البقرة ٢١٧
ترجمه
البقرة ٢١٦ | آیه ٢١٧ | البقرة ٢١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْشَّهْرِالْحَرَامِ»: (نگا: بقره / . «قِتَالٍ»: جنگیدن. بدل از (الْشَّهْرِ) است. «صَدٌّ»: بازداشتن. ممانعت. واژه (صَدٌّ) مبتدا است و کلمات (کُفْرٌ) و (إِخْرَاجٌ) عطف بر آن بوده و واژه (أَکْبَرُ) خبر است. «کُفْرٌ بِهِ»: کافرشدن به خدا است. «الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»: عطف بر (سَبِیلِ اللهِ) است. «فِتْنَةُ»: کفر و شرک. برگرداندن از دین (نگا: بقره / . «مَن یَرْتَدِدْ»: هر که برگردد. «حَبِطَتْ»: باطل و تباه گشته و هدر رفته است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا... (۴) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۶) إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ... (۵)
يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ... (۱) وَ مَا لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ... (۳)
تفسیر
- آيات ۲۱۸ - ۲۱۶ ، سوره بقره
- چرا جنگيدن و قتال بر مؤ منين كره و گران بوده ؟
- وجه تكرار كلمه عسى در آيه شريفه (و عسى ان تكرهوا)
- سؤ ال درباره جنگ در ماه حرام و پاسخ آن
- معنا و آثار حبط اعمال و بيان اينكه مراد از حبط ابطال مطلق اعمال (عبادى و معيشتى است )
- بى اساس بودن نظام در اين كه آيا اعمال شخص مرتد تا حين مرگ باقى است يا به محض ارتداد حبط مى شود
- بررسى مسئله تاءثير اعمال نيك و بد در يكديگر (احباط و تكفير)
- مسئله اصلى در مبحث احباط و تكفير، زمان و مكان استحقاق جزائى اعمال است
- اشاره به اعمال نيك و بدى كه به انحاء مختلف در يكديگر اثر مى گذارد
- نظامى كه از لحاظ پاداش و كيفر اعمال بر اعمال حاكم است مغاير نظام طبيعى اعمال است
- اختلاف بين اين دو نظام نه تنها مخالف مبانى عقلى نيست بلكه مبتنى بر احكام كليه عقلائيه است
- طريقه سخن گفتن قرآن با مردم در خصوصيات احكام جزا
- نمونه هايى از موارد جزايى كه عقل عملى اجتماعى هم به آنها حكم مى كند
- بيان عدم اختلاف و تعارض بين دو دسته آيات مربوط به جزاى اعمال
- مردم از نفى علم از مجرمين در دنيا و آخرت
- گفتارى از امام غزالى پيرامون نقل اعمال (از شخصى ديگر)
- اشكال بر كلام غزالى
- محفوظ بودن اعمال و تجسم آنها
- وجود ارتباط بين اعمال انسان و حوادث خارجى اين جهان
- نتايج اعمال نيك و بد افراد و جوامع در اين عالم
- نعمت ها و بلاهاى الهى و عناوين آنها در خصوص دو دسته مختلف : امت صالح ، امت طالح و بد
- اعتقاد به تاءثير اعمال انسان در پيدايش حوادث عمومى به معناى انكار نظام عليت در جهان طبيعت نيست
- وجود شرور در دنيا جزئى از نظام تكوينى خالق عالم است
- آنچه را خداى متعال آفريده است بيهوده و عبث خلق نكرده است
- عوامل سعادت و خير بر عوامل شقاوت و شر غلبه دارد
- به علت محدود بودن فكر و درك انسان ، غلبه خدائى براى اكثريت مردم مجهول است
- غلبه معنويات غير غلبه جسمانيات است
- مؤ من در هر حال منصور و غير مغلوب است و حق در دنيا هم در ظاهر و هم در باطن غالب است
- مناط و ملاك در حق بودن و باطل بودن قول و فعل .
- اقوال و افعال نيك (حسنات ) منطبق بر حكم عقل هستند
- (در ذيل آيات گذشته )
- رواياتى به نقل از ابن عباس در خصوص آيه (و عسى ان تكوهوا شيئا) و بيان مفاد روايت
- روايتى در شاءن نزول آيه (يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه ...)
