القصص ٦٩
ترجمه
القصص ٦٨ | آیه ٦٩ | القصص ٧٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تُکِنُّ»: پنهان میدارد (نگا: نمل / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۷۵، سوره قصص
- غرض كلى آيات : بيان بهانه ديگرى از مشركين بر عدم ايمانشان به قرآن
- پاسخ به اين عذر و بهانه مشركين كه اگر ايمان بياوريم از سرزمينمان رانده مىشويم
- جواب ديگرى به آن بهانه : تنعم و بهره مندى مادى درحال كفر و بى ايمانى ، در معرض هلاكت و فنا است
- ترجيح پيروى هدى بر ترك آن با مقايسه حال پيروان هدايت باحال پيروان هوى
- سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود (مشركين )
- معناى و مراد از جمله ((اءغوينا هم كما غوينا))
- معناى اينكه كورى به اخبار نسبت داده شده ((فعميت عليهم الانباء)) نه به خود مشركين
- پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين
- بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است
- معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارىندارد
- مقصود از اينكه فرمود: ((ما كان لهم الخيرة ))
- سه وجه براى اينكه فقط خدا مستحق پرستش است : ((له الحمد فى الاولى و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون ))
- اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب
- در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...)
- بحث روايتى (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ «69»
و پروردگار تو آنچه را دلهاى آنان پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىسازند، مىداند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (69)
بعد اقامه حجت فرمايد بر صحت اختيار خود.
وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ: و پروردگار تو مىداند آنچه مىپوشد سينههاى آنها، يعنى آنچه پنهان مىدارند از عداوت پيغمبر و كينه مؤمنان، وَ ما يُعْلِنُونَ: و آنچه آشكار مىسازند از طعن در نبوت و تكذيب قرآن، يعنى سرّ و جهر و نهانى و آشكاراى همه نزد او يكسان است، و چون كسى به غير ذات سبحانى، عالم به باطن و ظاهر بندگان به تمام جهات نباشد، پس متفرد خواهد بود در خلق و اختيار اصلح، و مبرى است از شريك و منازع در ذات و صفات و افعال.
تنبيه: چون ذات سبحانى، حكيم على الاطلاق، عالم به مصالح و مفاسد امور مىباشد، و البته به مقتضاى حكمت و مصلحت اختيار فرمايد آنچه صلاح بندگان است در تمام امور دين و دنيا و آخرت، پس تعيين صلاح و اختيار خير، خاصه الهى است لا غير؛ بنابراين چگونه تواند كسى ادعا نمايد كه اختيار من اصلح باشد بر اختيار خدا، و يا بگويد تفويض اختيار نموده بر بندگان در صورتى كه جاهلند به حقايق و عواقب امور دنيائى، چه رسد به امورات دينى و رسالت و ولايت خودشان نمايند. آيا معرفت دارند به قدر امام و محل او در ميان امت تا جايز باشد براى آنها اختيار او؛ به تحقيق امر صعبى را ادعا نمايند و دروغ گفتند كه تعيين امام با خلق است، و گمراه شدند گمراهى دورى، و واقع شدند در تجرّى: زيرا ترك نمودند امام حقيقى را از راه بصيرت، و زينت داد شيطان اعمال ايشان را، و منع نمود راه حق را در حالى كه بينا بودند و اعراض كردند از اختيار خدا و رسول به اختيار خودشان؛ و قرآن از حالت آنها ندا نمايد در اين آيه «وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ».
جلد 10 - صفحه 173
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ (67) وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (68) وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (69) وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (70)
ترجمه
پس اما كسيكه توبه كرد و ايمان آورد و كردكار شايسته پس اميد است كه بوده باشد از رستگاران
و پروردگار تو مىآفريند آنچه مىخواهد و اختيار ميكند نباشد مر آنانرا حق اختيار منزّه است خدا و برتر است از آنچه شريك قرار مىدهند
و پروردگار تو ميداند آنچه را پنهان ميدارد سينههاشان و آنچه را آشكار ميكنند
و او است خدا نيست خدائى مگر او مر او را است ستايش در دنيا و آخرت و مر او را است حكم و بسوى او برگردانده مىشويد.
