الزمر ٣٥
ترجمه
الزمر ٣٤ | آیه ٣٥ | الزمر ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیُکَفِّرَ»: تا محو کند و بزداید. تا صرف نظر کند و ببخشاید. متعلّق به (لَهُم مَّا یَشَآؤُونَ) است. «أَسْوَأَ الَّذِی ...»: مراد این است که خداوند بدترین گناهان بندگان متّقی را از قبیل کفر قبل از ایمان میبخشد. معلوم است وقتی که بدترین چیز بخشوده شود، بد و ناچیز پیش از آن بخشوده میگردد. به عبارت دیگر، وقتی که کبائر بخشیده شود، صغائر قطعاً مورد عفو قرار میگیرد. یا این که (أَسْوَأَ) در اینجا معنی تفضیل ندارد و در معنی (سُوء) یعنی بد به کار رفته است. یعنی خداوند بدیها را میبخشاید. «أَحْسَنَ الَّذِی ...»: برابر نیکوترین چیزی که کردهاند. یعنی خداوند خوبها و خوبترهای اعمال متّقیان را خوبترین به شمار میآورد و پاداش نامحدود عطاء میفرماید. یا این که (أَحْسَنَ) معنی تفضیلی ندارد و در معنی (حَسَن) است. یعنی کارهای نیکو.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۳۷ سوره زمر
- لازمه هدايت ، شرح صدر براى اسلام ، و لازمه ضلالت ، قساوت قلب از ياد خداست
- مراد از اينكه قرآن احسن الحديث ، كتابا متشابها و مثانى است و...
- هدايت فقط كار خداست ، بدون واسطه يا به واسطه انبياء و اولياء
- معنى و مراد از افمن يتقى بوجهه سوء العذاب يوم القيمة
- مثلى براى بيان حال موحد و مشرك ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء...
- مراد از كذب بر خدا و اينكه چرا مرتكب آن اظلم = ستمگرترين است
- بيان پاداش پرهيزگاران نزد خداوند
- رواياتى در ذيل آيه : افمن شرح الله صدره للاسلام ...، عند ربكم تختصمون و مراد ازالذى جاء بالصدق ... و...
- دو روايت درباره مراد از الذى بالصدق
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ «35»
تا خداوند (در سايهى ايمان و صداقت آنان) بدترين كارى كه مرتكب شدهاند از آنها بپوشاند و آنان را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند پاداش دهد.
پیام ها
1- يكى از پاداشهاى مبلّغان دين، عفو الهى و گذشت از لغزشهاى آنان است.
جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ ... لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ
2- مقام تقوا و احسان، با صدور بعضى كارهاى زشت منافاتى ندارد. (ضمير «عَنْهُمْ» به همان متّقين و محسنين در آيه قبل بر مىگردد). «لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا»
3- از لطف الهى همين بس كه بدترين گناهان را مىپوشاند و به نحو احسن پاداش مىدهد. «لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ- يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ»
4- پاك شدن از گناه و آثار آن، مقدّمهى دريافت الطاف الهى است. (اول «لِيُكَفِّرَ» بعد «يَجْزِيَهُمْ»)
5- خداوند پاداش متّقين و محسنين را به بهاى بهترين كارشان مىدهد. (كار متوسط آنان را نيز پاداش بهترين كار مىدهد). بِأَحْسَنِ الَّذِي ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ (35)
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ: تا ستر فرمايد خدا از ايشان به سبب ميامن اعمال حسنه، أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا: بدترين آنچه كرده باشند، يعنى محو كند عذاب شرك و معاصى كه كرده باشند آن را قبل از ايمان و اعمال صالحه، وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ: و پاداش دهد ايشان را اجر ايشان را، بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ: به نيكوترين چيزى كه بودند عمل مىكردند. مراد از احسن مطلق، محاسن اعمال است، و تعبير آن به احسن به جهت كمال اخلاص ايشان است در آن.