- داستانى از تاريخ صدر اسلام و شاءن نزول آيه حرمت جنگ در ماههاى حرام از زبان يك روايت
نکات آیه
۱ - پُرسش مردم از پیامبر (ص)، درباره جنگ و خونریزى در ماههاى حرام (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه)
۲ - پرسشهاى مردم از پیامبر (ص)، زمینه اى براى نزول آیات و بیان احکام (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر)
۳ - پیامبر (ص)، واسطه بیان و ابلاغ احکام الهى (یسئلونک عن الشهر الحرام ... قل قتال فیه کبیر)
۴ - قرآن، بیانگر حقایق; حتى در مواردى که نتیجه آن به ضرر برخى از مسلمانان باشد. (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر) برخى از مسلمانان در ماه رجب به عده اى از کافران حمله بردند و آنان را کشته یا اسیر کردند. پس از این واقعه، آیه مزبور نازل شد و حکم به تحریم قتال در ماههاى حرام کرد; هر چند بیان این حقیقت، به ضرر آن گروه از مسلمانان تمام شد.
۵ - برخوردارى برخى از ماهها (ماههاى حرام) از حُرمت و قداست (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر) الف و لام در «الشهر الحرام» براى جنس است که شامل همه ماههاى حرام مى شود: یعنى رجب، ذى القعده، ذى الحجّه و محرّم.
۶ - جنگ در ماههاى حرام، از گناهان بزرگ است. (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر)
۷ - احترامِ ماههاى حرام (ممنوعیّت جنگ در آنها)، در عصر جاهلیّت و تأیید آن در اسلام (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر) ظاهر این است که در سؤال سائل نیز کلمه «الحرام» (به معناى داراى حرمت) آمده است; بنابراین آن ماهها، پیش از اعلام قرآن مبنى بر تحریم جنگ در آن، از احترام ویژه اى برخوردار بوده است.
۸ - اسلام، آیین صلح طلب (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر) اسلام، حرمت ماههاى حرام را - که پیش از آن مرسوم بود - تأیید کرده است.
۹ - در نظر خداوند، جلوگیرى از راه خدا و کفر به او، گناهى بزرگتر از جنگیدن در ماههاى حرام است. (عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به ... اکبر عنداللّه) بنابراینکه «صد عن سبیل اللّه»، مبتدا و «اکبر»، خبر آن باشد.
۱۰ - در نظر خداوند، جلوگیرى از ورود به مسجدالحرام، گناهى بزرگتر از جنگیدن در ماههاى حرام است. (الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه ... و المسجدالحرام ... اکبر عنداللّه) بنابراینکه «و المسجدالحرام»، عطف بر «سبیل اللّه» باشد و «صدّ»، مبتدا و «اکبر»، خبر آن باشد. یعنى: «و صدّ عن سبیل اللّه و صدّ عن المسجدالحرام ... اکبر»
۱۱ - در نظر خداوند، بیرون راندن و آواره ساختن ساکنان مکّه ، گناهى بزرگتر از جنگیدن در ماههاى حرام است. (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر ... و اخراج اهله منه اکبر)
۱۲ - لزوم تأمین امنیّت حَرَم الهى در ماههاى حرام (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر)
۱۳ - خداوند، تعیین کننده درجات گناهان (قتال فیه کبیر ... اکبر عنداللّه ... و الفتنة اکبر) کلمه «عنداللّه»، گویاى این معناست که تنها ملاک مورد پذیرش در ارزشگذارى اعمال، ارزشگذارى خداوند است.
۱۴ - مسجدالحرام، داراى قداست و حرمت ویژه (و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اکبر)
۱۵ - تنها پیامبر (ص) و مؤمنان، داراى صلاحیّت و اهلیّت براى مسجدالحرام هستند; نه مشرکان و کفار* (و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه) با توجّه به اینکه پیامبر (ص) و مسلمانان را اهل مسجدالحرام شمرده است; شاید کنایه از اهلیّت آنان براى مسجدالحرام و نا اهلى کفار براى آن باشد.
۱۶ - اقدام برخى از مسلمین (عبداللّه بن جحش و همراهان او) به جنگ با کفارِ مکّه در ماه حرام (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر) در شأن نزول آیه آمده که عبداللّه بن جحش و همراهان او در ماه رجب به گروهى از کفار که داراى مال التجاره بودند، حمله بردند و آنان را کشته و یا اسیر کردند. (مجمع البیان و دیگر تفاسیر.)