تفسير
خداوند سبحان پس از بيان احوال كفّار در آيات سابقه براى استثناء كسانيكه بعدا قبول اسلام نمايند فرموده و اما كسيكه توبه نمود از كفر و عصيان و مفتخر شد بايمان و اعمال صالحه پس اميد است كه به اين باقى بماند و پيرامون گناه نگردد تا از رستگاران و نجات يافتگان از عذاب الهى باشد و گفتهاند لفظ عسى در تمام قرآن استعمال در وجوب شده چون خداوند كريم و عادت كرام جارى بر انجاز و عداست و خداوند خلق ميكند هر چه را بخواهد از اشياء و اختيار ميكند هر كه را بخواهد از اشخاص براى رسالت از طرف خود و امامت بر خلق و نبوده و نخواهد بود براى خلق اختيارى در تعيين پيغمبر و نصب امام چون اختيار از كسى بطور قطع و يقين بجا و در محلّ لايق واقع ميشود كه عالم باشد بباطن و ضمير مختار كه مصلح است يا مفسد و كسى جز خداوند كه خالق موجودات است چنين علم و اطلاعى را ندارد لذا شخص ممكن است بگمان خود اختيار نمايد مفسد را بجاى مصلح چنانچه در اختيار حضرت موسى هفتاد مرد را براى ميقات از اخيار بنى اسرائيل روى داد و آنها تقاضاى بيجا نمودند و بصاعقه هلاك شدند با آنكه
جلد 4 صفحه 203
پيغمبر اولو العزم بود چه رسد برعيّت كه بخواهند امام اختيار نمايند يا براى امر رسالت اشخاص معيّنى را در نظر بگيرند و ترجيح دهند آنها را بر مختار خدا و بگويند وليد بن مغيره از مكّه و عروة بن مسعود ثقفى از طائف لايق براى اين مقام است نه يتيم ابو طالب يا آن سه خليفه مقدّمند بر امير المؤمنين عليه السّلام در خلافت از پيغمبر و زعامت بر امّت و از اين قبيل هفوات غير قابل استماع چنانچه مفسّرين نقل نمودهاند و در اخبار ائمه اطهار بامر امامت تصريح شده و باين آيه استدلال فرمودهاند بر آنكه مردم حق نصب امام را ندارند و اين توهّم فاسد ريشه و پايه مفاسد و مظالم و گمراهيهاى اين امّت شده چنانچه خداوند در جاى ديگر فرموده ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضى اللّه و رسوله امرا أن يكون لهم الخيرة من امرهم و بنابراين مراد از اختيار نداشتن خلق اختيار نداشتن آنها است در مقابل اختيار خدا و در مورديكه علم بآن ندارند و محتمل است مراد اختيار نداشتن آنها باشد مگر باختيار او بدليل آنكه لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم و لا مؤثّر فى الوجود الا اللّه و هو القاهر فوق عباده و هو اللّطيف الخبير و او است خداوند و معبود بحقّى كه متّصف است بتمام صفات كمال و منزّه است از تمام عيوب و نيست معبود بحقّى جز او و مخصوص باو است ستايش در دنيا و آخرت و اختصاص باو دارد حكم بحق و فرمانفرمائى مطلق و تميز بين اهل حق و باطل و بسوى او و حكم او و جزاى او است بازگشت خلائق تمامى در روز قيامت و هر نعمتى از او شروع شده و باو ختم خواهد شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ رَبُّكَ يَعلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُم وَ ما يُعلِنُونَ (69)
و پروردگار تو ميداند آنچه مخفي شده در سينههاي آنها و آنچه ظاهر ميكنند.
اينکه آيه كأنه بيان و دليل است بر آيه قبل که سرّ اينكه اينها تصرف ميكنند در افعال تكويني الهي و تشريعي از جعل خليفه يا بدعت در دين يا اضلال بندگان و امثال اينها براي آن اموريست که در سينههاي آنها مخفي كردند که شما نميدانيد و خداوند آگاه است مخصوصا در جعل خليفه براي آن بغضي که از امير المؤمنين در دلهاي آنها مستور كردند و حب جاه و
جلد 14 - صفحه 268
رياست و نسبت بساير ائمه طاهرين، خداوند که عالم السر و الخفيات است از قلوب آنها مطلع.