تنبيه:
آيه شريفه تحريص و ترغيب به ايمان و اخبار به آنكه: مصدقين به وحدانيت الهى و نبوت حضرت رسالت پناهى را دو مرحمت باشد از جانب خداوند منان: يكى عفو و ستر گناهان گذشته، و ديگر جزا و پاداش به اعمال حسنه آينده به نيكوترين جزائى كه به وصف درنيايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ (32) وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (33) لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ (34) لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ (35)
ترجمه
پس كيست ستمكارتر از آنكه دروغ بست بر خداوند و تكذيب كرد سخن راست را وقتى كه آمد او را آيا نيست در دوزخ جاى اقامتى براى كافران
و آنكه آورد سخن راست را و تصديق نمود آنرا آنگروه ايشانند پرهيزكاران
براى ايشانست آنچه ميخواهند نزد پروردگارشان اينست پاداش نيكوكاران
تا پوشيده دارد از آنها بدترين عملى را كه بجا آوردند و پاداش دهد مزد ايشانرا ببهترين كاريكه بودند ميكردند.
تفسير
خداوند متعال ببيان ديگرى متعرّض حال اهل شرك و اهل ايمان شده ميفرمايد پس كيست ستمكارتر از كسيكه دروغ بندد بخدا و قائل شود بآنكه او براى خود شريك در عبادت قرار داده يا پسر و دختر اختيار نموده و تكذيب كند كتاب خدا و سنّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را كه صدق و حق و واقع است وقتى كه بيايد از جانب خدا و مبيّن شود براى او آيا نيست در جهنم مثوى و مقام و اقامتگاه دائمى براى چنين كسانى البتّه هست و در غير آن منزلى براى آنها نخواهد بود و آنكه قرآن را كه صدق محض و محض صدق است آورد از جانب خدا و آنكه تصديق نمود آنرا و سنت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را كه صدق و حق و واقع است اين اشخاص آنها پرهيزكارانند و اينكه اولئك كه جمع است خبر الّذى واقع شده بملاحظه عموم معنى است اگر چه مراد شخص باشد
جلد 4 صفحه 497
چنانچه قمّى ره فرموده كه مراد از جاء بالصّدق پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و مراد از و صدّق به امير المؤمنين عليه السّلام است و در مجمع اينمعنى را بائمه هدى عليهم السلام نسبت داده است و معلوم است كه آنحضرت اوّل كسى بود كه تصديق فرمود قرآن و آنچه را كه پيغمبر آورد كه اهمّ از همه ولايت خودش بود قولا و عملا بنحو اكمل و از براى پرهيزكاران سابق الذكر است با شرط بقاء بر تصديق مذكور قولا و عملا در دنيا آنچه را كه خواسته باشند از نعمت و خوشى و خوبى نزد پروردگارشان در آخرت اين است پاداش نيكوكاران بأعمال صالحه و عقائد حقّه تا محو كند از نامه عمل آنها بدترين كاريرا كه مرتكب ميشدند از اقسام شرك و كفر و معاصى و عوض دهد بعنوان مزد ببهترين اعمالشان كه اسلام و ايمان و كارهاى عبادى باشد بهترين عوض و مزديرا كه سزاوار است از خداوند جليل به بنده ذليل عطا شود و ظاهرا ليكفّر اللّه متعلّق بما يشاؤون است و محتمل است متعلّق بمحسنين باشد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِيُكَفِّرَ اللّهُ عَنهُم أَسوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجزِيَهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ الَّذِي كانُوا يَعمَلُونَ (35)
تا اينكه خداوند بپوشاند از آنها بدترين عملي که عمل كردهاند و جزاء دهد ببهترين عملي که بودند عملي که ميكردند.