۱۷ - مشرکان مکّه ، مردمانى کفرپیشه و بازدارندگان از راه خداوند و مسجدالحرام (و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله)
۱۸ - جنگ در ماههاى حرام، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازدارى آنان از مسجدالحرام و کفر به خداست. (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و المسجدالحرام) بنابراینکه «و صدّ عن سبیل اللّه»، عطف بر «کبیر» باشد: یعنى قتال فیه، صدّ عن سبیل اللّه و کفر به.
۱۹ - گناه فتنه انگیزى، بزرگتر از آدم کشى در ماههاى حرام است. (قل قتال فیه کبیر ... و الفتنة اکبر من القتل) الف و لام در «القتل»، عهد است ; یعنى قتل در ماههاى حرام.
۲۰ - نبرد همیشگى کفار با مسلمانان، براى اینکه اگر بتوانند آنان را از اسلام برگردانند. (و لا یزالون یقاتلونکم حتى یردّوکم عن دینکم ان استطاعوا) بنابراینکه جواب شرط «ان استطاعوا»، محذوف و «حتى یردّوکم»، دلیل جواب باشد.
۲۱ - لزوم هُشیارى مسلمانان در برابر کفار (و لا یزالون یقاتلونکم حتى یردّوکم عن دینکم ان استطاعوا)
۲۲ - سَلب امنیّت مردم، بزرگتر از آدم کشى است. (و الفتنة اکبر من القتل)
۲۳ - کفّار، در صورت توان، همواره با مسلمانان خواهند جنگید. (و لا یزالون یقاتلونکم حتى یردّوکم عن دینکم ان استطاعوا) بنابراینکه جواب «ان استطاعوا»، محذوف بوده و دلیل آن، «لا یزالون یقاتلونکم» باشد.
۲۴ - هشدار خداوند به مسلمانان، با افشاى نیّات و اهداف کفار نسبت به مسلمانان (و لا یزالون یقاتلونکم حتى یردّوکم عن دینکم ان استطاعوا)
۲۵ - کفر به خداوند و جلوگیرى از راه او و مسجدالحرام و بیرون راندن اهل آن، از مصادیق فتنه (و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه و الفتنة اکبر من القتل)
۲۶ - آشتى ناپذیرى کفار و عداوت عمیق آنان نسبت به مسلمانان (و لا یزالون یقاتلونکم)
۲۷ - کسانى که مرتدّ بمیرند، اعمالشان در دنیا و آخرت تباه (حَبط) مى گردد. (و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم فى الدنیا و الاخرة)
۲۸ - امکان قبولى توبه مُرتدّ، در پیشگاه خداوند (و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم) جمله «و هو کافر»، حَبط عمل را منحصر به موردى مى کند که شخص مُرتدّ در حال کفر بمیرد; نه آنگاه که توبه کند. بنابراین توبه مرتدّ نمى تواند بى اثر باشد و مورد قبول واقع نشود.
۲۹ - پایدارى و ثبات در ایمان، ملاکى براى ارزش اعمال نزد خداوند (و من یرتددکم منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم فى الدنیا و الاخرة) اعمال آنان که در ایمانشان راسخ نبودند و سرانجام مرتدّ شوند، حبط مى شود و فاقد ارزش مى گردد. بنابراین از ملاکهاى ارزش اعمال، ثبات در ایمان است.
۳۰ - ایمان، داراى آثار دنیوى و اُخروى (فاولئک حبطت اعمالهم فى الدنیا و الاخرة)
۳۱ - مرگ، پایان مهلت توبه (و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم)
۳۲ - کسى که مُرتدّ بمیرد، همیشه در عذاب دوزخ است. (و من یرتدد منکم عن دینه فیمت ... و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون)
۳۳ - کفر و ارتداد، موجب خُلود در جهنّم و حَبط عمل در دنیا و آخرت (و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم ... و اولئک اصحاب النار)
۳۴ - لزوم پاسخگویى به تبلیغات و شُبهات دشمن و مقابله مناسب در برابر آنان (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر) وقوع قتل از سوى مسلمانان در ماه حرام، موجب اعتراض و تبلیغات دشمنان دین گردید. قرآن در عین تحریم قتل در ماه حرام، با بیان اعمال خلاف مشرکان، تبلیغات دشمن را خنثى کرد.
