ كَثِيراً كَانَ يَقُولُهَا إِذَا أَصْبَحَ ثَلاَثاً وَ إِذَا أَمْسَى ثَلاَثاً قُلْتُ فَمَا عَنَى بِقَوْلِهِ فِي‏ يَحْيَى‏ وَ حَنََاناً مِنْ لَدُنََّا وَ زَكََاةً قَالَ تَحَنُّنَ اَللَّهِ‏ قَالَ قُلْتُ فَمَا بَلَغَ مِنْ تَحَنُّنِ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ كَانَ إِذَا قَالَ يَا رَبِّ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَبَّيْكَ يَا يَحْيَى‏


الکافی جلد ۲ ش ۱۸۵۰ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۸۵۲
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الدعاء
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كِتَابُ الدُّعَاء‏ بَابُ الْقَوْلِ عِنْدَ الْإِصْبَاحِ وَ الْإِمْسَاء
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۰۳

از ابى حمزه گويد: به امام باقر (ع) گفتم: چه معنى دارد قول خدا (۳۷ سوره نجم): «و ابراهيم كه وفادارى كرده»، فرمود: كلماتى بوده كه در تذكارش مبالغه و كوشش داشته است، گفتم: چيستند آنها؟ فرمود: هر گاه صبح مى‏كرد سه بار مى‏فرمود: صبح كردم و پروردگارم ستوده است، صبح كردم و چيزى را شريك او نمى‏دانم و بهمراهش معبودى نمى‏خوانم و در برابرش سرپرستى نمى‏گيرم، و چون شب مى‏كرد آنها را سه بار مى‏گفت. فرمود: براى همين خدا عز و جل در قرآنش نازل كرد: «و ابراهيم كه وفادارى نمود»، گفتم: چه مقصود دارد از گفته خود در باره نوح (ع) (۳ سوره اسراء): «راستش اين است كه او بنده‏اى شكر گذار بود»؟ فرمود: كلماتى كه در آنها كوشا بود و مبالغه مى‏كرد. گفتم: آنها چيستند؟ فرمود: چون صبح مى‏كرد مى‏گفت: صبح كردم و تو را گواه مى‏گيرم بدان چه در اين صبح به من دادى از نعمت و عافيت در دين يا دنيا كه همه از تو است، تنهائى، شريك ندارى، از آن تو است سپاس بر اين و از آن تو است شكر فراوان. شيوه‏اش بود كه هر گاه صبح مى‏كرد سه بار آن را مى‏گفت، و هر گاه شب مى‏كرد سه بار آن را مى‏گفت. گفتم: چه قصد كرده خدا به گفته خود در باره يحيى‏ (۱۲ سوره مريم): «و مهر و رحمت از نزد ما و پاكيزه كردن»، فرمود: مهر از طرف خدا بود، گويد: گفتم: تا كجا مورد مهر خدا شد؟ فرمود: بجائى كه هميشه هر گاه مى‏گفت: يا رب، خدا عز و جل مى‏فرمود: لبيك يا يحيى‏.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۰۹

ابو حمزه گويد: بحضرت باقر عليه السلام عرضكردم: خداى تعالى از اين گفتار چه مقصودى دارد (كه فرمايد): «و ابراهيم كه وفا كرده است» (سوره نجم آيه ۳۷) فرمود: (مقصودش) كلماتى بوده كه ابراهيم در (گفتن) آنها مبالغه ميكرده (و بسيار ميگفته) عرضكردم: آنها چيست؟ فرمود: هر گاه صبح ميكرد سه بار ميگفت: «اصبحت و ربى محمود، اصبحت لا اشرك باللَّه شيئا و لا أدعو معه الها، و لا اتخذ من دونه اوليا» و چون شام ميكرد سه بار ميگفت. فرمود: پس خداى عز و جل در قرآنش اين آيه را نازل فرمود: «و ابراهيم كه وفادارى كرد» عرض كردم: در باره حضرت نوح چه قصد كرده كه فرموده: «همانا بود او بنده سپاسگزار» (سوره اسراء آيه ۳) فرمود: كلماتى بود كه (نوح) در گفتن آنها مبالغه ميكرد، عرضكردم: آنها چه بود؟ فرمود: چون صبح ميكرد ميگفت: «اصبحت اشهدك ما أصبحت بى من نعمة او عافية في دين او دنيا فإنها منك وحدك لا شريك لك، فلك الحمد على ذلك، و لك الشكر كثيرا» كه هر گاه صبح ميكرد سه بار آن را ميگفت، و چون شام ميكرد سه بار ميگفت، عرضكردم: از اينكه در باره يحيى فرمايد: «و مهربانيى از نزد ما و پاكى» (سوره مريم آيه ۱۲) چه قصد كرده؟ فرمود: مهرورزى خداوند است، گويد: عرضكردم: تا چه حد مهر خداوند بر او بود؟ فرمود: تا بجائى كه هر گاه ميگفت: پروردگارا، خداى عز و جل ميفرمود: بله اى يحيى.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۴۷