اينکه آيه شريفه هم يك شاهد و دليل است براي عموم در الَّذِي جاءَ بِالصِّدقِ وَ صَدَّقَ بِهِ نه بخصوص فَأَتاهُمُ العَذابُ مِن حَيثُ مؤمنين و ائمه طاهرين و جبرئيل امين زيرا آنها عمل سويي نداشتند لمقام عصمتهم بلكه عموم مؤمنين هستند که مؤمن هر چه خوب باشد خالي از خطا و غفلت و معاصي نيست اما مؤمنيني که سابقه كفر داشتند بواسطه اسلام تمام سيئات آنها پوشيده ميشود زيرا
«الاسلام يجب ما قبله»
و اما آنهايي که سابقه كفر نداشتند و در اسلام تربيت شدهاند هر چه خوب باشند خالي از تقصير نيستند زيرا بايد مقام غفران و عفو الهي ظاهر شود حتي در حديث قدسيست که ميفرمايد اگر بندگان من معصيت مرا نميكردند من يك دسته ديگري خلق ميكردم تا معصيت كنند و من آنها را ببخشم
جلد 15 - صفحه 313
و عفو كنم تا مقام مغفرت من ظاهر شود و البته مراد معاصي نيست که باعث زوال ايمان شود که از قابليت مغفرت و عفو بيفتد.
لِيُكَفِّرَ اللّهُ عَنهُم أَسوَأَ الَّذِي عَمِلُوا مراد اينکه نيست که معاصي كبار از آنها صادر شود بلكه نسبت باعمال خود آن عمل بدتر باشد مثلا عدول مؤمنين که ملكه اجتناب از كبائر و اصرار بر صغائر دارند اگر فرض شود در تمادي عمر يك صغيره بيشتر از آن صادر نشده همان صغيره اسوء اعمال او است بلكه اگر فرض شود که يك صغيره هم از او صادر نشده يك خطا و سهو و غفلت اسوء اعمال او است هر که نسبت باعمال خود و تعبير با سوء دليل بر اينست که اعمال سوء آن که دون اسوء است بطريق اولي باولوية قطعيه تكفير ميشود.
وَ يَجزِيَهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ الَّذِي كانُوا يَعمَلُونَ تمام اعمال حسنه اجر كامل بسا هفتصد درجه دارد و لكن آن عملي که درجه آن از همه بالاتر است آن را باو عنايت ميفرمايد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- دومین و سومین پاداش آنان را به این صورت بیان میکند: «تا
ج4، ص227
خداوند بدترین اعمالی را که انجام دادهاند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد و آنها را به بهترین اعمال که انجام میدادند پاداش دهد» (لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَ یَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ).
چه تعبیر جالبی! از یکسو این تقاضا را دارند که بدترین اعمالشان در سایه لطف الهی پوشانده شود، و با آب توبه این لکهها از دامانشان پاک گردد، و از سوی دیگر تقاضایشان این است که خداوند بهترین اعمالشان را معیار پاداش قرار دهد و همه اعمال آنها را به حساب آن بپذیرد! و خداوند نیز با تعبیری که در این آیات بیان فرموده درخواست آنان را پذیرفته است، بدترین را میبخشد، و بهترین را معیار پاداش قرار میدهد.
نکات آیه
۱ - خداوند، بدترین عمل محسنان را، به پاس احسان آنان، نادیده گرفته و مى پوشاند. (ذلک جزاء المحسنین . لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا) «تکفیر» (مصدر «لیکفّر») به معناى ستر و پوشاندن است و مقصود از آن چشم پوشى از گناه و زدودن آن از پرونده اعمال است.
۲ - احسان، موجب محو و زدایش بزرگ ترین گناهان از پرونده اعمال است. (ذلک جزاء المحسنین . لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا)
۳ - نادیده گرفته شدن بزرگ ترین گناهان، از انگیزه هاى احسان کردن محسنان است. (ذلک جزاء المحسنین . لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا) برداشت یاد شده براین فرض استوار است که لام در «لیکفّر» متعلق به «محسنین» باشد. گو این که گفته مى شود: «الذین أحسنوا للتکفیر; کسانى که احسان کردند براى چشم پوشیده شدن از گناهانشان».