۳۵ - بزرگ جلوه دادن اعمال خلاف مسلمین توسط کفار، و نادیده گرفتن اعمال زشت خود (یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صدّ عن سبیل اللّه و کفر به ... و اخراج اهله منه اکبر عنداللّه) برخى برآنند که سائلین، مشرکان مکّه بودند تا به این وسیله خلاف برخى از مسلمین را به رُخ پیامبر (ص) کشند و علیه او تبلیغات کنند.
۳۶ - هشدار خداوند، به عواقب سوء ارتداد (و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم ... و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون)
۳۷ - تبعید و بیرون راندن اهل مسجدالحرام (پیامبر (ص) و مؤمنان)، از سوى مشرکان مکّه (و المسجد الحرام و اخراج اهله)
موضوعات مرتبط
- احکام: احکام امضایى ۷ ; تشریع احکام ۲
- ارتداد: آثار ارتداد ۲۷، ۳۶ ; کیفر ارتداد ۳۳
- ارزش: ملاک ارزش ۲۹
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۶، ۳۷ ; اسلام و صلح ۸
- اماکن مقدس: ۱۴
- امنیّت: اهمیّت امنیّت ۲۲
- اهل مکّه : تبعید اهل مکّه ۱۱، ۳۷
- ایّام مقدس: ۵
- ایمان: آثار ایمان ۳۰ ; استقامت در ایمان ۲۹
- توبه: فرصت توبه ۳۱
- توطئه: افشاى توطئه ۲۴
- جاهلیت: سنّتهاى جاهلیت ۷
- جنگ: احکام جنگ ۱، ۶، ۷
- جهنم: جاودانگى در جهنم ۳۲، ۳۳
- حق: اظهار حق ۴
- خدا: هشدار خدا ۲۴، ۳۶
- دشمنان: روش برخورد با دشمنان ۳۴
- سبیل اللّه: صدّ از سبیل اللّه ۹، ۱۷، ۲۵
- شبهه: پاسخ به شبهه ۳۴
- صلح: ۸
- عذاب: اهل عذاب ۳۲ ; موجبات عذاب ۳۳
- عمل: ارزش عمل ۲۹ ; عوامل حبط عمل ۲۷، ۳۳
- فساد: آثار فساد ۱۹ ; موارد فساد ۲۵
- قتل: گناه قتل ۱۹، ۲۲
- قرآن: نقش قرآن ۴
- کافران: توطئه کافران ۲۴ ; دشمنى کافران ۲۳، ۲۶ ; روش برخورد کافران ۳۵ ; مکّه ۱۶ ; کافران و مسجدالحرام ۱۵
- کفر: کفر به خدا ۹، ۱۸، ۲۵ ; کیفر کفر ۳۳ ; موارد کفر ۱۸
- گناه: گناه کبیره ۶، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۹، ۲۲ ; مراتب گناه ۱۳
- مؤمنان: تبعید مؤمنان ۳۷ ; فضایل مؤمنان ۱۵
- ماههاى حرام: ۱، ۵، ۶، ۷، ۱۲، ۱۹ جنگ در ماههاى حرام ۱، ۵، ۶، ۷، ۱۲، ۱۹ ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۶، ۱۸، ۱۹
- مسجدالحرام: امنیت مسجدالحرام ۱۲ ; صدّ از مسجدالحرام ۱۰، ۱۷، ۱۸، ۲۵ ; قداست مسجدالحرام ۱۴، ۱۵
- محمّد (ص): پرسش از محمّد (ص) ۱، ۲ ; تبعید محمّد (ص) ۳۷ ; فضایل محمّد (ص) ۱۵ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۳
- مرتد: توبه مرتد ۲۸ ; کیفر مرتد ۳۲
- مسلمانان: دشمنان مسلمانان ۲۰، ۲۳، ۲۶ ; مسلمانان صدر اسلام ۱۶ ; مسلمانان و کافران ۲۰، ۲۱، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۵
- مشرکان: کفر مشرکان ۱۷ ; مکّه ۱۷، ۳۷ ; مشرکان و مسجدالحرام ۱۵
- موضعگیرى: اهمیّت موضعگیرى ۳۴
- هوشیارى: اهمیّت هوشیارى ۲۱