لا تَخفي مِنكُم خافِيَةٌ (الحاقه آيه 18) يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وَ ما تُخفِي الصُّدُورُ (مؤمن آيه 20).
وَ رَبُّكَ يَعلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُم كنّ بمعني ستر و صان چنانچه ميفرمايد كَأَنَّهُنَّ بَيضٌ مَكنُونٌ (و الصافات آيه 49) و ميفرمايد فِي كِتابٍ مَكنُونٍ (واقعه آيه 78) يعني مصون و مستور.
ما يُعلِنُونَ اينکه صفات خبيثه که در قلوب قاسيه هست هر چه بخواهند مستور كنند بالاخره آثار آن در ظاهر بروز ميكند چنانچه مشاهده گرديد که منافقين پس از رحلت حضرت رسالت چه نحوه نفاق خود را آشكار كردند بگذاريم و بگذريم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 69)- این آیه که سخن از علم گسترده خداوند میگوید در حقیقت تأکیدی است و یا دلیلی است برای آنچه در آیه قبل از اختیار و مشیت گسترده خداوند بیان شد.
میفرماید: «و پروردگار تو میداند آنچه را سینههاشان پنهان میدارد، و آنچه
ج3، ص475
را که آشکار میکنند، وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ.
این احاطه او بر همه چیز دلیلی است بر اختیار او نسبت به همه چیز و ضمنا تهدیدی است برای مشکان که گمان نکنند خدا از نیات و توطئههای آنها آگاه نیست.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند (و ربّک یعلم) اضافه در «ربّک» تشریفیه و رساننده مطلب یاد شده است.
۲ - احاطه علمى خداوند، به اسرار درون و اعمال و گفته هاى آشکار انسان ها (و ربّک یعلم ما تکنّ صدورهم و ما یعلنون) «إکنان «(مصدر «تکنّ») به معناى پنهان کردن و «إعلان» (مصدر «یعلنون») به معناى آشکار کردن است. بنابراین «ما تکنّ صدورهم»; یعنى، آنچه که سینه هاى آنان در خود پنهان مى کند و «ما یعلنون»; یعنى، آنچه که آشکار مى کنند. گفتنى است که «ما» در «یعلنون» شامل هم گفتار مى شود و هم کردار.
۳ - سینه ها، مخزن اسرار آدمیان (ما تکنّ صدورهم)
۴ - آگاهى همه جانبه به نهان و آشکار مردم، از شؤون ربوبیت خداوند (و ربّک یعلم ما تکنّ صدورهم و ما یعلنون) تکیه بر وصف ربوبیت به جاى هر اسم یا وصف دیگر، بیانگر مطلب یاد شده است.
۵ - توطئه ها و کینه ورزى هاى پنهان و آشکار مشرکان علیه پیامبر(ص) (و ربّک یعلم ما تکنّ صدورهم و ما یعلنون) با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین - که درباره انواع بهانه جویى هاى کافران مى باشد - مى توان گفت که مراد آیه بیان مطلب یاد شده است.
۶ - علم همه جانبه خداوند به نهان و آشکار مردمان، دلیل انحصار حق تشریع و انتخاب پیامبر به او (و ربّک یخلق ما یشاء و یختار ... و ربّک یعلم ما تکنّ صدورهم و ما یعلنون) برداشت یاد شده بر این اساس است که آیه در مقام بیان علت منحصر بودن حق قانون گذارى و حق برگزیدن پیامبر به خداوند باشد که در آیه قبل، از آن سخن به میان آمده است; یعنى، چون خداوند به نهان و آشکار انسان ها آگاهى کامل دارد; پس تنها او شایسته قانون گذارى براى ایشان است.
موضوعات مرتبط
- احکام: منشأ تشریع احکام ۶
- انسان: رازهاى انسان ۲; عمل انسان ها ۲
- حقوق: حق تشریع ۶
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۴; آثار علم غیب خدا ۶; اختصاصات خدا ۶; علم غیب خدا ۲، ۴
- راز: جایگاه راز ۳
- سینه: نقش سینه ۳
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱
- محمد(ص): توطئه علیه محمد(ص) ۵; فضایل محمد(ص) ۱; کینه علیه محمد(ص) ۵
- مشرکان: توطئه مشرکان ۵; کینه مشرکان ۵