۴ - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند، به خاطر نادیده گرفتن بدترین اعمال احتمالى گذشته آنان است. (لهم ما یشاءون عند ربّهم ... لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا) برداشت یاد شده مبتنى بر این فرض است که لام «لیکفّر»، براى تعلیل و متعلق به فعل محذوفى است که جمله «لهم ما یشاءون...» بر آن دلالت مى کند; بر این اساس تقدیر چنین مى شود: «وعدهم اللّه بذلک و یسر لهم لیکفّر...».
۵ - زشتى اعمال و کردار آدمى، داراى مراتب گوناگون است. (لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا)
۶ - خداوند به محسنان - به پاس احسان آنان - مطابق با بهترین عملشان، پاداش خواهد داد. (و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون)
۷ - احسان، موجب بهره مندى از پاداش بهترین عمل ها (ذلک جزاء المحسنین ... و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون)
۸ - برخوردار شدن از پاداش بهترین عمل ها، انگیزه محسنان از احسانشان (ذلک جزاء المحسنین ... و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون)
۹ - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند، به خاطر اعطاى پاداش بهترین عمل ها به آنان (لهم ما یشاءون عند ربّهم ... و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون)
۱۰ - فراهم شدن تمامى خواسته هاى محسنان در قیامت، پاداشى است بر مبناى بهترین عمل آنان. (لهم ما یشاءون عند ربّهم ... و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «یجزیهم...» مى تواند توضیح و بیان براى جمله «لهم ما یشاءون...» باشد; یعنى، برآورده شدن خواسته هاى محسنان در قیامت، همان پاداش مطابق با بهترین عمل ها است که خداوند براى آنان مقرر داشته است.
۱۱ - جلوه فضل و لطف الهى در پاداش دادن به محسنان (لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون) ملاک قرار گرفتن پاداش بهترین اعمال در وقت جزا و پاداش، و بدترین اعمال در وقت عفو و چشم پوشى، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۱۲ - هر عمل نیکى، داراى مراتب مختلف در نیکى و پاداش هاى متناسب با آن است. (و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون) این که خداوند به محسنان مطابق بهترین نوع عملشان پاداش مى دهد، نشانگر آن است که هر عمل نیکى، داراى انواع و مراتب گوناگون است که خداوند در مقام جزا، بهترین نوع آن را ملاک قرار داده و به آنان عطا مى کند.
۱۳ - گذشت و چشم پوشى خداوند از گناهان بزرگ، بسى با اهمیت تر از پاداش هاى بزرگ او است. (لیکفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و یجزیهم أجرهم بأحسن الذى کانوا یعملون) از تقدم ذکرى «لیکفّر اللّه...» بر «یجزیهم...» مى توان برداشت بالا را به دست آورد.
موضوعات مرتبط
- احسان: آثار احسان ۲، ۳، ۷، ۸; پاداش احسان ۱، ۶
- انگیزش: عوامل انگیزش ۳، ۸
- پاداش: تناسب پاداش با عمل ۱۲; زمینه پاداش ۷، ۸; مراتب پاداش۷، ۱۲، ۱۳
- خدا: اهمیت پاداشهاى خدا ۱۳; اهمیت عفو خدا ۱۳; نشانه هاى فضل خدا ۱۱; نشانه هاى لطف خدا ۱۱
- عمل: پاداش بهترین عمل ۷، ۸، ۹; مراتب عمل پسندیده ۱۲; مراتب عمل ناپسند ۵
- گناه: آثار تکفیر گناه ۴; تکفیر گناهان کبیره ۳، ۱۳; عوامل تکفیر گناهان کبیره ۲
- محسنان: انگیزه محسنان ۳، ۸; بهترین عمل محسنان ۶، ۱۰; پاداش اخروى محسنان ۱۰; پاداش محسنان ۶، ۹، ۱۱; تأمین خواسته هاى محسنان ۴، ۹، ۱۰; تکفیر گناه محسنان ۱، ۴; محسنان در قیامت ۱۰
- نظام جزایى: ۱۲