على بن محمد، از بعضى از اصحاب خويش، از محمد بن سنان، از ابوسعيد مكارى، از ابوحمزه، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت: به آن حضرت عرض كردم كه: خدا به قول خود در شأن ابراهيم: «وَإِبْراهِيمَ الَّذِي وَفّي‏» «۱»، چه قصد فرموده؟ فرمود: «سخنانى چند كه ابراهيم در آنها مبالغه فرمود». عرض كردم كه: آنها چيست؟ فرمود كه:

«چون صبح مى‏كرد، سه مرتبه مى‏گفت كه: أَصْبَحْتُ وَرَبِّي مَحْمُودٌ، أَصْبَحْتُ لَاأُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئاً، وَلَا أَدْعُو مَعَهُ إِلَهاً، وَلَا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِيّاً؛ «صبح كرده‏ام و پروردگارم ستوده است. صبح كرده‏ام كه شريك نمى‏سازم به خدا چيزى را، و نمى‏خوانم با خدا خدايى را، و فرا نمى‏گيرم از غير او دوستى را»، و چون شام مى‏كرد، سه مرتبه اين را مى‏گفت». حضرت فرمود: «پس خداى- تعالى- در كتاب خويش فرو فرستاد كه: «وَإِبْراهِيمَ الَّذِي وَفّي‏»؛ يعنى: و آيا خبر داده نشد به آن‏چه در صحف ابراهيم است، كه مبالغه نمود در وفا كردن به آن‏چه خداى سبحانه به او عهد فرموده بود از اوامر و حقوق». عرض كردم: پس به قول خود در شأن نوح: «إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً»؛ يعنى: «به درستى كه او بود بنده‏اى سپاس‏كار». چه قصد فرموده؟ فرمود: «سخنانى چند كه در آنها مبالغه فرمود». عرض كردم كه: آنها چيست؟ فرمود كه: «چون صبح مى‏كرد، مى‏گفت: أَصْبَحْتُ أُشْهِدُكَ … وَلَكَ الشُّكْرُ كَثِيراً؛ «صبح كرده‏ام كه گواه مى‏گيرم تو را، كه آن‏چه صبح كرده است با من از نعمت عافيت در دين يا دنيا. پس به درستى كه آن از تو است، در حالى كه تنهايى، نيست شريكى از براى تو. پس تو را است ستايش بر اين، و از براى تو است شكر بسيار»، چون صبح مى‏كرد، سه مرتبه اين را مى‏گفت و چون شام مى‏كرد، نيز سه مرتبه». عرض كردم: پس چه قصد فرموده به قول خود در شأن يحيى: «وَحَناناً مِنْ لَدُنَّا وَزَكوةً» «۲»؛ يعنى: «و داديم به يحيى رحمت و عطوفت را از نزد خود، و طهارت و عمل‏ پاكيزه، و بود پرهيزگار». حضرت فرمود: «مهربانى خدا». راوى گفت: عرض كردم كه: مهربانى خدا بر او به چه مرتبه رسيده بود؟ فرمود كه: «چون مى‏گفت: اى پروردگار من! خداى- تعالى- در جوابش مى‏فرمود كه: لبّيك، اى يحيى».                                                                                                   (۱). نجم، ۳۷.
(۲). مريم، ۱۳.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)